با هزار امید به رشتهٴ پزشکی آمده؛ آنقدر به این رشته امیدوار بود که سه سال پشت کنکور ماند تا قبول شود. دکتر«یحیی»، تنها خاطرهای که از دبیرستان دارد «شب و روز درس خواندن» است، و حالا سال دوم طرح رزیدنتی (دستیاری) قلب را به دشواری در یکی از بیمارستانهای دولتی سپری میکند. اما باوجود ۱۱ سال تحصیل پزشکی و ۱۰ الی ۱۲ کشیک کاری در ماه، بهعلاوه حضور تمام وقت در بیمارستان، «دستمزد» ماهانهاش حدوداً ۱۰ میلیون تومان است.
«یحیی» در مورد فشار کاری بر رزیدنتها (دستیاران پزشک) و امیدهایش در این شغل به «زمانه» میگوید:
همهٴ امیدها و تصوراتی که از پزشکی و تخصص داشتم به باد رفته است. ساعات کاری زیاد و بدون مرخصی، فشار بالای کار، حقوق خیلی خیلی پایین، توهین و تحقیر از استادها و سالبالاییها، با این تصور که هنوز حداقل ۲-۳ سال دیگر باید در این شرایط باشم، اعصابم را به هم میریزد! وقتی فکر میکنم تو سن ۳۵ سالگی، آنهم اگر شرایط مساعد باشد، تازه شروع به کار میکنم و هیچی ندارم، روانم را نابود میکند. خیلی وقتها خواستم انصراف بدهم و برگردم همان پزشکی عمومی، ولی چون تعهد محضری و ضمانت دادیم باید جریمه سنگین یک میلیارد و چند میلیونی بپردازم که از توان من مطلقاً خارج است. باوجود دهها بار نامهنگاری و جلسه و اعتراض به نظام پزشکی و وزارت بهداشت و… که ما رزیدنتها در شرایط خیلی وخیمی قرار داریم، ولی هنوز جوابی از آقایان مسئول نشنیدهایم. اینکه بعضی از همکارهای ما خودکشی میکنند به خاطر این شرایط وحشتناک است. خیلیها نمیتوانند تحمل کنند، چون نه راه پیش دارند نه پس. به خدا شرایط ما با دو تا بخشنامه و التزام به آن حل میشود. با حل مشکل ما نظام اسلامی به خطر نمیافتد! چیزی که خطرناک است اوضاع فعلی ماست. این همه مهاجرت متخصصان و سرخوردگی و عقده که بین برخی از پزشکان وجود دارد حاصل بیتدبیری و ندانمکاری مسئولان کشور است. هیچجای دنیا با پزشکها این برخورد را ندارند.
زنگ خطر سلامت روان جامعهٴ پزشکی سالهاست در ایران به صدا درآمده اما شواهد نشان میدهد مسئولان دولتی ارادهای برای حل آن ندارند. در دیماه سال جاری خودکشی سه نفر از رزیدنتها برای بار چندم شرایط سختکاری این قشر را به سرخط رسانههای ایران بدل کرد. به گفتهٴ دکتر بابک شکارچی، معاون آموزشی و پژوهشی سازمان نظام پزشکی، تعداد خودکشی رزیدنتها از ابتدای امسال تاکنون (اواخر دیماه)، به « ۱۶ مورد» رسیده است که فقط سه مورد آنها در طی یک هفته روی دادهاند. حقوق پایین، فشار و استرس کار، نابرابری در بیمارستان، پایین بودن کیفیت آموزش، کمبود کادر متخصص و متهم شدن به خطای پزشکی درکنار اخذ تعهد محضری و همچنین جریمههای سنگین درصورت ترک دوره، شرایط وخیمی را برای آیندهٴ جامعهٴ پزشکی و بخصوص رزیدنتهای جوان رقم زده است.
افسردگی و اضطراب ناشی از کار
رزیدنتی در ایران شغل محسوب نمیشود. نه به عنوان سابقهٴ کار لحاظ میشود، نه بیمه دارد و نه حقوق و مزایا. حتی برخی خدمات مانند تسهیلات ازدواج در «طرح جوانی جمعیت» که عموم مردم از آن برخوردارند، مشمول رزیدنتها نمیشود.
به گفتهٴ وزارت بهداشت رزیدنتی یک دوره چند ساله آموزشی است که دانشجویان تخصص بابت خدماتی که در بیمارستانهای دولتی ارائه میدهند «هزینهٴ تحصیل» دریافت میکند. اگرچه بخش عمدهٴ خدمات پزشکی، از تشخیص گرفته تا درمان بر عهدهٴ رزیدنتهاست و آنها مجبورند ساعات کاری طولانی مدت را در بیمارستان صرف کنند، اما از مزایایی شغل پزشکی برخوردار نیستند.
در همین رابطه، آخرین پیمایش میدانی از وضعیت سلامت روان رزیدنتهای ایرانی خبر از شرایط نگرانکنندهای میدهد. این مطالعه که در اواخر سال ۱۴۰۰ با موضوع «وضعیت سلامت روان و افکار خودکشی دستیاران پزشکی» صورت گرفت، نشان میدهد «در مجموع ۳۴ درصد افراد مورد بررسی افکار خودکشی» دارند که « ۱۰ درصد از آنها دارای افکار پرخطر» هستند.
فهیمه سعید، استادیار گروه روانپزشکی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت روان اجتماعی که یکی از کارشناس این پیمایش است، در روز جهانی «پیشگیری از خودکشی» درمورد جزئیات این پژوهش گفت:
شیوع افسردگی در میان دستیاران پزشکی ۶۹ درصد بود که حدود ۲۵ درصد از آنها افسردگی شدید و بسیار شدید داشتند. شیوع اضطراب هم در میان آنها ۶۳ درصد بود که ۱۶ درصد از آنها نوع شدید و بسیار شدید آن را داشتند. درصدها، آمار بالا را در این مورد نشان میدهد.
همچنین مطالعهٴ دیگری در همان سال درباره وضعیت سلامتی رزیدنتهای در حال تحصیل، نشان میدهد که «۲۳ درصد از دستیاران پزشکی دارای افسردگی شدید تا بسیار شدید»، حدود «۲۵ درصد، اضطراب شدید تا بسیار شدید» و نزدیک به «۳۴ درصد از آنها استرس شدید تا بسیار شدید» را تجربه کردهاند.
یک رزیدنت سال اول جراحی درمورد فشارکاری و افزایش اضطراب و استرس به «زمانه» میگوید:
تمام حجم و فشار کار بیمارستان بر روی دوش ما رزیدنتهاست. سال بالاییها سال پایینیها را استثمار میکنند و استادها هر دو را. هر گونه قصور پزشکی هم که برای بیمار پیش بیاید مستقیم پای ما گیر است. از آنجایی که همهٴ مراحل تشخیص و درمان را باید ما انجام دهیم، بیمار و همراه ما را میشناسند و اگر شکایتی صورت بگیرد از ما شکایت میکنند. از یک طرف ساعات کاری بالا و کشیکهای طولانی مدت، از طرف دیگر حجم زیاد کار و بدون مرخصی و البته با حقوق بسیار کم، فشار عصبی را روی بچهها بیشتر کرده است. نه قانون و تعهد اجازه میدهد در جایی دیگر کار کنیم تا یک مقدار مشکلات معیشتیمان رفع شود، نه فرصت و توانی برایمان میماند تا در جایی دیگر خرج کنیم. وقتی این همه فشار زیاد است طبیعی ست بازدهی هم پایین بیاید. زندگی رزیدنتها خلاصه میشود از کار به کار.
یکی دیگر از رزیدنتهای سال دوم، شروط قانونی حاکم بر دستیاری پزشکی را از عوامل اصلی افزایش میزان استرس و اضطراب عنوان میکند و در توضیح صحبتهایش به «زمانه» میگوید:
قوانینی که برای طرح رزیدنتی لحاظ کردهاند با هر متر و معیاری که بسنجین به ضرر رزیدنتها ست. باوجود اینکه همهٴ کار پزشکی بیمارستان روی دوش ماست، به عنوان شغل با حقوق و مزایای کافی در قانون لحاظ نمیشود. در نتیجه بیمه و مرخصی و ساعات کاری باتوجه به قانون کار ندارد. از طرف دیگر همان ابتدا یک تعهد محضری را باید امضاء کنیم تا درصورت انصراف از تخصص جریمه سنگینی را به جیب دولت واریز کنیم. رزیدنتی در اصل یک دورهٴ آموزشی است ولی آموزشی در آن وجود ندارد، باید از طریق معاینه و کار روی بیمار، با تمرین و تکرار تخصص را یاد بگیریم. در بیشتر شیفتها استادها حضور ندارند، پس ما میمانیم و بیمار. هر قصوری در پزشکی دامان ما را میگیرد. همهٴ اینها باعث شده خیلی از همکاران واقعاً کشش روانی کافی نداشته باشند. وقتی طرف ۱۲ -۱۳ سال، جدا از مدرسه، درس خوانده ولی هنوز نمیتواند پول توجیبی خودش را، آنهم با شب و روز کار کردن تامین کند چطور میشود انتظار داشت افسرده نشود و استرس و اضطراب نگیرید!
وبسایت «خبرآنلاین» اخیراً به نقل از نیما شهریارپور، متخصص طب اورژانس درباره شیوع خودکشی رزیدنتها نوشت:
طبق بررسیهای انجامشده، آمار خودکشی در جامعه پزشکی ۳,۱ تا پنج برابر افزایش پیدا کرده است. به طوری که در جمعیت دستیاری (رزیدنتی) کشور، که معادل ۱۴ هزار نفر است، سالانه به طور متوسط ۱۳ خودکشی منجر به مرگ داریم. بر اساس یافتهها، آمار خودکشی در میان پزشکان مرد ۴۰ درصد و در پزشکان زن ۱۳۰ درصد، نسبت به جمعیت عمومی، افزایش یافته که عدد قابل توجه و نگرانکنندهای است.
او در ادامه گفته است:
بحران خودکشی در میان رزیدنتها، نسبت به جمعیت کشور، جدیتر و فراتر از تصور عموم است. این تنها یک ادعا یا تخمین نیست، بلکه نتیجه یک بررسی جامع از سوی انجمن پزشکی دانشگاه تهران در سال ۱۳۹۵ است. بر اساس این مطالعه، در یک جامعه رزیدنتی ۲۰۴ نفره، بیش از ۹۳ درصد آنها، یعنی ۱۸۸ نفر، دچار «بِرن اوت – Burnout» یا «فرسودگی شغلی» شده بودند و افکار خودکشی را در سر میپروراندند.
همچنین در همین رابطه ایرج خسرونیا، رئیس انجمن متخصصان داخلی ایران به روزنامه «جهانصنعت» گفته است:
از هر ۱۰۰ هزار پزشک سالانه ۱۰ تن از آنها خودکشی میکنند که نسبت این آمار به کل جامعه بسیار بیشتر است. خودکشی در پزشکان حدود ۷۳ درصد گزارش شده و از سایر مشاغل بالاتر است، بنابراین چنین موضوعی نگرانکننده است.
دولت بیتدبیر و تعهد
در سالهای گذشته دستکم ۶ کارزار اینترنتی مختلف با جمعآوری امضاء برای حمایت از رزیدنتها در ایران پرپا شده است. در کارزار مردادماه امسال با عنوان «آقای رئیس جمهوری، رزیدنتها را نجات دهید!» تا زمان تنظیم این گزارش حدوداً ۷ هزار امضاء جمعآوری شده است. در یکی از بندهای این کارزار که متن آن به دست ابراهیم رئیسی نیز رسیده، آمده است:
عدم امید به آیندهای روشن از سمت رزیدنتها که این خود نتیجهٴ بیقانونی و اذیتهای بیشمار دوران طرح تخصص است، باعث ناامیدی این همکاران نسبت به آیندهٴ خود شده است.
همچنین «انجمن علمی روانپزشکی ایران» طی سه نامه به وزارت بهداشت و ریاستجمهوری شیوع بالای خودکشی رزیدنتهای جوان را نگرانکننده خوانده و اخیراً خواستار تشکیل کمیتهای از متخصصان برای مداخله فوری و جلوگیری از تبدیل آن به یک بحران فراگیرتر شده است. بااین وجود، وزارت بهداشت و رئیس دولت واکنشی به این مسئله نشان ندادهاند.
در همین رابطه، یکی از رزیدنتها به «زمانه» میگوید:
بارها طی نامهنگاری و نشستها و جلسات مختلف، از کارزارهای اینترنتی گرفته تا جلسات رسمی و غیررسمی، معضل خودکشی و افزایش افسردگی را از طروق مختلف به وزارت بهداشت و سازمان نظام پزشکی گزارش کردهایم، ولی نه تنها جوابی نگرفتهایم بلکه بخشنامهای که درمورد وثیقه و تعهد محضری است و توسط هیئت عمومی دیوان عدالت اداری باطل شده بود، هنوز مورد استناد وزارت بهداشت است! درواقع نه تنها به فکر رزیدنتها نیستند بلکه بخشنامهای که خودشان باطل کردهاند و حذف آن از درخواستهای اصلی ماست را دوباره سرکار آوردهاند.
پیرو سخنان این رزیدنت، دستیاران پزشک مکلف هستند در ابتدای شروع دورهٴ خود تعهدنامهای محضری را امضاء کنند که در آن قید شده نیم تا دوبرابر دورهٴ تحصیلشان را باید درجایی که وزارت بهداشت مشخص میکند انجام وظیفه کنند. این تعهدنامه نیاز به دو ضامن کارمند رسمی با سابقه کاری کمتر از ۲۰ سال و یا وثیقهٴ بانکی و ملکی دارد. بسیاری از رزیدنتها برای پیداکردن ضامن با شرایط مذکور و یا وثیقهٴ سنگین با مشکل برخورد میکنند. همچنین طبق بخشنامه، اگر دستیاران پزشک به هر دلیلی از تحصیل انصراف دهند و یا در پایان آن به محلِ طرح تعیین شده رجوع نکند، حتی در صورت فوت رزیدنت، ضامنها فراخوانده میشوند و باید مبالغ سنگینی را به عنوان جریمه به حساب دولت واریز کنند.
روزنامه «جهان صنعت» از قول دکتر ایرج خسرونیا، رئیس انجمن متخصصان داخلی ایران در این مورد نوشته است:
طبق نامهای که ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ از طرف دکتر باقریفرد معاون آموزش وزارت بهداشت آمده صراحتاً نوشته شده است که از رزیدنتها تعهد ملکی گرفته شود و این ضمانت یا وثیقه ملکی برای سهمیه مناطق محروم به ارزش یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان و برای سهمیه آزاد ۹۴۰ میلیون تومان در نظر گرفته شده است.
خسرونیا همچنین درمورد مبلغ جریمه گفته است: «۷۵۰ میلیون تومان مبلغی است که وزارت بهداشت برای هر سال از رزیدنتی که از تحصیل منصرف شده، دریافت میکند. یعنی رزیدنت سال چهارم در صورت انصراف از تحصیل باید حدود ۳ میلیارد تومان جریمه پرداخت کند.» چگونگی محاسبه و دلیل این میزان از پرداخت جریمه برای جامعهٴ پزشکی مشخص نیست.
بهرغم اینکه دیوان عدالت اداری سال ۱۴۰۰، بخشنامههایی که دربارهٴ وثیقهها و تعهد محضری رزیدنتها بود را باطل اعلام کرد، اما بهرام عیناللهی، وزیر بهداشت، ۲۸ آذرماه ۱۴۰۰ مجدداً طی نامهای نسبت به اخذ سند تعهد به ضمانت دو نفر ضامن از پذیرفتهشدگان آزمونهای تخصصی تاکید کرده است. تعهد محضری و جریمههای سنگین مانع از تغییر محل خدمت و یا اعتراض به شرایط سخت کاری میشود، زیرا درصورت ترک بیمارستان طبق دستور وزیر بهداشت فرد مشمول پرداخت جریمهٴ سنگین خواهد شد.
قوانین نابرابر کاری و نبود امید به آیندهای روشن نه تنها رزیدنتهای ایرانی را به سوی شرایط سخت روانی سوق میدهد، بلکه موجب شده تعداد قابل توجهی از آنها ایران را به سمت کشورهای اروپایی و عربی ترک کنند.
طبق آمار «رصدخانه مهاجرت ایران»، ۷۴ درصد از پزشکان و پرستاران تا تابستان ۱۴۰۱ تمایل به مهاجرت از کشور داشتهاند و آمارهای غیررسمی نیز میگویند در سال گذشته ۱۰ هزار پزشک و پرستار از ایران مهاجرت کردهاند.
شرایط حاکم بر دورهٴ رزیدنتی و همچنین مهاجرت متخصصان وضعیت بهداشتی و درمانی ایران را با مخاطره روبهرو کرده است، بطوریکه سال گذشته رئیس سازمان نظام پزشکی اعلام کرد: «تا پنج سال آینده جراح قلب نخواهیم داشت.»