سه روز بیشتر به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آینده ایران باقی نمانده است. این در حالی است که نیمه شب گذشته، بیستم خرداد، محمدرضا عارف در بیانیهای انصراف خود از ادامه رقابتهای انتخاباتی را اعلام کرد.
او علت کنارهگیری خود را نامه ای از سوی خاتمی عنوان کرده که در آن نامه محمد خاتمی ادامه حضور عارف درصحنه انتخابات پیش رو را به مصلحت ندانسته است. محمدرضا عارف در بیانیهای که در سایت خود منتشر کرده ضمن ترغیب مردم به شرکت در انتخابات، از نامزد دیگری حمایت نکرده است.
حالا در این انتخابات تنها یک کاندیدا وجود دارد که مورد پذیرش بخشی از اصلاحطلبان است. حسن روحانی نامزدی است که محمد خاتمی در بیانیهی امروز خود از او پشتیبانی کرده است.
انصراف عارف از ادامه رقابتهای انتخاباتی و حمایت محمد خاتمی از حسن روحانی، ضمن تجلیل از محمدرضا عارف، میتواند بر فضای انتخاباتی تاثیر بهسزایی داشته باشد.
برای بررسی بیشتر این شرایط و مسائل لیدا حسینینژاد با فواد تابان، مدیر تارنمای اخبار روز که قصد مشارکت در انتخابات را ندارد گفتوگو کرده است.
[podcast]http://www.zamahang.com/podcast/2010/20130611_FoadTaban_Eletion_Iran_Reformists_LidaHosseiniNejad.mp3[/podcast]
این کارشناس ظاهرا از روحیات مردم و وضع ایران اطلاعی نداره.
اولا که واضح هست که رژیم تغلب میکنه و رای مردم تاثیری نداره. باید فرض رو بر این بذاریم که یه جنگ بازنده هستیم و در نقطه ای هنوز حیات داریم و نفوذمونو بیشترین کنیم تا بالاخره یه جهش بزرگتر بتونیم داشته باشیم.
بعدش که میگید مردم کنترل ندارند در سری قبلی مردم موسوی رو مجبور کردن که مردم رو دنبال کنند الان هم رفسنجانی و خاتمی هم مجبور شدن انتخاب کنند بین مردم یا رهبری.
حمیدی / 12 June 2013
یک مغالطه معمول وجود دارد که تقریبا بسیاری از تحریم کنندگان بر اساس آن نظر می دهند. بر اساس این مغالطه کامل نامیسر نام دارد یعنی چون نمی توانیم کاری را به بهترین وجه انجام دهیم پس اصلا انجام ندهیم.
توجه نمایید برخلاف نظر مصاحبه کننده و پاسخ دهنده استدلال ما برای رای دادن کاچی بهتر از هیچی نیست. استدلال این است که رای ندادن هیچ فایده ای ندارد. کاش این پرسش مطرح شود که اگر در روز جمعه من ساکن در ایران به استراحتم برسم و از خانه خارج نشوم کدام خدمت بزرگ را انجام داده ام؟
8 سال پیش تحریم و بی تدبیری ما را گرفتار احمدی نژاد کرد.
علی رضا / 12 June 2013
من تعجب میکنم از این نابغه های قرون ***!بد تر اینکه در اروپا و آمریکا زنگی میکنند و از
دمکراسی غربی هم تعریف می کنند.
این گونه سیاسیکاری فقط نشان از ضعف فکری و عدم درک روابط،ساختار و اصول دمکراسی
است و معمولأ هم از جانب اعضا و هواداران متوهم گروهکها و خود حزب خوانده ها صورت میگیرد.
کسانی که با واقعیتهای جوامع دمکراتیک خلقی(اروپای شرقی، چین،کوبا،کره) و سوسیالیستی
(اتحاد جماهیر شوروی) آشنایی دارند،خوب میدانند که نظام ج. ا. ا. هم از نظر اجتماعی ،سیاسی،
اقتصادی و فرهنگی و هم از نظر ازادی بیان،ده ها برابر بهتر از کشور های سوسیالیستی ـ دمکراتیک
خلقی است.
امّا چرا هنوز عده ای گمان میبرند که سوسیالیسم و دمکراتیک خلقیسم آنان بهتر بقیه است؟
مشابه این تفکرات تخیلی را ما در مغز کوچک احمدی نژاد و مشایی،مصباح یزدی و امثالهم براحتی
می بینیم و تنها فرق این دو گروه با هم این است که یکی از دید اسلام و دیگری از دید سوسیالیسم
می نگرند و هر دو مدافع حقوق انسانها و برابری و اذت خلق می باشند.
mmansour piry khanghah / 14 June 2013