سهشنبه هفته گذشته (۱۵ اکتبر ۲۰۱۳)، همزمان با عید قربان در عراق، مقبره شیرکو بیکس، شاعر فقید کردستان تخریب شد. این در حالی بود که دو روز پیش از آن، نماد عشق در نزدیکی همین مقبره در پارک آزادی سلیمانیه، سوزانده شده بود.
چند روز بعد تجمعی اعتراضی در مقبره شیرکو شکل گرفت که حدود هزار نفر از هنرمندان، شاعران، نویسندگان و مردم سلیمانیه در آن شرکت داشتند. در این تجمع آسو سردی، سردبیر روزنامه آوینه، رئوف بیگرد، سرپرست مؤسسه «سردم» (موسسهای که متعلق به شیرکو بیکس بود) و شوان آتوف، سینماگر سخنرانی کردند.
حکومت اقلیم و تعداد زیادی از گروهها و احزاب این واقعه را محکوم کردند و حکومت اعلام کرد عامل یا عاملان را مورد پیگرد قرار خواهد داد.
هنوز شخص یا گروهی مسئولیت تخریب مقبره شیرکو بیکس و سوزاندن نماد عشق را به عهده نگرفته است. جامعه ادبی و هنری کردستان، اسلامگرایان افراطی را مسئول این واقعه میدانند.
در حالی که هنوز شخص یا گروهی مسئولیت تخریب مقبره شیرکو بیکس و سوزاندن نماد عشق را به عهده نگرفته و دستگاههای قانونی و انتظامی سلیمانیه نیز هنوز در این خصوص اظهار نظری نکردهاند، جامعه ادبی و هنری کردستان، اسلامگرایان افراطی را مسئول این واقعه میدانند.
مصطفی زاهدی، نویسنده و مترجم ایرانی ساکن سلیمانیه، در اینباره به رادیو زمانه میگوید: «هنوز قانوناً تائید نشده که چه کسی این کار را کرده است. ولی نشانهها به سوی اسلامگرایان تندرو است. نماد عشق در پارک آزادی، سمبلی در مخالفت با تفکر تندروی اسلامی بود. حتی قبلاً یکی-دو بار خواستند این مجسمه را از بین ببرند که موفق نشدند. اما اینبار موفق به سوزاندن مجسمه چوبی شدهاند. در مورد شیرکو باید به چند سال پیش بازگشت. به زمانی که اسلامگرایان پس از شعر “ممد کوچولوی واکسی” فتوای مرگ شیرکو را دادند. شیرکو دردورهای از آفرینش ادبیاش بهسر میبرد که میتوان آن را آزادیخواهی و سکولاریسم و مخالفت با اسلام سیاسی دانست. شیرکو برای مثال در شعر «هشت مارس»، علناً حجاب اسلامی را با کفن مقایسه میکند. یا در شعری که پس از واقعه حلبچه منتشر شد، که در واقع نامهای به خداست، نامه به او بازگردانده میشود که “ای احمق، عربی بنویس. اینجا کسی کردی بلد نیست”. در شعرهای دیگری نیز میتوان این گفتمان ضد اسلام سیاسی را دید. وقتی شیرکو درگذشت و پیکرش به کردستان بازگردانده شد، از چند روز قبل بین اسلامگرایان و به خصوص راننده تاکسیهای اسلامگرا این جو راه افتاده بود که شیرکو چون مسلمان نیست، نباید به او احترام بگذاریم. کلمه کافر، در فضای رسانهای و فضای عمومی اسلامگرایان همهگیر شده بود. همه اینها نشانههایی است که قبر شیرکو توسط اسلامگرایان تخریب شده است. شبی که قبر شیرکو مورد تعرض قرار گرفت را در نظر بگیرید: شب عید قربان مسلمانان. میتوان گفت قبر شیرکو را قربانی کردند.»
اما پس از این اتفاقات، یک عکاس معروف کرد به نام کامران نجمه، عکسی در فیسبوک خود منتشر کرد که درست در محل مجسمه بوسه (نماد عشق) در پارک آزادی که سوزاندهشده بود، در حال بوسیدن دوستدختر سوئدیش بود.
انتشار این عکس واکنشهای مختلفی را در پی داشت. از جمله اسلامگرایان و طبقه سنتی کردستان، به شدت به این اقدام اعتراض کردند. این اعتراضات تا جایی پیش رفت که گروهی خواستار محاکمه کامران نجمه به اتهام ساختارشکنی و زیر پا گذاشتن عرف جامعه شدند و در پی انعکاس این اعتراضات در فضای مجازی، دادستانی سلیمانیه قول پیگیری داد. کامران نجمه نیز اعلام کرده آمادگی دفاع از اقدام خود در دادگاه را دارد.
کەمپەینی بەرگری لە «ماچ» ی ئەوینداران (کمپین بوسه)
از سوی دیگر اما جامعه روشنفکری کردستان، از کامران نجمه و اقدام او در انتشار این عکس حمایت کردند و به دستگاه قضایی سلیمانیه اعتراض کردند. این حمایت تا آنجا پیش رفت که تعداد زیادی از فعالان کرد، چه در اقلیم و چه در دیگر نقاط جهان، عکسهایی از خود در فضای مجازی منتشر کردند که آنها را در حال بوسیدن معشوقشان نشان میداد. فعالان کرد در محکومیت تعرض به قبر شیرکو و در حمایت از این عکاس، هفته جاری را «هفته بوسه» نام نهادند و کمپینهایی در این خصوص شکل گرفت. از جمله یکی از کاندیداهای انتخابات اخیر پارلمان کردستان که در لیست اتحادیه میهنی بود، عکسی از خود در حال بوسیدن شوهرش منتشر کرد. انتشار عکسهای فعالان کرد در حال بوسیدن معشوقشان در فضای مجازی همچنان ادامه دارد.
فعالان کرد در محکومیت تخریب قبر شیرکو و در حمایت از کامران نجمه هفته جاری را «هفته بوسه» نام نهادهاند.
مصطفی زاهدی درباره اعتراضات و اقدامات دو طرف میگوید: «از سال ۲۰۰۷، جریانهای اسلامی در کردستان پا گرفتهاند. تا جایی که در انتخابات اخیر پارلمان، ۱۸ درصد آرا را به دست آوردند که این امر حتی نشانه پیشرفت سیاسی آنان است. از نظر عمومی نیز میتوان گفت اسلامگرایان روز به روز در حال پیشرفت هستند. متأسفانه داعیهداران گفتمان سکولاریسم در کردستان نیز با این تفکر مماشات میکنند. مثلاً در چهار سال اخیر در ماه رمضان مشروبفروشیها در کردستان تعطیل میشوند. روحانیون در مساجد روز به روز فتواهای تندتری صادر میکنند. دو سال پیش اسلامگرایان حکومت را مجبور به ممنوعیت و جمعآوری کتاب شعر قبال جریزاده کردند. اینها مجموعهای از رویدادهای زنجیرهایست که نشان میدهد خطر پا گرفتن اسلام سیاسی در کردستان وجود دارد. در کوچه و خیابان به دلیل مظاهر دینی، اسلامگرایان طرفداران بیشتری دارند. اما در طبقه روشنفکر، سکولارها هستند. کسانی که عکسهای خود از بوسیدن معشوقشان را در فضای مجازی منتشر کردهاند، عموماً طبقه روشنفکر کردستان هستند: عکاسان، هنرمندان، فعالان زنان، فعالان اجتماعی و … . این طبقه هنوز نسبت به مساجد و مراکز دین تأثیر کمتری بر جامعه دارند.»
در اوت سال جاری، پس از درگذشت شیرکو بیکس، در حالی که وی وصیت کرده بود در پارک آزادی به خاک سپرده شود و مقبرهاش «میعادگاهی برای عاشقان» باشد، شهرداری سلیمانیه در ابتدا از عمل به این وصیت خودداری کرد و اعلام کرد که امکان تدفین شیرکو در پارک آزادی وجود ندارد. اما با شکلگیری اعتراضات رسانهای و کمپینهای مختلف بهخصوص در فضای مجازی در حمایت از وصیت شیرکو بیکس، شهرداری عقبنشینی کرد و مراسم تدفین شیرکو در روز ۱۲ اوت در پارک آزادی برگزار شد.
شیرکو بیکس که در طول حیات خود بارها توسط روحانیون و اسلامگرایان تکفیر شده بود و حتی فتوای مرگش صادر شده بود، از تعصبهای مذهبی و احکام دینی چه در شعرها و چه در اظهارنظرهای خود صراحتاً انتقاد میکرد.
رویارویی اسلاگرایان با سکولارها تا سالها در کردستان ادامه خواهد داشت. وضعیت آموزش و پرورش، شرایط منطقه، معادلات سیاسی در ایران و سوریه و ترکیه و جنوب عراق، و بسیاری عوامل دیگر، آینده این رویارویی را مشخص خواهند کرد.
پس از درگذشت شیرکو که در سالهای اخیر به دلیل تهدیدهای مکرر اسلامگرایان، حتی امکان آمدوشد آزادانه در سلیمانیه را نداشت، اسلامگرایان و قشر سنتی جامعه کردستان در فضاهای عمومی کوچه و خیابان، از احترام خاصی که نخبگان سیاسی و فرهنگی کردستان برای وی قائل بودند انتقاد میکردند و او را به دلیل «کافر بودن» شایسته چنین احترامی نمیدانستند.
مصطفی زاهدی، نویسنده و مترجم، درباره تقابل دو دیدگاه اسلام سیاسی و افراطی از یک سو، و تفکر مدرن و سکولار از سوی دیگر میگوید: «بعد از سال ۱۹۹۱، تقابل تفکر اسلام سیاسی و تفکر سکولار دیده میشود. چند سال قبل (در دهه ۹۰) یکی از فعالان زن کردستان اعلام کرد حاضر است به شکل برهنه تمام طول یکی از خیابانهای اصلی سلیمانیه را طی کند. (هرچند این کار را نکرد) جایی گفته میشود که پسری که دوستدخترش را در ملاءعام بوسیده باید به دادگاه برود، اما در تلویزیونهای مختلف کردستان، هر روز تصویر بوسه با کمترین سانسور پخش میشود. مگر میشود تلویزیون را از ملاء عام جدا کرد؟ تلویزیون خیلی بیشتر از فیسبوک و پارک در ملاء عام است.»
رویارویی اسلاگرایان با سکولارها تا سالها در کردستان ادامه خواهد داشت. وضعیت آموزش و پرورش، شرایط منطقه، معادلات سیاسی در ایران و سوریه و ترکیه و جنوب عراق، و بسیاری عوامل دیگر، آینده این رویارویی را مشخص خواهند کرد.
مصطفی زاهدی درباره کمپین «بوسه» میگوید: «نمیتوان نقش رسانهها را انکار کرد. فیسبوک و توئیتر و گوگلپلاس، یک فرهنگ را به همراه خود آوردهاند. روزنامه، تلویزیون، شبکههای مجازی هر روز عمومیتر میشوند و حتی ممکن است مراودات داخل یک خانواده را تغییر دهند. اینکه امروز در کردستان مردی دوستدختر یا همسرش، یا زنی دوستپسرش را میبوسد و عکسش را منتشر میکند، بدون شک تأثیر رسانهها و شبکههای مجازی است.»
Trackbacks