نزدیک به ۳۰ سال از ماجرای تراژیک دکتر هما دارابی میگذرد. پزشکی که به خاطر اعتراض به حجاب اجباری در میدان تجریش خودش را آتش زد. در سال تحصیلی ۶۹-۷۰ او را به خاطر «عدم رعایت شئونات» از استادی دانشگاه کنار گذاشتند و بعد از بیمارستان اخراج شد و سپس مجوز مطبش را باطل کردند و او را در وضعیتی قرار دادند که از هرگونه فعالیت اجتماعی منع شد.
این سناریوی جمهوری اسلامی در منزوی کردن افراد و اجبار به ترک مسئولیتهای اجتماعی، داستانی کهنه و نخنما و بیشتر گریبانگیر افراد نخبه جامعه است چرا که از دید حاکمیت جمهوری اسلامی افراد نخبه ویترین قشر تحصیلکرده اند و ممکن است رفتارهایشان خیلی زود در جامعه الگوسازی شود.
بر همین اساس علی خامنهای سال گذشته در اولین اظهار نظرش درباره خیزش انقلابی مردم، به شکلی غیر مستقیم برخی کارگزاران نظام از جمله دکتر مسعود پزشکیان را خطاب قرار داد و گفت:
در اول کار برخی خواص بدون تحقیق و احتمالاً ناشی از دلسوزی، اطلاعیه و بیانیه دادند و اظهار نظر کردند. برخی از آنها اتهام را به سمت سازمان انتظامی بردند و برخی هم مجموعهی نظام را متهم کردند. اکنون که دیدند قضیه چیست و نتیجه حرفهای آنان با برنامهریزی دشمن چه اتفاقاتی را در خیابانها رقم زده است، باید کار خود را جبران و صریحاً اعلام کنند با آنچه اتفاق افتاده و با برنامه دشمن خارجی، مخالفاند.
دکتر مسعود پزشکیان در گفتوگوی زنده شبکه خبر درباره قتل حکومتی مهسا امینی گفته بود:
من پزشکم. جراح قلبم… جزو رتبههای برتر کشورم. از نظر علمی ممکن نیست کسی همینجوری بیفتد.
به همین دلیل خشم خامنهای را برانگیخته بود تا با لحنی تندتر و عصبانی ادامه بدهد:
وقتی عنصر سیاسی آمریکایی این قضایا را به دیوار برلین تشبیه میکند باید بفهمید قضیه چیست و اگر نفهمیدید حالا بفهمید و صریحاً موضعگیری کنید.
تکذیب کردن، حقیقت را تغییر نمیدهد
پس از گفتههای خامنهای که به نوعی چراغ سبزی برای قلع و قمعکردن افراد نخبه بود، برخی هیأتهای علمی دانشگاهها و دانشکدههای پزشکی به تصفیههای چشمگیر دست زدند. یکی از مراکزی که خیلی زود خبر اخراج بخشی از اعضای هیأت علمیاش در فضاهای مجازی منتشر شد، دانشگاه علوم پزشکی بوشهر بود. اما خیلی زود روابط عمومی این دانشگاه در بیانیهیی به این خبرها واکنش نشان داد و تقصیر را به گردن نهادهای گزینش انداخت: «در بررسی شرایط ادامه همکاری اعضای هیأت علمی پیمانی و قراردادی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر، اکثر قریب بهاتفاق اساتید پیمانی صلاحیتهای لازم را احراز کرده و به همکاری خود با دانشگاه ادامه میدهند. به استحضار میرساند در حال حاضر و با توجه به اینکه در خصوص استعلام تعداد معدودی از اساتید پیمانی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر توسط مراجع ذیصلاح هنوز پاسخی دریافت نشده، اما با این وجود همکاری با ایشان همچنان برقرار است و تاکنون هیچ مطلبی دال برعدم تمدید قرارداد اساتید، کتباً یا شفاهاً به هیچکس اعلامنشده است، بنابراین هیچ استادی از دانشگاه علوم پزشکی بوشهر اخراج نگردیده است.»
یکی از استادان سرشناس این دانشگاه دکتر ایرج نبیپور هم جزو افرادی بود که شائبه اخراج او از دانشگاه یا بازنشستگی اجباریاش در فضای مجازی مطرح شد اما دانشگاه علومپزشکی این خبر را هم تکذیب کرد و نوشت:
عضویت و ادامه همکاری ایشان در دانشگاه هیچگونه مانع قانونی و اداری نداشته و مطالب بیان شده در فضای مجازی در خصوص اخراج یا بازنشستگی اجباری ایشان بهطورکلی کذب و فاقد اعتبار است.
پیمان ج. یکی از استادانیست که در هیات علمی این دانشگاه مشغول به کار بوده اما بدون آنکه نامه رسمی اخراجش صادر شود عذر او را خواستهاند. او میگوید:
تکذیب کردن واقعیت، حقیقت را تغییر نمیدهد. برای من استادی دانشگاه و عضویت در هیأت علمی به هیچوجه از لحاظ مالی تعیینکننده نیست من به عشق آموزش این فعالیتها را انجام میدهم. اما این عشق را هم از من گرفتند و گفتند صلاحیت اخلاقی و فرهنگی مناسب از سوی شما برای دانشگاه احراز نشده برای همین فعلاً فعالیتتان در دانشگاه و بخش آموزش به تعلیق در میآید. بله، به بعضی از استادان هم گفتهاند ظرفیت برخی درسها تکمیل برخی دیگر حذف شده و با توجه به اعتصاب دانشجویان حضورتان ضرورتی ندارد.
این پزشک روماتولوژیست با توجه به تجربهها و در جریان وقایع ۷۸ تا ۸۸، ۹۶ تا ۹۸ و ۱۴۰۱ میگوید:
احساس میکنم جمهوری اسلامی سعی در تنبیه آدمها دارد. فرقی نمیکند شخص مورد نظر کودک و نوجوان یا پیر و سالخورده باشد. از دید حاکمیت همه ما جزو فرزندان خطاکاریم و میباید تنبیه یا مجازات شویم.
اخراج بیش از ۱۰۰ پزشک در تیرماه
روزنامه هممیهن در گزارشی که روز ۲۵ تیرماه منتشر شده، از قول دکتر بابک زمانی، عضو هیاتمدیره مجمع انجمنهای علمی گروه پزشکی ایران، درباره جزئیات این بیانیه نوشت: «در دوهفتهی اخیر، بیش از ۱۰۰نفر از پزشکان با بازنشستگی اجباری یا اخراج از هیأت بورد مواجه شدهاند؛ این درحالیست که طبق قانون تا زمانی که فرد بخواهد میتواند فعال باشد و کار کند، حتی اگر زمان بازنشستگی او رسیده باشد. ماجرا اما به اینجا محدود نمیشود و در کنار این برخوردها، به تعدادی از بازنشستهها اجازه ورود به بیمارستان را هم ندادهاند.»
گزارشگر هممیهن ادامه داده: «آن طور که این پزشک میگوید، بررسیها نشان میدهد بیشتر این پزشکان افرادی بودند که در واکنش به اتفاقات ماههای گذشته در قالب امضای بیانیههایی که ازسوی انجمنهای پزشکی نوشته شده، مشارکت داشتند.»
به باور دکتر علی تاجرنیا عضو هیاتمدیره مجمع انجمنهای علمی گروه پزشکی ایران «موضوع اخیر، رنگ و بوی سیاسی دارد. اینگونه بهنظر میرسد که بهدنبال یک نوع انقلاب فرهنگی مجدد هستند. بعضی در تلاشاند تا اساتید قدیمی و باسابقه را کنار بگذارند، بهویژه افرادی که استقلال رأی دارند، با افرادی جایگزین شوند که با استانداردهای موجود این دولت هماهنگاند، اما الزاما این افراد نمیتوانند جانشینان شایستهای برای آنها که رفتهاند، باشند».
این در حالیست که مقامهای جمهوری اسلامی از جمله پدرام پاکآیین، سخنگوی وزارت بهداشت بدون هیچ توضیحی تنها این خبر را تکذیب کردهاند.
دکتر مرجان صورتگر (اسم مستعار) میگوید:
دارند اتفاقات دهه ۶۰ را بازسازی میکنند غافل از اینکه ما دیگر ساکت نمینشینیم. خود من هم جزو امضاکنندگان یکی از این بیانیهها بودم که عذرم را خواستهاند. در دقیقه ۹۰ زنگ میزنند و شیفتهایم را کنسل میکنند. حدود یک ماه است بیمارستان نرفتهام. هربار هم دلیلش را میپرسم، میگویند متاسفانه ظرفیت بیمارستان تکمیل است و پزشک اضافه داریم. توجیهی که اصلا منطقی و قابل قبول نیست. اما تا آنجا که بتوانم مینویسم و اعتراض میکنم. دو سه تا از همکاران هم به دلیل فعالیت در شبکههای اجتماعی از جمله اینستاگرام از کار معلق شدهاند.
نتیجه اعتراض اخراج از بیمارستان
آبانماه گذشته دکتر حسین کرمانپور با انتشار عکسی از پوکه گاز اشکآوری که در بیمارستان شلیک شده بود، توییت کرد:
یادشان ندادند که در آهنینترین حکومتها هم گاز اشکآور را داخل بیمارستان آن هم در فضای بسته نمیزنند! اما این ها زدند! بماند برای تاریخ.
به دنبال این کار، او را از بیمارستان اخراج کردند؛ واکنشی آنی و روشن به این افشاگری که دکتر علی شکوریراد، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران ۱۲ آبان دربارهاش نوشت:
پزشک جانباز، دکتر حسین کرمانپور، پنج روز است به جرم صراحت در دفاع از حریم پزشکی و بیمارستان خانهنشین شده است و پس از انتشار عکسی از گاز اشکآور شلیک شده به داخل بیمارستان سینا، مقامات امنیتی به دانشگاه دستوردادهاند تا مانع ورود او به بیمارستان بشوند.
با وجود تکذیب مواردی از این دست ناهماهنگی میان مقامات جمهوری اسلامی در برخی موارد، روی واقعی این نظام را به روشنی نشان میدهد. پس از تعطیلات نوروز ۱۴۰۲ وزارتخانههای علوم و آموزش و پرورش جمهوری اسلامی با صدور بیانیههایی جداگانه، دانشجویان و دانشآموزان را تهدید کردند که در صورت رعایت نکردن حجاب اجباری از دریافت خدمات آموزشی محروم خواهند شد.
در این مورد بیانیهای صادر شد که بر اساس آن دانشآموزان، دانشجویان مدارس و معلمان موظفاند درباره اعتقادات اسلامی بین دانشآموزان «گفتمان مثبت» ایجاد کنند. همچنین مربیان و مبلغان حوزههای علمیه که در مدارس مستقر شدهاند، باید به منظور اقناع دانشآموزان در موضوع حجاب برای آنها جلسه پرسش و پاسخ برگزار و در آنها نگرش «درست، مثبت و زیبا» به مسأله حجاب ایجاد کنند. همچنین باید احکام شرعی را به آنها آموزش دهند.
دکتر پیمان ج. میگوید:
این مساله در مورد استادان دانشگاه هم مصداق دارد. چیزی را مکتوب نکردهاند چون زورشان به هیأت علمی نمیرسد اما کارشکنیهایشان به اشکال گوناگون ادامه دارد. میخواهند همه را تحت فشار قرار دهند تا عطای تدریس در دانشگاه را به لقایش ببخشند. متاسفانه در بیمارستانها هم این اتفاق افتاده؛ همسر من در بیمارستان بارها وبارها مورد مزاحمت نیروهای حراست قرار گرفته و حتی دو بار جلوی ورودش را گرفتهاند وناچار شده به خانه برگردد. در چنین وضعیتی چه چارهای برای ما باقی میماند؟ من که از تدریس در دانشگاه منع شدهام. برای بیمارستان رفتن همسرم هم که پزشک عمومیست، باید هر بار تنمان بلرزد که چه بپوشد و چه نپوشد. دارند ما را خسته میکنند که بگذاریم برویم.
یک مکالمه ترسناک
روز بیستم تیرماه، دکتر امیر صدر، پزشک و روزنامهنگار در مطلبی با عنوان «ترسناکترین مکالمه عمرم» در روزنامه شرق از گفتوگویی با یکی از همکارانش نوشت:
به خانم دکتر متخصص داخلی استاد دانشگاه که یک نسخه طب سنتی با داروهای مندرآوردی را استوری کرده، پیام میدهم تا عکس آن نسخه را برایم بفرستد تا من هم استوریاش کنم. سریع میفرستد. تشکر میکنم و ناخودآگاه سؤالی را که این روزها از خیلیها میپرسم، به زبانم میآید:
– خانم دکتر، شما که نمیخواهید بروید؟
– متأسفانه چرا، در حال انجامدادن کارها هستم… دکتر، من فوق ریه قبول شدم، رفتم با فوق تخصص ریه دانشگاه صحبت کنم دیدم ایشون هم دارن زبان میخونن، حالا دارن از من مشاوره میگیرن بیان همون جایی که من اقدام کردم.
– واسه یه دانشگاه نهچندان بزرگ که رفتن شماها خیلی بده، بخشهاتون خالی میشه که…
– خالی شده دکتر، فوق گوارش ما رفته دوبی، فوق روماتولوژی داره میره کانادا، متخصص داخلی استرالیا، فوق ریه رو هم که گفتم…
– یعنی ۱۰ سال دیگه نه استاد باتجربهای واسه آموزش داریم نه دکتر کاربلدی واسه درمان.
– ۱۰ سال؟ دو سال دیگه همه بخشها خالی از استاد و متخصصه.»
اوضاع دانشگاههای پزشکی به گفته برخی پزشکان به شدت از لحاظ آموزشی افت کرده است. دانشجویان رغبتی به شرکت در کلاسهای استادهای فرمایشی ندارند. استادهای دیگر تصفیه یا بازنشسته شدهاند. رئیس دانشگاه هم در برابر وضع پیشآمده در موضع انفعال است.
چند روز پیش رئیس سازمان نظام پزشکی ایران ضمن هشدار در مورد «مهاجرت شغلی و مهاجرت به خارج از کشور» از سوی جامعه پزشکی، «خالی شدن کشور از پزشک» را بحرانی «جدی» خواند و در مورد آینده حوزه سلامت ایران هشدار داد.
محمد رئیسزاده که در اختتامیه کنگره سالیانه جراحان عمومی سخن میگفت با تأیید مهاجرت گسترده پزشکان به خارج از ایران گفت که آمار «مهاجرت شغلی» پزشکان حتی بیشتر از «مهاجرت به خارج از کشور» است.
رئیسزاده گفت:
بعضیها شوخی شوخی با جامعه پزشکی کشتی میگیرند ولی جدی جدی کشور از حضور پزشکان خالی میشود.
به رفتن دوباره فکر میکنم
دکتر کتایون زرقلمی (نام مستعار) فوق تخصص ریه و قفسه صدری میگوید:
این سیل مهاجرت بسیار ترسناک است. من خودم دهه ۷۰ مهاجرت معکوس کردم. من و همسرم در کانادا در استان نوااسکوشیا هم در دانشگاه درس میدادیم و هم در بیمارستان مشغول بودیم با بهبود شرایط (لااقل فکر میکردیم بهبود پیدا کرده) به ایران برگشتیم. با فوت همسرم الان دوباره دارم به رفتن فکر میکنم. برای دختر و پسرم که هر دو پزشک هستند، امنیتی نمیتوانم متصور بشوم. آنها که در تدارک برگشت هستند چون همانجا هم درس خواندهاند و پیشنهاد کار هم دارند. خودم هم حوصله بگیر وببند و تجربه دوبارهی دهه ۶۰ را ندارم.
او توضیح میدهد:
متاسفانه جوی در بیمارستانها و دانشگاه شکل گرفته که از اوضاع بدتر خبر میدهد. شما در نظر بگیرید دارند نیروهای حزباللهی (به قول خودشان و از دید ما گروههای فشار) را به دانشگاهها وبدنهی وزارت بهداشت و درمان تزریق میکنند تا محیط را از غیرخودیها پاک کنند. در چنین شرایطی انگیزهای برای ماندن وجود نخواهد داشت.
به گفته دکتر زرقلمی، جمهوری اسلامی از چهار شیوه برای این هدف استفاده کرده: اول اخراج و بازنشستگی اجباری نیروهای نخبه از دانشگاهها و مراکز علمی، دوم ایجاد محیط ناامن برای پزشکان وکادر بیمارستانی، سوم تشویق نخبگان به مهاجرت و ترک وطن و چهارم انباشتن محیطهای علمی از افرادی کمسواد و بیتجربه.
او میگوید فردی که در کنکور تقلب کرده و حکم مردودی قطعیاش صادر شده به دانشگاه برمیگردد و مسئولان هم اگر اعتراض کنند خودشان اخراج و منفصل و منفک میشوند. حالا انتظار دارید این محیط علمی در برابر آقازادهها واستادان فرمایشی و دانشجویان متقلب چهقدر بتواند مقاومت کند؟
روزنامه اعتماد ۱۵ مرداد نوشت: «بیش از ۵۰درصد صندلیهای مختص دانشجویان رشتههای تخصصی پزشکی؛ از پوست و قلب گرفته یا روانپزشکی و جراحی مغز و اعصاب، به پزشکان عمومیای رسیده که از سهمیه استفاده کردهاند و حالا میدانیم که بیش از ۵۰ درصد پزشکان متخصص سهمیهای هستند؛ به عنوان مثال، از ۱۵۵ پذیرفتهشدهی رشته ارتوپدی دوره ۴۶، تنها ۵۹ نفر سهمیه ندارند یا اینکه در رشته قلب و عروق از ۲۲۹ نفر پذیرفتهشده تنها ۸۹ نفر بدون سهمیه قبول شدهاند.»
فاجعه تربیت نامناسب
رئیس دانشگاه علوم پزشکی مشهد نیز در نامهای به وزیر بهداشت درباره احتمال «بروز فاجعه تربیت نامناسب شاغلین حرفه پزشکی» در پی افزایش ظرفیت پذیرش در این رشته هشدار داد.
در نامه محمدعلی کیانی، که به تاریخ سوم مرداد نوشته و منتشر شده رئیس دانشگاه علوم پزشکی مشهد، به بهرام عیناللهی، وزیر بهداشت هشدار داده است: «با توجه به افزایش ۴۷ درصدی دانشجویان پزشکی در سال تحصیلی ۱۴۰۱ که بیش از دو برابر افزایش مصوب عالی انقلاب فرهنگی بوده، افزایش یکونیم برابری ورودیهای این رشته در سال ۱۴۰۲ در «شرایط فعلی»، «غیر ممکن» است.»
ارسال این نامه همزمان با موج واکنشها به «لو رفتن دو فایل نتایج آزمون دستیاری» در رشته پزشکی بوده است.
در این مورد همچنین در خبرها آمده است پس از انتشار فهرستی از پزشکان سهمیهای پذیرفته شده در آزمون دستیاری، سخنگوی وزارت بهداشت پذیرش این پزشکان را برای گذراندن دوره تخصصی «قانونی» خواند. همزمان یکی از استادان دانشگاه صنعتی شریف تاکید کرد که اعمال «سهمیه» ۳۵ سال بعد از جنگ «رانت، تبعیض و بیعدالتی» است.
اتاق فکر رژیم اکنون که حاکمیت جمهوری اسلامی و دولت روی کارآمده یکدست شدهاند، در پی پاکسازی پزشکان و محیطهای علمی و بیمارستانیست تا آنها را نیز همسو با تفکر غالب نظام کند. اما آیا در این راه به موفقیتی خواهد رسید و پزشکان و نخبگان جامعه از این مبارزه پا پس خواهند کشید؟
پزشکان در ایران درآمدشون خیلی بالا هست بخاطر مافیای پزشکان
تو اروپا و آمریکا پزشک نهایت ۳ برابر کارگر درآمد داشته باشه ولی تو ایران پزشک صد برابر کارگر درآمد داره بهتر که برن
پزشکان هندی و ژاپنی هم باکیفیت ترند هم دستمزد پایین تری دارند .
خیلی از مردم دکتر نمیرن بخاطر هزینه های خیلی بالای پزشکان
پزشکی تو ایران باید دولتی بشه هیچ پزشکی حق مطب زدن نداشته باشه
همین پزشکان که شما ازشون طرفداری میکنی بهداشت و درمان کشور رو به فنا دادن هیچی جز پول براشون مهم نیست مردم از این پزشکان نفرت دارند .
پزشک تو ایران شده یک طبقه فوق مرفه
درصورتیکه پزشک مگه با معلم چه فرقی داره
پزشکان تو ایران زیادی پر رو شدن
خودشونو خیلی بالا میبینند
مریم / 28 August 2023