حسین آتش پرور
از نویسندگان مطرح نسل سوم ایران است.
چاپ اولین داستانهای او به اوایل دههی پنجاه باز میگردد. اما او موفقترین و تاثیرگذارترین داستان کوتاه خود (اندوه) را در سال ۱۳۶۶ نوشت؛ این داستان برای اولینبار در کتاب دریچه تازه (مجموعه داستان از محمود دولتآبادی و دیگران) منتشر شد.
خیابان بهار آبی بود (۱۳۸۴) اثر دیگری از حسین آتشپرور است که به عنوان یکی از برگزیدگان نهایی رمان متفاوت در میان بیش از ۲۰۰ اثر داستانی سال ۱۳۸۴ از سوی انجمن مطالعاتی آثار داستانی متفاوت (واو) برگزیده شد. خیابان بهار آبی بود، یا نقطه تلاقی تجربهها و داستان کوتاههای این نویسنده، که در آن زندگی به ادبیات ماندگار تبدیل میشود، با جسارت و نوآوری در ساخت، یک اثر آموزشی غیرمستقیم داستاننویسی است.
ماهی در باد (۱۳۸۹) مجموعه داستان دیگری از این نویسنده است. نقدهایی در مطبوعات معتبر ادبی و سایتهای اینترنتی با عنوانهای بومیگرایی و تلفیق سبکها، خوانش اسطورهای، در همآمیزی فرم و محتوا، رالیستی سورآل در ادبیات بومی، پیشگویی تلخ، حضور و غیاب اندیشه، بر آن نوشته شده است. ماهی در باد در اولین دوره جایزه مطبوعات ادبی لوح زرین سیمین دانشور در سال ۱۳۹۰ را به دست آورد و در همین سال تجدید چاپ شد. چاپ سوم این کتاب در سال ۱۳۹۹ با ویرایش جدید را نشر جغد منتشر کرده است.
اثر منتشر شده دیگر این نویسنده در سال ۱۳۹۸ من و کوزه؛ کتابی در [ شکل و ساخت داستانی ترانههای خیام] است.
چهارده سالگی بر برف رمان دیگری از او است که در سال ۱۳۹۸ منتشر شده است. اثری متفاوت با دیگر کارهای این نویسنده. در این داستان همه چیز در یک جا بحایی – جانشینی و در نهایت استعاره و عدم قطعیت میگذرد.
مجله بین المللی نوشتا به صاحب امتیازی حسین واحدی پور و سردبیری محمد حسین مدل با همکاری حسین آتش پرور [ دبیر داستان] از سال ۱۳۸۵ تا اکنون منتشر میشود.
شماری از علاقمندان به ادبیات داستانی معاصر ایران در همایشی به نقد و بررسی آثار حسین آتشپرور، نویسنده و پژوهشگر ادبی، نشستند. این برنامه که در محل کافه کتاب فرهنگان قریب و با همراهی سایت آوانگاردها برگزار شد، اولین نشست از سری نشستهای عصر آوانگاردها بود که رونمایی مجله نوشتا نیز با آن همراه شد.
سالهاست که حسین آتشپرور مجله نوشتا ( به مدیریت محمد حسین مدل) را منتشر میکند و در این مدت آرشیوی غنی از داستانهای کوتاه معاصر فارسی گرد آورده است. چند نسل از نویسندگان داخل و خارج ایران داستانهایشان در نوشتا منتشر شده است و به جامعهی ادبی ایران معرفی شدهاند. شماره پنجاه و چهارم نوشتا ویژه حسین آتشپرور اختصاص به نقد آثار داستانی این نویسنده و نیز کارنامهی ادبی او دارد که در ۱۱۵ صفحه با ۲۶ عنوان مقاله منتشر شده است که برخی از نویسندگان آن عبارتند از رضا عابد، کوشیار پارسی، فرهاد کشوری، نسیم خاکسار، حسین ورجانی و دیگران.
از حسین آتشپرور تاکنون دو مجموعه داستان «اندوه» و «ماهی در باد» به ترتیب در سالهای ۱۳۷۲و ۱۳۸۵ و رمانهای «چهاده سالگی بر برف» و «خیابان بهار آبی بود» در سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۹۸ و در سالهای اخیر نیز داستان بلند «ماه تا چاه» منتشر شده است. گذشته از آن، از این نویسنده کتاب «من و کوزه»، پژوهشی در بررسی شکل و ساخت ترانههای خیام و نیز جلد اول «خانه سوم داستان» در نقد نسل سوم داستاننویسان ایرانی منتشر شده است.
در این نشست، ابتدا حسین آتشپرور بخشی از رمان خود به نام «خیابان بهار آبی بود» را برای حاضران خواند. و حبیب پیریاری، مجری برنامه، به معرفی داستان کوتاه «اندوه» این نویسنده پرداخت. پروین سلاجقه، نویسنده، منتقد و استاد دانشگاه، به عنوان اولین منتقد، به بررسی و نقد داستان «ماه تا چاه» پرداخت و یادآور شد که زبان آتشپرور در این داستان بین شکل گزارشی و شاعرانه در نوسان است و از این رو دارای سیالیت زبانی است. این منتقد و مدرس دانشگاه در ادامه به رمان «سلاخخانهی شماره پنج» کورت ونهگات اشاره کرد و اهمیت آن را یادآور شد.
سپس مجری برنامه به معرفی کتاب پژوهشی این نویسنده به نام «خانه سوم داستان» پرداخت و آنگاه پیام ویدئویی، نسیم خاکسار، نویسندهی تبعیدی مقیم هلند، برای حاضران پخش شد. نسیم خاکسار در فرازی از این پیام با اشاره به کتاب «ماه تا چاه» میگوید:
این کتاب تا صفحههای آخر مشتاقانه من را به دنبال خود از این خیابان و به آن خیابان در مشهد کشاند. داستان از نظر ساختاری و موضوعهایی که دنبال میکرد آنقدر برایم تازه و زنده و دلنشین بود که ترجیح میدادم آهسته آهسته جلو بروم؛ با این که مدام این کنجکاوی و پرسش با من بود که نویسنده/راوی میخواهد با گره داستانیاش چه کند.
نسیم خاکسار در ادامه متذکر شد:
سطرهای آخر رمان را در ص ۱۶۶ و ۱۶۷ میشود دهها بار و بیشتر خواند و خسته نشد. آن سطرها را وقتی آوردهای که راوی/ معلم، وارد مدرسه میشود و با ساختمانی خالی روبهرو میشود. به جز همین جملهای که تو آوردهای استیصال و درماندگی معلم/ راوی را از آن همه سنگینی و دلخراشی درد در وجودش با هیچ کلمات دیگری نمیشود بیان کرد. پاراگراف بعد از آن نیز، وقتی راوی پای برهنه و سر برهنه، دفتر حضور و غیاب در دست از کوچهی کربلا (چه اسم با معنایی در این جا) گریان میزند به خیابان امام رضا (و باز هم نامی معنا برانگیز) و از موقعیت تراژیک راوی تصویر دردناکی میسازد، به استیصال و درماندگی راوی حجم بیشتری میدهد. پنهان نمیکنم یکی دو صفحههای آخر کتاب، همراه با راوی/ معلم، من هم به زاری افتاده بودم.
نسیم خاکسار در این پیام یادآور شد که تمام عناصر و حرفهایی که در این داستان آورده شده است، بهخوبی در ساخت و پرداخت حادثهی تراژیکی که راوی /نویسنده در آن افتاده است به کار رفته است. چیزهایی مثل نماد و نمود شهر دوست داشتنی، خیابانها و اشیا و آدمهای آشنایش و حتی آن آگهی یک سطری قصابی در پایان رمان. او سپس به نقد روزبه جورکش، نویسنده و منتقد، بر این کتاب که پیشتر در سایت رادیو زمانه منتشر شده بود، اشاره کرد و گفت که خود را با این نقد همنظر میداند.
پس از آن رضا عابد، شاعر و منتقد ادبی، به بررسی رمان «خیابان بهار آبی بود» و دیگر رمانهای آتشپرور پرداخت. عابد ضمن تأکید بر ویژگی ساختارشکنانه در آثار حسین آتشپرور و بازسازی مبتکرانهی تاریخ بهخصوص در کتاب «ماه تا چاه» گفت:
حسین آتشپرور همواره ذهن و زبان یک نویسندهی نوگرا را به نمایش گذاشته است که به کار او تشخص داده است و این تشخص در سهگانه او به نام “خیابان بهار آبی بود”، “چهارده سالگی بر برف” و “ماه تا چاه” خود را نشان میدهد.
او داستانهای این نویسنده را داستانهایی «مکانمند» نامید که بر بستر جغرافیا و بوم مشخصی اتفاق افتاده است که این مکان جغرافیایی شرق کشور است با مرکزیت بخشیدن به شهر مشهد و دیگر نقاطی از خراسان مثل دیسفان، خانیک و گناباد و… عابد یادآور شد:
نوشتههای نویسنده سفری ذهنی و عینی است اما نوشتن او هیچگاه گزارشی سردستی و خام دستانه نیست.
این منتقد در ادامه با اشاره به رمان «خیابان بهار آبی بود» گفت که شخصیتها در این اثر فقط انسان نیستند و در واقع یکی از نوآوریهای این رمان همین است که یک خیابان خود دارای شخصیتی مستقل است. خیابانی به نام مَلِکآباد که در بخشی از داستان انگار آینهای به دست گرفته است و مردم خود را درون آن میبینند یا ملکآباد است که به آنها نگاه میکند و هر دو، مردم و خیابان، در نسبتی برابر با هم در داستان کنشمندند.
نمود بحران آب در «ماهی در باد»
در ادامهی این نشست، مجری برنامه کتاب دیگری از نویسنده به نام «من و کوزه» را به حاضران معرفی کرد و سپس محبوبه موسوی، داستاننویس و پژوهشگر ادبی، به بررسی داستان کوتاه «ماهی در باد» از منظر زیستمحیطی و بحران آب پرداخت. موسوی ضمن اشاره به اهمیت اساطیری این داستان، متذکر شد که قصد او بررسی این داستان از دیدگاه زیستمحیطی و بحران خشکسالی است. سپس با اشاره به اینکه داستان ماهی در باد را میتوان در ردهی داستانهای بومگرا تقسیمبندی کرد، توضیح داد:
در نقد بومگرا منتقد بیآنکه نقش زمینه را در پردازش شخصیتها و حوادث انکار کند تلاش میکند نقش مستقلی نیز برای طبیعت قائل شود. و در واقع، طبیعت هم در کنار دیگر اجزای داستان یعنی شخصیتها و حوادث در کنش داستانی موثر است.
موسوی با اشاره به مفهوم ترمودینامیک فیزیک که میگوید همهی انرژیها در جهان مادی به طور مداوم به سوی بینظمی بیشتر در حال تغییرند، بینظمی داستان «ماهی در باد» را ماحصل آشوب خاک و باد در فضای این داستان دانست و از آنجا به این نتیجه رسید که خشکسالی گریبانگیر در فضای داستان که منجر به طلب آب به درگاه الهه آب (ناهید) میشود بیانگر کشمکش بین حال و گذشته است، زیرا به تعبیر او «گذشته دیگر پاسخگوی حال نیست و ماهی در باد هم در گرهگاه جدال حال با گذشتهای ناکارآمد و از رمق افتاده شکل میگیرد.»
موسوی در ادامه تأکید کرد که داستان بر برابری زمین با زن (مادر) که هر دو در اینجا قربانی شدهاند استوار است و نمود آن را قربانی کردن شتر در پای الهه همراه دانست.
در ادامهی نشست، به نشان سپاس و قدردانی از یک عمر فعالیت ادبی نویسنده، لوح تقدیری از سوی سایت آوانگاردها به حسین آتشپرور اهدا شد که دکتر احمد بیرانوند، مدیر سایت، و محمد حسین مدل، سردبیر مجلهی نوشتا، این لوح را تقدیم نویسنده کردند. در بخشی از پیام تقدیر این لوح چنین آمده است:
استاد گرانقدر، جناب آتش پرور عزیز! یک عمر تلاش و کوشش بیدریغ شما را برای زبان پارسی و فرهنگ و ادبیات داستانی ارج مینهیم و خوشحالیم که همداستانِ خیالِ شما جهان دیگری را تجربه کردهایم.
سلسله نشستهای عصر آوانگاردها، هر ماه به بررسی آثار یک نویسنده نظر دارد و این برنامه، اولین نشست از سری نشستهای عصرگاهی آوانگاردها بود.