پیش از موجهای اخیر مسمومیتهای دانشآموزان در ایران توسط عناصر نامعلوم، نظام ولایت فقیه انقلاب ۱۳۵۷ را به زور اسلحه به نام خود کرد و قدرت هدایت کشور را به یک مرد شیعه روحانی داد: ولی فقیه تا برای بقیه مردم تمامی تصمیمها بگیرد. در این شیوه مردسالاری، تصمیم یک نفر در برابر تصمیم یک ملت قرار میگیرد و بر آن مقدم میشود. بهعنوان مثال، در آموزش و پرورش. یک نمونه بارز آن هم وقتی بود که مدیریت کشور تصمیم گرفت همراه بقیه دنیا، سند ۲۰۳۰ یونسکو را اجرایی کند و علی خامنهای، جلویش را گرفت. مانند این صحبت او در جمع فرهنگیان در سال ۱۳۹۷:
«آخرین مساله در این بخش از عرایض من، مساله سند انحرافی ۲۰۳۰ است. سال گذشته بنده رسما علنا قاطعا منع کردم از اینکه این کار انجام بگیرد؛ مسئولین آموزش و پرورش استقبال کردند، دنبال کردند؛ منتها بنده شنیدهام در بخشهای مختلفی، اجزای سند ۲۰۳۰ دارد تحقق پیدا میکند؛ این معنایش این است که اختیار مهمترین مساله کشور در دست دیگران باشد.»
همزمان سخنگویان نزدیک به ولایت فقیه، چه امامان جمعه چه ارتش سایبری، سند ۲۰۳۰ را بهشیوهای در رسانهها، از جمله شبکههای اجتماعی عرضه کردند که انگار غربیها میخواهند به کلاسهای درس ایران وارد شوند و به آنها رابطه با همجنس را بیاموزند.
در واقعیت البته، سند ۲۰۳۰ یونسکو، یک سند غربی و استعماری نیست. برنامهای است که در اجلاس عمومی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۵ میلادی به تصویب کشورهای عضو این سازمان رسیده است. در نوشتن آن هر کشوری خواسته، حاضر بوده است.
یونسکو هم بر مبنای آن، یک برنامه راهبری متمرکز اهدافی مشخص نوشته است. یونسکو یا سازمان ملل به حکومتهای جهان نمیگویند چگونه تا ۲۰۳۰ این اهداف را محقق کنند. بلکه از آنها میخواهد متمرکز تحقق این اهداف باشند. اهداف سند ۲۰۳۰ چیست؟
قصه آینده زندگی آدمی بر روی زمین
به حرف دانشمندان باشد، دو راه روبهروی آینده زندگی آدمی بر روی زمین وجود دارد. یا مانند هماکنون زندگی کنیم، بیخیال محیطزیست، فروپاشی اقلیمی و تولید ناپایدار یا آنکه مسیر تولید پایدار را در پیش بگیریم. تولید ناپایدار یعنی اینکه نفت استخراج میکنیم میفروشیم با پولش لباس، غذا، دارو و مانند آن میخریم – البته اگر دزدسالاری کنونی ایران را فراموش کنیم که عمده پول را به جیب خود میزند. در این شیوه، برابر دادههای سازمان جهانی غذا، تا حدود شش دهه دیگر خاک مناسب برای کشت محصول نخواهیم داشت.
همزمان در برابر تغییرات طبیعت در واکنش به گرمایش زمین، شاهد تغییرات گسترده اقلیمی خواهیم بود که اگر الان جلویش را نگیریم و اگر منجر به ششمین انقراض بزرگ زمین شود، چیزی نزدیک به ۱۵ میلیون سال برای زندگی بر روی زمین طول خواهد کشید تا بتواند از شر اقدامات بشر، متمرکز مصرف سوختهای فسیلی فائق آید.
در این آینده، بشر وجود ندارد و منقرض شده است. در آیندهای دیگر، اگر تولید پایدار را در پیش بگیریم، شاید بتوانیم در هزارههای پیش رو هم موجودی به نام انسان و تمدن بشری را همچنان شاهد باشیم. انتخاب کنونی ما، بهگفته دانشمندان، بایستی تا ۲۰۳۰ میلادی به ثمر رسیده باشد وگرنه در مسیر نخست غرق مشکلات روزمره خواهیم شد و زندگی به کل متفاوت از امروز میشود.
برای رسیدن به این شیوه پایدار زندگی، یا تمامی کشورهای جهان همراه همدیگر میشوند و به شیوههای مختلف خود، به اهدافی یکسان دست پیدا میکنند یا به موفقیتی دست نخواهیم یافت. سند ۲۰۳۰ یک راه رسیدن به این اهداف است.
۱۷ هدف برای آیندهای پایدار
یونسکو، یا سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد، با ۱۹۳ عضو رسمی و ۱۱ عضو وابسته، یک هدف کلی دارد: «ایجاد صلح، ریشه کردن فقر، توسعه پایدار و گفتگوی بین فرهنگی از طریق آموزش، علوم، فرهنگ، ارتباطات و اطلاعات». واژگانی کلیدی که به ۱۷ هدف سند۲۰۳۰ شکل دادهاند:
- نبود فقر
- به صفر رساندن گرسنگی
- سلامت مطلوب و رفاه
- آموزش با کیفیت
- برابری جنسیتی
- آب سالم و تاسیسات بهداشتی
- انرژی پاک و قابل دسترس
- شغل شرافتمندانه و رشد اقتصادی
- صنعت، نوآوری و زیرساخت
- کاهش نابرابریها
- شهرها و جوامع پایدار
- تولید و مصرف مسئولانه
- اقدام برای اقلیم
- زندگی زیر آب
- زندگی روی زمین
- صلح، عدالت و نهادهای توانمند
- مشارکت برای آرمانها
یونسکو از حکومتها میخواهد تا برابر اعلامیههای سازمان ملل مانند «اعلامیه جهانی حقوق بشر»، متمرکز حقوق افراد جوامع خود باشند و مسیری را در پیش بگیرند تا زندگی آینده ما سادهتر، آرامتر، پیشرفتهتر، برابرتر و مهمتر از همه آیندهای پایدار در کنار زندگی با طبیعت باشد.
کلماتی کلیدی که در ذهن افرادی مانند خامنهای دیگر معنا نمیدهد چون او بیشتر از هر چیزی بدنبال یافتن دشمن در هر چیزی است. حتی اگر سند ۲۰۳۰ باشد، چون مردسالاری موردنظرش آن را ننوشته، چون برابر به همه مردم از جمله زنان در کنار مردان نگاه میکند و چون خواستار پایداری در زندگانی است، آن را کنار میزند و میگوید این اسلامی نیست، این شرعی نیست و این را انجام ندهید. این «نه» بزرگ او میشود به فقرزدایی، برابری و سلامت.
مردسالاری، حلقه گمشده از سند ۲۰۳۰ گرفته تا موج مسمومیتها
جمهوری اسلامی ایران، انگشت اتهام ویرانی خانواده ایرانی را بهسمت فمینیسم (تلاش برای رسیدن به برابری زن و مرد) میگیرد. البته از عدم برنامهریزی ایران برای رسیدن به اهداف سند۲۰۳۰ تا موج مسمومیتهای اخیر، آنچه حلقه مفقوده است، تلاش برای برابری انسانها نیست، مشکل از دل مردسالاری میآید. مردسالاریای که در حکومت بیش از سه دهه یک نفر بر یک کشور را مشکلساز نمیبیند. حتی اگر این فرد بیمارگونه بدنبال یافتن دشمن در همهچیز باشد.
یا با کمک اطرافیانش، در تلاش پروندهسازی برای همهچیز باشد. مانند متنی که وبسایت مکارم شیرازی در توضیح بدیهای سند ۲۰۳۰ منتشر کرد که میگوید:
مشکل را این آقایان مردسالار شیعه، تلاش غرب برای نفوذ بر جامعه و خانواده عنوان میکنند. میگویند به این دلیل اهداف ۲۰۳۰ برای نداشتن فقر، برای برابری و بهبود زندگانی همگان، برای زندگی پایدار با طبیعت را کنار میگذارند که این نفوذ صورت نگیرد. اما کوچکترین تلاشی هم نمیکنند تا برنامه اسلامیشان را برای نداشتن فقر، برای برابری و بهبود زندگانی همگان، برای زندگی پایدار با طبیعت معرفی و اجرا کنند.
این شیوه مردسالاری شیفته یک پدر تصمیمگیرنده برای همه، بدل به این شده که فرد ولایت فقیه بهجای آنکه ولایت کند، خیالپردازی میکند. بقیه حکومت هم خداگونه با او رفتار میکنند و اجازه هیچ تغییری نمیدهند. درنهایت این جامعه است که یک تلنگر، مهسا امینی، لازم دارد تا قیام کند.
یا به زبانی ساده، وقتی برای اهداف سند ۲۰۳۰، حالا به هر شیوهای که خدایتان اجازهاش را میدهد تلاشی نمیکنی، بهایش را عاقبت پرداخت خواهی کرد. سند ۲۰۳۰ قطعا مشخص است بهاعتراف خود خامنهای، توسط او از برنامههای دولت حذف شده است. به اعتراف خود او، خامنهای مانع اهداف ۲۰۳۰ شده است و اجازهاش را نداده است.
در موج مسمومیتهای اخیر، هنوز حلقه مفقوده پیدا نشده تا ارتباط مستقیمی بین خامنهای و حملهها نقش بزند. حتی اگر خامنهای درنهایت نقشی مستقیم در حمله به مدرسهها نداشته باشد، این او است فضای جامعه را با دستورهایش مساعد این حملهها کرده است. وقتی به دنبال دشمن به همه جا نگاه میکند به جز آینه، او فرعونی شده است که به جز سقوطش، راهی دیگر برای رسیدن به اهداف ۲۰۳۰ باقی نمیگذارد.
چه بخواهیم، چه نخواهیم، دوست نداشته باشیم یا داشته باشیم، برای آینده زندگی در ایران باید فکر کنیم. زمانمان هم خیلی کم است. از فکر تا عملمان میبایست هفت سال دیگر تمام شده باشد. آیا میتوانیم؟ یا در بنبست این شیوه مردسالاری باقی میمانیم؟ مردسالاری شبیه به این وقتی خامنهای در سال ۱۳۹۸ گفت:
«همین که عرض کردم؛ شما اینجا بنشینید سرباز درست کنید برای انگلیس و فرانسه و آمریکا و بقیه این وحشیهای کراواتزده ادکلنزده ظاهرساز؛ همینهایی که آدم میکشند بدون اینکه خم به ابرو بیاورند، به آدمکش کمک میکنند بدون اینکه خم به ابرو بیاورند؛ میگویند آقا چرا شما به سعودی کمک میکنید؟ میگویند ما به پولش احتیاج داریم؛ میدانند که در یمن چه کار دارد میکند، در عین حال کمکش میکنند. اینها بنشینند آنجا، ما برای اینها در ایران و در کشورهای آسیا و غرب آسیا و کشورهای اسلامی و مانند اینها، سرباز و پشتیبان و رعیّت تربیت کنیم؛ [سند] ۲۰۳۰ این است.»