سیستان و بلوچستان یکی از استانهای مهم و پرقدمت در اساطیر و تاریخ ایران است که متأسفانه امروزه در وضعیت مناسبی بهسر نمیبرد و مردم آن، غیر از خشکی و نبود آب، از سیاستهای ناکارآمد مسئولان نیز رنج میبرند. اما این استان در زمانی نهچندان دور از زیباترین و پررونقترین استانهای ایران بود؛ زمانی که هامون هنوز نخشکیده بود و شهرهایی مانند چابهار و ایرانشهر از زرخیزترین شهرهای ایران محسوب میشدند.
سیستان و بلوچستان این روزها بیشتر سرزمینی خشک و سوخته است که به قول نمایندگان آن در مجلس، مردمش در آستانهی کوچ اجباری قرار گرفته و برخی از روستاهای آن تا صددرصد خالی از سکنه شدهاند. اما ترکیب جمعیتی آن بهطور طبیعی از مردم بلوچ و سیستانی- زابلی تشکیل میشود که هر دو قوم در طول تاریخ خدمتهای ارزشمندی به این سرزمین کردهاند. از یعقوب لیثصفاری تا «هملخان» که در برابر تجاوز پرتغالیها ایستادگی کرد و «دادشاه» و «حسینخان گرگیج» و قهرمانان دیگری که تا امروز از مردم و مرزهای این سرزمین محافظت کردهاند. اتفاقاً در موسیقی مردمی این اقوام نیز پایداری و رشادت جایگاهی ویژه دارد.
در اقوام سیستانی «کورنامهها»، آوازهایی سوگواری- حماسی هستند که بهصورت جمعی (کُر) توسط زنان خوانده میشوند و در موسیقی مردم بلوچ، بخش عظیمی از «زهیروکها»، راوی حماسهها و داستانهای تاریخی این مردم است.
زهیروک (زئیروک)، در زبان بلوچی بهمعنای یاد کردن (به یاد افتادن) است و در موسیقی بلوچی شامل مجموعهای از مقامهاست که در موقعیتها یا مجالس خاصی توسط مردم عادی یا شائیر که خود نوازندهی تنبوره (تنبورک) نیز هست، خوانده میشود.
تنبوره (تنبورک)، سازی زهی- زخمهای مانند سهتار و بیشتر شبیه به قوپوز «آذربائیجان» است که در موسیقی آذری توسط عاشیقها نواخته میشود. کوکهای تنبورک برای هر مقام (آهنگ) قابل تغییر است. اما مقام و جایگاه شائیر در موسیقی بلوچی، جایگاهی بسیار بالاست و در مجالس در کنار بزرگان طایفه مینشیند. شائیر که در زبان بلوچی بهمعنای پهلوان نیز از او یاد میکنند، در واقع خود پهلوانیست که داستانهای پهلوانی و حماسی مردم بلوچ را به آواز میخواند و با این کار تاریخ و هویت فرهنگی مردم را برایشان زنده نگاه میدارد و از این رو نزد مردم از جایگاه و احترامی ویژه برخوردار است.
اما این بدان معنا نیست که این آوازها فقط توسط شائیر خوانده میشوند. زیرا در کل سیستانوبلوچستان، موسیقی و آواز با خود زندگی درآمیخته است و از تولد تا مرگ راوی زیباییها، سختیها و شادی و اندوه این مردمان است. مانند «سیتکها» در موسیقی سیستانی که در واقع دوبیتیهایی هستند در بحر هرج مسدس، در الحان گوناگون، به توصیف زندگی شبانی و کشاورزی میپردازند و دارای محتوای عاشقانه، رزمی و مذهبیاند یا «لپهها» که در وصف طبیعت و بهخصوص پاسداشت آب در موسیقی اقوام سیستانی- زابلی خوانده میشوند.
در موسیقی بلوچی نیز امثال این آوازها فراوانند. مانند «کُردیها» و «لیکو» که در مناطق مختلف از مکران تا جنوب کرمان خوانده میشوند و در پیوند با خصائص طبیعی، زندگی شبانی و عشق و مهرورزیاند. یا «شپتاکی» که مادران تا شش شب پس از تولد نوزاد میخوانند و «موتک» یا آواز سوگواری که آن هم بیشتر توسط زنان در مراسم تدفین متوفی خوانده میشود. این موسیقی همچنین، شباهتهای بسیاری با موسیقی دیگر نواحی در جغرافیای فرهنگی ایران دارد. مانند موسیقی و مراسم «گواتی» که همچون موسیقی و مراسم «زار» در بندرعباس، برای درمان شخص بیمار اجرا میشود یا موسیقی «دمال» که همچون موسیقی خانقاهی در کردستان ماهیت عرفانی و مناجاتگونه دارد. شبیه به این نوع موسیقیها و مراسم در موسیقی سیستانی نیز باید از «اذکار» و مراسم «زمزمه» نام برد که هم حالت مناجاتگونه دارند و هم برای درمان شخص بیمار (جنزده) بهکار میروند.
ملودی، ریتم و فرم در موسیقی سیستانوبلوچستان
ملودیهای رایج در موسیقی مردمی سیستانوبلوچستان، مانند ردیف سنتی و موسیقی سایر نواحی در ایران، ماهیتی ذهنی و انتزاعی دارند. بدین معنی که در فرهنگ شفاهی که نسل به نسل تا امروز ادامه پیدا کرده است، شائیر یا خواننده (که آن هم البته بیشتر موروثی است)، داشتهی فرهنگی خود را با ذهنیت فردی خود درمیآمیزد و سپس اجرایی شخصی از خود ارائه میدهد که اگر چه فرم خاصی را در آغاز و فرود، تناوب مقامها و برگردانها دنبال میکند، اما لحن، فیگور و اصوات نزد هر خواننده امری مخصوص و منحصربهفرد است.
در زهیروکها، پیشدرآمد، کوتاه و با جملهبندیهای طولانی اجرا میشود و در مقامهای بعد به تدریج جملهبندیها کوتاهتر میشوند تا جایی که در برخی مقامها موسیقی در عین حزنانگیز بودن لحن، حالت رقص میگیرد و با نوعی رقص همراه میشود تا اینکه پس از چند برگردان به مقام «بام» میرسد و پایان میپذیرد. نحوهی اجرای «کُردیها» نیز تقریباً به همینگونه است. اما در کردیها برگردها کمتر و سرعت تغییر مقامها بیشتر است.
در موسیقی سیستانی، یافتن فرم و ساختار خاصی برای آوازها قدری دشوارتر است و بهنظر میرسد که این موسیقی، بیش از آنکه مانند موسیقی بلوچی، موسیقی مقامی باشد، خصلتهای موسیقی دستگاهی را در خود دارد. برخی از آوازها، در این موسیقی ساختاری مانند راک هندی دارند، ولی بیشتر آوازها در این موسیقی، خصوصیات دستگاههای سهگاه و چهارگاه ایرانی را نشان میدهند. معمولاً یک آواز- در هر دستگاهی که باشد- چندباری تکرار میشود و سپس با یک رِنگ که با تمبک یا دایره همراه است، به پایان میرسد.
یک تفاوت مهم دیگر میان موسیقی بلوچی و موسیقی سیستانی در ریتم و وزن است. تقریباً تمام انواع موسیقی بلوچی مانند زهیروکها، کُردیها و لیکوها؛ غیرمتریک و دارای وزن آزادند؛ در حالی که بیشتر موسیقی و آوازهای سیستانی که برخی با نوعی رقص یا بازیهای آئینی نیز همراه میشوند، چهارضربیاند یا بههرحال دارای اوزانی از مضارب دو یا سه ضربیاند.
سازها در موسیقی مردمی سیستانوبلوچستان
سازهای مورد استفاده در موسیقی سیستانوبلوچستان، تقریباً مانند دیگر سازهای بومی و محلی در سایر نواحی ایران است و برخی سازها هیچ تفاوتی با دیگر سازهای رایج در موسیقی سنتی و مردمی ایران ندارند، مانند سرنا، نی هفتبند، دونی، طبل و تمبک. برخی سازها با تغییراتی کموبیش شبیه به همان ساز یا شبیه آن در سایر نواحیاند مانند تمبورک و رباب و برخی دیگر که انحصار به موسیقی بلوچی و سیستانی دارند مانند بِنجو که سازی اصالتاً هندی است و سرود بلوچی که در موسیقی سیستانی بیشتر به نام قیچک شناخته میشود.
برخی از مهمترین سازها که در موسیقی بلوچی و سیستانی بیشترین کاربرد و استفاده را دارند، به شرح زیر است:
سرود (قیچک):
این ساز در گسترهی وسیعی از استان استفاده میشود و از سازهای اصلی در موسیقی بلوچی و سیستانی بهشمار میرود. سرود سازی زهی- آرشهای مانند کمانچه است که نوازنده آن را بهصورت عمودی روی زمین نگاه داشته و مینوازد. البته ساختمان سرود قدری پیچیدهتر از کمانچه است و انواعی از این ساز در موسیقی بلوچی و موسیقی سیستانی و حتی در نواحی مانند هرمزگان و کرمان وجود دارد که البته در این نواحی و در موسیقی سیستانی بیشتر به نام قیچک شناخته میشود و ساختمان آن قدری با سرود متفاوت است. ولی اصولاً این ساز دارای چهار سیم اصلی و هفت تا یازده سیم فرعی است که از ارتعاش سیمهای اصلی بهصدا در میآیند (قیچک سیستانی معمولاً کوچکتر و فاقد سیمهای فرعی است).
ساز بهصورت یک تکه از چوب درخت پَرپُک (درختی بیثمر که در دهستان آهوران در اطراف نیکشهر میروید) ساخته میشود و دارای دو قسمت است که توسط تورفتگیهای بیضیشکل در اطراف از هم مجزا میشوند. قسمت پایینی ساز، قسمت تحتانی کاسهی طنین نامیده میشود که روی آن توسط پوست پوشانده میشود و قسمت بالایی، شامل قسمت فوقانی کاسه و دستهی کوتاه ساز است که سیمها از آن به گوشیها در بالای ساز متصل میشوند. سرود، دستان (پردهبندی) ندارد و تمام فواصل موسیقایی از ربعپرده تا پرده روی آن قابل اجرا میباشند. آرشهی ساز کمی انحنا دارد و از موی دم اسب ساخته میشود.
دهل (دهلک):
سازی ضربی است که بدنهای استوانهای (به طول ۴۹ سانتیمتر) دارد و روی هر دو طرف پوست کشیده شده است. طرف بالا (با قطر۲۰ سانتیمتر)، کمی بزرگتر از طرف پایین (با قطر ۵/۱۴ سلنتیمتر) است که در حالت ایستاده، معمولاً طرف بزرگتر در سمت راست نوازنده قرار میگیرد و نوازنده با چوب روی آن مینوازد که در این حالت، معمولاً در جشنها و اعیاد به همراه سرنا نواخته میشود. اما این ساز را بیشتر در مجالس بهصورت نشسته و همراه با تمبورک و قیچک مینوازند. پوستهای دو طرف توسط ریسمانهایی در بدنه گره خوردهاند که بهوسیلهی همان ریسمانها، کشیدگی (کوک) آن تنظیم میشود و نوازنده با کف دست و انگشتان بر آن ضرب میگیرد.
انواع جدیدتر دهلک توسط گیره و چفتهای فلزی کوک میشوند. همچنین، نوع دیگری از دهل (دهلک) در موسیقی سیستانوبلوچستان وجود دارد که به دهلک سرنا معروف است و ابعاد آن قدری از دهلک بزرگتر است و همراه با سرنا در جشنها نواخته میشود.
تنبوره (تنبورک):
این ساز از خانوادهی تنبورهاست که در بیشتر مناطق ایران، از سازهای اصلی موسیقی مردمی محسوب میشود و ساختمانی مانند سهتار دارد. یعنی کاسهای مانند نیمهی گلابی و دستهای بلند که معمولاً با گوشیها بهصورت یکپارچه ساخته میشود.
تنبورک، دارای سه سیم فلزی است که دو سیم ملودیک و سیم سوم، سیم واخوان است که بسته به مقام آهنگ، به کوک یکی از دو سیم دیگر کوک میشود. این ساز در گسترهی وسیعی از استان سیستانوبلوچستان (از مکران در جنوب و شرق تا سرحد در شمال و غرب استان) مورد استفاده قرار دارد و بهصورت دستاندار (پردهدار) و بیدستان نواخته میشود.
در ارکستر موسیقی سیستانوبلوچستان، این ساز معمولاً در کنار قیچک و یک ساز ضربی مانند تمبک یا دهل دیده میشود و در موسیقی بلوچی، این ساز توسط شائیر که همزمان داستانهای عاشقانه، حماسی یا تاریخی مردم بلوچ را میخواند، نواخته میشود. از تمبورک نوازان و خوانندگان این موسیقی در حال حاضر میتوان از «استاد صوفی جانمحمد»، «استاد گلمحمد بلوچ قصر قندی»، «استاد دینارزهی» و «استاد محمدرضا درویشی» نام برد. همچنین در این موسیقی نقش خوانندگان زن بسیار مهم است که در موسیقی بلوچی به آنها «نازینک» گفته میشود و انواعی از آوازها را مانند «لالوها» که نوعی آواز در جهت ستایش پروردگار و سخاوت و مهماننوازی است بهصورت گروهی یا دونفره و تکنفره میخوانند و از غنیترین آوازها و موسیقی در موسیقی نواحی ایران بهشمار میرود.
با این حال، همانطور که گفته شد، این سرزمین و فرهنگ غنی آن به دلایلی که ذکرش رفت در معرض تهدید و فراموشی است. خشکسالی و نبود آب، خشکیدن هامونها، باغات و مزارع، سیلها و تندبادها تنها بخش کوچکی از مصائبیست که این روزها زندگی و تاریخ مردمان این سرزمین و این اقوام را تهدید میکند. بخش عمدهای از مصائب اما، ناشی از ناکارآمدی سیاستورزان و مدیران در دولتهای مختلف بوده و هست که نه تنها حیات اقتصادی که ریشههای فرهنگی این مردم را در معرض نابودی قرار داده است. برای مثال عدم حمایت از موسیقی مردمی و درعوض نفوذ و گسترش روزافزون موسیقیهای رسانهای و تکثیرشده و تجاریسازی ترانهسرایی بهجای حمایت از آوازها و نغمات مردمی- چه در موسیقی این استان و چه در دیگر نواحی ایران. امید که با بازگشت و بازنگری در چنین سیاستهایی، نه تنها موسیقی و نغمات این مردم- اگرچه در کوچهای ناگزیر و بیشتر میان نسلهای قبلی- که خود ایشان نیز بتواند همچنان در تاریخ و فرهنگ این سرزمین نفسی تازه کرده، نوایی برآرند.