حدود دو هفتهی پیش، گالری طراحان آزاد در پستی در صفحهی اینستاگرام خود خبر رویدادی را منتشر کرد که با رویدادهای معمول عرصهی هنر تجسمی تفاوت داشت. «حراج به دلیل تغییر شغل» نه عنوان یک نمایشگاه متشکل از آثار هنری، بلکه فرصتی برای تبادل فرهنگی است. نشر بنگاه، به مدیریت محمود بخشی، کتابهای خود را در فضای گالری گردآورده است تا هنرمندان در صورت تمایل، بتوانند آثار هنری خود را با کتاب مبادله کنند. این مبادله پس از توافق هنرمند و رزیتا شرفجهان، مدیر گالری طراحان آزاد، بر سر قیمت اثر صورت خواهد گرفت و عواید آن به مردم آسیبدیدهی استان سیستان و بلوچستان تعلق میگیرد.
انتشارات بنگاه در مهر ۱۳۸۱ بههمت جمعی از هنرمندان راهاندازی شد. هدف آن بود که امکان نشر کتابهای هنری در بستری مستقل و مرکزگریز فراهم شود. اما در مهر ۱۴۰۱، دستاندرکاران این نشر تصمیم گرفتند که دیگر زیر بار اخذ مجوز رسمی نروند. رویداد «حراج به دلیل تغییر شغل» به کوشش رزیتا شرفجهان و سپیده رائیزاده و با نیت تسهیل دسترسی هنرمندان به کتابهای چاپی این مجموعه برپا شده است. این رویداد ۲۸ اردبیهشت آغاز شد و تا ۲۲ خرداد ادامه خواهد داشت.
بهچالش کشیدن برساختهای سرمایهدارانه
در دنیای امروز، اثر هنری چطور واجد ارزش و اعتبار تلقی میشود؟ با کالاییشدن روزافزون جهان و نیز گسترش استانداردهای زیباییشناختی در هنر معاصر، عملکرد نقد در عرصهی هنر اهمیت خود را تا حد زیادی از دست داده است. از طرفی، بسیاری معتقدند که هنر معاصر از حیطهی نقد سبقت گرفته و تغییر و تحولات آن را ارگانیکتر از دهههای گذشته میپندارند.
اما از طرف دیگر، ارزشگذاری اقتصادی اثر هنری هچنان وابسته به نهاد گالری است و بنابراین سلیقهای از بیرون به هنر و هنرمند اعمال میشود. در شرایطی که بهرسمیت شناختن هنرمند، عموماً پس از موفقیت او در زمینهی فروش رخ میدهد، برگزاری رویدادهایی نظیر رویداد اخیر در گالری طراحان آزاد، ضدجریان محسوب میشود. از آنجایی که هیچ شرطی مبنی بر سابقهی کاری هنرمند در فراخوان ذکر نشده، با عمل مبادلهی اثر هنری با کتابهایی که ارزش اقتصادی برابر با آن دارند، اثر هنری پیش از آنکه بهفروش برود و وارد جریان بازار شود، معتبر قلمداد شده است. بنابراین شاید بتوان گفت فرآیند تبادل فرهنگی به اثر هنری ارزشی بخشیده که آن را قابلفروش میکند.
دسترسیپذیری دانش
با افزایش مدام تورم اقتصادی در ایران، روزبهروز قیمت کاغذ، و متعاقب آن کتاب، بالاتر میرود. تحت شرایطی که معیشت برای عموم مردم دشوار شده، همچنان بسیاری از جوانان طبقه متوسط در دانشگاههای هنر ثبتنام میکنند. تهیهی اقلام لازم برای کار هنری به خودی خود فشار مضاعفی بر طیف گستردهای از دانشجویان یا هنرمندان جوانتر و کمتجربهتر وارد میکند. طبیعی است که با توجه به اولویتهای هنرمند، خرید کتاب و بالا بردن سطح دانش عملی لوکس محسوب میشود.
در نبود شایستهسالاری و در وضعیتی که کرسی استادی دانشگاهها را اغلب افراد نالایق حکومتی پر کردهاند، دانشجو حتی از دسترسی به حداقل سوادی که قرار است در کلاس درس بیاموزد بینصیب میماند. اندیشیدن چارهها و تمهیداتی برای حذف پول از فرآیند دانشاندوزی به فراهم کردن برابری فرصت رشد برای هنرجویان و هنرمندان کمک خواهد کرد.
تحکیم پیوندهای انسانیتر در جامعهی هنری
در قلب مبادلههایی ازایندست قدرتی نهفته است که از «کنار هم بودن» نشئت میگیرد. فردگرایی دنیای مدرن، رقابت در جهان هنر و همینطور سرکوب سیاسی از سوی حکومت، هنرمندان ایرانی را اغلب منفک از یکدیگر در فضاهای بستهی محل کار و زندگیشان نگه میدارد. اگر امروزه فضای نمایشگاه تنها فضای رسمی موجود است که هنرمندان، اغلب در افتتاحیهها، در آن گرد هم میآیند، ضرورت ایجاد بسترهای آلترناتیو برای تعامل، همکاری و حمایت از یکدیگر عمیقاً احساس میشود. درحالیکه بازدید از نمایشگاهها اغلب با خوشوبشهای کوتاه و سطحی همراه است، در رویداد مذکور، کنشی صورت میگیرد که سازندهی پیوندهای عمیقتر و انسانیتر است. این موقعیت از این جهت که رابطهی سلسلهمراتبی مبتنی بر سرمایه میان گالریدار و هنرمند را بر هم میزند نیز واجد اهمیت است. تمرین کردن فعالیتهای گروهی و تعاملی در عرصهی هنر میتواند به ریشه دواندن بسترهایی بیانجامد که گونههای بدیعی از خلاقیت، بیان اجتماعی و تفکر انتقادی در آنها تحققپذیر خواهد بود.
امروزه بسیاری از هنرمندان، با هزینهی شخصی خود یا حمایت نهادها و تشکلهای خصوصی، به تولید کتاب در نسخههای محدود میپردازند. برپایی بازارهای کتاب هنری برای ارائهی کتابهای دستساز یا چاپی در سرتاسر جهان رواج یافته است. در تهران، چند سال است که محمود بخشی در فضاهای گوناگون بازار کتاب هنری بنگاه را برپا میکند.
تلاش برای برپا ساختن فضاهای آلترنانتیو جهت ارائهی تولیدات فرهنگیهنریای که خارج از نظارت و سانسور حکومتی تولید شدهاند تلاشی ارزنده است. رویش چنین فضاهایی به هنرمندان مستقل انگیزه میدهد تا مسیر خویش را با تجسم چشماندازی برای ارائهی اثر ادامه دهند. بااینحال، همچنان پرسشهایی درخصوص منابع مالی پشت فعالیتهای بهظاهر مستقل مطرح است. آیا زدودن نظارت مستقیم حکومتی بر محتوای فرهنگیهنری تولیدشده تحت هر شرایطی راهگشا و پیشرونده خواهد بود؟ رویداد سالانهی بازار کتاب بنگاه در سالهای آغازین فعالیت خود در سولههایی خارج از شهر برگزار میشد، اما پس از راه یافتن این رویداد به ساختمان مجلل آواسنتر، واکنش انتقادی بسیاری از هنرمندان و هنردوستان برانگیخته شد.
هرچند تحت سرکوب و سانسور شدید حکومتی، گشوده شدن روزنههایی برای تنفس گاه غنیمت محسوب میشود، اما بایستی به این مسئله فکر کرد که چطور میشود پیوندهای شکلگرفته در فضاهای رسمی را به فضاهای غیررسمی بیرون از گالری کشانید و از دل آنها جمعهای هنرمندگردانی تشکیل داد که نه تنها خارج از چارچوب بایدها و نبایدهای حکومت، بلکه ورای مرزهای نامرئی اقتصاد سرمایهدارانه میاندیشند.