دشمن انسان، سازش نمیکنم و تا آخر میجنگم …
این شعر، بخش کوتاهی از شعر فلسطینیِ بلند «انتفاضه» است که اشرف دهقانی در پاسخ به یکی از شکنجهگران ساواک سعی داشت او را با وارد کردن ضربات شلاق به کف پا وادار به اعتراف کند، خواند.
اشرف دهقانی رهبر فکری و عملی چریکهای فدایی خلق ایران (گروه مشهور به نام خود او “اشرف دهقانی”) است. او در دوران شاه به دلیل فعالیتهای سیاسی خود زندانی شد و مورد انواع شکنجههای جسمی و روحی قرار گرفت.
بهروز دهقانی، برادر اشرف دهقانی که از اعضای مهم و شناختهشده سازمان چریکهای فدایی خلق در دوران شاه بود که پس از دستگیری به دست ساواک، بر اثر شکنجه و آسیبهای وارده به کلیههایش در زندان کشته شد.
او در گفتوگو با زمانه از شکنجههایی که به منظور اخذ اعتراف اجباری متحمل شد، میگوید.
◼️گفتوگوی زمانه با اشرف دهقانی را بشنوید:
اشرف دهقانی اردیبهشت ۱۳۵۰ از سوی ساواک دستگیر و به ۱۰ سال زندان محکوم شد، اما او موفق شد پس از ۲ سال از زندان فرار کند. دهقانی آن روزها را خوب به یاد دارد و در مدت دو سالی که زندانی بود، نه تنها به دست بازجوهای مختلفی در ساواک مورد شکنجه قرار گرفت و تهدید به تجاوز شد، بلکه جزو افرادی است که پرویز ثابتی را در زندان دیده است و ثابتی مستقیما دستور داده تا دهقانی را شکنجه کنند.
اشرف دهقانی در خیابان توسط نیروهای لباس شخصی ساواک بازداشت و در حین بازداشت به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت. هنگامی که او را به بازداشتگاه بردند، در یک راهروی طولانی او وادار به دویدن کردند و همزمان او را با لگد میزدند تا وقتی به اتاق بازجویی رسید.
اشرف دهقانی میگوید در اتاق بازجویی با مشت و لگد او را به شدت کتک زدند و سپس او را به یک تخت جهت شلاق زدن بستند. دهقانی میگوید بازجویان حین شکنجه فحشهای رکیکی نیز به او میدادند.
یکی از شکنجههایی که اشرف دهقانی تجربه کرده است، شوک برقی بود در حالی که او را کاملا برهنه کرده بودند و شوک برقی را به نقاط حساس بدن او وصل میکردند.
اشرف دهقانی با اشاره به یکی از بازجویان ساواک، تعریف میکند که این فرد مقابل چشمان دیگر همکارانش شلوارش را به قصد تجاوز به او پایین کشید تا با تهدید به تجاوز او را وادار به اعتراف کند.
اشرف دهقانی میگوید ماهیت شکنجه به دلیل وجود ظلم و ستم در سطح جامعه است و حکومتهای دیکتاتوری از طریق دستگاههای امنیتی با اعمال زندان و شکنجه سعی در کنتزل اعتراضات و مبارزات مردمی دارند.
اشرف دهقانی زمانی که در زندان بود، برادرش، بهروز دهقانی را نیز به زندان آوردند و او میگوید به منظور شکنجه روحی، صدای شکنجههای برادرش را میشنید و این موضوع برای او بسیار دردآور بود. اشرف میگوید حتی یک بار قصد داشتند او را برهنه مقابل برادرش ببرند.