قامت کوچک و تن ضعیفی دارد، با موهای از ته تراشیده لاغرتر به نظر میرسد؛ دستمال سیاه دور دهان، سروصدای محل کار و خستگی که از سرورویش میبارد، اجازه نمیدهد صدایش به گوش برسد. این بار بلندتر میگوید: «اوقات چی؟! تعطیلات تابستان؟ » از صاحبکارش اجازه میگیرد و به گوشه خلوتتر «کارواش ج…» میرویم. درمورد گذران اوقات فراغت از مدرسه به گزارشگر «زمانه» میگوید:
امسال میروم پایه دهم. هر وقت از مدرسه تعطیل میشویم، یعنی تو سه ماه تابستان کار میکنم. امسال اینجا را پیدا کردم. کارش سخت نیست ولی هم پولش کمه هم ساعت کاریش زیاده. ولی از هیچی بهتره. پارسال دستفروشی میکردم. درآمدی نداشت. امسال مادرم گفت کاری پیدا کن که برای آیندهات هم خوب باشد. خیلی گشتم، مثلاً برای شاگردمکانیکی، ولی پول نمیدادن، منم پولش برام مهم بود. تا اینجا را پیدا کردم. جز من دو نفر دیگه هم اینجا دانشآموز هستند، آنها هم تابستانها وقتی امتحانات تمام میشود کار میکنند. یکیشان همکلاسی خودم است. اینجا را من براش پیدا کردم.
با دست همکلاسیاش را نشان میدهد که تا کمر در صندوق عقب ماشین خم شده و تند تند جعبه را تمیز میکند.
«متین» از جمله هزاران دانشآموزانی است که با «اوقات فراغت» بیگانه هستند. او و بسیاری از همسن و سالهایش به محض شروع تعطیلات تابستان نه در کلاسهای آموزشی و تفریحی خارج از مدرسه شرکت میکنند و نه به یکی از «۳۰ هزار پایگاه تابستانی» میروند که معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش در جهت تحقق شعار «تربیت بدون توقف» وعدهاش را داده بود. آنها مجبورند برای گذران زندگی «کار» کنند.
آماری از کار دانشآموزان در ایام تعطیلات تابستانی در دسترس نیست، اما دادههای رسمی در مورد ترک تحصیل به دلیل «فقر» حکایت از وضعیتی وخیم دارد. به گزارش «مرکز آمار ایران» فقط در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ در مقاطع مختلف «۹۲۹ هزار و ۷۹۸ نفر» از تحصیل بازماندند. این آمار نسبت به مدت مشابه سال تحصیلی گذشته دو درصد افزایش یافته است.
به گفته کارشناسان پدیده روزافزون فقر از عمده دلایل افزایش نرخ ترک تحصیل و جاماندن از آن است. بر همین اساس بسیاری از دانشآموزان در روزهای تعطیلی تابستان به جای گذران اوقات فراغت ناچار به انجام شغلهای موقت با درآمد پایین میشوند. از سوی دیگر، برنامههایی که آموزش و پرورش در جهت پُر کردن اوقات فراغت دانشآموزان تدارک میبیند برای عده زیادی از دانشآموزان و والدینشان مطلوب و جذاب نیست.
پایگاههای تربیتی عقیدتی آموزش و پرورش
محمدحسین پورثانی، معاون معممِ پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش، بهار سال جاری در راستای اجراییسازی «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» خبر از ۱۴ کارویژه در حوزه اوقات فراغت دانشآموزان برای تابستان امسال داد. بنا به گفته مسئولان وزارت آموزش و پرورش، برنامههای سال جاری قرار است در «۳۰ هزار پایگاه تابستانی از جمله ۱۱۸۲ کانون، ۸۴۰ دارالقرآن، ۱۱۲ هزار مدرسه و ۳۴۶ اردوگاه» برگزار شود. از جمله برنامههای آموزش و پرورش برای اوقات فراغت تابستانی «اردوهای راهیان نور، پیادهروی و برپایی موکب اربعین، آموزش مذهبی در کانون تربیتی مساجد، نمایش قدرت و اقتدار نظام در قالب اردوی راهیان پیشرفت» و برنامههای عمومی با محوریت «جشن عمومی ولایت، جشن عمومی امامت، حجاب و عفاف، آئینهای حسینی و شهدای مدافع حرم» است.
محمدحسین پورثانی خردادماه در پاسخ به خبرگزاری «ایسنا» در مورد تأمین نیروی انسانی این پایگاهها گفت:
این بخش از طریق نیروهای رسمی و پیمانی و حقالتدریس آموزش و پرورش، مربیان تشکلهای دانشآموزی که دارای رابطه استخدامی با تشکل قانونی دانشآموزی دارند، عقد قرارداد با مؤسسات آموزش و پرورش با خرید خدمات آموزشی و پرورشی و فرهنگی، استفاده از ظرفیت مبلغان طلاب حوزههای علمیه، سازمان تبلیغات اسلامی مبلغان طرح امین و هنرجویان هنرستانهای فنی و حرفهای و کار و دانش انجام میشود.
او همچنین پیشبینی کرده بود حدود چهار میلیون دانشآموز در پایگاههای تابستانی آموزش و پرورش ثبتنام کنند. به گفته پورثانی آمار استقبال دانشآموزان از برنامههای اوقات فراغت در تابستان ۱۴۰۲ «بر اساس ۴۶ هزار و ۳۵۰ پایگاه تابستانه، دو میلیون و ۴۱۳ هزار و شش دانشآموز بوده است.
بسیاری از خانوادهها رغبتی برای ثبتنام فرزندانشان در این پایگاهها ندارند. برخی از آنها تربیتهای مذهبی و ایدئولوژیک را از عوامل اصلی بازدارندگی این پایگاهها عنوان میکنند.
یکی از این والدین در این باره به گزارشگر «زمانه» میگوید:
یکی از دلایل که ناچار شدم فرزندم را تو مدرسه غیردولتی ثبتنام کنم و پول بیشتری پرداخت کنم، همین تربیت مذهبی و سیاسی بود. تو مدارس دولتی اصلاً به کیفیت آموزش اهمیت نمیدهند. یکی از آشناهایمان دبیر است، میگفت بعد از اعتراضات ۱۴۰۱ مستقیم بهمان گفتهاند درس دانشآموزان مهم نیست، مهم تربیت اعتقادات سیاسی و مذهبی آنهاست! این چیزها یک کمی در مدارس غیردولتی کمتر است، نه اینکه نباشد ولی کمتر است، کیفیت آموزشش هم بهتر است. حالا اوقات فراغتی هم که این حضرات برای دانشآموزان تدارک دیدند ادامه همان تربیت ایدئولوژیک است. من خودم کارمند دولت هستم و میدانم این نظام چقدر روی مغز بچهها کار میکند. به همین خاطر بچهام را تو این کلاسها ثبتنام نکردم و نخواهم کرد. برنامه خاصی هم جز ثبتنام تو مدرسه فوتبال نداشتیم. به فوتبال علاقه دارد. رفتیم تو یک مدرسه فوتبال برای تابستان ثبتناماش کردم.
در همین رابطه یکی از دانشآموزان نیز در مورد اوقات فراغت و پایگاههای تابستانی آموزش و پرورش به «زمانه» میگوید:
دقیقاً خبر ندارم این کلاسها چطوری برگزار میشوند ولی میدانم برای بعضی از اردوها باید حتماً کارت عضویت بسیج دانشآموزی داشته باشی. تا جایی که خبر دارم هیچکدام از دوستام تو این کلاسهای اوقات فراغت مدرسه ثبتنام نکردند. خودم هم تا حالا برنامه خاصی برای تعطیلات تابستان نداشتم. همهاش تو اینستاگرام میچرخم. صب تا شب با دوستام اینور و اونور میرویم. بعضی وقتها هم به استخر یا سینما میرویم. کلاً برنامه مشخصی ندارم.
همچنین یکی دیگر از دانشآموزان فعالیتهای پایگاههای تابستانی آموزش و پرورش را غیرجذاب میداند و معتقد است شرکت در برنامههای آن اتلاف وقت است. او به «زمانه» میگوید:
من از مدرسه فراریم، حالا باز تو این تعطیلات دوباره برم ثبتنام کنم؟! هم مدرسه هم این برنامههای تابستانیاش وقت تلف کردن است. نه امکاناتی دارند، نه به آدم خوش میگذرد. همهاش هم کلاس مذهبی و قرآن و این چیزهاست. اصلاً جذابیتی ندارد. خودم هم برنامه خاصی برای تابستان ندارم. همهاش با دوستام میچرخیم و گیم بازی میکنیم و کافه و خیابان میرویم. خیلی هم خبر ندارم آنهایی که به همین اردوی راهیان نور میروند چه کار میکنند، کجا میروند ولی مطمئنم خوش نمیگذرد. کلاً هر چیزی که به مدرسه مربوط باشه برام جذاب نیست، نه اینکه از درس خواندن بدم بیاید، نه، این شکل از مدرسه و برنامه را دوست ندارم، خیلی حوصله سر بر است.
کار دانشآموزان در تعطیلات تابستان
اگرچه تعطیلات تابستان ایام فراغت دانشآموزان محسوب میشود و فرصتی چند ماهه برای پیگیری علاقههایشان است اما هستند کسانی که بهجای گذران اوقات فراغت به دلیل نیازهای اقتصادی و یا داشتن مهارتی در آینده به ناچار دنبال پیداکردن شغل میروند. برخی از این افراد به محض پایان امتحانات در شغلهای کم درآمد و موقتی همچون شاگردی در واحدهای صنعتی کوچک، نانواییها، سوپرمارکتها، کارواشها و یا به دستفروشی روی میآورند.
یکی از دانشآموزان پایه یازدهم که این روزها در یک نانوانی مشغول به کار است به «زمانه» میگوید:
چند ساله هروقت از امتحانات تمام میشوم مستقیم میروم سرکار. این نانوایی مال یکی از فامیلهایمان است. دو هفته قبل از تعطیلی مدرسه قول داد بهم کار بدهد. کارش سخت است، صبح خیلی زود باید بیدار شوم و همهاش روی پا باشم. مدرسه رفتن خیلی راحتتر است، ولی هم خودم دلم میخواهد برای آینده کار یاد بگیرم هم حداقل پول توجیبی خودم را دربیاورم.
این دانشآموز در پاسخ به اینکه آیا والدین از او میخواهند تابستانها کار کند اضافه میکند:
پدر مادر میگویند علاف نگرد، ولی مجبورم نکردند کار کنم. اگرچه سخت است ولی خودم میخواهم کار کنم که یه پولی ته جیبم باشد. تازه خیلی معلوم نیست درسم را ادامه بدهم، البته پدر و مادر از این تصمیمم خبر ندارند. اگرچه درس خواندن به نسبت کارکردن راحت است ولی فکر نکنم آیندهای داشته باشد. یکی از خالههایم فوق لیسانس دارد، ولی بیکار تو خونه نشسته. من میخوام از الان به کار کردن عادت کنم که فردا بیکار نشم.
اما همه دانشآموزان از سر علاقه یا آیندهنگری به کار در ایام تعطیلات روی نمیآورند، برخی از آنها دلیل کار تابستانی را نیازهای مادی خانواده عنوان میکنند. یکی از دانشآموزانی که در سال جدید تحصیلی به پایه دوازدهم میرود و این روزها با پدرش مشغول دستفروشی است در این باره به «زمانه» میگوید:
دو روز بعد از اینکه امتحانات تمام شد با پدرم شروع به دستفروشی کردم. تو کار کمکش میکنم. بعضی از روزها بهخاطر کمر درد نمیتواند کار کند، کل روز را تنهایی دستفروشی میکنم. منم دلم میخواهد تابستان استراحت کنم ولی بهخاطر مشکل مالی نمیتوانم. پارسال شاگرد مکانیک بودم چون درآمدش خوب نبود امسال نرفتم، از طرف دیگه پدرم هم دست تنهاست، به همین خاطر امسال یک راست اومدم پیش پدرم. هم خستگی زیاد دارد هم حوصله سربر است، بعضی وقتها دوست دارم زودتر تابستان تمام شود، تو مدرسه حداقل کار نمیکنیم.
همچنین یکی دیگر از دانشآموزان درباره کار تابستانی خود بهجای گذران اوقات فراغت به «زمانه» میگوید:
هر تابستان سعی میکنم حداقل کمی از پول توجیبی مدرسهام را دربیارم. برای من مهم است جایی که کار میکنم چقدر دستمزد میدهند. دو هفته اول تو یک ساندویجی کار میکردم، پولش کم بود، دیگر نرفتم. حالا هم تو این هایپرمارکت کار میکنم، آشنای یکی از فامیلهایمان است. پولش بهتر از ساندویجی است. میدانم کار کردن سخت است ولی راستش از مدرسه هم خوشم نمیآید. شاید ترک تحصیل کردم. وضعیت اقتصادی خانواده ما خوب نیست، پدرم بیکار است و مادرم مریض است. یک خواهر از خودم بزرگتر دارم که اون هم سرکار میرود. مدرسه رفتن و درس خواندن پول میخواهد، آرامش میخواهد که ما نداریم. شاید کاری پیدا کردم که دائمی باشد و مجبور نباشم دوباره مدرسه بروم، چون بروم مدرسه کارم را از دست میدهم.
در همین رابطه، مادر یکی از دانشآموزان دلیل کار فرزندش در ایام تعطیلی مدارس را مشکلات اقتصادی و تربیت برای شغل آینده عنوان میکند و به «زمانه» میگوید:
سه سال است تابستانها کار میکند، هم برای آینده خودش خوب است و هم یک شغلی را یاد میگیرد و کمک خرج ما میشود. حداقل با پول کارش میتواند یه تعداد پوشاک و کیف و کفش برای مدرسهاش بخرد. وضعیت اقتصادی خیلی بد است، طوری شده که همه باید برای درآمد خانواده کار کنند. پول اجاره، پول خورد و خوراک، پول پوشاک و هزار چیز دیگر است. خدا رو شکر پسرم توانسته برای خودش کار گیر بیاورد. وقتی مدرسه شروع شود دوباره بیکار میشود. چه میدانم، خدا میداند در آینده اصلاً میتواند با درس خواندن شغلی هم پیدا کند یا نه! به همین خاطر گفتم از الان هم یک صنعتی یاد بگیرد هم کمک خرج ما باشد.