هرچه پیشتر میرویم مسائلِ زیستمحیطی پرسویهتر و پیچیدهتر میشوند و شاخههای هرچه بیشتری از دانشِ بشری را به خود درگیر میکنند. نهتنها در علومِ طبیعی و زیستی بلکه همچنین در شاخههای گوناگونی از علومِ اجتماعی و علومِ انسانی نیز پژوهشگران و اندیشمندان با سویههایی پرشمار از مسائلِ زیستمحیطی درگیر هستند. از این گذشته، روشن است که مسائلِ زیستمحیطی، افزون بر لایههای نظری و شناختاری، لایههای کاربردی و عملی نیز دارد یعنی سیاست و سیاستگذاری و خطِ مشی را نیز درگیر میکند.
زینرو در رهیافتی چارهجویانه به بحرانِ محیطِ زیست ما نیاز داریم این سویهها و لایههای پرشمار را، هم در سطحِ نظری و هم در سطحِ کاربردی و عملی، بهطور همزمان و در ارتباط با هم درنگریم. جامعیت و همهسونگری در این حد و اندازه به هیچ روی کاری آسان نیست و رهیافتهایی هرچه میانرشتهایتر و چندرشتهایتر میطلبد.
گزارشی از چندلایگی و چندسویگی مسائلِ محیطِ زیست
کتابِ «فلسفه و سیاست و سیاستگذاریِ زیستمحیطی» که در انتشاراتِ رومن و لیتلفیلد منتشر شده به این هدف نوشته شده که گوشهای از این چندلایگی و چندسویگی در زمینهی مسائلِ محیطِ زیست را بازتاب دهد. چنانکه ویراستارِ کتاب در پیشگفتار میگوید، بنمایهی کتاب این ایده بوده که وقتی میخواهیم پدیدهای را بشناسیم و بفهمیم لازم است چندین و چند پهنه از دانش را در آن باره با هم به گفتوگو درآوریم. از همین رو، هر بخشی در این کتاب را باید گفتوگویی میانِ مسائلِ گوناگون به شمار آورد. ویراستار یادآور میشود که آنچه اهمیت دارد صرفاً این نیست که مسائل و پرسمانهایی بس گونهگون و پرشمار را درنگریم و به بحث و بررسی بگیریم بلکه همچنین لازم است آن مسائل و پرسمانهای گوناگون و پرشمار را پژوهشگران و اندیشمندانی از دانشپهنههای گوناگون درنگرند و به بحث و بررسی بگیرند.
البته این کتاب که گلچینی از مقالههایی از چندین نویسنده است عامدانه تا اندازهی بالایی به علومِ اجتماعی و علومِ انسانی محدود شده تا این دو قلمرو را و شاخههای گوناگون در این دو قلمرو را در ارتباط با همدیگر قرار دهد، در حالی که فقط یکی از مقالهها در این مجموعه بیرون از این دو قلمرو جای میگیرد.
نگاهی به کتاب «فلسفه و سیاست و سیاستگذاریِ زیستمحیطی»
کتاب بر سه بخش تقسیم شده است: فلسفه، سیاست، و خط مشی. نخستین بخش (بخشِ فلسفه) سه فصل را در خود جای داده که از این میان نخستین فصل موضوعِ «اخلاقِ سرزمین» را به بوتهی بررسی میگیرد. نویسنده در این مقاله تاریخچهای از این موضوع را به دست میدهد و نشان میدهد که گرچه اخلاقِ سرزمین از میانههای سدهی بیستم بخشی از بحثها در زمینهی مسئولیتِ انسانی در قبالِ محیطِ زیست بوده اما به ارزشها و سبکِ زندگیِ بسیاری از انسانها راه نیافته است.
سپس در فصلِ بعدی نویسنده به بحثِ عدالت در قبالِ حیوانات میپردازد و پرسش از عدالتِ توزیعی را در این باره طرح میکند: در محافظت از حیوانات چگونه باید منابع را توزیع کرد: او برای پاسخ به این پرسش کاوشی در اندیشهی جان رالز انجام میدهد. تا کنون بسیاری از صاحبنظران در این باره که آیا نظریهی رالز در زمینهی عدالت را میتوان به حیوانات نیز گستراند یا نه بحث و اظهارنظر کردهاند. نویسنده با واکاویهایی در انگارههایی از نظریهی رالز بهویژه انگارهی «پردهی جهل» استدلال میکند که بر اساسِ نظریهی رالز میتوانیم گونهای عدالتِ توزیعی در قبالِ رنجِ حیوانات را صورتبندی کنیم.
تأثیری منفی که صنعتِ پوشاک و بهویژه مُدِ سریع (fast fashion) بر طبیعت و محیطِ زیست میگذارد در فصل بعدی بررسی میشود، برای نمونه اینکه چگونه تولیدِ کتان منابعِ آبی را تحلیل میبَرد و چگونه تولیدِ تککِشتی رمقِ خاک را میگیرد. نکتهای جالب در این مقاله این است که نویسنده ایدههایی از فلسفهی مارتین هایدگر را به کار میگیرد تا درکی نو دربارهی صنعتِ مُد به دست دهد.
خشِ دوم که بر سیاست متمرکز است در چندین فصل طیفی از مسائلِ گوناگون را بررسی میکند. یک مقاله در این بخش که ممکن است برای خوانندگانِ فارسیزبان جالب باشد دربارهی رویکردِ مسلمانان در کشورهای گوناگون به مسئلهی تغییرِ اقلیم است. نویسنده برخی از پیمانهای بینالمللی را که در زمینهی محیطِ زیست میان کشورهای مسلمان بسته شده معرفی و تأثیرِ آن را بررسی میکند. هریک از فصلهای سپسین در این بخش نیز به همین سان بر نقشِ گروههای اجتماعی و فرهنگیِ گوناگون در زمینهی محیطِ زیست متمرکز است. در یک فصل نویسنده ربط و پیوندی را به بوتهی بررسی میگیرد که زن و زنانگی با طبیعت و حیاتِ وحش دارد. در فصلی هم نقشِ اقلیتهای نژادی در زمینهی محیطِ زیست بررسی میشود، و در آخرین فصل در این بخش به فعالیتِ گروههای کنشگر در زمینهی آزادیِ حیوانات و واکنشِ دولت به این فعالیتها پرداخته شده است.
در واپسین بخش چند موضوع مربوط به خطِ مشی یا سیاستگذاری طرح و بررسی میشود، هم آن خط مشیهایی که دولتها اتخاذ میکنند و هم آنهایی که شرکتهای خصوصی اتخاذ میکنند. برای مثال در یک مقاله ربطِ مسیرهای دوچرخهسواری و ارتباطِ فرایندِ فقرزدایی یا اعیانیسازی با مسائلِ زیستمحیطی بررسی میشود. در مقالهی بعدی نویسنده نشان میدهد که چگونه برخی شرکتها در مدلهایی که برای کسبوکار طراحی کردهاند آگاهیِ زیستمحیطی را هم گنجاندهاند. سپس مقالهای به تأثیرِ بازارِ آب در زمینهی محیطِ زیست در دو حوزهی آبریزِ مهم میپردازد. در مقالهی بعدی نویسنده قوانین و مقرراتِ متفاوتی را که دولتها بر صنایع میگذارند بررسی میکند و نشان میدهد که میزانِ گازهای گلخانهای که برخی کشورها تولید کردهاند چه نسبتی با میزانِ سختگیریِ قوانین و مقرراتی که این کشورها در این زمینه وضع کردهاند دارد. سپس در واپسین مقالهی کتاب کاوشی مییابیم در این باره که نقاشی و طراحی و عکاسیِ منظره چه نقشی در آگاهسازی دربارهی طبیعت و حیاتِ وحش دارد. اکثرِ مقالههایی که در این کتاب گرد آمدهاند زبانی روشن و آسانفهم دارند طوری که هم برای پژوهشگران در حوزهی محیطِ زیست و هم برای مخاطبانِ عام خواندنی و آموزنده هستند. بهطورکلی، اگر بخواهیم ببینیم موضوعاتِ مربوط به مسائلِ زیستمحیطی تا چه اندازه متنوع و میانرشتهای هستند خواندنِ این کتاب را نباید از دست بدهیم.