موضوع یارانهها در ایران به حدی جدی است که حتی «مذاکرات محرمانه ژنو» و درگیریهای سیاسی پیرامون «مذاکره مستقیم با آمریکا» نیز اخبار مربوط به پرداخت آن را تحت تاثیر قرار نداده است. هر قدر فعالان سیاسی و کاربران شبکههای اجتماعی این روزها سرگرم بحث در باره پرونده هستهای ایران، سخنرانی حسن روحانی در سازمان ملل، مذاکره مستقیم جان کری و ظریف، تماس تلفنی اوباما و روحانی و آزادی چند زندانی اصلاحطلب از زندان تهران و کرج هستند، مردم عادی بیشتر و بیشتر در نگرانیهای اقتصادی و معیشتی خود فرو میروند.
دولت حسن روحانی جایگزین دولت محمود احمدینژاد شده است و با وجود اینکه محور شعارهای تبلیغاتی و انتخاباتی روحانی مانند سه کاندیدای دیگرِ انتخابات ریاست جمهوری، انتقاد از سیاستهای اقتصادی دولت دهم و مشکلات اقتصادی مردم و بخش تولید بود، اما تنها تفاوتی که با گذشته احساس میشود آن است که همان وضعیت در کنار آمارهای نگران کننده از عملکرد دولت قبلی، از سوی مسئولان مختلف دولت جدید به زبان آورده میشوند.
در این گزارش با رجوع به تعدادی از کارشناسان و مردم، نظرات آنان درباره طرح هدفمندی یارانهها را پرسیدهایم. آیا مردم ایران موافق حذف یارانهها هستند؟ سرنوشت طرح هدفمندی یارانهها به کجا خواهد انجامید؟ یادآوری میکنیم که اسامی ذکر شده در گزارش مستعار هستند.
مگر ما گفته بودیم هدفمندی کنید که حالا منت میگذارید؟
آقای میرزابیگی معلم یکی از استانهای غربی ایران است که برای درمان به تهران سفر کرده است. صحبتهای او درباره یارانهها به اظهارات آقای نوبخت و جهانگیری درباره حذف پرداخت یارانهها یا تعویق زمان پرداخت آن بر میگردد.
یک آموزگار: حرفهای دولت بودار است. جوری حرف میزنند که انگار ملت بدهکار دولت است. ملت که نخواست هدفمندی شود، دولت طرح اجرا کرد. اگر کمی و کاستی هست تقصیر مردم نیست؛ دولت باید جواب بدهد که چرا حساب و کتاب مملکت با هم نمیخواند.
او میگوید: «من در روزنامه خواندم. اول باورم نشد که میخواهند یارانهها را قطع کنند. در تلویزیون صحبتش از اساس یک چیز دیگر بود. میگفتند قرار است یارانه سه دهک بالا را قطع کنند؛ یعنی به پولدارها یارانه ندهند. برای کسی که ماشین خارجی سوار میشود و پول یک باک بنزینی که میزند ۶۰ هزار تومان است، ماهی ۴۵ هزار تومان اصلاً و ابداً به جائی حساب نمیشود. این حرف، حرف بدی نبود و مخالف آنچنانی هم ندارد. ولی یکباره سخنگوی دولت گفت دیگر یارانه نمیدهیم. خیلی از مردم داشتند سکته میکردند. یکی دیگرشان که اسمش را بلد نیستم گفت یارانه را دیر واریز میکنیم. همیشه همین بساط است. احمدینژاد هم دیر و زود میکرد یارانهها را.»
آقای میرزابیگی ادامه میدهد: «حرفهای دولت بودار است. جوری حرف میزنند که انگار ملت بدهکار دولت است. ملت که نخواست هدفمندی شود، دولت طرح اجرا کرده. اگر کمی و کاستی هست تقصیر مردم نیست؛ دولت باید جواب بدهد که چرا حساب و کتاب مملکت با هم نمیخواند. تو را به خدا بنویسید! اینها درد است. اینها درد مردم است. برای یک سری از مردم همین چندر غاز یک زخمی از زندگی را میپوشاند. مگر ما گفته بودیم هدفمندی کنید که حالا منت میگذارید؟ بیایند یارانهها را جمع کنید ولی قیمتها برگردد به قبل. نخواستیم! هدفمندی مال خودتان! مردم دارند ضرر میکند. مردم سختی میکشند، فشار تحمل میکنند، آن وقت منت میگذارند انگار دارند به مردم صدقه میدهند. چند برابر پولی که میدهند را از جیب مردم کم کردهاند. ارزش کاغذ سفید از هزار تومانی بیشتر شده! این وضع زندگی است؟ دارند بهانه میآورند که این دو قران پول را از کیسه مردم بر دارند.»
چرا هدفمندی؟ اسمش حذف است!
یک اقتصاددان برجسته درباره موضوع یارانهها میگوید: «من چندین بار در صحبتهای مختلف اعتراض کردهام که چرا به این طرح میگویند هدفمندی یارانه؟ چرا “هدفمندی”؟ اسمش حذف است. اسم درست این طرح، طرح حذف یارانهها است!»
یک اقتصاددان: بخش مسلط آکادمیهای اقتصادی در ایران به عنوان پرورشدهندگان مدیران اقتصادی این مرز و بوم، همراه و شریک در دستپخت مشترک کلیت نظام علیه آینده و زندگی مردم فرودست و طبقه میانی ایران بودهاند.
این اقتصاددان درباره مخالفتهایی که با طرح هدفمندی یارانهها در روزنامههای رسمی طیف اصلاحطلب میشود میگوید: «دروغ است. تمام این حرفها و مواضع یکپارچه دروغ است. این طرح یک طرح ساده و جزئی نیست که مسئولیتش به عهده یک اداره یا چند مدیر دون پایه باشد. یک طرح کلان اقتصادی تدوین، تصویب و اجرا شده است که از بالاترین فرد در راس هرم قدرت در ایران تا دیگر سازمانها و ارگانها مانند مجلس، دولت، سیستم اطلاعاتی و امنیتی و غیره در خدمت اجرای این طرح بودهاند. حیف از درخت که تبدیل به کاغذ میشود و در اختیار روزنامههایی قرار میگیرد که منافع گروهی را به منافع ملی و منافع اجتماع ترجیح میدهند. درخت تا وقتی زنده است بیشتر از بعضی انسانها به حال حیات در این کره خاکی مفید است. از فرسایش خاک جلوگیری میکند، در حفظ منابع آبی موثر است و روزانه مقداری زیادی از هوای جو را تصفیه میکند.
متاسفم و بلکه شرمسارم که به عنوان یک استاد کنار گذاشتهشده دانشگاه و یک اقتصاددان اعلام کنم بخش مسلط آکادمیهای اقتصادی در ایران به عنوان پرورشدهندگان مدیران اقتصادی این مرز و بوم، همراه و شریک در دستپخت مشترک کلیت نظام علیه آینده و زندگی مردم فرودست و طبقه میانی ایران بودهاند. تعجب میکنم که چطور همکاران سابق من در دانشگاه که امروز اعضای اصلی تیم اقتصادی دولت آقای روحانی هستند در روزنامههای اصلاحطلب از سیاستهای تعدیل ساختاری دولت احمدینژاد انتقاد میکنند. بعضی از مداحان فعلی دولت روحانی در دانشکدههای اقتصاد از عوامل طراح سیاستهای اقتصادی دولت احمدینژاد هستند. بعضی دیگر با وجود مخالفتی که اکنون ابراز میکنند از نظر فکری و اعتقادی موافق ۱۰۰ درصد برنامه حذف یارانهها هستند. نهایت تفاوت در این است که دولت احمدینژاد نباید این طرح را اجرا میکرد و یک دولت طرفدار اصلاحات باید مجری میبود…»
این اقتصاددان اضافه میکند: «افرادی که از تجربیات نسلهای گذشته جامعه خود و دیگر جوامع جهان درس نگیرند و عبرتآموزی نکنند، محکوم به این هستند که تمامی اشتباهات گذشته و ملل دیگر را تکرار کنند و تاوان آن اشتباهات را نیز بپردازند. در حالی که کشورهای تبلیغگر سیاستهای تعدیل ساختاری اکنون با وجود برخورداری از امتیازات نابرابری که صندوق بینالمللی پول، سازمان تجارت جهانی و بانک جهانی برایشان به وجود آورده، باز هم در بحران اقتصادی به سر میبرند و درگیر اعتراضات مردمی به سیاستهای اقتصادی و وضعیت معیشتی هستند. اجرای سیاستهایی که سبب نابودی اقتصاد چندین کشور در حال توسعه شده است چه معنایی میتواند داشته باشد؟ تعجب من از این است که تعدادی از اساتید دانشکدههای اقتصاد با وجود اطلاع و آگاهی از این وقایع باز بر تبلیغ طرحی پافشاری میکنند که نتیجهای جز عروج فاشیسم در ایران نخواهد داشت.»
جای خالی آمار
در کشاکش موضوع چگونگی ادامه یافتن طرح هدفمندی یارانهها در دولت حسن روحانی، طرح حذف یارانه سه دهک بالای یارانه بگیر، طرفداران بیشتری پیدا کرده است. در همین رابطه نماینده سازمان هدفمندی یارانهها گفته است که میتوان سه دهک بالای یارانهبگیر جامعه را مشخص و اقدام به حذف یارانه این سه دهک کرد. این در حالی استکه مرکز آمار ایران با این موضع به مخالفت برخواسته و اعلام کرده است امکان تشخیص دهکها وجود ندارد.
یک کارشناس آمار: با در دست داشتن آمار تسهیلات بانکی، گردشهای مالی و مبالغ دریافتی افراد میتوان بخش اصلی دهکها را تشخیص داد. مگر آنکه به بهانه عدم توانایی در تشخیص دهکها بخواهند طرح دیگری به اجرا در آورند.
آقای موحد از دانشآموختگان رشته آمار و کارمند یک موسسه نظرسنجی نیمهدولتی میگوید: «در این رابطه ذکر دو نکته حائز اهمیت است. درباره درستی یا نادرستی اظهارات مسئولین مرکز آمار باید گفت از نظر تئوری و با توجه به عامل دقت آمار و جزئیات آماری، همچنین از منظر گسستگی دادههای آماری جمع آوری شده از طرف مرکز آمار ایران و دیگر نهادهای دخیل؛ حرف درستی بیان شده است اما به لحاظ عملی در هیچ کشوری در جهان مرکز آمار یا سازمان اصلی اخذ و پالایش آمار ملی اجازه شانه خالی کردن از مسئولیتی را ندارد که در هنگام انجام چنین پروژههایی بر گردن این نوع سازمانهاست.
نکته دوم مشکلاتی است که همیشه در کشور به واسطه نگاه فارغ از اهمیت مسئولان حکومت به اموری مانند حوزه آمار خرد و کلان وجود داشته است. در چنین نقاط بحرانی است که فقدان آمار پالایش شده و قابل استفاده در برنامه ریزی خرد و کلان خودش را نشان میدهد. دولت آقای احمدینژاد آگاهانه و برای سرپوش گذاشتن بر واقعیتهای کشور، مرکز آمار ایران را تضعیف کرد. به نظر بنده اگر دولت آقای روحانی قصد دارد خدمتی در این حوزه انجام دهد بهتر است به جای فرار از مسئولیت، هرچه سریعتر نسبت به اخذ آمار لازم جهت سامان دادن به امور جاری و برنامه ریزی سیستماتیک اقدام کند.»
آقای موحد ادامه میدهد: «فکر میکنم با وجود تمامی نواقص آماری و خطاهای موجود در نتایج داده آمائی، امکان تشخیص سه دهک بالای جمعیت تحت پوشش یارانه مقدور است به شرط آنکه بانکها اطلاعات خود را در اختیار برنامهریزان ملی قرار دهند. با در دست داشتن آمار تسهیلات بانکی، گردشهای مالی و مبالغ دریافتی افراد میتوان بخش اصلی دهکها را تشخیص داد. مگر آنکه به بهانه عدم توانایی تشخیص دهکها بخواهند طرح دیگری به اجرا در آورند یا سه دهک بالای یارانه بگیران به دلایلی نباید حذف شوند و این بهانه برای حفظ یارانه آنها مطرح شده باشد! »
مال ما را قطع میکنند!
آقای همایونی از بازنشستگان ارتش است. به محض شنیدن اسم «یارانه» صحبتهای خود را شروع میکند و منتظر طرح هیچ سوالی نمیماند. او معتقد است: «کار مملکت ما حساب و کتاب ندارد. مشکلات میشود برای مردم! یارانهها را اشتباهی قطع میکنند. مال ما را قطع میکنند. بعد که میافتی دنبالش دو ماه، سه ماه طول میکشد تا درست شود ولی بی انصافها پول این مدتی که قطع شده است را نمیدهند. دوندگی و رفت و آمدش بماند.»
بازنشسته ارتش: مردمی که دستشان مثل ما بسته است برای کرایه خانه و قسط و این چیزها روی پول یارانه حساب میکنند. خیلیها فقط با پول یارانه سر پا هستند و در این وضعیت گرانی و بیچارگی اگر یارانه قطع شود دوام نمیآورند.
آقای همایونی اضافه میکند: «مملکت دلسوز ندارد. کارمند دولت اینقدر به مفتخوری و بیکاری عادت کرده که کار درست انجام نمیدهد. بدون حساب و کتاب بر میدارند یک لیستی را از خودشان درست میکنند و میگویند اینها دیگر جزء یارانه نباشند. انصاف نیست این کارها. اگر قرار است حذف کنند باید مال پولدارها را حذف کنند.
یارانه مردمی که دلشان به یارانه خوش است چه دردی از مملکت دوا میکند؟ مردمی که دستشان مثل ما بسته است برای کرایه خانه و قسط و این چیزها روی پول یارانه حساب میکنند. خیلیها فقط با پول یارانه سر پا هستند و در این وضعیت گرانی و بیچارگی اگر یارانه قطع شود دوام نمیآورند.»
قرار نبود با ما این کارها را کنند!
خانم طباطبائی، خانهدار و مادر چهار فرزند است. او درباره تاخیر دولت در پرداخت یارانهها میگوید: « امروز ۲۳ میلیون نفر حذف میشوند، چند ماه دیگر ۱۰ میلیون و آخرش یارانه را قطع میکنند. من نمیخواستم در انتخابات رای بدهم. به خدا جانمان به لب رسیده است. میگفتند اینقدر در دنیا کار تروریستی کردهاند که آمریکا میخواهد به ایران حمله کند. میگفتند رای ندهید تا کار آخوندها تمام بشود. دخترم از تهران زنگ زد و گفت به روحانی رای بدهید. گفت آدم خوبی است و قرار است همه چیز را درست کند. چند نفر دیگر هم گفتند. توی تلویزیون گفت ۱۰۰ روزه درست میکند و اقتصاد خوب میشود.
ما رای دادیم که بیاید وضعیت را بهتر کند اما هنوز نیامده میخواهد یارانه را قطع کند. قرار نبود با ما این کارها را بکند. مردم گناه دارند. یکی مستاجر است، یکی بچه دارد؛ مردم مریض در خانه دارند، جوان دم بخت دارند، بیکار در خانه دارند. روا نیست اینقدر مردم را اذیت میکنند.»
خانم خانهدار: ما رای دادیم که بیاید وضعیت را بهتر کند اما هنوز نیامده میخواهد یارانه را قطع کند. مردم گناه دارند. یکی مستاجر است، یکی بچه دارد؛ مردم مریض در خانه دارند، جوان دم بخت دارند، بیکار در خانه دارند. روا نیست اینقدر آنها را اذیت میکنند.
خانم طباطبائی ادامه میدهد: «هر روز میگویند با آمریکا مذاکره کردهایم و تحریمها را بر میدارند. چرا فرقی نمیکند؟ قیمت مرغ پائین آمده بود، روحانی که آمده دوباره گران شد. قیمت مغازه -هر چیزی که بخواهی بخری- پائین نیامده که فرض کنیم فرقی کرده با قبل.
هستهای به ما چه؟ مردم زندگی میخواهند. این همه خرابی در مملکت هست ولی چسبیدهاند به یارانه؟ بیکاری هست، گرانی هست، ناامنی هست، جوانها ازدواج نمیکنند؛ اینها باید حل شود.
به خدا هر شب که شوهرم اخبار تلویزیون را نگاه میکند چهار ستون بدنم میلرزد. اگر یارانه را قطع کنند حقوقی ما کفاف زندگی را نمیدهد. پول دانشگاه دخترم را از همین یارانهها میدهم. اگر قطع کنند دیگر نمیتواند درس بخواند. باید برگردد در این شهر بشود یک بیکار مثل بقیه جوانها. ریخت و پاش هم نداریم که بگوئیم از اینجا و آنجا میزنیم و به جای دیگر میزنیم.»
هر کس که میرود تازه مردم قدرش را میفهمند
آقای کرمعلی در یک شرکت خصوصی کارهای خدماتی مانند نظافت و جابهجائی اشیاء را انجام میدهد. او درباره احتمال حذف ۲۳ میلیون نفر از جمع یارانه بگیران میگوید: «تقصیر خودمان است. مردم ما تا وقتی کسی هست قدرش را نمیدانند. وقتی میمیرد یا از کار میرود تازه میفهمند چقدر زحمت کشیده است.
شاه خدا بیامرز اینقدر برای ایران زحمت کشید. انقلاب کردند و انداختنش بیرون. بعد که آخوندها آمدند مردم دیدند ای دل غافل، آخوندها دارند همه چیز را برای خودشان میگیرند.
یک کارگر: رژیم از احمدینژاد ترس داشت. سهم مردم را از پول نفت داد به خودشان. یارانه پول نفت است دیگر، منتهی آخوندها میگویند پول نفت فقط مال ما است و مال مردم نیست.
احمدینژاد هم مثل شاه آدم خوبی بود. برای همین دادنش کنار و نگذاشتند پست داشته باشد. احمدی نژاد لباس شخصی بود، اینها میخواستند یک نفر دوباره بیاید که آخوند باشد. رژیم از احمدینژاد ترس داشت. سهم مردم را از پول نفت داد به خودشان. یارانه پول نفت است دیگر، منتهی آخوندها میگویند پول نفت فقط مال ما است و مال مردم نیست.»
آقای کرمعلی ادامه میدهد: «جوانهای ایران خاماند. یک گوشی میگذارند داخل گوششان و آهنگ گوش میدهند. یک عینک دودی هم میزنند به چشمشان تا خوشگل کنند. کسی که چشم و گوشش هیچجا را نمیبیند مثل آدم کر و کور است. آدم کر و کور وقتی دزد دارد مالش را میبرد خبر نمیشود.
یک جلسه بزن و برقص راه انداختند در خیابان، این جوانها فکر کردند خبری است و رای دادند به روحانی و دوباره حکومت افتاد دست آخوندها. بگذار یک مدت بگذرد و یارانهها را قطع کنند، مردم تازه میفهمند گرانی تقصیر احمدینژاد نبود و دست میبرند به آسمان که خدایا یک کاری کن احمدینژاد برگردد.»
قابل توجه کسانی که به کلاغی که جای قناری رنگ شده بود با شتاب و عجله وصف ناشدنی رای دادند و حماسه آفر ……………………………………………………..ریدند .
بهنام / 27 October 2013