سپاه ایران آمریکا

در حالی که ایران تحت “شدیدترین تحریم‌های طول تاریخ”، در “رکود تورمی” به سر برده، رشد اقتصادی سال گذشته منفی ۴/۵ درصد بوده، تورم به  ۳۶ درصد افزایش یافته،  دولت برای پرداخت یارانه‌های ماه جاری یکهزار میلیارد تومان کسری دارد، و…؛ اما نزاع بر سر آمریکا به مهم‌ترین مسئله یک ماه اخیر زمامداران ایران تبدیل شده است.

نزاع با تعیین معنای سیاست “نرمش قهرمانانه” آیت‌الله خامنه‌ای آغاز شد، دیدار ظریف/کری و گفت و گوی تلفنی روحانی/اوباما به آن دامن زد، “نابجا” خواندن این دو مسئله توسط خامنه‌ای آن را تشدید کرد. سایت هاشمی رفسنجانی با انتشار خاطرات سا‌ل‌های گذشته او، مدعی شد که آیت‌الله خمینی با حذف شعار “مرگ بر آمریکا” موافق بوده است. این نیز، بنزینی بود که بر آتش ریخته شد.

سپاه و بسیج در انتخابات اخیر دستور داشتند دخالتی در سیاست نکنند اما این دستور پس از صحبت تلفنی روحانی/اوباما  نادیده گرفته شد. آنها می‌کوشند مانع بهبود رابطه ایران و آمریکا شوند.

نقش سپاه پاسداران

سپاه پاسداران فقط یک نهاد نظامی صرف نیست، سپاه حضوری قدرتمند در اقتصاد و سیاست ایران دارد. دخالت سپاه در سیاست و اقتصاد مخالفت‌های زیادی را برانگیخته است. احمد توکلی- نماینده محافظه‌کار و اقتصاددان مجلس- در ۶ سپتامبر گفت که کمتر از ۱۰ درصد اقتصاد در دست سپاه قرار دارد و بهتر است که مانند ژنرال پینوشه از نظامیان فقط و فقط در امر تولید استفاده شود، نه فعالیت‌های اقتصادی انتفاعی، تاسیس بانک و پیمانکاری راه انداختن. دولت حسن روحانی هم به دنبال کاهش شدید فعالیت‌های اقتصادی سپاه است.

اعتراض به فعالیت‌های سیاسی فرماندهان سپاه گسترده‌تر بوده و بارها در رسانه‌های مختلف بیان شده است. در انتخابات ریاست جمهوری اخیر فرماندهی سپاه و بسیج رسماً اعلام کردند که آیت‌الله خامنه‌ای به آنها دستور داده که مطلقا حق ندارند تا در انتخابات دخالت کنند. عدم دخالت سپاه یکی از علل پیروزی حسن روحانی بود. با این همه اعتراض‌ها پس از انتخابات نیز ادامه یافت تا جایی که آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار ۲۶/۶/۹۲ با فرماندهان سپاه خطاب به آنان گفت: “نمی خواهم بگویم این پاسدارى [از انقلاب] به معناى این است که در همه‌ عرصه‌ها – عرصه علمى، عرصه‌ فکرى، عرصه‌ فرهنگى، عرصه‌ اقتصادى – سپاه باید بیاید پاسدارى کند؛ نه، منظورم این نیست… لزومى ندارد حتماً سپاه در عرصه‌ سیاسى برود به پاسدارى بپردازد، امّا باید عرصه‌ سیاسى را بشناسد”.

نادیده گرفتن دستور؟!

اما این دستور مثبت، پس از گفت‌وگوی تلفنی روحانی/اوباما به سرعت نادیده گرفته شد. سرلشکر جعفری- فرمانده کل سپاه- در ۳۰ سپتامبر، ضمن حمایت از عملکرد روحانی و ظریف در نیویورک، گفت‌وگوی تلفنی روحانی با اوباما را “اشتباه تاکتیکی” قلمداد کرد و افزود که گفت‌وگو می بایست: “به بعد از نشان دادن اقدامات عملی دولت امريكا و راستی‌آزمايی و صداقت‌سنجی در رفتار عملی‌‌شان موكول می‌شد.”

به گفته او، اقدامات عملی که آمریکا در این مرحله باید انجام دهد، شامل رفع كامل تحريم‌های اقتصادی، آزادسازی دارايی‌های بلوكه و توقيف‌ شده ايران توسط امريكا، دست‌كشيدن از دشمنی‌ها و توطئه‌ها عليه مردم ايران، پذيرش ايران هسته‌ای و عدم سنگ‌اندازی در اين مسير می شود. به گفته فرمانده کل سپاه، آیت الله خامنه‌ای، نیروهای انقلابی و مردم رفتارهای دولت را رصد کرده تا اگر اشتباهی تاکتیکی- مانند گفت‌وگوی روحانی و اوباما- صورت پذیرفت، “تذكرات لازم” را بیان کنند.

روحانی پس از بازگشت از نیویورک اعلام کرد که قصد دارد در خصوص سفرش از طریق نظرسنجی از نظر مردم اطلاع کسب کند. محافظه‌کاران که می‌دانند اکثریت مردم ایران خواهان مذاکره مستقیم و برقراری رابطه با آمریکا هستند، به سرعت مخالفت خود را با چنین اقدامی ابراز داشتند.

آیت‌الله خامنه‌ای و نیروهای طرفدار او، میان حل مسئله هسته‌ای و حل مسائل ایران و آمریکا و برقراری روابط دوستانه میان دو کشور تمایز قائل می‌شوند. گویی آنان بر این باورند که بدون دومی می توان به اولی دست یافت. اما اصلاح‌طلبان، طرفداران هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی می‌دانند که مذاکره مستقیم با دولت آمریکا و بهبود روابط دو کشور شرط لازم حل برد- برد مسئله هسته‌ای است. به همین دلیل می‌کوشند تا فضای مناسب این عمل را آماده سازند.

دو کنش جنجال‌آفرین

اولین موضوع این بود که حسن روحانی پس از بازگشت از نیویورک به تهران اعلام کرد که قصد دارد در خصوص سفر نیویورک از طریق نظرسنجی از نظر مردم اطلاع کسب کند. محافظه‌کاران که می‌دانند اکثریت مردم ایران خواهان مذاکره مستقیم و برقراری رابطه با آمریکا هستند، به سرعت مخالفت خود را با چنین اقدامی ابراز داشتند. یکی از اصول‌گرایان نظرسنجی در خصوص رابطه با آمریکا را “بی‌اعتنایی” و “کج‌دهنی” به امام خمینی قلمداد کرد و گفت‌وگوی تلفنی روحانی و اوباما را هم “بی‌توجهی” و “کج‌دهنی” به رهبری نامید.

علی‌اکبر ولایتی- وزیر خارجه اسبق ایران و مشاور عالی کنونی آیت‌الله خامنه‌ای در امور بین‌الملل- نیز در ۱۴ اکتبر گفت که یکی از پیامدهای منفی گفت‌وگوی تلفنی روحانی با اوباما این بود که اوباما در دیدار با نتانیاهو مجدداً از وجود گزینه نظامی علیه ایران سخن گفت. البته ولایتی به درستی تأکید کرد که تصمیم‌گیری در خصوص رابطه با آمریکا تابع نظرسنجی نیست و هیچ کشوری در دنیا براساس نظرسنجی در حوزه سیاست خارجی تصمیم گیری نمی‌کند. اما مغالطه ولایتی این بود که حسن روحانی موضوع نظرسنجی را نظر مردم درباره سفر نیویورک اعلام کرده بود، نه برقراری روابط با آمریکا.

دومین موضوع این بود که هاشمی رفسنجانی هم برای تغییر فضای سیاسی به سود برقراری روابط ایران و آمریکا، چندین خاطره از دوران آیت‌الله خمینی را مجدداً بر روی وبسایت خود قرار داد که بر مبنای آنها آیت‌الله خمینی موافق لغو شعار “مرگ بر آمریکا” بوده است.

هاشمی به چهار مورد اشاره کرده بود: اول- “احمد آقا تلفن‌ کرد و اطلاع‌ داد، امام‌ با پیشنهاد قطع‌ شعار “مرگ‌ بر آمریکا و مرگ‌ بر شوروی” از رسانه‌های‌ دولتی‌ موافقت‌ کرده‌اند و پذیرفته‌اند که‌ بگویند به‌ امر امام‌ قطع‌ شده‌ است‌.” (خاطرات ۱۶/۱/۱۳۶۲)

دوم- “ظهر احمد آقا آمد… قرار شد از طرف امام رسما به صداوسیما ابلاغ کنند که [شعار] مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی را که در شعارهای مردم می‌آید، حذف کنند و دوستان دیگر هم موافق‌اند.” (خاطرات ۲۰/۱/۱۳۶۲)

دولت‌های ایران و آمریکا باید بکوشند نیروهای افراطی را مدیریت و کنترل کنند زیرا همه دولت‌ها و نیروهای افراطی مخالف بهبود روابط ایران و آمریکا، از تخاصم ایران و آمریکا سودهای بسیاری می‌برند.

سوم- “جلسه شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی ] داشتیم‌. درباره دستور امام برای حذف شعارهای مرگ برآمریکا و “مرگ بر شوروی” بحث داشتیم که شیوه حذف آن ـ‌ به صورتی که عکس‌العمل بدی نداشته باشد ـ انتخاب شود.” (خاطرات ۱/۲/۱۳۶۲)

چهارم- “[آقای امام موسوی‌] نماینده شوشتر هم آمد و پیشنهاد قطع شعار مرگ برآمریکا و شوروی را می‌داد. گفتم به طور اصولی تصمیم گرفته‌ایم‌، امام هم موافقت کرده‌اند ولی منتظر فرصت هستیم.”(خاطرات ۱۴/۴/۱۳۶۳)

از سوی دیگر، هاشمی متنی با تیتر “امام: رابطه با آمریکا با نظر مردم است” را در وبسایت خود قرار داد که در توضیح آن آمده بود که آیت‌الله خمینی در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ گفته بود:”در صورتی که ملت بیدار شریف ما اجازه دهد، ارتباط بسیار عادی خود را در حد سایر کشورها با آمریکا برقرار می‌کند.

خاطرات هاشمی جنجال وسیعی به راه انداخت و محافظه‌کاران- خصوصاً افراطی‌هایشان- حمله شدیدی را به هاشمی رفسنجانی آغاز کردند. عده‌ای زیادی این مدعیات را “دروغ” خوانده و خواستار موضع‌گیری رسمی “موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی” علیه هاشمی شدند. موضع‌گیری قائم‌مقام موسسه تقریباً به سود هاشمی تمام شد، با این همه حمله‌ها پایان نیافت و سرلشکر جعفری در ۱۳ اکتبر گفت که هاشمی به دنبال تفسیری انحرافی از نظرات امام است اما “مردم دست آنها را خوانده‌اند و فریب فضاسازی های آنان را به نفع دشمن نخواهند خورد و بعد از فتنه سال ۸۸ دیگر حنای آن ها برای مردم رنگی ندارد و بدانند که مردم انقلاب ما محکم‌تر از این حرف‌ها هستند و حاضر نیستند ایستادگی روی ارزش‌ها و اصول انقلاب خود را که حاصل خون شهیدان است را از دست بدهند.”

تلویزیون ایران هم که ریاست‌اش توسط آیت‌الله خامنه‌ای منصوب می شود، در ساعت هشت و نیم شب ۱۳ اکتبر برنامه‌ای در همین خصوص علیه هاشمی پخش کرد. حمله‌های شدید هاشمی را مجبور به عقب‌نشینی کرد و در ۱۴ اکتبر گفت که مسئولان سایت‌اش بدون اجازه او خاطرات گذشته‌اش را روی سایت‌اش قرار داده‌اند. با این همه تهاجمات پایان نیافت. در همان روز گروه کوچکی کوشیدند تا سخنرانی او را در مسجد جامع کرمانشاه به هم بزنند. رسانه‌های محافظه‌کاران گزارش دادند که سخنرانی هاشمی رفسنجانی با شعار “مرگ بر آمریکا” مردم قطع شد.

اگر روابط ایران و آمریکا خصمانه باقی بماند، قدرت سپاه، بسیج و نیروی انتظامی، در قلمرو سیاست و اقتصاد افزایش می یابد و سرکوب منتقدان و مخالفان در فضای امنیتی قابل توجیه‌ می‌شود.

خبرگزاری فارس (نزدیک به سپاه پاسداران) نوشت: “شعار مرگ بر آمریکا سخنرانی هاشمی در کرمانشاه را قطع کرد“. تیتر خبرگزاری مهر چنین بود:”سخنرانی هاشمی با شعار مرگ بر آمریکا نیمه‌تمام ماند“.هاشمی هم در دیدار با روحانیت کرمانشاه با حمله به افراطی‌ها گفت: “متأسفانه در سخنرانی عصر امروز ما خودمان را کشتیم که بگذارند صحبت کنیم اما نشد.”

در ایران همه می‌دانند که “لباس شخصی‌ها” که به اجتماعات مختلف حمله می‌برند، به سپاه و بسیج وابسته هستند. درست در همین روز، سرلشکر رحیم صفوی- فرماند سابق کل سپاه پاسداران و دستیار و مشاور عالی فرمانده کل قوا( آیت‌الله خامنه‌ای)-  گفته است: “ایران در اجلاس بُن آلمان در رابطه با دولت بعد از طالبان در افغانستان کمک‌های مشورتی کرد ولیکن آمریکائی‌ها امتیازی به ایران ندادند و به همین دلیل و دلایل دیگر آمریکائی‌ها قابل اعتماد نیستند.” او می‌افزاید که آمریکا از آن طرف دنیا برای دفاع از منافع خود و متحدانش به خلیج فارس آمده، اما حق ایران برای حمایت اقتصادی و سیاسی از متحدان منطقه‌ای اش را به رسمیت نمی‌شناسد. در حالی که حمایت ما “در جهت دفاع از جمهوری اسلامی و مقابله با تهدیدات رژیم صهیونیستی که چندین ‌بار تاکنون ایران را تهدید کرده است.”

ایران آمریکا

نیروهای افراطی اعلام کرده‌ بودند که مراسم ۱۳ آبان سال جاری- روز اشغال سفارت آمریکا در تهران- را با شکوه‌تر از سال‌های گذشته برگزار خواهند کرد. این مراسم توسط نیروهای تحت ریاست آیت‌الله جنتی برگزار شده و یک مراسم کاملاً حکومتی است. سردار سرتیپ جزایری- معاون امور بسیج و فرهنگ دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح- نیز در ۹ اکتبر گفته است: “تظاهرات سیزدهم آبانماه یادآوری می‌کند که لبخندهای آمریکا لبخندهای دروغین بوده و وعده‎های آنها کاذب است”.

همه اینها نشان می‌دهد که نیروهای افراطی کاملاً فعال شده‌اند تا مانع بهبود روابط ایران و آمریکا شوند. در جای دیگری توضیح داده‌ایم که دولت‌های ایران و آمریکا باید بکوشند که نیروهای افراطی مخالف را مدیریت و کنترل کنند. همه دولت‌ها و نیروهای افراطی مخالف بهبود روابط ایران و آمریکا، از تخاصم ایران و آمریکا سودهای بسیاری می‌برند. بدین ترتیب، مذاکره و برقراری روابط کاری دشوار و طولانی خواهد بود.

در خصوص ایران، اگر روابط ایران و آمریکا خصمانه باقی بماند و تهدیدها افزایش یابد:

الف- قدرت نظامیان (سپاه، بسیج، نیروی انتظامی، و…) در قلمرو سیاست و اقتصاد افزایش خواهد یافت.

حتی در میان سخنان فرماندهان سپاه نیز پیام های آشکار تنش‌زدایی و دعوت به همکاری وجود دارد. فرماندهان سپاه دائماً بر این نکته تأکید می‌کنند که ایران در تمام  منطقه دارای نفوذ است و آمریکا بدون هماهنگی با ایران قادر به حل مسائل منطقه نیست.

ب- سرکوب منتقدان و مخالفان در فضای امنیتی و جنگی توجیه‌پذیر خواهد شد، برای این که کشور در محاصره اقتصادی قرار داشته و با احتمال حمله نظامی هم مواجه خواهد بود.

پ- در این فضا فساد به شدت گسترش خواهد یافت، برای این که صادرات و واردات در شرایط تحریم، باید به روش‌های غیرقانونی غیرشفاف و توسط “برادران قاچاقچی” صورت پذیرد.

ت- زیان این فرایند نصیب مردم شده و در واقع آنان به جای سرکوبگران مجازات خواهند شد.

با این همه، یک تحلیل دیگر می‌تواند این باشد که طرفین قبل از مذاکرات هسته‌ای مطالبات حداکثری خود را مطرح می‌سازند تا در پشت میز مذاکره بیشترین امتیاز را از طرف مقابل دریافت دارند. حل مسئله هسته‌ای- به شرط آن که حق استفاده صلح‌آمیز ایران از انرژی هسته‌ای به رسمیت شناخته شود- تصمیم جمعی رهبران جمهوری اسلامی است.

حتی در میان سخنان فرماندهان سپاه نیز پیام های آشکار تنش‌زدایی و دعوت به همکاری وجود دارد. به موارد زیر بنگرید:

الف- اخیراً نتانیاهو خطاب به آمریکائیان گفت:ایرانی‌ها در حال ساخت موشک‌های بالستیک بین قاره‌ای هستند که تا توان هدف گرفتن شما را هم داشته باشند. سپاه به سرعت طی بیانیه‌ای اعلام کرد که “برد موشک‌های دوربرد ما هم اکنون ۲ هزار کیلومتر است و دلیل آن هم این است که دشمنان ما در همین نزدیکی بوده و به نوعی راحت‌تر می‌توان گفت آن قدر ارزشی ندارد که موشک پرهزینه برای آنها خرج شود.” در واقع این نوعی پیام به دولت آمریکا بود که ایران به دنبال ساخت موشک‌های قاره‌پیما نیست.

ب- فرماندهان سپاه دائماً بر این نکته تأکید می‌کنند که ایران در تمامی کشورهای منطقه دارای نفوذ است و آمریکا بدون هماهنگی با ایران قادر به حل مسائل منطقه نمی‌باشد. امنیت و ثبات منطقه ، نقطه اشتراک منافع ملی طرفین است. این مدعا، چه معنایی جز دعوت به همکاری مشترک دارد؟

پ- علی شمخانی- از فرماندهان سپاه پاسداران، نماینده آیت‌الله خامنه‌ای و دبیر شورای عالی امنیت ملی- طی مقاله‌ای در ۱۴ اکتبر از مواضع ارائه شده توسط روحانی و اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل دفاع کرد و آنها را “همگرایانه”، “تعهد به دیپلماسی برای حل و رفع اختلافات” و ایجاد “زمینه‌های مثبت برای مدیریت اختلافات” به شمار آورد. این سخنان از آن جهت دارای اهمیت است که حسن روحانی، محمد فروزنده و علی‌اکبر ولایتی را به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی به آیت‌الله خامنه‌ای معرفی کرد که مورد تأیید قرار نگرفت. اما شمخانی قبول شد.

ت- سردار سرلشکر سید حسن فیروزآبادی- رئیس ستاد کل نیروهای مسلح- در ۱۶ اکتبر طی سخنانی ضمن اشاره به بی‌ثباتی اکثر کشورهای منطقه، رشد گروه‌های افراطی چون القاعده، و زوال قدرت آمریکا در منطقه، از دولت آمریکا خواست تا از فرصت تاریخی بزرگ دیپلماسی جدید جمهوری اسلامی برای رفع بحران‌های منطقه و صلح به سود همه استفاده کند و این “برگ برنده خود را نسوزاند”. مخالفان و رقبای داخلی اوباما با سنگ‌اندازی درصدد به شکست کشاندن این فرایند بوده و “مایل نیستند این برگ برنده به کام اوباما تمام شود”، اما اوباما باید “از تسلیم شدن در برابر آنها خود را نجات دهد”.

‌‌‌

*این مطلب پیش‌نویس فارسی مقاله‌ای است منتشر شده در Foreign Affairs