Opinion-small2

یادداشت پیش‌رو به ماجرای غم‌انگیز فرصت سوزی و انتخاب غلط آرمان توسعه در استان‌های مختلف ایران و به ویژه استان یزد می‌پردازد. انتخاب درست آرمان توسعه گوهر درخشانی است که وظیفه کشف آن بر عهده نقشهٔ آمایش سرزمین در هر استان کشور باید باشد، اما تهیه و تکمیل آن نقشه و اسناد مرتبطش اینک سال‌هاست که خاک می‌خورد و متوقف مانده است.

میدان امیرچخماق یزد با بادگیرهای مشهورش – ششم تیر ۱۳۹۲
میدان امیرچخماق یزد با بادگیرهای مشهورش – ششم تیر ۱۳۹۲

چندی پیش جنجال پیش آمده بر سر لوله انتقال آب اصفهان به یزد، منجر به شورش کشاورزان ورزنه در شرق اصفهان و انهدام تأسیسات انتقال آب زاینده رود به استان یزد شد. با این وجود بسیاری از شما خوانندگان طبیعت دوست این سطور شاید ندانید که حجم تمام آب سالانه‌ای که از طریق این لوله به یزد منتقل می‌شود، به ۵۵ میلیون متر مکعب هم نمی‌رسد که به نسبت ۱،۵ میلیارد متر مکعب آورد سالانه زاینده رود، کمتر از ۴ درصد خواهد شد. از طرفی، مطابق گفتگویی که با مهندس غفوری، رییس شرکت آب منطقه‌ای استان یزد داشتم، میزان برداشت از سفره‌های آب زیرزمینی یزد به یک میلیارد و دویست و پنجاه میلیون مترمکعب در سال می‌رسد، [۱]  در حالی که میزان تغذیه سالانه این سفره‌ها حدود ۹۵۰ میلیون متر مکعب است. یعنی یزد سالانه با ۳۰۰ میلیون متر مکعب تراز منفی روبروست که تقریباً نزدیک به شش برابر آبی است که از اصفهان دریافت می‌دارد. این در حالی است که کل آب قابل شرب مورد نیاز مردم در استان یزد، حدود ۴۰ میلیون متر مکعب یا ۳ درصد از مجموع آب قابل استحصال استان است.

باغ تاریخی دولت آباد یزد – سوم تیر ۱۳۹۲
باغ تاریخی دولت آباد یزد – سوم تیر ۱۳۹۲

به دیگر سخن، اگر یزد بتواند میزان برداشت از سفره‌های آب زیرزمینی خود را برای مصارف کشاورزی و صنعتی به ۹۱۰ میلیون مترمکعب کاهش دهد، به راحتی و بدون داشتن تراز منفی می‌تواند مشکل آب شرب شهروندانش را نیز حل کند. لازمه این مسأله البته تغییر رویکرد در بخش کشاورزی به عنوان پرمصرف‌ترین بخش استان و صنایع پرمصرف مانند لاستیک و سرامیک و کاشی و سفال است. مطابق آمارهای موجود، میزان تولید محصولات کشاورزی در یزد به عنوان یکی از کم‌آب‌ترین استان‌های کشور، از میزان تولید ۲۲ استان کشور که به مراتب از منابع آبی بهتری برخوردارند، بیشتر است! به عبارتی ساده‌تر: از نظر تولید محصولات کشاورزی رتبه نهم در بین ۳۱ استان کشور به یزد می‌رسد. [۲]  یعنی: بیش از یک میلیون و ۲۵۹ هزار تن محصول کشاورزی در استانی بدست می‌آید که متوسط تبخیر آن حدود ۴ هزار میلی‌متر و ریزش‌های آسمانی آن کمتر از ۱۰۰ میلی‌متر است!

پرسش این است که این وضعیت تا چه زمانی می‌تواند ادامه یابد و همچنان یزدی‌ها با تراز منفی ۳۰۰ میلیون متر مکعبیشان با افتخار به رکورد نهمی خود در تولید کشاورزی بنازند؟ آیا اولویت نخست یزد در سازوکار توسعه باید مبتنی بر کشاورزی و کوبیدن بر طبل وابستگی معیشتی بیشتر به سرزمین باشد؟ آن هم آن نوع از کشاورزی سنتی که راندمان آبیاری آن در بهترین حالت به ۴۰ درصد نمی‌رسد!

آیا سزاوارتر نیست که یزد با استفاده از مزیت‌های نسبی تاریخی، فرهنگی، جغرافیایی، علمی، معماری، مذهبی و طبیعی‌اش بکوشد تا قطب توریسم فرهنگی، مذهبی، پزشکی، بوم‌گردی و استحصال انرژی‌های نو، مانند انرژی خورشیدی، شود؟ حوزه‌هایی که رونق آنها به کمترین میزان آب نیاز دارد و در عین حال درآمد و اشتغالی مطلوب و پایدار هم به ارمغان می‌آورد.

تخریب بافت تاریخی یزد به بهانه گسترش حریم امامزاده جعفر – ششم تیر ۱۳۹۲
تخریب بافت تاریخی یزد به بهانه گسترش حریم امامزاده جعفر – ششم تیر ۱۳۹۲

حاصل این ناتوانی و اشتباه تاریخی در انتخاب آرمانی درست برای توسعه استان یزد، همان است که می‌بینیم، همسایه کوچک ما در آن سوی خلیج فارس با ۳۷ سال سابقه حضور در جهان، در حال معرفی جاذبه‌های تاریخی و فرهنگی مانند بادگیر در سطح جهان و استفاده اقتصادی و گردشگری از آن است، و ما در بیم و امید لوله آب ورزنه هستیم.

می‌بینید؟ بادگیرها یک فرصت تاریخی برای رونق کسب و کار در یزد است، در حالی که ما با عدم اختصاص بودجه کافی شاهد فرسودگی و از بین رفتن بافت تاریخی یزد و از جمله بادگیرهای زیبا و هوش‌ربایش هستیم؛ همان بافتی که اینک، شهردار دبی میلیون‌ها دلار هزینه می‌کند تا شبیه‌سازی‌اش کند. در عوض حفر بیش از حد چاه عمیق به بهانه رونق کشاورزی، منجر به خشک شدن پی در پی یکی دیگر از مفاخر معماری و فنون آبیاری ایرانی یعنی کاریز (قنات) می‌شود تا به تدریج گسترهٔ بیشتری از یزد توان بوم‌شناختی‌اش را از دست داده و به کانونی بحرانی برای تاخت و تاز فرسایش بادی بدل شود.

و اینجا دبی است با بادگیرهای ایرانی‌اش
و اینجا دبی است با بادگیرهای ایرانی‌اش

پیام نهفته در این یادداشت را با ماجرای غم‌انگیز سد کُریت مقایسه کنید. آیا شباهت‌هایی در تبدیل فرصت به چالش نمی‌بینید؟ سد کریت در جنوب شهر طبس یکی از مهم‌ترین دستاوردهای مهندسی ایرانیان در سده‌های میانی است که برای سده‌ها به عنوان بلندترین سد قوسی دنیای قدیم مشهور بوده است. اما با احداث سدی جدید درست چسبیده به آن، دیگر چشم‌انداز و دسترسی آسان به این سد باستانی وجود ندارد، و سازه‌ای که می‌توانست عامل جذب گردشگران و محققان فراوانی باشد اکنون از دید همگان پنهان شده است. [۳]

ماجرای اصفهان و دعوایش بر سر آب با چهارمحال بختیاری و خوزستان هم خود قصه‌ای دارد مشابه و چه بسا غم‌انگیزتر که در فرصتی دیگر به آن هم خواهم پرداخت.