دومین سالگرد حمله فراگیر روسیه به اوکراین در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ در حالی فرا میرسد که یک چیز بیش از هر چیز دیگری تلویزیونها و شبکههای خبری را به خود مشغول کرده است: “ائتلاف” ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ که شاید پیروز انتخابات سال جاری ایالات متحده باشد؛ نومیدی بیشتر در جبههی نظامی اوکراین؛ و هراس از “نظم نوین جهانی” با “ائتلاف” دیکتاتورها با هم. همهی اینها در شرایطی رخ میدهند که آمریکا بیش از ۵۰۰ تحریم جدید علیه روسیه به خاطر مرگ الکسی ناوالنی در زندان و حمله به اوکراین اعمال کرد و صندوق بینالمللی پول از رشد ۲,۶ درصدی اقتصاد روسیه خبر داد ــ جلوتر از حریفان غربی.
بخش زیادی از هراسها در مورد تأثیر شوم پوتین بر جهان آینده، تبلیغات جبههی غربی جنگ است. جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده، بارها جنگ کنونی بین روسیه با اوکراین و حامیان غربیاش را جنگ جبههی دموکراسی و آزادی در برابر جبههی اقتدارگرایی و استبداد توصیف کرده است. ماشین جنگی “دموکراسیخواه” آمریکا را ماشین تبلیغاتی دموکراسیخواهش همراهی میکند.
اما حقیقتی هم در این هراسها نفهته است. توازن قدرت در حال تغییر است و گردش به راست نو، سیاست در غرب را تحت تأثیر قرار داده است.
دو سوی استدلال این نظم نوین جهانی با اشاره به “ائتلاف” ولادیمیر پوتین و آلترایت غربی در گفتوگوی جان استوارت با زنی مینتون بدوس، سردبیر بریتانیایی مجله اکونومیست و یک نئولیبرال کلاسیک، در برنامه «دیلی شو» به خوبی مشخص است.
مجری، جان استوارت، استدلال میکند که با شکست ائتلاف آمریکا و اروپای لیبرال علیه کمونیسم و پایان دوره صلح آمریکایی، نظم نوین جهانیای حول تضاد «وُوک» و «آنتیوُوک» شکل گرفته است که دومی را امثال ترامپ و پوتین و ویکتور اوربان و … نمایندگی میکنند ــ توصیفی نه چندان دقیق که خیلی از لیبرالهای آمریکایی تکرار میکنند.
در عوض، سردبیر اکونومیست از نوعی تغییر آرایش داخلی نظام کاپیتالیسم جهانی حرف میزند و میگوید نمیداند این به نظم جدید جهانی حول تضاد ووک و آنتیووک میانجامد یا نه. توضیح او قابل توجه است:
فکر میکنم چیز عمیقتری در جریان است ــ اینکه به صورت بالقوه انقلابی در محافظهکاری در حال رخ دادن است. و شاید دست آخر به بزرگی انقلاب تاچری ــ ریگانی در محافظهکاری باشد و آن را به جهتی کاملاً متضاد ببرد.
برای این نگاه، ناسیونالیسم راست نمایندهی جهت مخالف نولیبرالیسم غالب و متکی بر نهادهای بینالمللی مالی و پولی است. آنها حالا میترسند که نوعی «نیو دیل» معوج از دل ناسیونالیسم راست بیرون بزند. اقتصاد روسیه با فرونپاشیدن زیر رژیم تحریمها و رشد اقتصادی چین و هند به این هراسها دامن زده است.
اقتصاد روسیه تحت رژیم تحریمها
واشنگتن جمعه در هماهنگی با بریتانیا و اتحادیه اروپا و کانادا از اعمال بیش از ۵۰۰ تحریم جدید خبر داد. جو بایدن گفت که نزدیک به ۱۰۰ نهاد را به خاطر حمایت از روسیه تحریم کرده و اقداماتی برای کاهش درآمد روسیه از فروش انرژی انجام داده است.
این بزرگترین بستهی تحریمی اعمالشده علیه روسیه پس از آغاز جنگ در فوریه ۲۰۲۲ است.
کانادا نیز در دومین سالگرد جنگ صادرات کالاهایی را به روسیه ممنوع کرد که «میتوانند برای ساخت سلاح به کار روند». طبق بیانیه وزارت خارجه کانادا، این ممنوعیت شامل «مواد انفجاری، از جمله چاشنیهای انفجاری که در صنایع معدنی و ساختوساز به کار میروند»، میشود.
کانادا همچنین ۱۰ فرد و ۱۵۳ نهاد را در هماهنگی با ایالات متحده و بریتانیا تحریم کرد.
ولادیمیر پوتین اما در برابر چنین جلوه میدهد که تحریمها اثری بر جنگ نگذاشتهاند. رئیس جمهوری روسیه در همان روز جمعه مدعی شد که ۹۵ درصد تسلیحات استراتژیک اتمی مدرنسازی و چهار بمبافکن هستهای مافوق صوت به نیروی هوایی روسیه افزوده شدهاند.
پوتین افزود که صنعت نظامی روسیه «در سالهای اخیر» تولید و عرضه تسلیحات را «چندین برابر» کرده است و از تولید انبوه موشکهای مافوق صوت جدید زیکرون خبر داد که اگر مطابق ادعاها کار کنند، از بهترین سیستمهای دفاع ضدموشکی همچون پاتریوت آمریکا هم میتوانند عبور کنند.
صندوق بینالمللی پول پیشبینیاش از رشد اقتصادی روسیه در ۲۰۲۴ را ۲,۶ درصد پیشبینی کرده است. این گزارش تاثیرگذاری تحریمها بر روسیه را زیر سوال برد.
با وجود این، رشد اقتصادی روسیه بیش از هر چیز به اقتصاد جنگ این کشور گره خورده است و شاید تصویر نمادین آن را بتوان در کارخانهی نان تامبوف در روسیه مرکزی دید: جایی که نانوایی در کنار پخت نان، پهپادهای کوچک برای جنگ تولید میکند. تقاضا برای تولید مهمات و تجهیزات نظامی چنان بالاست که به رشد اقتصادی در کشور دامن زده است.
به علاوه، کاهش شاغلان و به خدمت گرفتن آنها در جنگ به افزایش دستمزدها و تقویت قدرت خرید مصرفکننده روس انجامیده است.
دولت پوتین هم فعالانه سیاستهای انبساطی و حمایتی مالی را در دوران جنگ پی گرفته تا اقتصادش را سر پا نگه دارد ــ کاری که بدون افزایش تولید در صنعت نظامی برای جنگی در خارج مرزهای کشور خودت ــ بدون آسیب جدی به زیرساختها و کسبوکارها و مزرعهها و … ــ ممکن نبود.
اما این همه نشان از رشد هماهنگ اقتصادی در تمام حوزهها ندارد و هزینهی بالای جنگ هم میتواند بحرانآفرین شود.
مهمتر، روسیه اقتصاد بدیلی شکل نداده است. در واقع، نولیبرالیسم پوتینی جنگی توسعهطلبانه راه انداخته است. رئیس جمهوری روسیه هویت ملی اوکراینیها را با جعلیات تاریخی انکار میکند تا حمله به آنجا را توجیه کند.
ما امپراتوری جهانگیر آمریکا را دیگر نداریم اما امپراتوری جهانگیر سرمایه هنوز برقرار است و این جنگی امپریالیستی و داخلی درون این امپراتوری است. زمانی ولادیمیر لنین به خاطر پافشاری بر دوری جستن از جنگهای امپریالیستی ضربهی دوم انقلاب در روسیه را فرود آورد. حالا در مطایبهای تاریخی، بخشی از کسانی که خود را به لنینیسم منتسب میکردند، در انتخابی اردوگاهی بین دو جبههی امپریالیستی گیر افتادهاند و البته «مردم اوکراین» را هم در پرانتز قرار دادهاند.
وضعیت فعلی جنگ
اوکراین کمبود مهمات دارد. روسیه از پیشبینیها بیشتر مهمات تولید میکند و از کره شمالی هم مهمات وارد کرده است. پهپادهای ایرانی هم کمکاش کرده اند. جمهوری اسلامی به ارسال موشک بالستیک به روسیه هم متهم شده اما آن را تکذیب کرده است.
خبرگزاری «رویترز» وضعیت اوکراین را چنین توصیف میکند:
اوکراین در حالی شنبه به دومین سالگرد حمله فراگیر روسیه نزدیک میشود که از هر زمان دیگری از روزهای ابتدایی مرگبارترین درگیری اروپا پس از جنگ جهانی دوم، آسیبپذیرتر به نظر میرسد.
با ورود جنگ به سال سوم، روند کمکهای خارجی آهستهتر شده، ضدحمله اوکراین که تابستان آغاز شد به بنبست رسیده، و روسیه پیشرویهایی مثل تسخیر آودیئیفکا در دونتسک در اوایل فوریه داشته که مهمترین پیروزیاش در ۹ ماه اخیر جنگ به حساب میآید.
با این همه، حمایت از اوکراین کماکان ادامه دارد. بریتانیا در سالگرد جنگ از بسته ۲۴۵ میلیون پوندی مهمات پردهبرداری کرد. دولت بریتانیا در بیانیهای شنبه ۵ اسفند / ۲۴ فوریه گفت که «طی سال آینده یک چهارم میلیارد پوند را برای تدارک و تجهیز زنجیرههای عرضه برای تولید مهمات توپخانه که نیاز فوری به آنها وجود دارد، خرج خواهد کرد تا ذخایر اوکراین را تقویت کند».
اما هنوز دور جدید کمکهای ایالات متحده تصویب نشده است. هفته گذشته سنای آمریکا یک بسته ۹۵ میلیارد دلاری کمک خارجی تصویب کرد که ۶۰ میلیارد آن برای کمک به اوکراین بود. اما مایک جانسون، سخنگوی مجلس نمایندگان از حزب جمهوری خواه گفتهاست که قصد ندارد این طرح را به رأی بگذارد.
مجلس نمایندگان اکنون در تعطیلی دوهفتهای به سر میبرد. جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده از نمایندگان مجلس خواسته به سر کار بازگردند و کمک مالی به اوکراین را تصویب کنند.
با وجود این، ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهوری اوکراین شنبه گفت که به پیروزی باور دارد. او روز گذشته وعده یک عملیات ضدحمله جدید را داده بود.
همهی اینها اما به انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده و کمتر از آن، به انتخابات پارلمان اروپا وابسته است. اگر دونالد ترامپ بر سر کار بیاید، احتمال کاهش یا توقف کمکهای مالی به اوکراین وجود دارد. ترامپ اخیراً گفته که به نظرش نباید به اوکراین کمک مالی کرد بلکه باید وام داد. رئیس جمهوری پیشین آمریکا گفته بود اگر کشورهای ناتو هزینه نظامی کافی ندهند (دو درصد تولید ناخالص داخلی)، نه تنها از آنها در برابر روسیه دفاع نخواهد کرد، بلکه پوتین را تشویق به «انجام هر کاری دلش میخواهد بکند» خواهد کرد.
اما روسیه هم در بهشتی جنگی به سر نمیبرد. از آغاز جنگ در فوریه دو سال پیش تا کنون، به گزارش رسانه مستقل مدیازونا، دست کم ۴۵ هزار سرباز روس کشته شدهاند که سه برابر کشتهشدههای ارتش سرخ شوروی در اشغال دهساله افغانستان است. صدها تانک و خودروی زرهی و دیگر تجهیزات نظامی روسیه هم در این جنگ از بین رفتهاند.
یک گروه مدنی اوکراینی تا نوامبر گذشته سربازان کشتهشده اوکراینی را بیش از ۳۰ هزار تن و یک منبع آمریکایی در گفتوگو با نیویورک تایمز ۷۰ هزار تن خوانده بود. آمار کشته و زخمیهای جنگ در هر دو طرف سری است و به صورت رسمی اعلام نمیشود.
چه رخ خواهد داد؟
معلوم نیست. اما نظرسنجیها تصویری از جهتگیری مورد علاقهی عامهی غربی را ترسیم کردهاند.
پژوهش اخیر شورای اروپایی در روابط خارجی نشان میدهد که در اروپا، ۱۰ درصد شهروندان باور دارند اوکراین پیروز جنگ خواهد شد و دو برابر بیشتر منتظر پیروزی روسیهاند. ۳۷ درصد، یعنی دیدگاه غالب، پیشبینی میکنند که جنگ به احتمال زیاد با نوعی سازش و توافق به پایان خواهد رسید.
یک سوم پاسخدهندهها به این نظرسنجی میگویند اروپا باید از اوکراین تا بازپسگیری کل قلمرویش حمایت کند. ۴۱ درصد اما ترجیح میدهند اروپا کییف را به سمت مذاکره صلح با مسکو هل دهد.
این اعداد کاهش در حمایت از جنگ بین مردم در کشورهای اروپایی را نشان میدهد. در آمریکا هم حمایت کاهش یافته است. بر اساس نظرسنجی گالوپ، ۴۳ درصد آمریکاییها نوامبر ۲۰۲۳ (در مقایسه با ۳۱ درصد آنها در سال ۲۰۲۲) خواهان تلاش آمریکا برای پایان دادن به جنگ در سریعترین زمان ممکناند، حتی اگر به قیمت از دست رفتن بخشی از قلمروی اوکراین تمام شود. درصد کسانی که به ادامه کمکهای آمریکا به اوکراین باور دارند، از ۶۶ درصد در ۲۰۲۲ به ۵۴ درصد در نوامبر ۲۰۲۳ رسیده است.
کارشناسان سیاسی از قدرت گرفتن هر چه بیشتر راست افراطی با شعارهایی علیه جنگ و تاثیر اقتصادی آن بر روزمره مردم در اروپا هستند.
مهمترین نکته ای که در مورد پوتین همیشه از یاد می رود, این است که وی محصول مستقیم خصوصی سازی های غرب در روسیه است. مافیای الیگارشی کنونی روس همانقدر محصول سیاستهای نئولیبرال غرب است که جمهوری اسلامی نتیجه ی پرورشهای سلطنتی و سیاستهای جنگ سرد غرب می باشد. زمانی که آیزنهاور در آخرین سخنرانی اش از خطر “مجتمع صنعتی-نظامی” هشدار داد, چنین مجتمع هایی مختص فقط چند اقتصاد پیشرفته بیشتر نبودند, اما اکنون حتی اقتصاد های ورشکسته و فشلی مانند جمهوری اسلامی نیز مجتمع صنعتی-نظامی خوش را دارند و درگیر صادرات پهپاد و موشک و …به روسیه! اینکه نانوایی هم اسلحه تولید میکند و هم نان, به نوعی تحقق یکی از آرزوهای هیتلر است, که میخواست کره و تفنگ در آن واحد ایجاد کند, اما نتوانست. پوتین نیز چنین سرنوشتی خواهد داشت. و همچنین ج.ا.
چهار جنگ سابق پوتین, پیروزی روسیه در چند روز یا چند هفته یا چند ماه برقرار شده بود. در اوکراین پس از دو سال حمله و اشغال نظامی و حمایت روسهای بومی آن مناطق, هنوز هیچ تضمینی برای پیروزی پوتین وجود ندارد. اکثر قریب به اتفاق تحلیل های عینی و واقع بینانه از جنگ اوکراین, ارزیابی اشان اشاره به دست بالای روسیه دارد. اما اوکراین قرار نبود بتواند دو سال مقابل خرس سفید قطبی دوام بیاورد, با هزینه هایی کلان و غیر قابل تصور. به امید پیروزی مردم اوکراین و شکست پوتین.
رومن روزدولسکی / 24 February 2024
به امید پیروزی مردم اوکراین و شکست پوتین.
کار بزرگی که جو خواب الود انجام داد این بود کسانی که دو دهه بواسطه تهدید و بدون دردسر مفت و مجانی و بدون درگیری و هزینه دادن موفق میشدند تا دنیا را مرعوب و به نتیجه برسند را مجبور کرد تا اگر هم واقعا مرد عمل هستند اینکار را بکنند و هم هزینه بدهند و هم درجه دنائت و پستی خود را به جهان و مردم خود ثابت کرده و اگر توانستند پس از ان به نتیجه خود برسند.
در مورد چین روسیه و اخیرا هم ایران
فکر میکنم خواب الود اگرچه بواسطه سن بالا جاهایی مورد حمله ناجوانمردانه
و غیراخلاقی اردوگاه و اتحادیه دیکتاتورهای مشترک المنافع قرار میگیرد اما بواسطه 60 سال تجربه و ممارست در سیاست امریکا خوب بیاد دارد که چه باید بکند تا باجگیرها و لاف زنها را مجبور به دادن تاوان و خسارت کند تا بار دیگر در محاسبات خودخواهانه خود اعتماد به نفسشان بسرعت و عجولانه بالا نزند.
چندین سال بود که پوتین بعد از عملیات ددمنشانه در چچن و زهره چشم گرفتن در آنجا و اعمال خشونت بیحد با تهدید و چنگ و دندان نشان دادن هر بار در کشورگشایی و دخالت و ورود مستقیم نیروی نظامی در مکانهای مختلف از گرجستان؛ سوریه؛ ونزوئلا ؛میانمار؛ افریقا و اوکراین و ..درنگ نداشت ؛ و با هشدار در مورد عدم دخالت؛ کار خود را بدون واهمه از کسی عملی میکرد و انجام میداد .
جهان هم با توجه به سبوعیتی که از پوتین در حوادث مرگبار چچن و حتی خود مسکو و روسیه از خود نشان داده بود ملاحظه میکرد و به امید اینکه “و این هم بگذرد” خود را درگیر نمیکرد تا خسارت کمتر شود.
اما دیکتاتور پیروز توقف را مرگ خود میدانست و حقیقت هم همین بود؛ چه توقف در اعمال قدرت در داخل و چه در خارج.
غافل ماندن از سرکوب و حذف نشانه ای از تحلیل رفتن و درماندگی از اعمال سلطه بود و جو بایدن این شانس را در اختیارش گذاشت تا خود را معرفی کند.
امروز پوتین اگر پیروز هم شود در سرزمین خود هم منفور و سرافکنده هست.
ahrar / 25 February 2024