Opinion-small2

شادی‌ رای‌دهندگان به روحانی در شب اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ اگر متوجه به پیروزی او باشد، از جنس یافتن لنگه کفش کهنه‌ای در بیابان توسط گمشده‌ای مستاصل است. اما اگر انتخابات صرفا بهانه‌ای برای شادی بود باید به شادی‌کنندگان دست مریزاد گفت.

 آنها که برای پیروزی در انتخابات شادی کردند فقط می‌خواستند پیروز باشند تا شکست دوره‌ قبل را از نظر ذهنی پشت سر بگذارند و احساس خوبی پیدا کنند اما متوجه نبودند که از پیروزی چه کسی خوشحال‌اند.

نتیجه انتخابات

 نیاز به شادی کاملا قابل درک است اما گاه شادی‌ها متوجه‌اند به پیروزی‌های توهمی. هیچ کس با عقل سلیم نمی‌خواهد بدبین باشد یا به افراد فرصت کافی برای بروز عملکرد خود را ندهد، اما نمی‌توان مثل کبک سر در برف فرو کرد.

ریاست جمهوری حسن روحانی اصولا نمی‌تواند دردی از کسی دوا کند، به هفت علت:

همراه و مطیع “نظام”

بنا به گفته‌ محمد رضا باهنر، روحانی چند روز پیش از انتخابات در نامه‌ای به علی خامنه‌ای به وی اطمینان داده که نسبت به “نظام” (اسم مستعار خامنه‌ای) مطیع و همراه است (ایسنا، ۲ تیر ۱۳۹۲).

هرگاه تقابلی میان مردم و خامنه‌ای شکل بگیرد، روحانی حتما در سمت خامنه‌ای خواهد ایستاد و به همین علت از صافی تنگ شورای نگهبان در انتخابات ۹۲ گذشت و به همین علت حکومت دیگر احساس نیاز به تقلب نکرد.

روحانی برخلاف رفسنجانی و خاتمی بر هیچ جریان اجتماعی اتکا ندارد و بنا براین خامنه‌ای او را آسان‌تر نادیده می‌گیرد.

البته دارند روغن سوخته را نذر امامزاده می‌کنند و بر ملت منت می‌گذارند که تقلب نکرده‌اند و از این هم نتیجه می‌گیرند که در سال ۸۸ نیز تقلبی در کار نبوده است.

رئیس دولتی که وفاداری وی ابتدائا به ولی‌فقیه است آمادگی کامل برای نادیده گرفتن رای و مطالبات مردم دارد. درست است که حسن روحانی با وعده‌هایی رای جمع کرده اما ۳۴ سال است که ولی فقیه رای مردم را نادیده گرفته است. نقش مردم طرح مطالبات خود است و نقش ولی‌فقیه نادیده گرفتن آنها.

سیاستمداری بدون پایگاه اجتماعی

روحانی برخلاف رفسنجانی و خاتمی (که نباید در این دوره می‌آمدند) و حتی عسگراولادی و بادامچیان بر هیچ جریان اجتماعی اتکا ندارد و بنا براین خامنه‌ای او را آسان‌تر نادیده می‌گیرد.

روحانی-و-رهبری

خامنه‌ای دوست دارد با سیاستمدارانی کار کند که پایگاه مشخص اجتماعی ندارند. به همین دلیل در کنار او بسیاری از معاودین عراقی و حاشیه‌نشینان قرار دارند، کسانی که چند دهه از جامعه جدا افتاده‌اند یا خوش‌نشین بوده‌اند و پیوند وثیقی با یک قشر اجتماعی خاص ندارند.

 اینها هیچ قشری را نمایندگی نمی‌کنند. حتی یک نهاد مدنی یا حزب سیاسی نیست که با روحانی ارتباط وثیق داشته باشد. آنها که به او رای دادند از سر ناچاری یا نیاز به پیروزی به هر قیمت چنین کردند.

مخالف گشایش سیاسی

نه فقط خامنه‌ای مانع هر گونه گشایش در سیاست داخلی است، که خود روحانی نیز اعتقادی به چنین چیزی ندارد. روحانی در غیر از دوره‌ انتخابات از حقوق هیچ شهروند یا گروه یا قشری در طول حیات سیاسی خود دفاع نکرده‌است. او مدعی است حقوقدان است و از حقوقدانان انتظار می‌رود از حقوق یک قشر خاص (از ثروتمندان تا زندانیان) دفاع کرده باشند.

اگر سخنان روحانی در ۲۳ تیر ۱۳۷۸ را مرور کنید نگرش وی به مخالفان و نحوه‌ رفتار جمهوری اسلامی با معترضان را در خواهید یافت.

چنین چیزی در پرونده‌ وی به چشم نمی‌خورد. او همیشه از حقوق حاکمان و امتیازات خاص آنها دفاع کرده است. وعده‌های انتخاباتی غیر قابل تحقق وی (مثل برداشتن هر گونه تبعیض میان زن و مرد) را باید به حساب تلاش وی برای جمع کردن رای گذاشت.

روحانی بلافاصله پس از بروز جنبش سبز، کروبی و موسوی را عوامل دشمن خواند: “موسوی و کروبی آلت دست براندازان آمریکایی شدند.” (شبکه ایران، ۲۲ دی ۱۳۸۸)

او در خصوص حوادث ۲۵ بهمن سال ۱۳۸۹ می‌گوید: «حرکت ۲۵ بهمن گروهي فريب خورده کاملاً محکوم است و قوه‌ قضاييه بايد براساس وظايف ذاتی خود نسبت به اين حرکت ضدانقلابی اقدام کند… حرکت ضداسلامی و ضد ملی ۲۵ بهمن از يک سو می‌خواست فرياد قاطعانه ملت ايران در روز ۲۲ بهمن را تحت‌الشعاع قرار دهد و از سوی ديگر وسيله‌ای برای انحراف افکار مردم منطقه از دشمنان اصلی يعني آمريکا و رژيم صهيونيستی و شکست اخير آنان گردد… اقدام فتنه‌گران در روز ۲۵ بهمن به بهانه حمایت از مردم تونس و مصر اقدامی خطرناک و حساب شده برای سوء استفاده دشمنان بود که توسط رهبری معظم و با حضور حماسی مردم خنثی شد.» (مهر ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲)

روحانی در غیر از دوره‌ انتخابات از حقوق هیچ شهروند یا گروه یا قشری در طول حیات سیاسی خود دفاع نکرده‌است.

اگر سخنان روحانی در ۲۳ تیر ۱۳۷۸ را مرور کنید نگرش وی به مخالفان و نحوه‌ رفتار جمهوری اسلامی با معترضان را در خواهید یافت.

پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری «یکی از سران احزاب اصلاح‌طلب گفته بود که موقع آن رسیده است که نسبت به آزادی سران فتنه اقدام شود که منتخب ملت در پاسخ به این فرد گفته بود باید خدا را شاکر باشی که خودت آزاد هستی.» (جانشین نماینده ولی‌فقیه در سپاه، فارس، ۱ تیر ۱۳۹۲)

عضوی از ستاد سرکوب

بسیاری از حضور فرد  بدنامی به نام علی فلاحیان در مراسم قدردانی از اعضای ستادهای روحانی تعجب کردند.

فلاحیان
فلاحیان (سمت چپ) در مراسم قدردانی از ستاد روحانی

تعجب‌کنندگان نمی‌دانند که روحانی و فلاحیان اعضای تیم امنیتی هاشمی برای سرکوب در داخل و خارج بوده‌اند. قتل‌های زنجیره‌ای در داخل و خارج مصوب شورای امنیت ملی در دوران هاشمی بوده که روحانی عضو آن بوده است.

سیاست خارجی دنباله سیاست داخلی

سیاست خارجی جمهوری اسلامی در مناطق تنش‌زای خاورمیانه (عراق، افغانستان، لبنان، سوریه و یمن) در اختیار سپاه قدس است. این سیاست خارجی مانع هرگونه بهبود روابط ایران با عربستان و ترکیه است. در حوزه‌ امریکا و اروپا نیز خامنه‌ای سکان غرب‌ستیزی را در دست دارد.

سیاست‌های اقتصادی روحانی بازگشت به سیاست‌های دوره‌ رفسنجانی است چون همه‌ اقتصاددانان پیرامون وی میراث دوره‌ هاشمی هستند.

 او همیشه با تعابیری مثل “به درک”، “نکبت” یا “خبیث” به کشورهای غربی اشاره می‌کند. روابط با سودان و ونزوئلا و کره‌ شمالی نیز که که همیشه خوب بوده است و روحانی کاری برای انجام ندارد. بنابراین اتفاق خاصی در حوزه‌ سیاست خارجی نخواهد افتاد. اگر قرار نیست در سیاست داخلی تحولی صورت بگیرد در سیاست خارجی نیز که دنباله‌ آن است، تحولی صورت نخواهد گرفت.

بازگشت به عصر تورم ۵۸ درصدی

سیاست‌های اقتصادی روحانی بازگشت به سیاست‌های دوره‌ رفسنجانی است چون همه‌ اقتصاددانان پیرامون وی میراث دوره‌ هاشمی هستند. در دوره‌ رفسنجانی چه اتفاقی افتاد. وام‌هایی از خارج گرفته شد، رانت‌هایی به بخش‌هایی از نزدیکان خامنه‌ای و هاشمی داده شد، تورم تا ۵۸ درصد بالا رفت، فساد همه‌گیر شد، و شورش‌های شهری کشور را فرا گرفت.

حسن روحانی رفسنجانی

منابع ناشی از آن رانت‌ها نیز در دوره‌ دوم هاشمی و بعد از آن عمدتا از کشور خارج شد. اِعمال دوباره‌ آن سیاست‌ها چه تاثیری بر تورم و اشتغال خواهد داشت؟

تحریم‌ها می‌مانند

تنها موضوعی که روحانی بر روی آن مانور داد و تا حدی توجهات را در کارازرهای انتخاباتی به خود جلب کرد، سیاست هسته‌ای وی است. او بر خلاف خامنه‌ای که بر مقاومت تاکید دارد بر مصالحه متمرکز است. اما آیا او اهرمی برای پیشبرد نظر خویش دارد؟ پاسخ منفی است.

تنها موضوعی که روحانی بر روی آن مانور داد و تا حدی توجه را در کارازرهای انتخاباتی به خود جلب کرد، سیاست هسته‌ای وی است. اما او اهرمی برای پیشبرد نظرات خود ندارد.

 این پاسخ منفی را جانشین نماینده‌ ولی فقیه در سپاه به روشنی بیان کرد: «سیاستگذار نظام اسلامی است… رئیس‌جمهور رئیس قوه مجریه است، نه نظریه‌پرداز و سیاستگذار در روابط خارجی.» (فارس، ۱ تیر ۱۳۹۲)

سیاست هسته‌ای جمهوری اسلامی در شش سال گذشته و با حضور جلیلی عینا سیاست مد نظر خامنه‌ای بوده است. جلیلی بر خلاف روحانی و لاریجانی هیچ ابتکاری از خود در مذاکرات نداشت و عینا دستورات خامنه‌ای را دنبال می‌کرد.

بدین ترتیب انتظار از خامنه‌ای که به خاطر رفراندوم هسته‌ای ۲۴ خرداد ۹۲ نظراتش را تغییر دهد بسیار دور از ذهن است. در این وضعیت، تحریم‌ها بر جای خود خواهند ماند.

 حتی اگر امروز خامنه‌ای غنی‌سازی را متوقف کند، بسیاری از تحریم‌های مصوب کنگره‌ ایالات متحده تا پایان دوره‌ روحانی بر سر جای خود خواهند ماند. همه‌ کسانی که می‌گفتند تحریم‌ها موثر نیستند، حداقل تاثیر آن را در انتخابات ۹۲ دیدند. اما در باب تاثیر آن بر ماشین سرکوب و سیاست تنش‌زایی هنوز تردیدهایی وجود دارد.

توقعی نداشته باشید

با علم به همین نکات است که کسی مثل خاتمی می‌گوید: “دولت نمی‌تواند معجزه کند. فردا تورم و بیکاری ویران کننده از بین نخواهد رفت و روابط خارجی اصلاح نخواهد شد. نباید این توقعات را داشته باشیم.” (ایسنا، ۲۹ خرداد ۱۳۹۲)

 اصلاح‌طلبان و عملگرایان نزدیک به رفسنجانی بیش و بهتر از همه می‌دانند که امروز نیروهایی که مانع از پیشبرد اصلاحات اقتصادی و سیاسی در دوره‌ خاتمی شدند بسیار قدرتمندتر از سال ۱۳۸۴ هستند و رئیس قوه‌ مجریه محدودیت‌هایی به مراتب بیشتر از رفسنجانی و خاتمی خواهد داشت.

 همچنین احمدی‌نژاد دولت ویرانه‌ای را با هزاران طرح نیمه تمام و۱۰۰۰ تریلیون تومان قرض به دولت بعدی تحویل داده که باید با آنها دست و پنجه نرم کند.