رئیس جمهور منتخب ایران که تلاش دارد چهرهای میانهرو از خود نشان دهد، تا چند هفته دیگر دیگر قدرت را در دست خواهد گرفت. دولت حسن روحانی اما علاوه بر چالشهای داخلی همچون بیکاری، تورم بالا و آشفتگی بازار با تحریمهای گسترده بینالمللی بر سر برنامه هستهای ایران نیز مواجه است.
با اینهمه، آنچه در سوریه نیز میگذرد موضوعی پراهمیت و چالشی بزرگ برای رئیس جمهور تازه خواهد بود.
با “حبیب حسینی فرد” کارشناس امور خاورمیانه گفتگویی داشتم درباره نگاه رئیس جمهور جدید ایران به بحران سوریه و اینکه مقامات جمهوری اسلامی در پس پرده بحران سوریه چه میبینند.
در اولین کنفرانس مطبوعاتی آقای حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور منتخب ایران، وی بر باقی ماندن بشار اسد در قدرت تا سال ۲۰۱۴ و سپس انجام یک همهپرسی تاکید کرد. تا چه اندازه این موضعگیری قابل پیشبینی بود؟
حبیب حسینیفرد: تا آنجا که به مسائل بینالمللی برمیگردد، آقای روحانی در طول کارزار انتخاباتی عمدتا در زمینه پرونده هستهای نظری متفاوت از سیاست جاری را اعلام کرد و در مورد سوریه تقریبا خاموش بود. ولی موضعی که در کنفرانس مطبوعاتی در مورد سوریه گرفت، همان موضع رسمی جمهوری اسلامی است که با روسیه و خود دولت دمشق هماهنگ است.
هم رژیم سوریه، هم کرملین و هم جمهوری اسلامی این ارزیابی را دارند که اسد همچنان درجامعه سوریه از پایگاه و پشتوانهخوبی برخوردار است و امکان پیروزیش در انتخابات به ویژه که کم و بیش توسط همین دستگاه اداری فعلی برگزار شود، بالاست.
«تصمیمگیری در مورد حزبالله و سوریه در ایران، در بالاترین سطوح و با مشارکت عمده محافل نظامی و امنیتی انجام میگیرد و اختیارات دستگاه اجرایی در آن محدود است.»
با این همه، میتوان تصور کرد که تاثیر دیدگاههای رفسنجانی و خود روحانی این باشد که در جریان مذاکرات به نامزد نشدن اسد در انتخابات سال ۲۰۱۴ هم رضایت بدهند ولی حداقل این امتیاز را بگیرند که او و دولتش گذاری آرام را به سوی تعیین جانشین اسد رقم بزنند. یعنی جانشین اسد را در جامعه «جا بیاندازند» و به لحاظ اجرایی هم سهم عمده را در انتخابات برای خود حفظ کنند.
در واقع تصور این است که حزب بعث بیش از آن دارای امکانات و تشکیلات در جامعه سوریه است که بگذارد مسئله مرزبندیهای شیعه و سنی تعیینکننده فضا و نتیجه انتخابات بشود و اگر شخصیتی سنی هم از حزب حاکم جانشین اسد بشود، نه این وابستگی مذهبیاش، که تعلقات حزبی و نظامی و اداریش نقش عمده را خواهد داشت. ضمن این که بخشهای سنی جامعه سوریه هم کم یا بیش احساس رضایت خواهند کرد و به شعارهای اخوانالمسلمین و گروههای مذهبی متمایل نخواهند شد.
این که در عمل این مفروضات تا چه حد جنبه واقعی بگیرند، به آسانی قابل ردیابی نیست. به هر صورت اهمیت سوریه میان همه بخشها و طیفهای جمهوری اسلامی به لحاظ قدرت مانور در منطقه به قدری است که سیاستها دست کم تا اطلاع ثانوی تفاوت اساسی با هم نخواهند داشت.
آقای روحانی بر عدم مداخله نیروهای خارجی در بحران سوریه تاکید کرد. با این حال این روزها حزبالله لبنان – نیروی وابسته به ایران – رسما وارد میدان درگیریهای سوریه شده است. آیا شما تصور میکنید روحانی مخالف حضور حزبالله لبنان در سوریه باشد و بتواند جلوی ادامه این حضور را بگیرد؟
در این مورد هم به سختی میتوان تصور کرد که روحانی موضعی کاملا مخالف داشته باشد. در واقع بر سر این موضع که دولت اسد «دولت مشروع» این کشور است و اجازه دارد هر نوع کمکی از خارج بخواهد، در تهران توافق نظر وجود دارد ولی این حق را برای مخالفان قائل نیستند.
«مقامهای جمهوری اسلامی کتمان نکردهاند که سوریهی تحت سلطه حکومت اسد و لبنانی که حزبالله نیروی عمده آن است، «عمق استراتژیک» ایران به شمار میروند.»
البته این که رقبای منطقهای جمهوری اسلامی، سوریه را کم و بیش عرصهای برای تسویه حساب با جمهوری اسلامی و متحدان آن بدل کردهاند و خود در کنار سیاستهای نادرست رژیم اسد در تشدید تنشها نقش قابل اعتنایی دارند، موضوع قابل انکاری نیست. ولی زمانی که جمهوری اسلامی هم کم و بیش در بحرین و یمن از طریق کمک به مخالفان، سیاستی مشابه را دنبال میکند، عملا مواضعی متناقض و دوگانه از خود بروز میدهد که کمکی هم به حل بحران سوریه نمیکند.
این نیز هست که رابطه با حزبالله و مسائل سوریه تا حدود محدودی در حیطه اختیارات دستگاه اجرایی است و تصمیمگیری در مورد آنها در بالاترین سطوح و با مشارکت عمده محافل نظامی و امنیتی ایران انجام میگیرد.
از این رو، حداکثر تلاش دولت روحانی احتمالا به جای تاثیرگذاری بر نقش حزبالله در بحران سوریه بر تلطیف فضای منطقه، کاهش تنش با عربستان سعودی و سایر کشورهای منطقهای دخیل در بحران سوریه و اتخاذ موضعی مناسب در مذاکرات (ژنو) برای حل کلی بحران متمرکز خواهد بود.
تنها کاندیدای اصلاحطلب انتخابات ریاست جمهوری اخیر یعنی آقای عارف در فیلمی که از او منتشر شد، به صراحت بر حمایت از سوریه تاکید داشت و از برنامهای میگفت که تلاشش سقوط حکومت اسد و سپس حمله به حزبالله و در نهایت حمله به ایران است. آیا واقعا این برداشت همان چیزی است که موجب شده تا جمهوری اسلامی تمام قد از حکومت سوریه دفاع کند؟
مقامهای جمهوری اسلامی کتمان نکردهاند که سوریهی تحت سلطه حکومت اسد و لبنانی که حزبالله نیروی عمده آن است، «عمق استراتژیک» ایران به شمار میروند. به گفته آنها، اگر تاکنون بر سر مناقشه اتمی حملهای به ایران نشده ناشی از همین «عمق استراتژیک» و «امکان ایران» به «واکنشی قوی» در برابر اسرائیل است. علیاکبر ولایتی گفته است که «بشار اسد خط قرمز ایران است» و جمهوری اسلامی اجازه سرنگونی او را نمیدهد.
«قابل انکار نیست که رقبای منطقهای جمهوری اسلامی، سوریه را کم و بیش عرصهای برای تسویه حساب با ایران و متحدانش بدل کردهاند.»
محسن رضایی، فرمانده پیشین سپاه پاسداران نیز اظهاراتی دارد که به صراحت بازگوکننده نگاه رهبران جمهوری اسلامی به سوریه و نگرانی آنها از تشدید بحران در سوریه به ضرر رژیم اسد است و منطق کمکهای یادشده را بازمینماید: «آنها میدانند تا سوریه و حزبالله لبنان باشند، حمله به ایران دشوار است چون ما دست بلندی در مرزهای مدیترانه داریم اینها میخواهند سوریه سقوط کند و حزبالله ضعیف شود تا موشکهایی که از ۷۰ کیلومتری میتواند اسرائیل را بزند را مهار کنند و سپس عراق را مهار کنند و بعد از آن ایران را هم تحت تأثیر قرار دهند منتها قبل از این مراحل برای تضعیف ایران تحریمهای اقتصادی را شروع کردهاند.»
این نیز هست که غرب در ماههای اخیر در ارتباط با مناقشه اتمی ایران به سه اهرم در ارتباط با تغییر مواضع رهبران جمهوری اسلامی امیدوار بوده است: تحول منفی به ضرر رژیم اسد به مثابه تنها متحد پایدار ایران و تضعیف و انزوای هر چه بیشتر جمهوری اسلامی در منطقه از این رهگذر، تاثیرگذاری بیش از پیش تحریمها و بحرانها و کیفیت و نتیجه انتخابات ریاست جمهوری.
هر چند که مورد آخر با نتیجهای همراه شد که چشماندازهای مثبتی را در مناسبات ایران با غرب میگشاید، ولی دو اهرم دیگر همچنان فعال نگه داشته شدهاند.
«به سختی میتوان تصور کرد که روحانی موضعی کاملا مخالف حزبالله داشته باشد. در تهران بر سر این موضع که دولت اسد “دولت مشروع” این کشور است و اجازه دارد هر نوع کمکی از خارج بخواهد، توافق نظر وجود دارد.»
متزلزل شدن بیشتر حکومت سوریه، بر وضعیت سیاسی در عراق هم که دولتی شیعه و هوادار ایران بر آن حاکم است، بیتاثیر نخواهد بود. بر بستر چنین وضعیتی سنیها و کردهای این کشور که ترکیه و کشورهای عربی خلیج فارس در پشت آنها ایستادهاند، فشارها و بحرانهای بیشتری را به دولت نوری مالکی تحمیل خواهند کرد که در نتیجه آن، شاید دست به دستشدن احتمالی قدرت به زیان ایران جنبههای واقعیتر به خود بگیرد.
چرا جنگ در سوریه متوقف نمی شود؟ علت کجاست؟
جنگ در سوریه صرفا جنگی منحصر به سوریه نیست. در واقع تظاهرات و اعتراضهایی حقطلبانه که دیکتاتوری و انسداد و فساد و ناکارایی نظام حاکم را نشانه رفته بود هم به سبب برخورد خشونت بار حکومت با آنها و هم به سبب دخیلشدن منافع و معادلات منطقهای و بینالمللی در آن، به سرعت رادیکالیزه شد.
از همان ابتدا جنگ سوریه مولفههایی از یک جنگ سرد احیاء شده میان روسیه و چین از یک سو و کشورهای غربی از سوی دیگر را به خود گرفت. غرب و اسرائیل تضعیف یا برکناری رژیم اسد را در ابتدا هم به سود امنیت بیشتر اسرائیل میدانستند و هم کانالی برای تضعیف بیشتر جمهوری اسلامی و متحد آن در لبنان و در نهایت هم، واداشتن تهران به اتخاذ موضعی متفاوت در قبال مسائل منطقهای و مناقشه هستهای. تضعیف هر چه بیشتر نقش و نفوذ روسیه در منطقه نیز در معادلات غرب در بحران سوریه مولفهای پررنگ بوده است.
هم اشتباه محاسبه در مورد قدرت ماندگاری رژیم اسد که بخشی به حمایت داخلی و بخشی هم به حمایت خارجی برمیگردد، هم ضعف و عدم انسجام اپوزیسیون و بعضا فرادستی نیروهای افراطی در درون آن و هم تحولات منفی در کشورهای عربی تا حدود زیادی تحقق استراتژی غرب را به تاخیر انداخته است.
روسیه نیز به نوبه خود بقای رژیم اسد را امری حیاتی تلقی میکند. مسکو خود را از رویکرد غرب در بحران لیبی و استفاده از مصوبه شورای امنیت برای تغییر رژیم در طرابلس، مغبون و فریبخورده حس میکند.
دعوای هژمونی میان کشورهای عربی به رهبری عربستان و قطر با ایران، محمل مناسبی برای بروز در سوریه پیدا کرده است. دستکم از زمان حمله آمریکا به عراق که فرادستی جمهوری اسلامی در صحنه سیاسی این کشور را به دنبال داشت.
در برخی مسائل دیگر نیز ارزیابی کرملین این است که غرب به شدت در حال محدود کردن منافع و قدرت عمل روسیه در منطقه و در عرصه بینالمللی است. مهمتر این که، سوریه آخرین متحد روسیه در خاورمیانه و مدیترانه است که پایگاهی هم در اختیار این کشور قرار داده و در عین حال یکی از معدود خریداران عمده سلاح روسی در منطقه است.
روسیه همچنین نگران آن است که حل بحران در سوریه با سقوط رژیم اسد نهایتا جمهوری اسلامی را نیز به این یا آن شکل تضعیف کند و حوزه عمل غرب را در درون ایران گسترش بخشد.
بحران سوریه تا چه حد به معادلات سیاسی منطقه مربوط است؟
در عرصه منطقهای نیز دعوای هژمونی میان کشورهای عربی به رهبری عربستان و قطر با ایران، محمل مناسبی برای بروز در سوریه پیدا کرده است. دستکم از زمان حمله آمریکا به عراق که فرادستی جمهوری اسلامی در صحنه سیاسی این کشور را به دنبال داشت و به متزلزلشدن ماهیت سنی-عربی عراق انجامید که امری بدیهی در خاطره جمعی اعراب به شمار میرفت؛ چالش میان عربستان و ایران ابعاد تازهتری پیدا کرده است.
هم این نگرانی بخشی از اعراب که در اصطلاح رایجشده در محافل سیاسی آنها یعنی «تلاش ایران برای ایجاد هلال شیعی» بازتاب پیدا کرده، هم برنامه مناقشهانگیز هستهای ایران و هم تا حدودی طرحهای رقیب مربوط به انتقال انرژی که سوریه بخشی از کریدور همه آنها به شمار میرود، عامل اصلی رویارویی و تنش سخت میان دو طرف است که اینک در سوریه به صورت نیابتی جریان دارد.
یک پای دیگر ماجرا هم ترکیه است که سیاست نئوعثمانی آن و دعوایش برای هژمونی و بسط نفوذ در منطقه و از این طریق نشان دادن امکانات و ظرفیتهای خود به اتحادیه اروپا، نقشی جدی در بحران سوریه بازی کرده است. در مورد نقش و انگیزههای ایران هم قبلا صحبت شد.
شما بهترین راهحل ممکن برای پایان دادن به خونریزیها در سوریه را چه میدانید؟
با توجه به ابعاد پیچیدهای که بحران سوریه به خود گرفته، جز یک راهحل سیاسی از طریق مشارکت همه طرفهای درگیر داخلی و منطقهای و بینالمللی شامل رژیم اسد چشمانداز دیگری شاید برای گذار از بحران وجود نداشته باشد.
همین حالا هم جنگ در سوریه بعد از جنگ آمریکا علیه عراق گسلهای تازهای را در منطقه ایجاد کرده است. تداوم توام با قهر و خشونت بحران سوریه این گسلها را تشدید میکند و حتی میتواند به ایجاد یک سومالی یا افغانستان دیگر در کنار دریای مدیترانه بیانجامد.
از سویی، ادامه جنگ بر بستر بافت موزائیکی سوریه و کشورهای حول و حوش آن، در کنار واقعیتی به نام انسجام از دست رفته کشوری به نام عراق و گسلهای مذهبی و قومی در اردن و لبنان و ترکیه، احتمالا جغرافیای سیاسی منطقه را تا حدودی متغیر خواهد کرد و مرزهایی که سال ۱۹۱۶ بر اساس قرارداد سایکس پیکو شکل گرفت را به این یا آن شکل تغییر خواهد داد.
قدری جمیل، معاون نخست وزیر رژیم سوریه به ” فایننشال تایمز” گفت که رژیم بشار اسد، از ایران ، روسیه و چین ، ماهانه ۵۰۰ میلیون دلار کمک مالی دریافت می کند.!!
به گفته این مقام سوری، رژیم اسد برای دور زدن تحریم ها، از ریال ایران ، روبل روسیه و یوان چین استفاده می کند. وی افزود: اکنون خطوط مستقیم ارتباطی بین پول ملی سوریه و ارز سه کشور ایران، روسیه و چین وجود دارد و از دایره ارزی یورو و دلار خارج شدهایم.
او این کمک ها را “اقدام مهم” سه حامی این رژیم “در برابر توطئه کنونی” نامید.!!
javad / 29 June 2013
کلمه- گروه خبر: سخنگوی جبهه پایداری که حامی صد در صدی احمدی نژاد و سعید جلیلی در انتخابات بوده است، مدعی است که اگر روحانی مواضع فعلی اش را قبلا بیان کرده بود، حتما به او رای می دادیم!
payman / 01 July 2013
آوردن شيخ امنيت شاهکار بود؟!! .
همکاري شيوخ پادوي بيت رهبر هاشمی رفسنجانی و خاتمي و آمار راي مهندسی مثل مريوان 44000 رای يا 74درصد !
sasani / 02 July 2013
پرداخت اعتبار ۱٫۳ میلیارد دلاری اخیر، تازه ترین رقم افشا شده از کمکهای سخاوتمندانهجمهوری اسلامی به سوریه و هزینه های حفظ رژیم اسد در دمشق است.
میزان مبادلات تجاری دو کشور در سال ۱۳۸۹ تا ۵ میلیارد دلار اعلام شد. طی سال یاد شده درآمدهای نفتی ایران در سطح بالایی قرار داشت. طی دو سال گذشته صادرات سوریه به ایران کاهش و صادرات ایران به سوریه ( بدون انتظار پرداخت وجه ) افزایش یافته است.
منجمله شرکت سایپا مبادرت به فروش ۱۰٫۰۰۰ دستگاه خود روی پراید به سوریه نموده که از آنها در خطوط تاکسیرانی دمشق استفاده میشود. خود روهایسمندنیز بعد از ارسال تمام قطعات از ایران در سوریه مونتاژ میشود.
شرکت دولتی مینا با اعتبارات دولت ایران ساخت چند نیروگاه برق را در سوریه عهده دار است، منجمله نیروگاه تشرین با ۲ توربین گازی ۱۶۰ مگاواتی و یک واحد توربینبخار ۱۶۰ مگاواتی در جنوب شرق دمشق. ایران همچنین کشیدن یک خط لوله انتقال گاز از مقصد عسلویه و از راه عراق به سوریه را با هزینه ۱۰ میلیارد دلار متعهد شده است.
قرار داد این خط لوله در نوامبر سال ۲۰۱۲ به امضاء رسیده و ظاهرا قرار است در نیمه دوم سال جاری به نتیجه برسد. ایران همچنین حجم قابل ملاحظه ای از نفت مصرفی سوریه را تامین میکند. علاوه بر کمکهای اقتصادی، مالی و عمرانی، کمکهای نظامی جمهوری اسلامی به سوریه طی دو سال گذشته چند برابر شده است. عملا رژیم اسد جنگ داخلی کنونی را با استفاده از کمکهای نا محدود ایران ادامه میدهد.!!
sasani / 02 July 2013