صندوق عقب پراید را با چند سطل و دبه پر کرده و راه افتاده است دنبال پیدا کردن آب. آب مورد نیاز بچههای کوچکش را در حد امکان از خانه دوستان و آشنایان تأمین کرده است اما مدام باید این کار را تکرار کند.
در روزهای گذشته دیدن این تصویر و تصویر کسانی که در چند محله از شهر جلو تانکرهای آبرسانی صف کشیدهاند برای برخی از ساکنان تهران، بعد از سالها یادآور روزهای جنگ در دهه ۶۰ و صفهای طولانی نفت و مواد مورد نیاز دیگر بود. روزگاری که همه چیز صفی بود و زندگی بسیاری از شهروندان در صف و کوپن خلاصه میشد. تصویری که البته در طول این سالها در مناطق مختلف ایران، برای آب تکرار شده است؛ بهخصوص در دو استان جنوب شرقی و جنوب غربی ایران، یعنی استانهای سیستانوبلوچستان و خوزستان.
به تصویر صفهای انتظار برای آب، باید تصاویری مانند نزاع بر سر حقآبه و سهم رودخانه در استانهایی مانند اصفهان، یزد، کهگیلویه و بویراحمد و … را هم اضافه کرد.
کاهش میانگین بارش سالانه نسبت به گذشته، افزایش میانگین دما و افزایش جمعیت که مصرف بیشتر آب را به دنبال دارد، از جمله مسائلی هستند که حالا دیگر علاوه بر فعالان محیط زیست و کنشگران اجتماعی، دغدغه زیست روزانه مردم نیز شدهاند.
قطع ماندن طولانی آب در تهران
علیرضا یکی از کسانی است که چند روز گرم خرداد ماه با مشکل قطع آب تهران درگیر بوده و دنبال آب گشته است.
او که یک دختر ۱۴ ساله دارد و یک پسر نوزاد، به زمانه میگوید قطع شدن آب همیشه سختیهای خودش را دارد اما در هوای گرم آن هم با داشتن دو تا بچه، قطع شدن آب آدم را دیوانه میکند.
علیرضا ساکن محدوده غرب تهران است و پدر و مادر خودش و همسرش ساکن شهر رشت هستند.
او میگوید که با همسرش تصمیم گرفتهاند چند روزی بروند رشت تا بلکه وقتی برگشتند مشکل آب حل شده باشد اما این کار هم عملی نشده است چون علیرضا نتوانسته مرخصی بگیرد:
برای همسرم خیلی سخت بود که دو بچه را بردارد و دستتنها تا رشت برود. دیدیم شدنی نیست. این بود که چارهای نماند جز ساختن با شرایط کمآبی.
به همین دلیل هم کار چند روز علیرضا این بوده که بعد از تعطیلی شرکت، دبههای آب را پشت ماشینش بگذارد و راهی خانه دوست و آشنا شود.
او به اعتراضهای ماههای اخیر در شهرهای مختلف کشور اشاره میکند و میگوید:
عجیب نیست که این عصبانیت مردم از بیتوجهی مسئولان، حتی شکل خشونتآمیز به خود بگیرد.
مدیرانی که خود را مسئول نمیدانند
بخشی از عصبانیت کسانی که در روزهای گذشته در تهران دچار مشکل قطع آب یا افت شدید فشار آب شدهاند به این برمیگردد که پاسخ درست و روشنی از طرف مسئولان دریافت نکردهاند.
فاطمه یکی از همین شهروندان عصبانی است. او که برای فهمیدن دلیل مشکل آب، خبرها را پیگیری کرده است، به زمانه میگوید:
اعلام کردند در جاده چالوس سیل آمده و آب سد گلآلود شده و باید آب بعضی مناطق قطع شود. من این طور تعبیر میکنم که آب سدها کم است و کسی نمیداند باقی تابستانی پیش رو چگونه خواهد بود.
فاطمه میگوید که وقتی کسی مسئولیت نمیپذیرد و توضیح نمیدهد که مشکل چقدر طول میکشد، او هم مثل دیگر شهروندان در نقاط مختلف ایران، خسته، عصبی و کلافه میشود؛ آن هم وقتی برای فرار از گرما نه بشود کولر خانه را روشن کرد و نه دوش گرفت.
او در ادامه وضعیت را چنین توضیح میدهد:
غروب که از سر کار برمیگشتم نمیدانستم آیا در خانه آب خواهم داشت یا نه. و نگرانی بزرگتر اینکه چه در تهران و چه در شهرهای دیگر، معلوم نیست امسال در این فصل گرم و کمآب تابستان، چند بار با قطع آب مواجه خواهیم شد.
اینجا دلیل هر مشکلی سوءمدیریت است
آیدا که ساکن محدوده خیابان مطهری تهران است میگوید از هر جا که توانسته، پیگیری کرده اما هیچ پاسخی در توضیح مشکل آب نشنیده و حتی با جواب تند و لحن بد هم با او برخورد شده است:
مشکل اصلی ما با حاکمیت همین است که نه فقط وظیفهشان را درست انجام نمیدهند، نه فقط سعی نمیکنند اعتماد مردم را به شکلی جلب کنند، بلکه حتی زحمت پاسخ دادن هم به خودشان نمیدهند.
او از بیتوجهی مدیران گلایه دارد و میگوید:
برای مسئولان در هر رده و در هر حوزهای، هیچ اهمیتی ندارد که میزان رضایت مردم چقدر است. حتی یک نفرشان درگیر مشکلات روزمره زندگی ما، مثل آب و اجاره خانه و خوراک روزانه نیست.
آیدا معتقد است در حال حاضر هر مشکلی در کشور به سوءمدیریت برمیگردد؛ از جمله بحران آب و خشکی شدید:
من صحبتهای کارشناسان محیط زیست مثل کاوه مدنی که در ایران از تخصص آنها استفاده نمیشود و همچنین کارشناسان داخل ایران را پیگیری میکنم. میدانم میزان بارش سالانه کم شده و از طرفی میانگین دمای زمین هم بالا رفته. با پدیده النینو آشنا هستم اما این را هم میدانم که در بعضی نقاط زمین مثل ایران، سرعت رفتن به سوی جهنم تندتر است.
تأکید آیدا بر «سوءمدیریت»، به مواردی مثل بیشتر بودن سرعت بیابانزایی، تخریب جنگلها و خشک شدن تالابها و دریاچهها در ایران و مواردی از این دست برمیگردد.
او همچنین از کشاورزی و صنایعی مثل فولاد که آب زیادی مصرف میکنند نام میبرد و میگوید:
در این شرایط، ما هندوانه و پسته مرغوب صادر میکنیم. گرچه پسته آب شور میخواهد اما بالاخره آب مصرف میکند.
آیدا درباره صنایع هم میگوید:
کارخانه فولاد را در یزد کویری دایر میکنیم و آب جنوب را با هزینه بالا به کویر میکشیم تا چیزی به سیستان و بلوچستان نرسد. در میانکاله پتروشیمی تأسیس میکنیم و کارخانهای باید مازوت بسوزاند تا آب شور به آب شیرین تبدیل شود.
این ساکن محدوده خیابان مطهری تهران معتقد است شهروندی عادی مثل او قرار نیست برای بخش کشاورزی یا صنایع تصمیم بگیرد و سوءمدیریت مسئولان فاسد است که حاضرند آسیبزاترین طرحهای زیست محیطی را با گرفتن پول یا امتیاز، تصویب کنند.
آیدا درباره صرفهجویی در مصرف آب هم میگوید:
خودم از کسانی هستم که سعی میکنم هر چیزی را درست مصرف کنم اما راستش به کسی کاری ندارم چون ما مردم تاوان تصمیمهای مدیران فاسد و بیوجدان را میدهیم.
جریمه برای صرفهجویی در مصرف آب!
ظاهراً این روزها صرفهجویی در مصرف آب و کم مصرف کردن آن هم تبعاتی برای مردم دارد.
سیمین ساکن یک آپارتمان پنج واحدی اما کمجمعیت در یکی از محلههای قدیمی مرکز شهر تهران است. خودش تنها زندگی میکند و توضیح میدهد که همسایههای دیگر هم تنها یک یا دو نفر در هر واحد هستند.
او به زمانه میگوید:
ماه پیش قبض آب آپارتمان ما چند برابر همیشه آمد. من به عنوان مدیر ساختمان پیگیر قضیه شدم و به چند جا تلفن زدم.
دست آخر جوابی که به سیمین دادهاند این بوده که به دلیل پایینتر بودن میزان مصرف آب واحدها از حد استاندارد، باید هزینه بیشتری پرداخت کنند.
سیمین عصبانی است و میگوید نمیفهمد چرا با وجود همه تبلیغاتی که برای صرفهجویی میشود، آپارتمانشان را به دلیل کممصرف بودن جریمه کردهاند. هر چند این احتمال را هم در نظر میگیرد که در صدور قبض اشتباه شده باشد و برای توجیه اشتباه، چنین جوابی به او داده باشند که در هر حال برای او چیزی عوض نمیشود.
او میگوید:
چه جریمه شده باشیم چه اشتباه شده باشد یا هر دلیل دیگری که نمیدانم، این کار چیزی جز دزدی نیست. ورشکستگی دولت از جیب ما جبران میشود، حتی به بهانه کممصرف بودن.
تهران قدیم، آبی خنک و پرفشار داشت
مشکل آب در تهران اگرچه در فصل تابستان و با توجه به کمآبی سالهای اخیر تشدید شده است اما به روزهای گرم سال محدود نمیشود.
ساکنان بخش زیادی از شهر تهران در تمام طول سال با مشکل فشار آب مواجه هستند. با توجه به کمبود آب، برای مدیریت این حوزه، فشار آب مناطق مختلف کم شده است که این موضوع باعث شده در آپارتمانها، آب به طبقات بالاتر نرسد.
در ادامه برای حل این مشکل، در بسیاری از ساختمانها پمپ آب نصب شده که یعنی میزان بیشتری آب مصرف میشود تا آب به ساکنان طبقات بالایی هم برسد. نتیجه اینکه مردم باید پول بیشتری بپردازند.
این در حالی است که تهرانیهای قدیمی یکی از ویژگیهای مهم سالهای دور این شهر را کیفیت و خنکی آب آن میدانند.
محمود میگوید:
بچه که بودم خنکی مطبوع و فشار زیاد آب برایمان عادی بود. گاهی که مسافری از شهرهایی مثل کاشان و یزد به خانهمان میآمد و از کیفیت آب تعریف میکرد، تعجب میکردیم. ندیده بودیم و نمیدانستیم فشار کم آب یعنی چه.
محمود برای آب تهران هم مثل خیلی چیزهای از دست رفته دیگر افسوس میخورد و میگوید: «متأسفم که این حکومت جز زیاد کردن جمعیت به هر قیمتی و پر کردن جیب خودشان از هر راهی، به چیز دیگری فکر نمیکند. رفاه و آسایش مردم کیلویی چند؟!»
او میگوید که کاش دستش به جایی بند بود و میتوانست شکایت کنیم اما نیست:
درد ما را کسی نمیفهمد. چه درد بحران آب و محیط زیست، چه درد خوشیهای از دست رفته، چه درد جوانهایمان از ترس آینده.
محمود تنها راه چاره را در این میبیند که همه بدانیم «خودمان هستیم و خودمان».
او در عین حال ناامید نیست و میگوید:
این مملکت روزهای سیاه زیادی به خود دیده. چه ظلم و چه قحطی و چه مریضی. اما همه آنها گذشتهاند و ما ماندهایم.
محمود امید دارد به رسیدن ابرهای بارانزا و پرآبی؛ و این امید خوشحالش میکند، حتی اگر خودش نتواند یک بار دیگر آب گوارا و خنک تهران را بنوشد.