دنیای مریض بورژوایی را تطهیر کنید… دنیای هنر مرده، تقلید، هنر تصنعی، هنر انتزاعی را پاک کنید.

جورج ماسیوناس

اواسط سال‌های دهۀ ۱۹۶۰ جنبش هنری بینارشته‌ای با رویکردی تجربی به هنر پدید آمد که بر آمیزش رسانه‌های مختلف هنری و شکستن مرزهای سنتی بین هنر و زندگی روزمره تأکید می‌کرد. هنرمندان فلوکسوس یا «جنبش هنری سیال» مشوق رویکردی بازیگوشانه و روشنفکرانه به هنر بودند. کارهای غیرمعمول آنان که اغلب از اشیا و کنش‌های پیش‌پاافتاده برای عرض‌اندام در برابر تصورات سنتی از هنر بهره می‌گرفتند و مخاطبان را درگیر تجربه‌های تعاملی می‌کردند، آثار هنری نامأنوسی به بار آورد. جورج ماسیوناس، هنرمندی که این جنبش را سازماندهی کرد، «فلوکسوس» را چنین توصیف می‌کند: «تلفیقی از اسپایک جونز، خوشمزگی، گیم، کمدی وودویل، کیچ و دوشان.» دوشان معروف‌ترین عنصر این معجون، کسی بود که «چشمه» (۱۹۱۷) (آبریزگاه) را اثری هنری عنوان کرد. اسپایک جونز آمریکایی نوازنده و رهبر ارکستر بود که آوازهای عامیانه و موسیقی کلاسیک را طنازانه رهبری می‌کرد. در تصنیف‌های عاشقانه‌ای که جونز نوازندگانش را رهبری می‌کرد، صدای شلیک گلوله، سوت، زنگوله، سکسکه، آروغ و آوازهای کمدی به گوش می‌رسید.

Ad placeholder

با اینکه اکثریت قریب به اتفاق هنرمندان فلوکسوس با برخی (اگر نه همۀ) مضامین اصلی این جنبش همنوا بودند، اما بسیاری از آنان ایده‌آل‌ها و نگرش‌های فردی متفاوتی به فلوکسوس داشتند که به گونه‌های مختلفی از این هنر انجامید. فلوکسوس در پی شکستن مرزها و ساخت تجربۀ هنری به‌هم‌پیوسته‌تر و همه‌جانبه‌تر، از طریق تلفیق هنرهای بصری و ادبیات با رسانه‌های پرفرمنس‌محور همچون موسیقی، رقص و تئاتر بود. همچون دادائیست‌ها، سورئالیست‌ها و فوتوریست‌ها، هنرمندان فلوکسوس مخالف نقوذ موزه‌ها در تعیین ارزش هنر بودند و اعتقاد داشتند هنر فقط برای فرهیختگان نیست. آنان تلاش می‌کردند «هنر والا» را به سخره بگیرند و راه‌هایی پیدا کنند تا هنر را از طریق شوخ‌طبعی به میان توده‌ها ببرند. فلوکسوس‌ها به عنصر تصادف در شکل‌گیری نهایی قطعۀ هنری تکیه داشتند و مخاطب را در کارهای هنری خود مشارکت و دخالت می‌دادند.

حسن شریف (۲۰۱۶-۱۹۵۱) از اعضای مؤسس انجمن هنرهای زیبای امارات و آتلیۀ هنر در تئاتر و هنر جوانان دبی بود. او در مدرسۀ هنر بیام شا لندن درس خوانده و در «رویدادهای» فلوکسوس شرکت می‌کرد؛ رویدادهایی که روی تصادف، تکرار و مشارکت مخاطبان تأکید داشتند. آموزش انگلیسی شریف هدایتگر بخش اعظم کارهای اولیۀ او بود. او که در سال ۱۹۷۹ امارات را ترک کرده بود تا آموزشی متمرکز بر ستون‌های ساختارگرایی، پست‌مدرنیسم و مینیمالیسم ببیند، در کارهای پخته‌تر از گفتمان‌های سیاسی پیرامون ملت عرب تازه تأسیس در زمانۀ ناسیونالیسم، از خطاطی و مذهب فاصله گرفت. بعد از بازگشت به خاورمیانه، شریف اصول «ضد-هنر»ی جنبش فلوکسوس را به سبکی تجربی برگرداند که تأثیر عمیقی روی هنرمندان دیگر این منطقه داشت. با بازگشت به دبی در سال ۱۹۸۴، شریف تجربه‌گری‌های ملهم از فلوکسوس را در این صحرا با پرفرمنس‌هایی مستند کرد که با پرسه‌زنی، پرش و سنگ‌پرانی همراه بود. چنان که گویی برای پرش ارتفاع در مسابقات دوومیدانی تمرین می‌کند. برخلاف پرفرمنس‌های شریف در لندن که در ملأ عام و همراه بقیۀ همکلاسی‌ها و دوستان انجام می‌شد، پرفرمنس‌های دبی لحظاتی بسیار خصوصی برای هنرمند بودند که در خانه یا باغ یا صحرای هاتا با چند تن از دوستان انجام می‌شد که کمک می‌کردند پرفرمنس مستند شود. پرفرمنس‌های این دوره عبارت بودند از «ثبت سنگ‌ها» (۱۹۸۳)، «تاب‌بازی» (۱۹۸۳) و «بدن و مربع» (۱۹۸۳).

در «بدن و مربع»، حسن روی صفحه‌ای شطرنجی پیچ‌وتاب می‌خورد تا دریابد بیشترین تعداد مربع‌هایی که می‌تواند با بدنش بپوشاند به چند مربع می‌رسد. هنگام نمایش طرح‌هایی که از این پرفرمنس‌ها می‌کشید گاهی آنها را با صداهای ضبط شده‌ای مانند صدای صحبت تاب‌سوار همراه می‌کرد که مشخصۀ بینارشته‌ای جنبش فلوکسوس بود. در پرفرمنس «تاب‌سواری» هنرمند حین تاب‌سواری آواز می‌خواند و در نتیجه صدایش با فرکانس‌های بالا و پایین ضبط می‌شد. در «ثبت سنگ‌ها» هنرمند همۀ سنگ‌هایی را که جمع کرده بود می‌چید و تفسیرش را برعهدۀ بیننده می‌گذاشت.

Ad placeholder

شریف در ژانویۀ ۲۰۱۴ در مصاحبه با مجلۀ «هنر در آمریکا» دربارۀ یکی از پرفرمنس‌هایش توضیحی می‌دهد که می‌تواند دریچه‌ای به ایده‌های هنری او باشد:

مثلاً با دهان پر از نان حرف می‌زنم. کمی بیشتر نان به دهان می‌گذارم، حرف می‌زنم، کمی آب می‌نوشم و غیره، و همۀ صداها را ضبط می‌کنم. در تمام این مدت هم دربارۀ مسائل خیلی جدی مثل سیاست و هنر صحبت می‌کنم که نطقی است طعنه‌آمیز، به تقلید از سیاستمداران و سخنرانان.

حسن شریف، بدن‌ها و مربع‌ها، ۱۹۸۳

https://www.instagram.com/p/DBieOz_tb-a/?img_index=1

حسن شریف، پرش، ۱۹۸۳

https://www.instagram.com/p/DBienj_Nn7K/?img_index=1

کار مجسمه‌سازی شریف تفسیر ظریفی است از فرهنگ مصرفی و نخبه‌گرایی که غالباً با توده‌هایی از محصولات مبتذلی مثل دمپایی پلاستیکی، روزنامه و ملاقه می‌سازد. او که چهره‌ای برجسته در پیشبرد هنر مفهومی در امارات بود، به تأسیس «خانۀ پرّان» در سال ۲۰۰۷ کمک کرد که مبلّغ هنرمندان اماراتی است. او یکی از چهار عضو مؤسس این خانه بود و کتاب‌های تاریخ هنر را برای جامعۀ هنر بومی خود به زبان عربی ترجمه می‌کرد و نیز مسئولیت صفحۀ تاریخ هنر مجلۀ «تشکیل» را برعهده داشت. کارهای شریف در بینال ۱۲ شارجه و غرفۀ امارات در ۵۶امین بینال ونیز به نمایش درآمده است. او را پیشگام هنر مفهومی خاورمیانه می‌شمارند. نگاهی به کارهای او بیندازیم.

ساخت چین، ۲۰۱۳

https://www.instagram.com/p/DBiez5xN0b4/

فرهنگ لغات ۱، ۲۰۱۲

https://www.instagram.com/p/DBie-wkNqYl/

جعبه‌های چوبی و فایل‌ها، ۱۹۸۲

https://www.instagram.com/p/DBifQd8tcBG/

لولاها، ۲۰۱۵

https://www.instagram.com/p/DBifpunN-NY/

نقطه‌های سیاه، ۲۰۱۵

https://www.instagram.com/p/DBif1ejtuLr/

شریف در دهۀ ۱۹۸۰ شروع به ساخت «اشیا»‌ی خود با استفاده از مصالح صنعتی پیشاپیش موجود یا اقلامی کرد که به صورت عمده در بازارهای امارات تولید می‌شدند. او این اشیا را با طناب، کلاف و ریسمان به هم می‌بافت و تل‌ها و بسته‌هایی می‌ساخت که نمود بصری مازاد این تولید انبوه بودند؛ مصالح این محمولۀ گرانبها را نیز از محل تخلیۀ زباله‌ها و بازارهای پرهیاهوی السطوه، دیره و بردوبی دست‌چین می‌کرد و در بازگشت به استودیو، بی‌وقفه روی آنها کار می‌کرد. شریف، بنا بر اصل تصادف جنبش فلوکسوس، از خطاها و اشتباهاتی که به صورت طبیعی در خلق کار هنری پیش می‌آمدند لذت می‌برد و بر این باور بود که «هنر» نتیجۀ خطاهاست. بر مبنای اصول این جنبش و نظر به تأثیر زیست‌محیطی و پیامدهای معمارانۀ کار هنری، شریف به فرآیند تولید اثر هنری بیش از نتیجۀ نهایی اهمیت می‌داد.

در مجموعۀ «شِبه-سیستم‌ها»، شریف مجموعۀ مقرراتی را ابداع کرد و این سیستم را دنبال کرد تا طراحی‌هایی به وجود آورد که درون شبکه‌ای متحول می‌شدند. در راهبرد شِبه‌سیستم‌ها، جهت خطوط و شکل نهایی هر کدام از طراحی‌های انتزاعی شریف نتیجۀ محاسبات بسیار پیچیدۀ مبتنی بر ارقامی است که تصادفی انتخاب شده‌اند و لذا عنصر غیر قابل پیش‌بینی بودن نتیجه را (حتی برای هنرمند) وارد فرآیند کار هنری می‌کنند. در نهایت، هنرمند به تصادف اجازه می‌دهد که نتیجۀ نهایی را معلوم کند. او در پرفرمنس‌های «بدن و مربع»، «انبار ۳» و «بدنی در انبار» راهبرد شِبه‌سیستم را به کار بست که همگی در سال ۱۹۸۳ در دبی اجرا شدند.

هر کدام از کارهای شریف پرطمطراق و در عین حال حاصل سنجیدۀ شیفتگی به پارچه و مصالح است. مصالح کاری او طیف گسترده‌ای را در برمی‌گیرد، از کتاب‌های فرهنگ لغات عربی-انگلیسی که صفحاتی از آنها پاره شده و کتاب دیگری را ساخته‌اند (با تداعی‌هایی واضح) تا تل عظیمی از دمپایی‌های پلاستیکی رنگارنگ. این کارها پهلو به پست‌مینیمالیسم می‌زند: تجربۀ تماشای کارهای شریف تجربۀ شیء قابل لمس با امکانات تعبیر و تفسیر بیشمار است. اما لُبّ کلامش اشغال فضاست؛ اینکه هر شخص در ارتباط با هر کار از هر دو جنبۀ جسمانی و عاطفی چه موقعیت و موضعی اتخاذ می‌کند. تل دمپایی‌های پلاستیکی بیننده را فوراً متوجه اوج فرهنگ مصرفی امارات متحدۀ عربی در دهۀ ۱۹۶۰ می‌کند. چرخۀ تکثیر، تکرار و دوراندازی در سطحی ناخودآگاه به زندگی روزمرۀ ما نفوذ می‌کند و کار شریف از این جهت قدرتمند است که این فرآیندها را روشن می‌سازد. استفاده از زبان مادری تغییریافته چشمگیر است و در خاطر مخاطب حک می‌شود. بدبینی شریف به مصرف‌گرایی محدود به اقلام مصرفی نمی‌شود؛ در مجموعۀ کارهای «خانۀ پران»، صفحات دایره‌ای روی خانه‌ها می‌بینیم که شباهت به بشقاب‌های ماهواره‌ای می‌برند و می‌توان آنها را سمبل‌هایی از ولع مصرف اطلاعات محسوب کرد.

در سطح تاریخ هنر، ایده‌های شریف ریشه در جنبش‌های مدرن آوانگارد آن دوران مانند کارهای دوشان و دیگرانی در گروه‌های دادا و سورئال داشت. به‌خصوص پرفرمنس‌ها و طراحی‌های او ریشه در جنبش‌های ساختارگرایی و فلوکسوس انگلیسی داشتند که هنگام تحصیل او در دهۀ ۱۹۸۰ شایع بود. نظریۀ ساختارگرایی انگلیسی پیوستاری بود از تلاش‌های واسازانه در هنر، معماری و طراحی از دهۀ ۱۹۳۰ که هنرمندان خلاق بعد بعد از جنگ جهانی دوم درصدد دگرگون ساختن زیبایی‌شناسی برآمدند. در دهۀ ۱۹۵۰، هنرمندان تلاش کردند نظریۀ هنر و پتانسیل زیبایی‌شناسانۀ ساختارهای هندسی را بازتعریف کنند. این هنرمندان مطابق با اصول عینی و از جنبه‌ای علمی و ریاضی «هنر» تولید می‌کردند و نقش مشارکتی بیننده را در نظر می‌گرفتند. قرار نبود آثار آنان فقط «اشیای زیبا» باشد. در یکی از کارتون‌های دهۀ ۱۹۷۰، حسن دست مردی را تصویر می‌کند که از زیر تلی از دستگاه‌های الکترونیکی به زبان عربی فریاد می‌کشد: «من دارم غرق می‌شوم! غرق! غرق!» در یکی دیگر، مردی سیبیلو روی صندلی توالت و در احاطۀ کتاب‌های دورریز نشسته است. در حباب بالای سر این مرد می‌خوانیم: «اسباب روشنگری».

Ad placeholder

در سال ۲۰۲۳، کارهای شریف در نمایشگاهی دونفره با عنوان «کتابخانۀ هنر: منال الدویان و حسن شریف» در مؤسسۀ هنر میسک ریاض به نمایش گذاشته شد. کتاب «حسن شریف: تنیده» به دو زبان عربی و انگلیسی در هنگام برگزاری این نمایشگاه منتشر شد. این نمایشگاه نگاه دوباره‌ای بود به نمایشگاه «حسن شریف: من هنرمندی یک کاره‌ام» که در سال ۲۰۱۷ در بنیاد هنر شارجه برگزار شده و در مؤسسۀ هنر معاصر KW برلین (۲۰۲۰)؛ گالری هنر مالمو سوئد (۲۰۲۰) و موزۀ هنر مدرن و معاصر سنت اتن در اورونی رون-آلپ فرانسه (۲۰۲۱) نیز به نمایش درآمده بود. شریف هنرمندی بود که انتقاد اجتماعی عموماً عبوس را با بذله، تصادف و امکان خطا در ریزساختارهای اجتماعی به تصویر کشید.

چنین بود که گل سرخی در صحرایی بالید… و شکفت… بی هیچ بارانی.

شاعر ناشناس