KAMIBAHP01a

فروغ، دختر اشرف السادات و احمد امانى در سال ١٣١٢ در اردكان زندگى مى كند. پدرش رئيس اداره پست و تلگراف است. او بسيار تنهاست و هميشه هم‌نشين مادر پر حرفش كه هر داستانى را بيشتر از ده بار تعريف مى كند. اينك چند روزى به عيد مانده و آن‌ها منتظر خاله خانم، و دخترانش فخرى و عترت هستند. عترت همسر ياور نبيلى است. اشرف السادات به هيجان آمده و انواع خوراك‌ها را دارد درست مى كند تا سه روز نخست ميهمان‌ها سير باشند. البته ميهمان سه روز ميهمان است و بعد خودش صاحب‌خانه مى شود!