چهل و یکمین جشنواره حکومتی فیلم فجر در سال ۱۴۰۱ از هر نظر تحت تأثیر جنبش زن، زندگی، آزادی قرار داشت. بعد از سرکوب جنبش، جشنواره بعدی عرضه رقابت بین فیلمهایی بود که ارگانهای حکومتی تهیه و تولید کرده بودند. از ۲۲ فیلم حاضر در جشنواره ۱۹ فیلم از محصولات بنیاد فارابی، سازمان سینمایی سوره و سازمان هنری رسانهای اوج وابسته به سپاه پاسداران بود. «در آغوش درخت»، به کارگردانی و نویسندگی بابک خواجهپاشا و تهیهکنندگی محمدرضا مصباح و سجاد نصراللهینسب هم از چنین فیلمهایی است؛ فیلمی با موضوع خانواده مبتنی بر سیاست دولت سیزدهم که همانا ترویج ازدواج و فرزندآوری بود. اکنون بنیاد فارابی این فیلم را به عنوان نماینده ایران در اسکار معرفی کرده است.
بر اساس اطلاعیه بنیاد سینمایی یک هیأت ۹ نفره از میان فیلمهای «شهر خاموش» ساخته احمد بهرامی و مستند بلند «ایساتیس» به کارگردانی علیرضا دهقان، تصمیم گرفت فیلم «در آغوش درخت» را به عنوان نماینده ایران در جوایز اسکار معرفی کند. این فیلم محصول مشترک حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی است که در چهل و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر جایزه بهترین فیلمنامه را به دست آورده بود.
دوباره میسازمت
دو روز بعد از اعلام این خبر، محمدرضا مصباح که به عنوان تهیهکننده فیلم های سینمایی با نهادهای حکومتی همکاری میکند، در گفتوگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت:
در چند روز آینده با سهامداران فیلم جلسه خواهیم داشت و ممکن است در صورت لزوم تغییراتی در فیلم صورت پذیرد که به استانداردهای اسکار نزدیکتر شود.
معنای این سخن این است که آنچه که به عنوان نماینده ایران به اسکار معرفی میشود با آنچه که در جشنواره فیلم فجر در سال ۱۴۰۱ به نمایش درآمد تفاوت دارد.
او درباره اینکه این تغییرات در چه بخشهایی اعمال میشود، گفت:
هنوز به جمعبندی نرسیدهایم ولی ممکن است در صورت لزوم هم در بخش فنی و هم در تدوین تغییراتی داشته باشیم. در این زمینه باید بررسیهایی صورت گیرد.
به این ترتیب فیلمی که در ایران ساخته شده و دو سال پیش هم به نمایش درآمده است، از نو تدوین میشود و این امر به این معناست که ممکن است در تدوین، فیلم دیگری حاصل شود. یک فیلم برای بازار داخلی و یک فیلم برای خارج از ایران.
تجاوز جنسی، زناشویی ناکام، خانواده
در «آغوش درخت» درباره زناشویی ناکام زنی به نام کیمیاست که قربانی تجاوز جنسی بوده و به سبب آسیبهای روحی و روانی ناشی از آن، رابطه زناشوییاش با مردی به نام فرید بحرانزده شده است. آنها دو فرزند هم دارند که از احتمال جدایی پدر و مادرشان رنج میبرند. با گم شدن کودکان، کیمیا و فرید به هم نزدیک میشوند. یک داستان کاملاً ساختگی بر مبنای آنچه که جمهوری اسلامی میخواهد جلوه دهد و تبلیغ کند. به یاد داریم که در جریان چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران، مریم اشرفی گودرزی نماینده ستاد انتخاباتی سعید جلیلی گفته بود:
وقتی دختری به خودش حق میدهد که بدون حجاب وارد اجتماع بشود، پسری که دارای غریزهای است که خدا برای ازدواج به او داده، تحریک میشود و به او تعرض میکند! در این صورت دختر نباید توقع داشته باشد کسی مانع پسر شود چون خودش خواسته آزاد باشد و در نتیجه پسر هم میتواند آزاد باشد!
او به این هم بسنده نکرده و در ادامه گفته بود:
اگر مردی با دیدن زن بیحجاب دچار واکنش جسمی و روحی نشود بیمار است و باید به پزشک مراجعه کند!
«در آغوش درخت» حالا میخواهد به ما نشان بدهد که تجاوز جنسی چگونه نهاد خانواده را فرومیپاشد. به یک معنا به جای آنکه زن در مرکز توجه قرار داشته باشد، خانواده و کودکاناند که در مرکز توجه قرار دارند.
این فیلم دومین تجربه بابک خواجهپاشاست و در آذربایجان غربی ساخته شده و تاکنون در هیچ جشنواره خارجی هم به نمایش درنیامده است.
یک فیلم دستساز حکومتی
مصباح در ادامه گفتوگو با ایسنا باز یک قدم دیگر جلوتر رفت و از تلاش برای سابقهسازی در جشنوارههای خارجی برای این فیلم خبر داد:
با توجه به اینکه فیلم باید در رقابت با نمایندگان دیگر کشورها شرایط مناسبی داشته باشد، برای تبلیغ و معرفی بهتر فیلم حضور، همکاری و تفاهم با پخشکننده خارجی هم باید مدنظر قرار گیرد. در این راستا هماهنگیهایی را با سرمایهگذاران «در آغوش درخت» خواهیم داشت تا کار به خوبی پیش برود؛ به هر حال این طبیعی است که وقتی فیلمی راهی اسکار میشود، برای اکران خارج از کشور تفاهمنامههایی را با پخشکننده خارجی برنامهریزی کند.
یعنی تا اینجا ما با یک فیلم دستساز حکومتی با سویههای تبلیغی طرف هستیم که قرار است در تدوین سرنوشت آن تغییر کند و نه تنها چنین است بلکه میبایست حاصل کار در چند جشنواره خارجی هم عرضه شود که دستکم بتوان کارنامهای برای آن ارائه داد.
برای جمهوری اسلامی باید قاعدتاً شرمآور باشد که در همان حال آلمان، یکی از مهمترین کشورها در زمینه تأمین مالی سینما با تهیهکنندگان و پخشکنندگان بسیار قوی، فیلم «دانه انجیر معابد» ساخته محمد رسولاف را به عنوان نماینده این کشور به اسکار معرفی کرده است. موضوع این فیلم هم خانواده است اما خانواده یک قاضی در دستگاه قضائی جمهوری اسلامی و خشونت نهادینه شده در او که حکم اعدام معترضان را صادر میکند، غافل از آنکه جنبش اجتماعی زن، زندگی، آزادی به درون خانواده او هم سرایت کرده است.
کانون فیلمسازان مستقل ایران (ایفما) در واکنش به معرفی فیلم «در آغوش درخت» به عنوان نماینده ایران در اسکار با انتشار اطلاعیهای نوشت:
بهتآور است در روزگاری که هنرمندان و سینماگران ایرانی به طور مدام با ستم حکومت اسلامی در ایران روبرو هستند هنوز بنیاد سینمایی فارابی به عنوان یک نهاد دولتی مسئول سانسور و سرکوب سینماگران مجاز است که نماینده سینمای ایران را برای جوایز اسکار انتخاب کند.
در ادامه این اطلاعیه آمده است:
ايفما عمیقا باور دارد که آکادمی علوم و هنرهای سینمایی موظف است در روش درخواست نماینده از سینمای ایران تجدید نظر کند. با وجود شهرت و موفقیت فیلمهای مستقل ایران در جشنواره های جهانی این سینماگران همچنان از فرصت نمایندگی کردن سینمای کشورشان در مراسم اسکار محروماند.
ایفما به فیلمهایی مانند «شاهد» ساخته نادر ساعیور (محصول ایران، اتریش و آلمان) در بخش افقهای ونیز و یا «کیک محبوب من» به کارگردانی مریم مقدم و بهتاش صناعیها که به شکل زیرزمینی ساخته شده و در برلیناله مورد توجه قرار گرفت، اشاره میکند. منطقه بحرانی (ساخته علی احمدزاده)، آیههای زمینی (علی عسگری، علیرضا خاتمی)، من، مریم، بچهها و ۲۶ نفر دیگر (فرشاد هاشمی)، هفت روز (علی صمدی احدی)، و شاهد (نادر ساعیور) تنها بخشی از فیلمهای سینمای زیرزمینی ایراناند که در جشنوارههای مهم جهانی موفقیتهای چشمگیر به دست آوردهاند.
ایفما در ادامه اطلاعیه خود به آکادمی اسکار یادآور شده که به جای تأیید سانسور، برای انتخاب فیلمی از ایران از هیئت انتخابی مستقل یاری بگیرد:
آکادمی اسکار باید متوجه باشد که با ادامه این روش در حال تأیید سانسور فیلم در ایران است. ایفما طی نامه ای سرگشاده به آکادمی اسکار پیشنهاد داده است که برای انتخاب فیلمی از ایران از هیئت انتخابی مستقل یاری بگیرد.
دار و دسته بنیاد فارابی
بنیاد فارابی از بین ۶۵ فیلم، ۱۵ فیلم را در فهرست فیلمهای در دست بررسی برای معرفی به اسکار قرار داده بود. فریدون جیرانی، مهدی سجادهچی، علی دهکردی، بهروز شعیبی، مرتضی رزاق کریمی، اکبر نبوی، مجید زینالعابدین، شبنم مقدمی و نرگس آبیار اعضای هیات انتخاب معرفی نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار را تشکیل میدادند.
مجید زینالعابدین، مدیر عامل بنیاد سینمایی فارابی، مهمترین نهاد سینمایی جمهوری اسلامیست. علی دهکردی، مدیر عامل خانه سینما، بهروز شعیبی، سازنده فیلم تبلیغاتی محمد باقر قالیباف است. نرگس آبیار هم با فیلم «شبی که ماه کامل شد» با یک رویکرد امنیتی – تبلیغی درباره نحوه دستگیری عبدالمالک ریگی با نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی همکاری داشته است. او در فیلم «ابلق» زنی که قربانی تعرض جنسی شده را برای حفظ حریم خانواده و آبروی مرد دعوت به سکوت میکند.
به این ترتیب، با توجه به سیاستهایی که جشنوارههای اروپایی در رویکرد به سینمای سانسورگریز ایران اخذ کردهاند، میتوان گفت سینمای ایران هرگز تا بدین حد دو قطبی نبوده است. این امر بیش از هر چیز نشان دهنده از دست رفتن حاکمیت سانسور بر بخش بزرگی از بدنه سینمای جامعهگرای ایران است. چنانچه آکادمی اسکار به توصیه ایفما عمل کند، بیتردید روند فیلمسازی بیمجوز در ایران شتاب خواهد گرفت.
این وضعیت علیرغم تمام بدی اش این خوبی را دارد که لااقل یکبار معلوم شود همه آثاری که در داخل تقدیر میشوند و جایزه میبرند حتی اگر مثلا جایزه ای غیردولتی همب اشد، باز هم تایید شده حکومت هستند. مخصوصا در ادبیات داستانی این سالها و انواع و اقسام جایزه هایی همچون آل احمد، هدایت، محمود، مهرگان و … همه به نوعی در همدستی با حکومت دیگر آثاری را که با وجود مجوز داخلی سعی داشته اند کمی خط قرمزها را جابجا کنند یا لااقل بی بو و بخار نباشند از گردونه رقابتها کنار میگذارند و داستانهایی جایزه ببر میشوند که پس از مدتی در گستره داستان فارسی محو میشوند چون واقعا اثرگذار نبوده اند. اگر معرفی فیلمی به اسکار را یک نوع تشویقی از نوع جایزه قلمداد کنیم، میتوان حدس زد در بخش جوایز داخلی رمان و داستان چه کتابهایی برنده و در بوق و کرنا میشوند تا حدی که میتوان مرگ داستان را در ایران اعلام کرد.
مهتاب / 25 September 2024