نوجوانان زیر ١٨ سال کە بدون همراهی خانوادەشان بە یونان میرسند بستە بە اینکە از کدام کشور و از کدام مسیر بە یونان رسیدەاند، سرنوشتهای متفاوت خواهند داشت اما رنجی مشترک را در ساختار ضدپناهجو و دولت راستگرای یونان تجربه میکنند.
در یونان نوجوانان در حصار مرزها، قاچاقچیان انسان، قوانین و پیچ و خم دشوار و زمانبر روند پناهجویی، گویی در برزخ گیر افتادەاند. هیچ یک از آنها از شرایط زندگی و اقامتشان خشنود نیستند؛ این ناخشنودی خود هم بە شرایط روانشناختی این نوجوانان مرتبط است و هم بە شرایط و زمینەی زیست آنها. داستان و سرگذشت زندگیهای کودک/نوجوان ـ پناهجوها گاهی بسیار پرتنش است؛ چرا که آنها در کمتر از دو دهەای که زندگی کردهاند با اتفاقات ناگوار و ترسناکی مواجهە شدەاند. موضوع تنها این نیست کە آنها از جنگ، طالبان، جمهوری اسلامی، آپارتاید، دیکتاتوری و … فرار و در سن کم بە صورت «غیرقانونی» از کشورهای متعددی عبور کردەاند، بلکە عمیقتر اینکە این کودکان از بدو تولد بە طور دائم در ابعاد و سطوح گوناگونی از خشونت قد کشیدهاند و با فرار از «منطقەی ناامن بە منطقەی امن» این خشونت و مابەازاهای آن پایان نمیپذیرد.
کودک ـ پناهجویان با عبور از مرزهای ترکیە و یونان، از راه دریا یا از راه خشکی، از مرز شمال بە یونان وارد میشوند و در همان آغاز بە شکل خشونتآمیز و نامهربانانەای باید برای مدتی در کمپهای بستە در این مناطق بمانند. پناهجویان زیر ۱۸ سال اگر از راه خشکی آمدە باشند در کمپهای شمالی و شهر آلکساندروپولیس و اگر از راه دریا بە یونان رسیدە باشند در جزیرەهای موسوم بە جزایر اژە (ساموس، لروس، کوس، لزبوس) اسکان موقت دادە میشوند.
آنها پس از مدت معینی کە از طرف وزارت مهاجرت و پناهندگی تعیین میشود، بە «کمپهای باز» در شهرهای مختلف منتقل میشوند، بدون اینکه حق دخالت برای انتخاب شهر و محل سکونت جدید داشته باشند. مجازات سرپیچی از دستور انتقال «ماندن تا مدت نامعلوم در کمپ بسته» است.
در شهرهای چون هراکلیو، لاریسا، ولوس، تسالونیکی و آتن مراکزی شبیە به خوابگاههای شبانە روزی وجود دارد کە هم محل سکونت کودک ـ پناهجوهای بدون همراه و هم محل کار و خدمات ارائە شدە بە این نوجوانان ذینفع است. خدمات در این مراکز تأمین نیازهای اولیە و ارائەی خدمات اداری و آموزشی را شامل میشود. در شهر آتن شمار بسیار محدودی از این نوجوانان در واحدهای آپارتمانی موسوم بە “اقامت نیمەمستقل” زندگی میکنند. در این مراکز کودک ــ پناهجوها باید بسیاری از کارهای روزمرە را به صورت مستقل انجام بدهند
اغلب این مراکز در آتن و به صورت مشخصتر در مرکز شهر واقع شدەاند که این موضوع نیز لایەهای نهانی نژادپرستانە و محافظەکارانەی طرحهای دولت برای پناهجویان را آشکار میکند چرا کە دولت تمایل ندارد پناهجویان در مناطق مشخصی از شهر اقامت داشتە باشند و ترجیح میدهد آنها را در محلەهای مرکزی شهر نگە دارد.
شرایط زندگی در این خوابگاهها و یا «شلترهای باز» بە اندازەای کە در آمار و رسانههای دولتی و یا در مراسم رونمایی از این طرحها توصیف و تبلیغ میشود، جذاب نیست. آنها به صورت معمول سە نفر در اتاقهایی کە بسیار کوچک هستند زندگی میکنند؛ اتاقهایی که تنها برای خوابیدن قابل استفاده هستند و یا در بهترین حالت در واحدهای آپارتمانی کە با توجە بە برخی معیارها و بسیار محدود بە آنها تعلق میگیرد، سە یا چهار نفری اسکان داده میشوند.
شرایط در خوابگاهها بە مراتب بدتر از واحدهای آپارتمانی است، اما این موضوع دشواریهایی را کە نوجوانان ساکن در آپارتمانها با آن روبەرو هستند، انکار نمیکند. شمار کودک ـ پناهجوهای ساکن در آپارتمانها بسیار محدود است و دولت راستگرای یونان در پنج سال اخیر شمار این آپارتمانها را تا آنجا کە مقدور بوده، کاهش دادە است. این در حالی است کە در زمامداری حزب سیریزا (٢٠١۵-٢٠١٩) امکان سکونت در این آپارتمانها برای خانوادەها و حتی بزرگسالان مذکر و مجرد نیز امکانپذیر بود.
چند تن از کودک ـ پناهجویان ساکن در این سکونتگاهها در یک فضای دوستانه روایتهایشان از وضعیت را بازگو کردهاند. آنها تمایلی نداشتند که نامشان فاش شود.
[نفر اول]
سوال: زندگی روزانەات چطور می گذرە؟
تعریفی نیست. صبحها میرم مدرسە و بعدازظهر خوابگاه هستم.
شرایط توی مدرسە چطورە؟
والله چی بگم. ما کە هیچی نمیفهمیم. اینا حساب و فیزیک رو بە یونانی بە ما تدریس میکنند. ما چون میگن مدرسە اجباریە اینجا و اگە غیبت کنیم حذفمون میکنن، میریم. من از تونس جنوبی میام، میدونی کە اونجا تو یک روستا بودیم و همش جنگ بود ما خیلی دوست داشتیم بریم مدرسە. حالا کلاس زبان یونانی و انگلیسی رو واسمون گذاشتن ولی نمیشە این همە با هم.
چرا؟
خب، اینجا کە زندگی میکنیم ۳۰ ۴۰ تا پسر هستیم و همش جنگ و دعوا یا تو اتاق یا تو سالن و آشپزخانە و بعدش نخوابیدە صبح زود بە مدرسە میریم و سرکلاس هم پنج ساعت معلم بە زبان یونانی برای بچەهای یونانی درس میدە و ماهم بدون اینکە چیزی متوجە بشیم، همش میشینیم و بعدش میریم خوابگاه و الی آخر…
[نفر دوم]
سوال: زندگی روزانەات چطور می گذرە؟
خوب است، میرم مدرسە و بعدش خوابگاه.
شرایط خوابگاه چطورە؟
راستشو بخوای زیاد خوب نیست. ما اینجا تو یک ساختمان دو طبقە با حیاط زندگی میکنیم. من تنها پشتو زبان اینجا هستم و بسیاری از بچهها انگلیسی بلد نیستند و با هم اتاقیهام کە هر دو همزبان هستند هیچ رابطەای ندارم و در این خونە من هیچ دوستی ندارم.
در مدرسە رفیق نداری؟
خوب با چند نفری همین جوری گپ می زنیم ولی این کە دوستی نشد. تو این خونە نمیذارن دوستامون از بیرون بیان بە خاطر امنیت میگن من کە نمیفهمم.
الان چند سالتە؟
تازە ۱۵ سالە شدم
[نفر سوم]
تو این خوابگاه همزبان داری؟
یعنی دری گپ بزنە؟، بلە!… ما شش نفریم از افغانستان کە اینجا زندگی میکنیم.
مدرسە چطورە؟
من کە الان سە هفتەاس نرفتم، اینا منو گذاشتند کلاس اول راهنمایی، من در افغانستان و بعدش در ترکیە مکتب رفتم ولی اینا قبول نمیکنن و بعدش من ١٧ سالە هستم و همکلاسیهام همش ١٠ و ١١ سالە، بخدا روم نمیشە برم مدرسە و اینا تهدید میکنن اگە نرم واسم بد میشە.
اجازەی کار داری؟
نە!
چە کاری بلدی؟
خیاطی.
[نفر چهارم]
اینجا بهتون پولی میدن؟
آرە!
مایلی بگی چقدر؟
بلە، هر ماه تنها ٢٠ یورو، روزی یک یورو هم نمیشە!
پس دیگر نیازهای اولیە چی؟
خب، سە وعدە غذا میارن، اینجا لباس و کفش هم میدن ولی نیاز همینا کە نیست…
شرایط بهداشتی و سلامت تو این ساختمون رعایت میشە؟
نە بابا چە رعایتی!
چطور؟
ما اینجا جمعی زندگی میکنیم و ۱۰ بار بە قسمت پزشکی ساختمان گفتیم کە بیماری پوستی داریم و الان دو ماهە نوبت برامون نگرفتە، یک شامپو واسمون دادە کە سە نفر با بیماریهای متفاوتی داریم ازش استفادە میکنیم.
راستگرایان ریاکار
همانطور کە از سخنان خود پناهجویان قابل فهم است این نوجوانان در شرایط مطلوبی زندگی نمیکنند و روزانە با چالشها و فقدانهای زیادی دست و پنجە نرم میکنند. این در حالی است کە سازمانهای خصوصی و وزارت مهاجرت و پناهندگی یونان ماهانە تسریع در روند اداری و بهبود شرایط پناهجویان را تبلیغ میکنند؛ تبلیغ آمار و ارقامی کە حتی اگر دقیق هم باشد، که نیست، تمام واقعیت را بیان نمیکند. به همین دلیل میتوان گفت پروژه «ادغام اجتماعی و آموزشی نوجوانان پناهجو» تنها طرح «بسیار مطلوبی» است کە هیچگاه اجرا نمیشود.
عملی نشدن این طرحها به این علت است که از یک سو بیشتر سازمانها و وزارتخانەهایی مسئولیت تأمین منابع مالی را برعهده دارند همواره در پی توجیە هر یک یورو هزینه شده برای پناهجویان هستند تا بتوانند تشویق مراجع بالاتر را به دست بیاورند و از سوی دیگر این طرحها ساختار مشابهی دارند و خدمات مشابهی نیز ارائە میدهند. خدمات ارائه شده در این سازمانها به صورت کلی عبارتند از بخش آموزش (مدرسە و زبان یونانی و انگلیسی)، بخش امور اجتماعی- اداری (مددکاران اجتماعی و ارائەی خدمات اداری) بخش روانشناختی و پزشکی (خدمات مربوط بە سلامت جسم و روان) و نهایتاً خدمات حقوقی (مشاورە و همراهی نوجوانان در ادارەی پناهندگی).
این سازمانها طرح و پروژەهای خود را برای دریافت بودجه به دولت پیشنهاد میکنند، دولت نیز پس از رسیدگی بە برنامەی پیشنهاد شدە، بودجە و محدودەی زمانی برای اجرای پروژە را تعیین میکند. دولت راستگرا و نئولیبرال حاکم بر یونان بە روشهای مختلف تا آنجا کە بتواند در تصویب و تأمین بودجەی طرحها کارشکنی میکند و همزمان بە جای اینکە بە صورت رسمی اعلام کند مهاجر و پناهجو نمیپذیرد، در تبلیغاتی دروغین از بلندگوهای خود مدعی میشود دولت با سازمانهای غیردولتی برای بهبود شرایط پناهجویان بە توافق رسیده است.
توافق دولت و سازمانهای غیردولتی هیچگاه عملی نمیشود. در بهترین حالت دولت با طرحهای محدود در یک بازه زمانی شش ماهه موافقت میکند. سازمانهای متولی طرحهای پیشنهادی که دولت با آنها موافقت کرده است موظفند به صورت هفتگی و ماهانه برای تأمین بودجه به وزارت مهاجرت گزارش عملکرد ارائه بدهند. تأیید این گزارش یک فرایند زمانبر و با معیارهای اعلام نشده سختگیرانه است که تنها به هدف متوقف کردن آنها تدوین و اجرا میشوند.
سازمانهای غیردولتی برای اجرای طرحهای مصوب باید هزینه مکان و نیروی انسانی را تأمین کنند. محدودیت منابع مالی و بودجه وعده داده شده از سوی دولت سبب شده است بیشتر کارکنان در این سازمان/ مؤسسههای ارائه دهنده خدمات به پناهجویان با قراردادهای موقت، حقوق کم و همینطور کار پرفشار مشغول به کار شوند. حقوق کارکنان این نهادها به صورت میانگین و با توجه به تجربه شغلی ۶۸۰ تا ۷۲۰ یورو است. این مبلغ در برابر حجم کار و درگیریها کارکنان این سازمانها با نهادهای دولتی ناچیز است. وزارت مهاجرت و پناهندگی برای هر استان تنها دو کارمند مسئول پاسخگویی در ارتباط با مسائل پناهجویان استخدام میکند. کمبود کادر اداری در نهادهای دولتی روند رسیدگی به درخواست پناهجویان را طولانی و فرسایشی کرده است و همین مسأله پیامدهای روانی را برای پناهجویان دارد.