امروز جمعه ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ انتخابات ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در ایران در حال برگزاری است. این دو انتخابات در یکدیگر ادغام شدهاند و شرکتکنندگان در آن تعرفهای در دست دارند که هم بخش مربوط به مجلس شورای اسلامی را در خود دارد و هم بخش مربوط به خبرگان رهبری. این یکی از جدیدترین اقدامات ستاد انتخابات کشور برای افزایش عدد رایدهندگان در انتخاب مجلس خبرگان رهبری است که همواره انتخاباتی کمررونق در جمهوری اسلامی بوده.
وزارت کشور دولت رئیسی اما میگوید این تدبیر را با هدف صرفهجویی در برگههای تعرفه و البته سریعشدن فرآیند رایدادن افراد در شعب رأیگیری به کار بسته است. نگرانی در مورد مصرف کاغذ و تلف نشدن وقت مردم موضوع جدیدی جدیدی بود که ستاد انتخابات کشور اینگونه برای آن برنامهریزی کرد.
در انتخابات امروز کار برای رفع دغدغهها جدیتر و گستردهتر از تعرفه رأی بوده است. کسانی که وارد حوزه انتخابیه میشوند اگر شناسنامه و کارت ملیشان را فراموش کرده باشند هم میتوانند رأی بدهند. تنها نشان دادن یک کارت هویت مثل گواهینامه رانندگی یا هر کارت هویت رسمی دیگری برای شرکت در انتخابات کفایت میکند.
وزارت کشور میگوید این تدبیرشان هم برای این بود که فردی در کشور به دلیل نداشتن اوراق هویت اصلی یعنی شناسنامه و کارت ملی از «انجام تکلیف» محروم نماند.
توجه و دغدغه نظام برای آسانتر کردن فرآیند انتخابات به مهر زدن شناسنامهها هم تسری یافته است. در انتخابات امروز اگر کسی با شناسنامه هم در حوزه اخذ رأی حاضر شود، شناسنامهاش مهر شرکت در انتخابات نخواهد خورد.
دلیل این تدبیر را وزارت کشور و ستاد انتخابات اعلام نکرده است. تنها این موضوع گفته شده است که چون رأی دادن در سیستم اینترنتی ثبت احوال ثبت میشود دیگر نیازی به مهر زدن شناسنامه نیست.
پس با این حساب تنها ملاک برای فهمیدن اینکه فردی در حوزه دیگری رأی داده یا نه وابسته به استعلام ابتدایی از سازمان ثبتاحوال در حوزه رأیگیری است و ناظران در شعب رأی نمیتوانند با بررسی شناسنامه بفهمند که آن فرد قصد تقلب و رأی دادن دوباره دارد یا نه.
اما فارغ از فرایند رأی دادن، این انتخابات چند موضوع کلیدی هم دارد.
مشارکت چقدر خواهد بود؟
ستاد انتخابات کشور روز پنجشنبه ۱۰ اسفند در اطلاعیهای گفت که ۶۱ میلیون و ۱۷۲ هزار و ۲۹۸ نفر واجد شرایط رأی دادن هستند که ۳۰ میلیون و ۹۴۵ هزار و ۱۳۳ مرد و ۳۰ میلیون و ۲۲۷ هزار و ۱۶۵ زن خواهند بود.
به صورت رسمی، شمار نامزدهای تأیید صلاحیتشده ۱۵ هزار ۲۲۰ نفر (۶۱ درصد) کل داوطلبان ثبت نام کرده است که بهطور عمده از خط سیاسی غالب در حکومت دفاع میکنند و اکثریت قاطع آنها اصولگرا هستند. در این میان ۲۵ نماینده مجلس یازدهم نیز رد صلاحیت شدند. حسن روحانی، رئیسجمهوری پیشین هم از دور رقابتهای انتخابات مجلس خبرگان کنار گذاشته شد.
بیشترین ردصلاحیتها در استانهای چهارمحال و بختیاری، اردبیل، خراسان شمالی، سیستان و بلوچستان و کرمانشاه و کمترین در ایلام، کهگیلویه و بویراحمد و استان مرکزی بود.
در این دوره همچنین بهشکل آزمایشی در آبادان، ملایر، قم و رشت انتخابات تمامالکترونیکی برگزار میشود.
فعلاً تا زمانی که شمارش آرا به پایان نرسد میزان «رسمی» مشارکت مشخص نخواهد بود. اینکه «میزان رسمی شرکت در انتخابات» تا چه حد منطبق بر «میزان واقعی مشارکت» است یا نه هم با توجه به شفاف نبودن فرآیند اخذ رأی و سابقه پیشین جمهوری اسلامی در دستکاریهای آماری چندان آسان نخواهد بود.
اما میدانیم که در میان سران جمهوری اسلامی نگرانی جدی در مورد افت محسوس شرکتکنندگان در انتخابات وجود داشته است. این را از تلاش بیوقفه علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی برای تشویق مردم به رأی دادن در چند ماه گذشته میتوان دریافت.
خامنهای حتی روز چهارشنبه ۹ اسفند در بیانی کمسابقه عملاً «بیفایده» بودن انتخابات بهعنوان یک دلیل دلسردی مردم را هم در بیانش وارد کرد و به تلویح گفت که سنگ مفت و گنجشک مفت، بیایید رأی بدهید «شاید فایده داشت»:
شما میگویید رأی دادن ممکن است بیفایده باشد؛ خب ممکن هم هست بافایده باشد؛ یعنی در رأی دادن احتمال فایده وجود دارد، در رأی ندادن احتمال هیچ فایدهای وجود ندارد. رأی ندادن هیچ دستاوردی ندارد، اما رأی دادن [احتمال دستاورد دارد]؛ حالا بنده که میگویم حتماً دستاورد دارد، [اما] آن کسی که تردید دارد بگوید احتمالاً دستاورد دارد.
اما در همین سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی پیش از آنکه به سراغ مردم بیاید و از آنها خواهش کند که در انتخابات شرکت کنند، «اهمیت وجود انتخابات» برای نظام ولایی را توضیح داد. خامنهای با بیانی ساده و سرراست گفت که دشمنان او و نظامش میخواهند ببینند که رابطه حاکم و محکوم در جمهوری اسلامی همچنان کار میکند یا نه. اینکه آیا نظام ولایی به رغم آنکه گزینههای انتخاب را به حلقه بسیار محدود تابعان محضاش محدود کرده است آیا باز هم کسی تن به شرکت در انتخابات میدهد یا نه:
[دشمنان] حالا میخواهند ببینند آیا مردم حضور دارند یا نه؛ وقتی شما در پای صندوق حاضر میشوید، میفهمند که بله، ملت ایران همچنان حضور خود در صحنه را حفظ کرده
به نظر میرسد جمهوری اسلامی برای رفع این دغدغه علی خامنهای برنامه مشخصی دارد. اینکه خامنهای در بخشی از سخنان روز چهارشنبهاش میزان شرکت در انتخابات را به «حیثیت نظام» و «امنیت جمهوری اسلامی» پیوند میزند میتواند راه را برای مجریان این انتخابات باز کند که: برای «حفظ نظام» میتوان «ترک واجبات» هم کرد چه برسد به «روی نمودار بردن آمار شرکتکنندگان».
این تکنیک «دستکاری آمار مشارکت» شاید حدس و گمان باشد و نتوان برای آن مدرک محکمهپسندی فراهم کرد اما نشانههایی از آن در روزهای گذشته دیده شده است.
در حالی که نظرسنجیهای مستقل آمار تمایل به شرکت در انتخابات را به شکل بیسابقهای اندک نشان میدهد، در دو هفته گذشته خبرگزاریهای وابسته به سپاه و دولت و لشکر سایبری جمهوری اسلامی در شبکههای مجازی برای مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی خط و نشان میکشند که خواهید دید مردم چقدر در انتخابات شرکت خواهند کرد.
مشابه این رجزخوانیها در مراسم ۲۲ بهمن سال ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ هم اتفاق افتاد و این «دستکاری آماری» در روایت رسمی جمهوری اسلامی هم وارد شد. این راهپیمایی و حضور در آن هم در چند سال گذشته به فهرست «موضوعات حیثیتی خامنهای» وارد شده است و دستاندرکاران برای آن برنامه مفصلی دارند. اما این برنامه به چه شکلی است و آیا میتواند در انتخابات ۱۱ اسفند هم بازتولید شود؟ بررسی مدل گزارشدهی رسمی جمهوری اسلامی برای حاضران در راهپیمایی ۲۲ بهمن شاید راهگشا باشد.
به تازگی روزنامه کیهان که زیر نظر دفتر علی خامنهای اداره میشود شرکتکنندگان در راهپیمایی ۲۲ بهمن ۱۴۰۲ را ۴۰ درصد بیشتر از سال پیش از آن اعلام کرده است. این رسانه که نقش سخنگویی بیت خامنهای را ایفا میکند یک بار هم در سال ۱۳۸۹ و زمانی که بهار عربی دامن حسنی مبارک، دیکتاتور مصر را گرفت و او را به زیر کشید، ادعا کرد که ۵۰ میلیون نفر در راهپیمایی ۲۲ بهمن ۸۹ شرکت کردهاند. لابد برای آنکه نشان بدهند که نظام ولایی بیدی نیست که با آن بادها بلرزد و خامنهای هم قرار نیست به سرنوشت حسنی مبارک دچار شود. و البته مردم هم هر لحظه محبتشان به رهبر افزون میشود و اگر برای آن سند میخواهید همین مشارکت ۵۰ میلیونی در راهپیمایی ۲۲ بهمن ۱۳۸۹.
شاید کسی بگوید این فقط یک ادعای رسانهای است و با بیان رسمی تطبیق ندارد. موضوع این است که علی خامنهای در تمام سالهایی که مردم به صورت مشخص در اعتراضات سراسری خواهان براندازی نظام شدهاند، از همین آمارسازی کیهان و رسانههای مشابه در توصیف جمعیت شرکتکنندگان در راهپیمایی روز قدس و ۲۲ بهمن به عنوان سند رسمی و قطعی محبوبیت خودش و نظامش نام برده است. از جمله در سال ۱۳۹۸ و پس از اعتراضات خونین آبان ماه که گفت شرکت دهها میلیونی در راهپیمایی ۲۲ بهمن نشان داد جمهوری اسلامی، محبوب مردم ایران است.
روزنامه هممیهن چاپ تهران در شماره روز ۲۶ بهمن ۱۴۰۲ با بررسی ادعاهای هر ساله روزنامه کیهان در مورد جمعیت شرکتکنندگان در راهپیمایی ۲۲ بهمن که از قضا در بیان رهبر جمهوری اسلامی هم تکرار میشود برآورد کرده است که اگر کیهان آمارش درست باشد، در سال ۱۴۰۲ جمعیتی بالغ بر ۸۴ میلیون نفر در راهپیمایی شرکت کردهاند. یعنی تنها یک میلیون نفر کمتر از جمعیت کل ایران.
نظرسنجیها چه میگفتند؟
گروه مطالعات افکارسنجی ایرانیان (گَمان) که یک موسسه غیرانتفاعی ثبتشده در هلند است در فاصله روزهای ۱۱ تا ۱۸ بهمن به مدت هشت روز از ۵۸ هزار و ۱۵ شهروند ساکن ایران در مورد انتخابات ۱۴۰۲ نظرسنجی کرده است. این نظرسنجی که دیدگاه افراد باسواد بالای ۱۹ سال را بازتاب میدهد، این یافتهها را داشته است:
حدود ۱۵ درصد جامعه آماری قصد دارند که قطعاً در انتخابات مجلس شورای اسلامی رأی دهند در حالی که ۷۷ درصد اعلام کردهاند که در انتخابات رأی نمیدهند؛ همچنین حدود ۸ درصد هم هنوز تصمیم قطعی نگرفتهاند.
اما در مقابل صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم در روز ۷ اسفند نتایج نظرسنجی خودش را منتشر کرد که فاصله بسیار زیادی با یافتههای نظرسنجی گمان داشت. بر خلاف نظرسنجی گمان در چیزی که صدا و سیما منتشر کرده است هیچ اطلاعاتی از جامعه آماری و نحوه نمونهگیری وجود ندارد.
یافته نظرسنجی هم این است که ۷۱ درصد از جمعیت واجدین شرایط «به صورت بالقوه» در انتخابات شرکت میکنند. این «بالقوه» از آن جهت در یافتهها وارد شده است که صدا و سیما میگوید حدود ۴۱ و نیم درصد گفتهاند قطعاً شرکت میکنند و ۲۹ و نیم درصد هم مردد هستند. از نظر صداوسیما این مرددین یا جمع بزرگی از آنها در نهایت به دعوت نظام لبیک میگویند و راهی حوزههای رأیگیری میشوند.
مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) که یک نهاد نیمهرسمی برای نظرسنجیهای حکومتی است در آخرین گزارشش برآورد دیگری منتشر کردهاست که از جهت نزدیکی به آمار صدا و سیما در بخش کسانی که «قطعاً در انتخابات شرکت میکنند» قابلتوجه است ولی در بخش مرددین تفاوت فاحشی با آن دارد.
ایسپا میگوید این ۵ هزار نفری که در نظرسنجی شرکت کردهاند و نیمی از آنها زن و نیم دیگر مرد بودهاند، ۳۸ و نیم درصد گفتهاند در انتخابات شرکت میکنند. حدود ۷ درصد احتمال شرکتشان در انتخابات را «زیاد» خواندهاند و ۱۶ درصد هم هنوز تصمیم نگرفته بودند. حدود ۳۸ درصد هم یا گفتهاند شرکت نخواهند کرد و یا گفتهاند که احتمال شرکتشان اندک است.
ما هم در رادیو زمانه یک نظرسنجی از مخاطبانمان انجام دادیم. یافتههای ما قاعدتاً نمیتواند به عنوان یک نظرسنجی قابل تعمیم به کل جامعه ایران مطرح شود ولی دیدگاه بخشی از جامعه ایران را نشان میدهد که مخاطب ما هستند.
این نظرسنجی از تاریخ ۲۵ بهمن تا ۲ اسفند میان اعضای پنل نظرسنجی زمانه و دیگر مخاطبان زمانه برگزار شد.
۱۴۴۹ نفر در نظرسنجی زمانه شرکت کردند که از میان آنها ۱۱۹۵ نفر به تمام سوالها پاسخ دادند. از میان کسانی که به تمام سوالها پاسخ دادند، ۸۴ درصد داخل ایران و ۱۶ درصد ساکن خارج ایران بودند.۸۱ درصد پاسخدهندگان جنسیت خود را «مرد» معرفی کردهاند و ۱۷, ۵ درصد گفتهاند که «زن» هستند و ۱, ۵ درصد نیز گزینه «جنسیت دیگر» را انتخاب کردهاند.
۹۳ درصد پاسخدهندگان به نظرسنجی زمانه گفتهاند که در انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی شرکت نخواهند کرد. به گمان ۷۹ درصد، مشارکت در انتخابات کمتر از ۳۰ درصد خواهد بود. بیش از ۸۰ درصد معتقدند مردم خواهان تغییر نظاماند.
صحنه انتخابات چگونه بود؟
زمانه در هفتههای گذشته تلاش کرد تا گوشههایی از صحنه سیاست در جمهوری اسلامی و رقابت گروههای درون نظام برای سهم گرفتن از کیک قدرت را نشان دهد. مجموعهای از گزارشهای خبری و دیدگاه در مورد انتخابات امروز در زمانه منتشر شده است.
برای نمونه در این مطلب به وضعیت فهرستهای انتخاباتی و آرایش گروههای درون قدرت برای انتخابات اشاره شده است.
در مطلب دیگری به نزاع داخلی گروه اصلی حاضر در انتخابات یعنی اصولگراها پرداخته شده است. شریان، پایداری، رزما، شانا، شورای وحدت، شورای ائتلاف، امنا، جبهه یاران انقلاب و صدها تشکل و شورای دیگر در دل جریان اصولگرایی برای برداشتن سهمی بزرگتر از کیک مجلس با هم رقابت میکنند. بیش از ۹۰ درصد از کسانی که برای نمایندگی مجلس تأیید صلاحیت شدهاند به یک یا چند گروه از اصولگرایان وابستهاند و تنها نکته مبهم این است که «خادمان ولایت و سپاه» با چه ترکیبی روی صندلی مجلس بنشینند.
موضوع رد صلاحیتها و وضعیت گروه اصلاحطلبان حکومتی هم در چندین مطلب بررسی شده است. از جمله این مطلب و این یکی.
طیف متنوعی از دیدگاهها و گزارشهای میدانی هم در روزهای گذشته درباره انتخابات در زمانه منتشر شده است. از جمله گزارش میدانی کنعان مختار در اینجا. یا دیدگاه دامون بروجردی که به بهانه محرمانه اعلام شدن نتایج چهارمین پیمایش سراسری «ارزشها و نگرشهای مردم ایران»، نقبی زده است به موضوع انتخابات و گفته که وقتی نتایج یک پیمایش حکومتی اجازه انتشار عمومی ندارد چطور میتوان به فرآیند انتخاباتی همان حکومت اعتماد کرد.
جویا آروین در این مطلب از چرایی شرکت نکردن در انتخابات نوشته است. مهرداد درویشپور هم در این مطلب به جایگاه از معنا تهیشده انتخابات در نظام ولایی پرداخته است. مازیار سیدنژاد، فعال کارگری زندانی در اوین هم در یادداشتی در زمانه مینویسد:
ما یک بار برای همیشه فریاد زدیم: “اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا”. ما شما را نمیخواهیم و دیگر فریب بازیهای شما را نمیخوریم.