کمی بهار

داگمار و شوكت مشغول جمع كردن پول هستند تا به آلمان فرار كنند، اما داگمار سل مى گيرد و...

شوهرشوکت فکر می‌کند که زنش باکره نبوده است، چون در شب زفاف خونریزی نداشته است. تحمل این مسئله برای...

خانواده خانم لقا از اردكان به تهران بازگشت مى كنند. اينك شب ١٤ فروردين ١٣١٣ است.

در سحرگاه روز ٢٩ اسفند سال ١٣١٢، ياور نبيلى و تمام بچه‌ها، دختر و پسر به بالاى كوه مى...

ياور نبيلى، در سر بساط ترياك احمد امانى، درباره جنگ با لرها حرف مى زند. او كه در جريان...

احمد امانی از یاور نبیلی دعوت می‌کند با او تریاک بکشد، اما یاور عذر می‌خواهد. این مسئله احمد امانی...

فروغ، دختر اشرف السادات و احمد امانى در سال ١٣١٢ در اردكان زندگى مى كند. پدرش رئيس اداره پست...