هانی (هانیه) نیرو، زاده ۱۳۶۰ در شهر تهران است. او در سال ۱۳۷۸ موفق به دریافت دیپلم ویلون از هنرستان موسیقی دختران شد و در سال ۱۳۸۱ از دانشگاه موسیقی هنرهای زیبای تهران فارغالتحصیل شد. او همچنین دارای دیپلم هارمونی و کنترپوان است.
هانی نیرو اجراهای متفاوتی از ترانههای شناختهشده موسیقی ملی ایران ارائه داده است؛ ترانههایی مانند «دل میرود» از محمد رضا شجریان یا «شرقی» از فریدون فرخزاد.
از او آلبوم «شببهخیر» در عرصه موسیقی الکترونیک منتشر شده و آلبوم «بازخوانی» را هم بهزودی منتشر میکند.
با این هنرمند موسیقی ایران به مناسبت آلبوم تازهای که در دست انتشار دارد گفتوگویی انجام دادهام. میخوانید:
برای اولین بار از چه زمانی وارد عرصه موسیقی شدی؟
ابتدا باید توضیح بدهم که من واقعاً خواننده نیستم. در هنرستان موسیقی درس خواندم. خیلی کم سن و سال بودم که آموزش موسیقی را شروع کردم. البته فضای موسیقی سنتی در خانواده ما حاکم بود. از بچگی هم آواز میخواندم، ولی درمجموع خودم را خواننده حساب نمیکنم. از یک سال و نیم پیش اینکار را شروع کردم.
چه سازی را به صورت تخصصی کار میکنی؟
من دیپلم ویلون کلاسیک دارم، ولی چند سالی است که دیگر ویلون نمیزنم. در واقع بر روی ساز خاصی کار نمیکنم. بیشتر آهنگسازی و تنظیم میکنم. موزیکهای خودم را تنظیم میکنم. کاراهای صدا را با کمک نفر دوم انجام میدهم، ولی اجراش کار خودم است.
بهجز آهنگسازی و تنظیم کارهای خودت، با خوانندههای دیگر هم اجرایی داشتی؟
نه من کار دوئت با دو صدا اجرا کردهام، ولی ترانهای که خودم در آن نیستم، کار نکردم.
آثاری که از تو منتشر شده اجراهای متفاوتی دارد. علت این تفاوت چیست؟
این تفاوتها به خاطر تنظیم کارهایم است. موزیکهایی که من دوباره بازخوانی کردهام دارای آهنگهای تازهای هستند که قبلاً شنیده نشده، به این دلیل فکر میکنم این کارها برای من نو هستد، دیگران هم این ترانهها را همین طوری میشنوند.
چند تا آلبوم منتشر کردی و برای آینده چه برنامهای داری؟
آلبوم اول کارهایم به نام «شب بهخیر» متنهایی بود که بدون آواز خوانده میشدند. موزیک الکترونیک داشت. به زودی کارهای آلبوم دومم به نام «بازخوانی» به پایان میرسد. چندین کار هست که من به صورت سول خواندم، یعنی صدای من هست و موزیکی که توسط خودم تنظیم شده.
به بازخوانی ترانههای کدامیک از خوانندهها علاقمندی؟
خیلی به خواننده اثر فکر نمیکنم. دلم میخواهد از موزیکی که روی آن کار میکنم خوشم بیاید و جای کار داشته باشد. خیلی ناخودآگاه، دوست دارم بر روی کارهای سنتیتر کار کنم چون برای خود من بیشتر جای کار دارند، ولی اینکه اصرار داشته باشم از فلان خواننده بخوانم، نه، اینطور نیست. تمام آوازهایی که خواندم از خوانندههای مختلفی هستند. این ترانهها را من میشناختم و با شنیدن آنها ازشان الهام گرفتهام.
آیا در بخش موسیقی متن آثار نمایشی هم فعالیت داشتی؟
چندین سال پیش، ده – یازده سال قبل، زمانی که هنوز از ایران بیرون نیامده بودم برای دو اثر نمایشی موسیقی کار کردم. در یکی از این آثار، دستیار یکی از معلمهایم بودم که تجربه خوبی هم برایم بود.
قصد داری در آینده به بازخوانی آثار قدیمی ادامه بدهی یا در نظز داری، کار متفاوتتری ارائه کنی؟
بله. این هم موضوعی است که به آن فکر میکنم. حتماً در آینده این اتفاق رخ میدهد بدون اینکه بخواهم از قبل دربارهاش تصمیم بگیرم. ولی واقعیت این است که برخی تصنیفها و آهنگهای قدیمی جای کار دارند. برخی از تصنیفها از نظر فرم و محتوا به شکلی هستند که دلم میخواهد بر روی آنها کار کنم.
با توجه به اینکه بین تهران و وین در رفت و آمد هستی با خوانندههای داخل ایران نیز همکاری میکنی؟
دو تا کار همخوانی در ایران با دو خواننده مختلف انجام دادم و یک کار دیگر که اصل آن توسط فرهاد مهراد اجرا شده. تابستان سال گذشته بود که ترانه فرهاد را با خانم شهرزاد بهشتیان بازخوانی کردیم. یک کار دیگر به شکل چهارپاره تصنیفی در دستگاه ماهور هست که تابستان امسال وقتی در ایران بودم با زهره بیات اجرا کردیم و خواندیم. از این ترانه اجراهای زیادی وجود دارد. خانم پریسا هم قبلاً این ترانه را خوانده است.
به کدام خواننده بیشتر از همه علاقه داری؟
راستش از همان بچگی موسیقی سنتی گوش میکردم. هنوز هم موسیقی سنتی زیاد گوش میکنم. برای من مهمترین چهره در موسیقی ملی ایران استاد شجریان است. کارهای زیادی از ایشان شنیدهام. هنوز هم به ترانههایش گوش میکنم.
آیا آوازخوانی در موسیقی ملی ایران به نوآوری نیاز دارد؟
اینطور نیست که باید حتماً در آنچه که به آن «آواز ایرانی» میگوییم نوآوری ایجاد شود. آواز ایرانی وجود دارد و همین طوری هم باقی میماند. یک ترانه ممکن است با صدای من خوانده شود یا با صدای دیگری. سلیقه مخاطب این را به آن ترجیح میدهد. فکر میکنم قرار نیست آواز ایرانی با ماهیتی که در آن هست نو شود.
با توجه به سخنان اخیر داریوش پیرنیاکان مبنی بر تأکید بر آزادی صدای زنان، آیا چشمانداز روشنی برای آزادی صدای زنان در ایران وجود دارد؟
در کل این جریان را منفی نمیبینم. من بعد از انقلاب به دنیا آمدهام و روزهای خیلی سخت و تاریکی در موسیقی ایران را به یاد دارم. از چند سال گذشته اتفاقهای بسیاری رخ داده و کنسرتهای زیادی برگزار شده و شنونده و تماشاگر بسیاری برای این کنسرتها وجود دارد. اینها اتفاقات خوبی است.
البته اگر صدای زن به شکلی که در همه جای دنیا وجود دارد در ایران آزاد شود، بسیار بهتر است. اما اینکه الان تکخوانی زنان آزاد نیست به این مفهوم نیست که وجود ندارد یا متوقف شده است. این جریان در یک شکل و فرم دیگری وجود دارد. آن هم رشد پیدا کرده و افرادی هستند که در این زمینه کار میکنند. تعداد زیادی از دوستان و همکلاسیهای من در حوزه موسیقی کار میکنند، البته نمیتوانم بگویم از هر نظر راحتاند و مشکلی ندارند، ولی همه آنها خوب کار میکنند و از این راه کسب درآمد میکنند. تصور میکنم به نسبت ده سال پیش و زمانی که در ایران بودم و کار میکردم وجود زنان در این حوزه پر رنگتر شده است. من خودم در در پروژهای با پنج زن و یک مرد کار کردم. پروژه بسیار موفقی هم بود و از آن استقبال شد. یادم است در دانشگاه تهران استادهای شناختهشدهای در حوزه موسیقی میشناختم که در بین آنها تنها یک زن و با همان موقعیت فعالیت میکرد. اما اکنون به نظر میرسد که تعداد زنان فعال در این حوزه بیشتر شده است. نمیتوانم تصور کنم که بهزودی عدهای از خانمها کنسرت برگزار کنند. اگر این اتفاق رخ دهد بسیار خوب است اما راهی طولانی در پیش روی ما قرار دارد. نباید فراموش کرد که در سالهایی، در ایران چیزی به نام کنسرت وجود نداشت. حتی در خیابان هم نمیشد ساز دست گرفت. الان اما با این مسائل راحتتر برخورد میشود.
آیا عشق و مسائلی نظیر جدایی و حرمان بر روی کیفیت کارهایت تأثیری داشته ؟
کار، کار است، عشق هم عشق است. وقتی دارم کار میکنم فکر نمیکنم آدم عاشقی هستم یا آدم فارغی هستم. من کار خودم را میکنم و به این مسائل توجه نمیکنم. شاید برای من اینطور باشد و ممکن است برای هنرمندان دیگر اینطور نباشد. موقعی که من دارم کار میکنم باید درست فکر کنم و با قسمت دیگری از مغزم کار میکنم. عشق هم موضوع دیگری است. دلم نمیخواهد درباره این موضوع صحبت کنم.
آیا به فکر برگزاری کنسرت در داخل یا خارج ایران هستی؟
الان که در خارج ایران هستم به فکر برگزاری کنسرت نیستم. چون موزیکم برای اجرای زنده نیازمند تنظیمات جدید است.
درآمدی هم از این راه به دست آوردی؟
قصد دارم پس از تولید آلبوم جدیدم، آن را برای فروش عرضه کنم. برای بچههای کوچک مهد کودک در وین موزیک کار میکنم و از این راه بیشتر هزینههای زندگی خودم را تأمین میکنم.
در همین زمینه:
او محسن نامجو نیست
محسن نامجو: «به طول زندگیام دلگیرم»
«ساعت پنج»؛ در گفتوگو با احمد رضا نبیزاده
«پیشدرآمد»؛ نماهنگ تازهای از علی عظیمی
«وصل تو»؛ نماهنگ تازهای از حامد نیکپی
پائیز با نماهنگی از تارا تیبا
انتشار نماهنگ ترانه “اعدام” کار مشترک شاهین نجفی و مجید کاظمی
تکآهنگها و آلبومهای تازه موسیقی
«سکوت»؛ نماهنگ تازهای از سارا نائینی
Trackbacks