همزمان با جنبش «زن، زندگی، آزادی» زنان زیادی در ایران دستگیر شده و در زندانهای مختلفی از جمله زندان قرچک ورامین (ندامتگاه شهرری) نگهداری میشوند. منابع آگاه که برخی از آنها به تازگی از زندان آزاد شدهاند، در این زندان دادگاههای مجازی و تلفنی در دو دقیقه، بدون حضور وکیل برای زنان بازداشتی برگزار میشد؛ بیآنکه معترضان حق دفاع از خودشان را داشته باشند. در همین زندان زنان معترض بازداشت شده در «اتاقهای شرعی» بازجویی میشدند و بعضی از بازجویان در همین اتاقها به آنها «پیشنهاد رابطه جنسی» میدادند.
تغییر کاربری باشگاه زندان به بند زنان بازداشتی
یکی از منابع آگاه از زندان قرچک ورامین که در جریان اتفاقات داخل این زندان قرار داشته، مشاهدات خود را برای زمانه بازگو کرده است:
«از ابتدای دستگیریها، جمعیت زنان بازداشتی بسیار بالا بود. به عنوان نمونه ۱۷۰ نفر فقط در بند ۸ زندان قرچک بودند. تعدادی از بازداشتیها که معمولا بالای ۳۰ سال بودند را به بخش قرنطینه میبردند و زیر ۳۰ سال را به بند ۸ منتقل میکردند. در دوره اوج بازداشتها، در این زندان جایی [سالنی] به نام باشگاه بود که اسم آن را به «نظارت» تغییر دادند، تختهای زیادی آنجا گذاشتند و بازداشتیهای جدید را به آنجا بردند. وضع آنجا خیلی بد بود. این زندانیان را بعدها که بند ۸ خلوت شد از نظارت به آنجا منتقل کردند. این اواخر همه زندانیان قرنطینه را هم به بند ۸ منتقل کردند.»
یکی دیگر از منابع زمانه ضمن تایید این موضوع، اشاره میکند که گاهی به دلیل حجم بالای بازداشتیها و کمبود فضا برای اسکان آنها، افراد ۳۰ سال را هم به بند ۸ منتقل میکردند. او میگوید:
«ما آنجا بودیم که شروع کردند در دارالقرآن و باشگاه تخت چیدن. گرمایش آنجا را نمیتوانستند تامین کنند و دائم پتوهای ما را میگرفتند. ما ۳ روز اعتصاب غذا کردیم و مطالباتمان هم عدم قبول زندانی جدید بود که آن زمان محقق شد. بعد میخواستند کمکم از باشگاه بازداشتیها بیاورند و در یک راهروی باریک کف زمین بخوابانند. یه روز حیاتالغیب (رئیس زندان) آمد تا انتهای سالن راه رفت و بعد گفت اینجا بخوابانید که به محض خروجاش بند شلوغ شد.»
منبع اول زمانه ادامه میدهد که در میان زندانیان زن از همه قشری حضور داشتند از کارمند، دانشجو، معلم تا خبرنگار و پزشک:
«تعداد زنان کارمند بالا بود. البته نام برخی از آنها رسانهای شد، اما برخی از زنان زندانی به دلیل تهدید بازجو، دادن حکم نهایی در دادگاه تجدیدنظر و نگرانی برای خانودههایشان حاضر نشدند که اسامی آنها رسانهای شود.»
برگزاری دادگاه دو دقیقهای و تلفنی بدون حضور وکیل
از زمان اوجگیری ویروس کرونا در ایران و محدودیتهای که برای حضور در امکان عمومی و شلوغ در نظر گرفته شد، دادگاههای مجازی از طریق ویدیوکنفرانس شروع به کار کرد و بسیاری از زندانیان سیاسی نیز در این دادگاههای مجازی مورد محاکمه قرار دارند. شرایط دادگاههای مجازی نیز تفاوتی با دادگاههای حضوری نداشته است و همچنان تضییع حقوق زندانیان از جنبههای مختلف مانند عدم دسترسی به وکیل گرفته تا امکان دفاع از خود، ادامه داشته است.
منبع آگاه زمانه درباره برگزاری دادگاههای مجازی در زندان قرچک چنین توضیح میدهد:
«زنان بازداشتشده اغلب در دادگاههایی که تنها چند دقیقهای کوتاه و حتی گاهی دو دقیقه طول میکشید محاکمه و محکوم میشدند و به بیشتر آنها حکم یک سال، دو سال و شلاق میدادند.»
این منبع آگاه توضیح میدهد برای زنان بازداشتی شهرهای حومه تهران مانند شهریار و پردیس نه در دوره بازپرسی و نه دادگاه برای آنها قرار وثیقه صادر نشده است. این منبع از برگزاری دادگاه تلفنی خبر میدهد:
«بعضی از آنها هنوز هم در بازداشت هستند. در شهریار دادگاه انقلاب وجود ندارد و آنها را به دادگاه انقلاب شهرهای دیگر هم اعزام نمیکردند. دادگاه آنهایی هم که برگزار شده به صورت ویدیوکنفرانس یا تلفنی بوده است. با توجه به کیفیت پایین اینترنت؛ بسیاری از اوقات این دادگاههای مجازی به دادگاه تلفنی تبدیل میشد؛ بدون اینکه قاضی و متهم همدیگر را ببینند. این دادگاههای تلفنی حداکثر در دو دقیقه با تهدید برگزار میشد و مثلا یک قاضی به متهم میگفت حکمی برای تو صادر میکنم که بیچاره شوی. در همین دادگاهها به ۹ نفر از زنان بازداشتشده در شهریار حکمهای دو سال حبس تعزیری ابلاغ شده. اتهام همه آنها اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت کشور، فعالیت تبلیغی علیه نظام، تشویق به فساد و فحشا و اخلال در نظم عمومی بوده است.»
به گفته این منبع آگاه حتی برای تعدادی از زنان بازداشتی دادگاهی هم برگزار نشده اما به آنها رای ابلاغ شده است.
این منبع آگاه درباره جزئیات بیشتر این دادگاهها توضیح داد که زنان بازداشتی را به اتاقهایی میبردند که در آنجا از طریق اینترنت و ویدیوکنفرانس دادگاهی شوند، اما به دلیل مشکل اینترنت، همانجا به شکل تلفنی دادگاهی میشدند.
آنچه در صحبتهای این منبع آگاه وجود دارد، نه تنها زندانیان سیاسی و بازداشتشدگان اعتراضات اخیر به دلیل عدم رعایت قوانین دادرسی در دادگاههای انقلاب مورد نقض حقوق قرار میگیرند، بلکه اینترنت و تلاش حکومت برای کنترل و فیلترینگ اینترنت نیز لایهای دیگری بر مشکللات و نقض قوانین در حق این زندانیان افزوده است و زندانیان با یک پروسه دادرسی تماما غیرقانونی و ناعادلانه مواجهه هستند.
یک منبع دیگر که با زمانه گفتوگو کرده است، میافزاد که زنان بازداشتی ساکن تهران همگی به صورت حضوری به دادگاه برده شدند، اما زنان بازداشتی شهرهای حومه چون شهریار و پردیس به صورت ویدیوکنفرانس برگزار شده است. این منبع تاکید میکند که حکم شلاق جزو احکامی است که برای اکثرا زنان بازداشتی صادر شده است.
بیاطلاعی زنان بازداشتی از تاریخ دادگاه دو دقیقهای
منبع آگاه به زمانه اشاره میکند که به زنان بازداشتی درباره تاریخ دادگاه مجازی آنها اطلاعی داده نمیشد. بلکه صبح زود روزی که قرار بود دادگاه برگزار شود، زندانبانها اسامی را میخواندند و بلافاصله به اتاق دادگاه مجازی در زندان منتقل میشدند:
«گاهی هم پیش آمد یک شب قبل دادگاه، اسمها را میخواندند که فردا برای آنها دادگاه تشکیل میشود.»
به گفته این منبع یکی از موارد تلخ زندان قرچک «درخواست خود زندانیان برای انجام بازجویی» بود تا وضعیت آنها سریعتر مشخص شود. او اشاره میکند مواردی بودند که فرد زندانی با یک بار بازجویی در ماه به دادسرا و دادگاه ارجاع میشد.
شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب یک دولت مستقل است
این منبع آگاه توضیج داد زنانی هم بودند که به دادگاه انقلاب اعزام میشدند و سرکارشان با امثال قاضی صلواتی بود و قاضی صلوتی نسبت به قاضیهای دیگر حکمهای سنگینتری صادر میکرد.
به گفته او قاضی صلواتی به وکلای بازداشتیها اجازه حضور در دادگاه را نمیدهد:
«درباره خود بازداشتیها هم پس از پرسیدن مشخصات آنها اجازه دفاع شفاهی و کتبی به آنها نمیدهد. شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب که شعبه قاضی صلواتی است، مانند یک دولت مستقل کار میکند. او حتی با سامانه ثنا هم کاری ندارد و برای افردای که بیرون از زندان هستند قبل از دادگاه از طریق این سامانه ابلاغیه نمیفرستد و زمان دادگاه و حتی روز قرائت حکم را هم از طریق تلفن به آنها اطلاع میدهند.»
اتاق شرعی محل بازجویی زنان
دو منبع آگاه از زندان قرچک ورامین به زمانه درباره استفاده بازجوها از «اتاق ملاقات شرعی» برای بازجویی اشاره کردند.
یکی از منابع زمانه درباره اتاق شرعی چنین توضیح میدهد:
«در زندان قرچک اتاقهای ملاقات شرعی برای زندانیان متاهل وجود دارد که بازجوها زنان را برای بازجویی به آنجا میبردند. این اتاقها تخت دو نفره دارد و زنان را روبهروی این تختها برای بازجویی مینشاندند. در برخی موارد به زنان پیشنهاد رابطه داده میشد که در زندان با هم باشند و در بیرون از زندان هم با هم رابطه داشته باشند. بازجو به آنها میگفت که اگر با من رابطه برقرار کنی من به تو کمک میکنم تا از زندان بیرون بروی به شرط اینکه در زندان با هم رابطه داشته باشیم.»
منبع دوم زمانه از پیشنهاد «برقراری رابطه جنسی» اطلاعی ندارد و میگوید چنین پیشنهادی به او داده نشده است، اما چنین توضیح میدهد:
«زنها را با چشمبند به اتاق شرعی میبرند، ولی مخصوصا میگفتند چشمبند را بالا بدهید که تخت را ببینند و برای آنها ایجاد ترس میکردند.»
به گفته منابع زمانه در نهایت این وضعیت مورد اعتراض زنان بند ۸ قرار گرفت و رئیس زندان برای اینکه زندان بد نام نشود، بازجویی از زنان در اتاق شرعی را ممنوع کرد.
این منبع آگاه به بعضی از موارد تعرض جنسی به زنان در هنگام بازداشت اشاره کرده و گفت:
«ماموران هنگام بازداشت زنان در خیابان به سینه و بقیه نقاط بدن آنها دست میزدند که ضرورتی نداشته است. در یک مورد، ماموران زن در وَن پلیس به نقاط حساس بدن یک بازداشتی دست زده و او را طوری نشگون گرفته بودند که بدناش زخم شده بود. او درخواست داده بود تا به پزشکی قانونی برده شود که به آن توجهی نکردند و جای زخمهای او به مرور خوب شد.»
منبع دوم زمانه یک نقشه کروکی از بندها و بخشهای اداری زندان قرچک کشیده که جایگاه بندها و اتاقهایی که در آنها بازجوییها، بازپرسیها و جلسات مجازی دادگاه برگزار میشد.
منبع دوم زمانه درباره مکانهایی که بازجوییها در آنجا صورت میگرفت چنین توضیح میدهد:
«در بخش اداری زندان، در جوار درب اندرزگاه یک ساختمان وجود دارد که بازپرسی و بازجوییها اغلب آنجا انجام میشد، یک اتاق بود که چند سیستم آنجا بود. یک راهروی بزرگ وجود دارد که اندرزگاه بود؛ در قسمت جلو بند قرنطینه است و بعد ۱۰ بند دیگر. درب این راهرو به حیاط میرسید و با کمی فاصله در سمت راست درب بخش اداری وجود دارد که بخش مددکاری و اینها هم آنجا بود. روبهروی درب اندرزگاه هم بهداری بود که یک سری از بازجوییها هم در طبقه بالای بهداری انجام میشد. بچههایی که برای اتاق ملاقات شرعی رفته بودند را با چشمبند برده بودند و مسیر دوریتری بوده است، همه نمیدانستند دقیقا کجاست.»