یک دوره طول عمر برای خرید خانه در ایران کافی نیست و نسل موسوم به «زد» برای خرید خانه باید بیش از یک قرن منتظر بمانند؛ به شرط این که قیمت مسکن و قدرت پسانداز در وضعیت کنونی ثابت بماند.
بر اساس یافتههای روزنامه دنیای اقتصاد میانگین دوره انتظار برای خرید خانه در ایران به یک دوره عمر، یعنی ۷۴ سال که شاخص امید به زندگی در ایران است، رسیده است.
البته خرید خانه در طول ۷۴ سال به شرطی امکانپذیر است که قیمتها و نرخ پسانداز خانوارها در سالهای آتی تغییر نکند. بر اساس یافتههای روزنامه دنیای اقتصاد، نرخ پسانداز در سال ۱۴۰۱ برای تهران ۱۵ درصد و دیگر مناطق ایران ۱۵ سال بود. بر بنیاد این یافتهها در تهران طول دوره انتظار برای خرید مسکن با پسانداز ۱۵ درصدی درآمد، در سال ۱۴۰۱، به بیش از یک قرن یعنی ۱۱۲ سال رسیده است.
این شاخص در سال ۱۳۹۹ حدود ۱۰۹ سال و در سال ۱۳۹۸ با اتکا بر نرخ ۲۵ تا ۳۰ درصدی پسانداز حدود ۶۰ سال برآورد شده بود که در فاصله سه سال بیش از ۵۲ سال افزایش یافته است.
در دیگر مناطق ایران هم بر اساس نرخ پسانداز ۱۶ درصدی که از گزارش درآمد/هزینه خانوار در سال ۱۴۰۱ استخراج شده است، ۷۴ سال برآورد شده است که نسبت به سال ۱۳۹۹ بیش از صد درصد افزایش را نشان میدهد. امید خانهدار شدن در سال ۱۳۹۹ با اتکا به نرخ پسانداز ۲۵ تا ۳۰ درصدی ۳۲ سال گزارش شده بود.
یک نکته نادیدهگرفتهشده در این گزارش نابرابری قدرت پسانداز در دهکهای درآمدی مختلف است. مرکز آمار میانگین درآمد خانوار شهری در سال ۱۴۰۱ را ۱۶۷ میلیون تومان گزارش کرده است. درآمد دهک نخست اما بسیار کمتر از میانگین کشوری است.
حجت میرزایی، معاون امور اقتصادی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در دولت حسن روحانی در پیوند با این موضوع به روزنامه دنیای اقتصاد گفت:
بر اساس محاسبهای که اخیرا وزارت راه و شهرسازی در مطالعات مربوط به برنامه هفتم توسعه در بخش مسکن انجام داده است دوره انتظار برای خانهدار شدن خانوارهای فاقد مسکن واقع در دهک یک درآمدی به ۲۴۸ سال رسیده است.
۲۴۸ سال ۳٬۵ برابر شاخص امید به زندگی در ایران است و به این معنا که دوره انتظار خرید مسکن برای دهک اول سه و نیم دوره طول عمر متوسط در ایران زمان میبرد و سه نسل از یک خانوار دهک نخست هم به شرط پسانداز ۱۵ درصد درآمدشان توان خرید خانه را ندارند.
به گفته میرزایی طول دوره انتظار برای خانهدار شدن در دهکهای بعدی «به طور نسبی کاهش مییابد» اما متوسط آن «۸۵ تا ۱۰۰ سال است». او گفت:
این موضوع نشان میدهد بسیاری از خانوارها بهخصوص دهکهای اول درآمدی (دهکهای یک تا چهار) آرزوی خانهدار شدن را به گور خواهند برد.
بر اساس گزارش مرکز آمار هزینه مسکن از مجموع هزینه خانوار در سال ۱۴۰۱ به رقم ۳۸ درصد رسیده است که نسبت به دورههای قبل افزایش چشمگیری را نشان میدهد. طبق آمار رسمی مسکن به تنهایی بیش از نیمی از هزینه کالا و خدمات غیرخوراکی خانوار شهری را تشکیل میدهد. در واقعیت سهم مسکن برای برخی از گروههای درآمدی اما از ۶۰ درصد کل هزینهها نیز فراتر میرود.
دنیای اقتصاد همچنین با استناد به نتایج یک پیمایش میدانی دوره انتظار برای خرید مسکن نسل «زد» که برای متولدین دهه ۷۰ خورشیدی تازه وارد شده به بازار کار استفاده به کار برده میشود را با اتکا به اعلام آنها از میزان پسانداز ماهانه ۱۶۶ سال برآورد کرد که بیانگر ناامیدی مطلق نسل جوان تازه به بازار کار آمده برای خرید مسکن است.
افزایش مستمر قیمت مسکن در غیاب سیاستهای حمایتی دولت از فرودستان و فقرا در سالیان اخیر مسکن را از یک کالای ضروری به کالای لوکس و سرمایهای بدل کرده است که حتی اجاره آن هم از توان چند دهک درآمدی به صورت کامل خارج است.
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در یک گزارش با عنوان تحلیل سیاستهای مسکن در برنامههای توسعه نوشته است: «هماکنون دهکهای پاینی جامعه (یک تا سه) از لحاظ اقتصادی به طور مطلق و دهکهای چهارم، پنجم و بخشی از ششم نسبتاً قادر به تأمین مسکن مورد نیاز برای خود نیستند.»
ناتوانی در تامین هزینه مسکن به موج مهاجرت اجباری از مراکز شهرها به مناطق جنوبی و حاشیهنشین، از شهرهای بزرگ به شهرهای کوچکتر و اقماری و حتی روستاها انجامیده است. مدیران حکومتی اما این مهاجرت اجباری را تحت عنوان «مهاجرت معکوس» عادیسازی میکنند.
آمار دقیقی از جمعیتی که تحت تاثیر افزایش قیمت مسکن و اجارهبها مجبور به کوچ شده، اعلام نشده است اما طی چند سال اخیر برخی از مسئولان اتحادیههای صنفی مشاوران املاک و مدیران دولتی نسبت به افزایش جمعیت شهرکهای اقماری و مناطق حاشیهنشین هشدار دادهاند.
دولت ابراهیم رئیسی در آغاز به کار وعده کرده بود با ساخت سالانه یک میلیون واحد مسکونی ارزانقیمت، رشد قیمت مسکن و نرخ اجاره را متوقف خواهد کرد. با گذشت دو سال از عمر دولت سیزدهم اما این طرح همچنان در مرحله صفر قرار دارد.