طرلان لطفی‌زاده (متولد ۱۳۶۳، تهران)، هنرمند چندرسانه‌ای، دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی فیزیک است. او اغلب با به‌کارگیری رسانه‌ی عکاسی‌‌، مجسمه‌سازی، ویدئوآرت و چیدمان، به مفهوم خاطره و حافظه می‌پردازد. آثار این هنرمند معمولاً از دل پروسه‌ای پژوهش‌محور، با محاسبات دقیق علمی، و البته با توجه به تاریخچه‌ی زندگی شخصی او شکل می‌گیرند. طرلان تاکنون پنج نمایشگاه انفرادی در داخل و خارج از ایران برگزار و در بیش از ۳۰ نمایشگاه گروهی شرکت کرده است.

https://www.instagram.com/p/C2VKjxoNqhx/?hl=de

در بدو ورود به گالری یافته، پی می‌بریم که با یک نمایش متعارف مواجه نیستیم. آثار قاب‌شده (البته دقیق‌تر اگر بخواهیم بگوییم، قابی در کار نیست و آثار در میان دو شیشه چفت شده‌اند) در سالن اول، نقشه‌هایی ناخوانا به‌نظر می‌رسند؛ تکه‌هایی از کاغذ‌های نوشته‌شده و خالی از نوشته، با چسب‌های نواریِ رنگی کنار یکدیگر کلاژ و اعدادی رمزگونه گوشه‌ی صفحات اضافه شده‌اند. نوشته‌ها ظاهراً تکه‌هایی از خاطرات دست‌نویس‌اند که نمی‌توان آن‌ها را به‌راحتی رمزگشایی کرد؛ زیبایی‌شناسی به‌کار گرفته در آثار نیز به‌طرز خوشایندی نامتعارف و بدیع است و کنجکاوی را بر می‌انگیزد. در بیانیه‌ی هنرمند بر روی دیوار سرنخی به مخاطب داده شده است برای برقراری ارتباط:

 مقاله سه‌بعدی درباره‌ی خاطرات تاشو […] تلاشی‌ست برای ثبت، جمع‌آوری و بایگانی خاطراتم از بودن در مکان‌هایی که برایم معنایی چگال پیدا می‌کنند، جایی که خانه می‌شود، حتی اگر موقت.

و با این‌حال باید گفت توضیح بیانیه کمک چندانی به برقراری اتصال نمی‌کند. در عوض، صدای زنانه‌ای به گوش می‌رسد که درحال شرح توضیحاتی روشن‌کننده‌ به گروهی از مخاطبان است؛ او همچنین اشاره می‌کند که کاتالوگِ حاوی مقالاتِ پیرامون نمایشگاه را می‌توانیم از «کیوآرکُد» درج‌شده بر دیوار گالری دریافت کنیم تا از پروسه‌ی کاری هنرمند بیشتر سر در آوریم. البته تصور من این است که بیانیه‌ی هنرمند می‌بایست بتواند پیوند عمیق‌تری با نمایشگاه برقرار کند و اطلاعات ضروری حداقلی را در اختیار مخاطب قرار دهد.

اتاق بعدی گالری یکسره پوشیده است از کاغذ‌های مستطیلی‌شکل تک‌رنگی که با چسب‌های نواری رنگی به یکدیگر متصل شده‌اند. در فضای سوم نیز، مجسمه‌های کاغذی بزرگ ساخته‌شده به‌شیوه‌ی حالا آشنای دو سالن قبلی، از سقف آویزان شده و در هوا معلق‌اند.

نمایشگاه مقاله‌ی سه‌بعدی… پرسش‌هایی در باب زمان و مکان را در ذهن مخاطب برمی‌انگیزد. چگونه می‌توان در گذر زمان و جابه‌جایی جغرافیایی، به حقیقت راستین باورمند ماند؟ خاطرات شخصی و جمعی آیا ممکن است بدون تحریف بر هم انباشت شوند؟ تا کجا می‌توان بر خاطرات استناد کرد؟ از چه چیزی می‌توان کمک گرفت برای ثبیت آنچه که گذشته است، آنچه که از دست رفته است، رویدادی که به پایان رسیده، اما زمانی اتفاق افتاده بوده است؟

پس از مطالعه‌ی کاتالوگ نمایشگاه (شامل دو مقاله‌ی بلند)، سرانجام پی می‌بریم که صفحات رنگی به‌کاررفته در آثار طرلان لطفی‌زاده درحقیقت کاغذ‌های عکاسیِ اثرپذیری هستند که در طول نمایش، با تغییر نوری که از پنجره‌ی اتاق گالری به داخل می‌تابد و نیز تحت تأثیر حضور مخاطبین مختلف در مجاورت آنها، مدام تغییر رنگ می‌دهند. مجسمه/عکس‌هایی که سرتاسر اتاقک گالری را پوشانده‌، خاطرات هنرمند از اقامت هنری او در فرانسه را پیش‌تر بر خود ثبت کرده‌اند. ۹ مجسمه‌ی کاغذی دیگر، در واقع بازنمایی ۹ صندلی هستند که خانواده‌‍‌ی مادری هنرمند را پیش‌تر دور هم جمع می‌کرده‌اند.

آنچه از دست می‌رود، آیا فراموش می‌شود؟

هنرمند فضای گالری را به فضای شهادت تبدیل کرده است؛ کاغذهای عکاسی گواه حضور تن‌هایی هستند که در این فضا حضور داشته‌اند، آنها گواه گذر شب و روز هستند؛ هرچند شهادت آن‌ها تقریباً الکن است. تغییر رنگ کاغذهای عکاسی با گذر زمان کاملاً ملموس است (این را به شهادت همان صدای زنانه پذیرفتیم)، اما این تغییر رنگ نهایتاً کارآمد و قابل‌استناد نیست، همچون بازگویی حقیقتی که گاه ممکن نمی‌شود مگر همراه با لکنت. خاطرات برخی فراموش می‌شوند و برخی دیگر در ذهن زنده می‌مانند. اما خاطرات حتی چنانچه در ذهن باقی بمانند، لزوماً منطبق بر رویداد اولیه نیستند؛ آنها با گذر زمان و نگاه به عقب، ممکن است تاابد تغییر پیدا کنند؛ به‌تعبیری، آینده گذشته‌ی خاطرات را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. اما هنرمند با ثبت لحظات بر روی یکدیگر، بر این سیر پیش‌رونده (از گذشته به آینده) پافشاری می‌کند و می‌کوشد تا بر ترس خود از تحریف یا فراموشی غلبه کند. طرلان آثار موجود در گالری را حافظه‌مند کرده است، حافظه‌ای که قابل دستکاری نیست؛ او با عدم استفاده از ماده‌ی تثبیت بر کاغذهای عکاسی، گویی به آنها جانی بخشیده است تا هرچند با لکنت، اما تا زمانی که وجود دارند، گواه راستین حقیقت باشند.

Ad placeholder

کاش آدمی وطنش را همچون بنفشه‌ها …

مجسمه‌های کاغذین بزرگ طرلان لطفی‌زاده همگی از به هم پیوستن تکه‌هایی کوچک ساخته شده‌اند. فرم قرارگیری این مجسمه‌ها در فضای گالری به‌گونه‌ای است که هدف و تلاش هنرمند برای درگیر کردن هرچه‎ بیشتر فضا را عیان می‌کند؛ با وجود این، تکه‌تکه بودن مجسمه‌ها به او این امکان را می‌دهد که به‌راحتی با تا کردن آثار هنری خویش، آن‌ها را جابه‌جا کرده و در مکان دیگری ازنو برپایشان سازد. به این ترتیب، او، همان‌طور که در بیانیه‌ی نمایشگاه آورده است، برای خود «خانه»‌ای برپا می‌کند که هم موقتی است، و هم همیشگی. موقتی از این حیث که زمان نمایش محدود است، هرچند که قابل تکرار در شهرها و کشورهای مختلف باشد؛ و همیشگی از این حیث که هرچند کاغذ‌های عکاسی، تا خورده ‌بر یکدیگر، نهایتاً در چمدان یا کشویی در استودیوی هنرمند جای می‌گیرند، اما با همان خاطرات دست‌نخورده به زیست‌شان ادامه می‌دهند؛ آن‌ها با وجود اینکه دیگر فضایی عینی را تشکیل نمی‌دهند، اما همچنان تکیه‌گاه و خانه‌ای ذهنی برای هنرمند محسوب می‌شوند.

نمایشگاه مقاله‌ی سه‌بعدی… پرسش‌هایی درباب زمان و مکان را در ذهن مخاطب برمی‌انگیزد. چگونه می‌توان در گذر زمان و جابه‌جایی جغرافیایی، به حقیقت راستین باورمند ماند؟ خاطرات شخصی و جمعی آیا ممکن است بدون تحریف بر هم انباشت شوند؟ تا کجا می‌توان بر خاطرات استناد کرد؟ از چه چیزی می‌توان کمک گرفت برای ثبیت آنچه که گذشته است، آنچه که از دست رفته است، رویدادی که به پایان رسیده، اما زمانی اتفاق افتاده بوده است؟ این نمایشگاه می‌تواند درمورد آن چیزی باشد که مرزهای جغرافیایی و جبر زمان را پس می‌زند برای دستیابی به حقیقت.