کمی بهار
شهرنوش پارسی پور - آذر ماه اینک تصمیم گرفته است احمد آرامش را اغوا کند. او تنها زمانى راحت مى شود...
شهرنوش پارسیپور - احمد آرامش به ایرج اغیار اعتراف مىکند که رابطه کوتاهمدتى با فروغ داشته است و فکر...
شهرنوش پارسیپور - آذرماه دچار احساس انتقام از شوهرش مىشود. او فکر مىکند باید با مردى رابطه برقرار...
شهرنوش پارسیپور – در پىآمد تولد دختران كوكب و الياس خان، فروغ تصميم مىگيرد سفره ابوالفضل بيندازد. او تصميم...
شهرنوش پارسیپور – نير براى دختران سه عروسك آورده است. آذرماه از اين كه يك كمونيست مىتواند چنين هداياى...
شهرنوش پارسیپور – مراسم ناهار با شكوه فراوان برگزار مىشود. بناست كه كيك دخترها را در ساعت پنج ببرند....
شهرنوش پارسیپور – نیر از حزب توده استعفا داده. کوکب هم برای دخترانش جشن تولد گرفته. نخستين مهمانانى كه...
شهرنوش پارسیپور- مریم هرگز آینه ندیده است. عصر که مىشود با خانم لقا به بستنىفروشى مىرود و بعد به...
شهرنوش پارسیپور- فروغ به خانه مادرش مىآید. آنها خواب هستند که سراسیمه بیدار مىشوند. فروغ اعلام مىکند که...
شهرنوش پارسیپور - خانم لقا مشغول نقاشى است كه دامادش ايرج اغيار به خانه او مىآيد. او درباره قتل...
شهرنوش پارسیپور - شبى خلیل ملکى دکتر اعتماد و نیر را به کافه نادرى دعوت مىکند. انگلیسىها و آمریکایىهاى...