در هفتههای اخیر زنی در قم در اعتراض به نقض حقوقش بدون محابا فریادش بالا رفت و در دم «سلیطه» خطاب شد. زیرا در فرهنگی که خواستار سرکوب و بیصدا کردن زنان است، زن خوب آن است که نجابت دارد و حتی به قیمت تضییع حقوقش نیز صدایش بالا نمیرود و طلب حقخواهی نمیکند.
از همین رو بود که زنان در فضای مجازی فارسی، از سیسجندر و ترنسجندر تا سایر اعضای جامعه کوییر همصدا با هشتگ #من_سلیطهام سعی در بازپسگیری این کلمه و حمایت از زن معترض قمی داشتند.
سلیطه کیست؟
سلیط در فرهنگ دهخدا مرد زباندراز و فصیح توصیف شده و این ویژگی را مدح برای مرد و ذم برای زن تعریف کردهاند. اما سلیطه زنی زباندراز است که باید مورد شماتت قرار گیرد.
گرچه این کلمه در کوچه و بازار معنای گستردهتری هم پیدا کرده، زن پتیاره! هنوز دو دهه هم از روزهایی که زنان جوان به دلیل برداشتن ابرو و زدودن موی صورت «خراب» خوانده میشدند، نگذشته. پس در این تعاریف تنگ و البته تغییرپذیر چه کسی پتیاره نیست؟ هر زنی که خود را آنقدر خم کند تا در تعریف مردسالار جامعه از نجابت زنانه جا شود.
در چنین فضایی که بسیاری خودشان را حامی زن قمی میدانند، هستند کسانی که موج حمایتی #من_سلیطهام را افتادن در دام جمهوری اسلامی میدانند، چرا که اول او زن معترض قمی را سلیطه خوانده بود. پس در عوض از آن خود کردن کلمات، خود را نقطه مقابل سلیطه تعریف میکنند. میگویند ما نه تنها سلیطه نیستیم که «آزاده» هم هستیم. ولی تو هستی که «هیز و هرزهای» و منم که اسطوره نجابتم!
گرچه در میان بحثهای بالا گرفته بر سر این کلمه کمتر کسی پرسید که سرنوشت زن معترض قمی چی شد؟
البته یک بار دیگر بحث تغییر مفاهیم کلماتی که به قصد تحقیر ساخته شدهاند، به میان آمد.
افتخار به سلیطگی پدیدهای جدید نیست
این دست موجهای اجتماعی نه در دنیا و نه در ایران جدید نیستند. هشتگ #من_بیناموسم شاید یکی از فراگیرترین موجها در سالهای اخیر باشد و احتمالا به خاطر آوردن آن برای عموم راحتتر است. هر چند نسخهای دیگری از آنِ خود کردنِ (owning) ابزار تحقیر در سال ۱۳۸۸ و در فضای مجازی فارسی اتفاق افتاد.
پس از انتشار عکس با مقنعه و چادر مجید توکلی، فعال دانشجویی آن زمان که توسط خبرگزاری فارس به قصد تحقیر او منتشر شده بود، بسیاری از مردان روسری و یا چادر به سر گذاشتند تا بیان کنند: میدانیم که از انتساب زنانگی به مردان چه نیتی دارید. میدانیم که فکر میکنید لباس به اصطلاح زنانه برای مردان مایه شرمساری است اما زنانگی برای ما چنین معنایی ندارد.
این پویش یک تمرین عملی واضح از چگونگی از آن خود کردن ابزار تحقیر و توهین بود که سکه سرکوب و تحقیر زنانگی به منظور شرمساری دادن به مردان و مردانگی را از رونق میانداخت.
کوییر به چه معناست و چگونه بازپس گرفته شد؟
در جریان موج اخیر نیز برخی به تاریخچه این دست اقدامات در جوامع تحت ستم مانند سیاهپوستان و جامعه LGBTQ+ اشاره کردند.
کلمه کوییر در زبان انگلیسی سرگذشت طول و درازی در جریان جنبش اعتراضی LGBTQ+ داشته است و امروز نه تنها پیونددهنده این جامعه بلکه بدل به کلمهای چتری برای تمامی اعضای بهحاشیهراندهشده آن شده است.
کلمه کوییر در قرن شانزدهم و در ابتدای ورود خود به زبان انگلیسی اشارهای به همجنسگرایی یا در مجموع جامعه LGBTQ+ نداشت و به معنی «عجیب و غریب» بود؛ اما در قرن نوزدهم بود که در زبان عامیانه برای اشاره به افراد بهحاشیهراندهشده و به ویژه مردانی که به همجنس گرایش دارند نیز به کار گرفته شد.
برای مثال در دادگاه مشهور اسکار وایلد، نویسنده شناختهشده ایرلندی که به دلیل رابطه وی با پسر دوک کویینزبری برگزار شده بود، نامهای از دوک خوانده شد که برای اشاره به این نویسنده و سایر مردان همجنسگرا او را کوییر خوانده بود.
این کلمه تا دههها با معنای منفی بیرون و درون جامعه همجنسگرایان به کار گرفته میشد و در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی بخشی از جنبش اجتماعی جامعه LGBTQ+ خواستار حذف کلماتی چون کوییر و حتی همجنسگرا (homosexual چون تحقیرآمیز و پزشکینهشده تلقی میشد) شده بودند.
با وجود این، در دهه ۸۰ میلادی این جنبش مسیر نوینی در پیش گرفته و در عوض حذف، کوییر را بازپس گرفت تا با معنایی خنثی یا مثبت توسط جامعه LGBTQ+ استفاده شود.
کوییر از آن پس دیگر مترادف با مرد همجنسگرا نبود بلکه به عنوان یک هویت انتقادی و سیاسی ایدههای هنجار در خصوص جنس و جنسیت را به چالش میکشید. تعریف نظریه کوییر (Queer theory که توسط برخی در ایران در ابتدا «نظریه عوضی» ترجمه شده بود) نیز در ادامه زبان و روشهای جنبشهای اجتماعی و تحصیلات آکادمیک را متحول کرد.
کوییرِ LGBTQ+ های ایرانی کدام است؟
نخستین نشانه باقیمانده از شعار «من همجنسباز نیستم، من همجنسگرایم» در فضای مجازی فارسی زبان به مجله هومان باز میگردد که در شماره سیزدهم آن، در سال ۱۳۷۷ منتشر شد.
چه کسی همجنسباز است و تفاوتش با همجنسگرا کیست؟
چرا «همجنسباز» توهینآمیز است؟
نیلگون، نویسنده این مطلب در مجله هومان استدلال میکند که «همجنسبازی» مترادف با تجاوز جنسی، پرخاشگری و آزار بوده و باید کلمه «همجنسگرا» جایگزین آن شود.
در مطلب دیگر در وبسایت هومان نیز ضمن مقایسه این دو کلمه، نویسنده اشارهای به استفاده تاریخی یا موردی از کلمه «همجنسباز» به منظور توهین به افرادی که به همجنس گرایش دارد، نمیکند و در عوض مینویسد:
کلمه “بازى” که در اصطلاحات “خانم باز”، “بچهباز” و امثالهم بکار میرود، اشاره به بازى جنسى یکجانبه یک فرد و استفاده یا سواستفاده از دیگرى را دارد و در ذهن شنونده و یا خواننده تصور نوعى بهرهجوئى، بىریشه بودن و بدون اصالت بودن را بوجود مىآورد؛ و اینکه این ارتباط برخاسته از تمایل و نیاز مشترک و متقابل هر دو نفر است را نادیده میگیرد.
نویسنده برای پرهیز از شکلگیری تصور غیرجدی بودن گرایش به همجنس، کلمه «همجنسبازی» را نادرست توصیف کرده و کلماتی چون «همجنسگرا» و «همجنسخواه» را در عوض آن پیشنهاد کرده است. آنچه به نظر میرسد آن است که افراد همجنسگراستیز نیز چون باقی از کلمه «همجنسباز» استفاده میکردند.
اما امروز علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، از کلمه «همجنسگرا» استفاده میکند، هرچند هیچ احترامی در دل آن نهفته نیست.
از سوی دیگر این ادعا سراسر درست نیست که کلمات در برگیرنده «بازی» تماما معنی یا جنبه منفی داشته باشند، کلماتی چون پاکبازی، راستبازی، عشقبازی، دلبازی و حتی رفیقبازی از این دست هستند.
سرانجام اما پرسش آن است در زمانهای که با ساختن تقابل میان «همجنسباز» و «همجنسگرا» خود، کلمه و ابزاری به منظور توهین ساختهایم، آیا بازپسگیری «همجنسباز» حرکت تاکتیکی مناسبی محسوب میشود؟