بیش از ۱۰۰ زندانی، از کودکان نوجوان تا بزرگسال، از زن حامله تا زنانی با فرزندان خردسالشان، در زندانی نگهداری میشوند که به آلودگی، نبود امکانات پزشکی، آموزشی و تفریحیاش معروف است: کانون اصلاح و تربیت مادوان یاسوج.
این گزارش بر اساس مصاحبه با زندانیان سابق بند زنان زندان یاسوج در سالهای ۱۳۹۸، ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲، گفتوگو با حسین رئیسی، حقوقدان و استاد دانشگاه کارلتون، مطالب منتشر شده در منابع رسمی و نیمه رسمی شامل وبسایت سازمان زندانها، خبرگزاریهای ایرنا، ایلنا، فارس، مهر، دانشجو، کبنا نیوز و بویر نیوز و همچنین وبسایتهای حقوقبشری از جمله شبکه حقوق بشر کردستان، بیدارزنی و کمپین حقوق بشر ایران تهیه شده است. گزارش حاضر که به توصیف وضعیت کودکان داخل بند زنان زندان یاسوج میپردازد، در ادامه مجموعه گزارشاتی است که تا کنون از وضعیت کودکان و مادران در زندان و بندهای زنان زندانهای ایران در رادیو زمانه منتشر کردهام؛ شامل زندانهای کچویی (۲۷ مهر ۱۴۰۲)، سپیدار اهواز (۴ آبان ۱۴۰۲)، قرچک (۶ آذر ۱۴۰۲)، ارومیه (۲۹ دی ۱۴۰۲)، لاکان رشت (۲۹ بهمن ۱۴۰۲) ، وکیلآباد مشهد(۲۶ اسفند ۱۴۰۲) و خرمآباد (۲۰ خرداد ۱۴۰۳).
حامد فرمند – فعال حقوق کودکان و مدیر موسسه بینالمللی کودکان زندانیان
تلاش برای بقا
در حالی که استانداردهای سازمان ملل برای رفتار با زنان زندانی، معروف به قواعد بانکوک، حداقلهای رفتار انسانی و مبتنی بر حفظ حقوق بشر با افراد زندانی زن را در بر میگیرد، شرایط در زندان یاسوج برای زنان، تلاش برای بقاست. قاعده ۴۸ از قواعد بانکوک تاکید میکند که زنان حامله و شیرده زندانی باید در محیطی سالم نگهداری شوند، به صورت رایگان از آموزشهای مرتبط با سلامتی، رژیم غذایی مناسب و امکانات ورزشی بهرهمند باشند. البته در اخبار رسمی مرتبط با کانون اصلاح و تربیت یاسوج به طرحهای سلامتی که چندبار در این زندان اجرا شده، اشاره شده است. اما از آنجا که این طرحها توسط افراد نزدیک به حاکمیت، از جمله یکی از معاونان سابق فرمانداری یاسوج اجرا شدهاند و خبر آن در سایتهای رسمی مانند سایت سازمان زندانها منتشر شدهاند، امکانی برای راستیآزمایی مستقل آنها وجود ندارد.
از طرف دیگر گزارش نهادهای حقوقبشری و گفتوگوهای نگارنده با زندانیان سابق این زندان نشان میدهد که برخلاف ادعای مقامهای رسمی، رسیدگی پزشکی در بند زنان زندان یاسوج انجام نمیشود. زندانی سابق این زندان به من گفت که اتاقی که «کامپیوتر افسرهای نگهبان» در آن قرار داشت، به عنوان بهداری بند زنان زندان سنندج مورد استفاده قرار میگرفت که در آن تنها «داروهای اولیه» قرار داشت. همین اتاق نیز تنها از ساعت ۷ صبح تا ۲ بعد ازظهر برای مراجعه باز بود. کیفیت غذای زندان نیز توسط زندانیان سابق این زندان «بد» توصیف شده است. کسی که در سال ۱۴۰۲ در این زندان حضور داشت از قول زندانیان قدیمیتر به من گفت با توجه به اعتراضات مکرر زندانیان، کیفیت غذای زندان «قابل تحمل» شده بود. البته به گفته این زندانی سابق «یک سری غذاهای پروتئینی از رژیم غذایی زندان حذف شده بود.»
وضعیت بهداشتی زندان طبق گزارشهای منتشر شده در سالهای مختلف و گفتوگوهایی که با زندانیان سابق انجام دادم، نامناسب است. بنا به این گزاراشت و گفتوگوها، آلودگی به شپش در زندان رواج دارد. بنا به گزارش بیدارزنی زندانیانی که «درگیر شپش» بودند، از سوی زندانبانان تحقیر میشدند. «هیچ امکان بهداشتی برای مقابله با آن هم وجود نداشت.» همچنین زندانیان که جایی برای نگهداری وسایل شخصی شامل لوازم بهداشتی و خوراکیهایشان ندارند، آن را روی زمینی قرار میدهند که محل رفت و آمد سوسک و مورچه است.
حداقل از سال ۱۳۹۸ داخل بند زنان زندان یاسوج فروشگاهی وجود ندارد و از سال ۱۳۹۵ نیز آشپزخانه داخل بند تعطیل شده است. زندانیان برای تهیه اقلام مورد نیاز خود، آن را هفتهای یک بار به زندانبانان سفارش میدهند. به گفته زندانی سابق این زندان گاهی مواد غذایی دریافت شده تاریخ مصرف گذشته بودهاند.
مسئولیت زندانبانان: نظارت بر خشونت علیه کودکان
طبق ماده اول قاعده ۵۱ قواعد بانکوک مسئولین زندانها موظفاند تا شرایطی را فراهم کنند که رشد کودکان همراه مادران زندانی، تحت نظارت متخصص قرار داشته باشد. بررسیهای ما در مورد شرایط کودکان در زندانهای جمهوری اسلامی از جمله کانون اصلاح و تربیت یاسوج نشان میدهد که به جای تامین شرایط مناسب رشد کودک و نظارت بر آن، خشونت علیه کودکان تحت نظارت مسئولان یا در زمان و مکانی اتفاق میافتد که طبق تعریف تحت نظارت و کنترل آنهاست. این خشونتها که عمدتا از سوی سایر زندانیان با هم یا علیه مادران یا کودکان اتفاق میافتد، بیشتر از هر چیز به دلیل شرایط محیطی زندان است. مانند بسیاری دیگر از زندانها، نبود امکانات ورزشی، تفریحی و آموزشی، در کنار تراکم جمعیت، کیفیت بد غذا و وضعیت نامناسب سلامتی، محیط بند زنان زندان یاسوج را مستعد بروز خشونت و درگیری کرده است. به عنوان مثال زندانی سابق بند زنان زندان یاسوج از یک دعوای گروهی برای من تعریف کرد که در آن زندانیان، کتری آب جوش به سمت هم پرتاب کردند و کتری «کنار کودک به زمین خورد.» به گفته زندانی سابق این زندان، بند زنان زندان یاسوج فاقد مشاور روانشناسی است.
آیا مسئولان قضایی و نهادهای نظارتی از نبود شرایط نگهداری کودکان در زندانها از جمله بند زنان زندان یاسوج بیخبرند؟
در مهر ۱۳۹۶ دبیر وقت مجمع ملی کنوانسیون حقوق کودک وزارت دادگستری، که طبق قانون وظیفه نظارت بر اجرای پیماننامه حقوق کودک در ایران را به عهده دارد، با «مناسب» ارزیابی کردن وضعیت آموزشی و تربیتی این زندان خواستار فراهم شدن شرایط نگهداری کودکان زیر دو سال توسط مادرانشان شده بود. پیش از آن هم مدیر کل سازمان زندانها و امور تربیتی استان کهلیلویه و بویراحمد در دی ۱۳۹۵ به لزوم ساخت مهدکودک به عنوان راهی برای حمایت از کودکان همراه مادران زندانی اشاره کرده بود. اما او توجه به مشکلات زنان زندانی از جمله مادران همراه با کودکان را محدود کرده بود به زنان زندانی با جرایم غیرعمد که معمولا درصد پایینی از زندانیان را به خود اختصاص میدهند. بنابراین طبق رویکرد او، حتی اگر رسیدگی هم به مشکلات کودکان در زندانها شده باشد، برخلاف پیماننامه حقوق کودک، به شکل تبعیضآمیز انجام شده است. البته در درخواستها یا خبرهای مرتبط با اقدامات انجام شده برای رسیدگی به وضعیت کودکان و مادران در زندانها، زنان حامله جایی ندارند. گرچه در گزارشات پیشین نشان دادیم که وجود مهدکودک به دلیل ثابت ماندن تمام موارد نقض حقوق کودک در محیط زندان، کمک کننده نیست، اما در بند زنان زندان یاسوج، حتی از همین امکان که مقامات جمهوری اسلامی به عنوان راهکار حمایتی از آن نام میبرند و خواستار ایجاد آن در این زندان شده بودند، خبری نیست.
زنان زندانی یاسوج: نمونهای از خشونت و تبعیض حکومتی علیه زنان زندانی
گرچه بنا به شواهد موجود کانون اصلاح و تربیت شهر مادوان یاسوج، حدودا در تابستان ۱۳۸۹ افتتاح شده است، اما از سال ۱۳۹۴ در خبرهای رسمی از کانون اصلاح و تربیت برای اشاره به «اندرزگاه زنان» در یاسوج نام برده شده است.
بنا به گزارشهای زندانیان سابق، این زندان سه بند دارد که دو بند آن متعلق به محکومان و یک بند آن متعلق به افرادی است که هنوز حکم قطعی ندارند. بنا به اطلاعات موجود در پاییز سال ۱۴۰۲ دو زن با کودک شیرخوار و یک زن حامله در کانون اصلاح و تربیت مادوان نگهداری میشدند.
چنانچه اشاره شد، برخلاف آییننامههای داخلی و قوانین بینالمللی از جمله پیماننامه حقوق کودک، کودکان دختری که به اتهام عمل خلاف قانون در زندان به سر میبرند، در کنار بزرگسالان در بندهای این زندان نگهداری میشوند. البته به گفته حسین رئیسی، حقوقدان و استاد دانشگاه کارلتون، جز در دو شهر بزرگ تهران و مشهد هیچ کدام از مراکز استانها، کانون اصلاح و تربیت ویژه کودکان دختر ندارند. هرچند در زندان وکیل آباد مشهد نیز، آن چه به عنوان «کانون اصلاح و تربیت» وجود دارد، سالنی از بند زنان این زندان است و همچنان کودک دختر در محیط زندان بزرگسالان و در ارتباط با آنها قرار دارند. موسسه بینالمللی کودکان زندانیان نیز در طول تحقیقات خود در مورد بندهای زنان زندانهای ایران با گزارشهای متعددی از وجود کودکان نوجوان و کم سن به عنوان کودکان مقابل قانون در این بندها مواجه شده بود.
حسین رئیسی همچنین به نگارنده گفت که «از اواسط دهه هشتاد شمسی زنان زندانی به ساختمانهایی در مجاورت کانونهای اصلاح و تربیت منتقل شدند.» او علت این موضوع را کاهش هزینهها میداند. به این ترتیب از یک طرف محیط نگهداری «کودکان مقابل قانون» برخلاف پیماننامه حقوق کودک و توصیههای بینالمللی، به محیطی امنیتی با ویژگیهای یک زندان تبدیل شده است و از طرف دیگر، فضای زندان زنان متناسب با نیازهای آنها تهیه نشده است.
برای ایجاد هرگونه تغییری در شرایط کودکان، ابتدا لازم است تا شرایط ناقض حقوق کودک و مادر او به عنوان زن را به رسمیت بشناسیم و شرایط موجود را چه به خاطر پذیرش پروپاگاندای حکومتی و چه به دلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی بسیاری از این زنان زندانی، طبیعی فرض نکنیم. نه بودن کودک نوجوان در کنار بزرگسال و نه بودن کودک خردسال در زندان بزرگسالان به مصلحت کودک نیستند. بعد از برداشتن قدم برای عادی جلوه ندادن این شرایط است که هر کدام از ما در جایگاه فعال مدنی و اجتماعی، روزنامهنگار و شهروند میتوانیم به قدمهای پایدار برای حمایت از کودکان فکر کنیم.