سعید مدنی (۱۳۳۹)، جرمشناس و پژوهشگر برجسته مسایل اجتماعی و البته فعال سیاسی شناختهشدهای است که در چند دهه اخیر بارها بازداشت، زندانی و تبعید شده است. او از جمله چهرههای خوشنامی است که از یکسو درباره مسایل حساس اجتماعی ایران پژوهش کرده و از سوی دیگر با محافظهکاری مرسوم آکادمیک در ایران همراه نبوده و سیاست بخشی جدانشدنی از فعالیتهایش بوده است.
در کارنامه سعید مدنی، چندین کتاب و مقالاتی متعدد درباره مسایل اجتماعی ایران به چشم میخورد. او عضو سابق هیئت مدیره انجمن جامعهشناسی ایران، سردبیر پیشین فصلنامه «رفاه اجتماعی»، سردبیر و عضو هیئت تحریریه پیشین نشریه «ایران فردا» بوده و با روزنامهها و نشریات متعدد دیگری همکاری داشته است.
مدنی پیش از جنبش اعتراضی اخیر در ایران بازداشت شد و به تازگی حکم ۹ سال زندان برای او صادر شده است. او کمی پیش از بازداشت به قصد گذراندن فرصت مطالعاتی به دعوت دانشگاه ییل قصد سفر به امریکا داشت که در فرودگاه پاسپورتش ضبط شد. او اردیبهشتماه امسال برای چندمینبار در طول این سالها دستگیر و زندانی شد و اینک در بند چهار زندان اوین در حبس است. مدنی پیشتر هم در سالهای ۱۳۷۹ و ۱۳۹۰ بازداشت و زندانی شده بود. در سال ۷۹ در پرونده موسوم به «ملی_مذهبیها» او را چهار ماه در سلول انفرادی حبس کردند و در سال ۱۳۹۰ به زندان و تبعید به بندرعباس محکوم.
پژوهشهای مدنی مفصلتر از آنند که بتوان در متنی کوتاه مرورشان کرد اما دستکم میتوان برخی نقاط عطف را در کار او برجسته کرد و تلاش کرد پاسخ داد که چرا مدنی بارها دستگیر شده و تحلیل و تلقی او از وضعیت کنونی جامعه ایران چه بوده است.
ستمدیدگان و صاحبان قدرت
از عمر مطالعات اجتماعی در ایران بیش از پنج دهه میگذرد اما دولتهای مختلف در طول این چند دهه اغلب بیتوجه به پژوهشهای اجتماعی بودهاند و با نگاه امنیتی و به کارگیری سرکوب به مقابله با مسایل اجتماعی رفتهاند. این مسئله البته مختص به دولتهای پس از انقلاب نیست و در حکومت پهلوی نیز کموبیش همین شرایط حاکم بوده است. نحوه برخورد با پدیدههای اجتماعی چون حاشیهنشینی و مسکن خودساخته، دستفروشی، اعتیاد و… نمونههاییاند که نشان میدهند دولتها در ایران اعتقادی به درک درست بحرانهای اجتماعی نداشتهاند و با به حاشیه راندن و حذف نگاه جامعهشناختی در پی حذف مسئله از طریق به کارگیری روشهای پلیسی بودهاند.
سعید مدنی از شناختهشدهترین و پرکارترین جامعهشناسان سالهای اخیر در ایران است که پیگیرانه مسایل اجتماعی ایران را مورد بررسی قرار داده و علاوه بر این از نگاهی جامعهشناختی به تحلیل وقایع و رخدادهای سیاسی ایران پرداخته است. مدنی در بسیاری از پژوهشهایش میگوید که نگاه علمی و جامعهشناسانه باید جایگزین نگاه امنیتی به مسایل اجتماعی شود و بر تغییر این زاویه دید به عنوان گام نخست حل بحرانهای اجتماعی تاکید دارد.
دامنه پژوهشهای مدنی اگرچه گسترده است اما چند نقطه کانونی در کارنامه او دیده میشود. او در مطالعات مختلفش بر فقر و نابرابری تاکیدی خاص داشته و معتقد است که فقر و نابرابری به مسایل اجتماعی درهمتنیدهای چون روسپیگری، اعتیاد، کودکآزاری و غیره دامن میزند. اعدام، خشونت، حاشیهنشینی و کولبری از دیگر مسایلی بودهاند که مدنی در طول سالهای مختلف دربارهشان مطالعه کرده و مقالات یا کتابهایی دربارهشان منتشر کرده است. مسائلی که مدنی در پژوهشهایش به سراغشان رفته از موضوعاتی هستند که به دلیل حساسیتهای حکومتی کمتر مورد توجه بودهاند.
یکی از ویژگیهای برجسته و مشترک پژوهشهای مدنی این است که او همواره به نقش «قدرت» در شکلگیری بحرانهای اجتماعی توجه داشته است. او در مقدمه ویرایش دوم کتاب «جامعهشناسی روسپیگری» نوشته:
«…تاکید میکنم که بحث حکم مشروع یا نامشروع صادر کردن برای تنفروشی نیست. این میدانی است که قدرت برای ما تعیین کرده است. به هر حال در ارزیابی نهایی روسپیگری منجر به استثمار زنان و گاهی مردان (به عنوان تنفروش) میشود و لذا شکی در ظالمانه و غیرانسانی بودن روابط حاکم بر آن نیست، بلکه موضوع فراتر از صدور احکامی است در مدح یا ذم آزادی جنسی، زیرا اساسا تنفروشی و آزادی جنسی تنها منحصر به زنان نیست. مسئله مهم فراموش کردن نقش و منافع قدرت در اصرار بر ممنوعه بودن حوزه بحث و گفتگو در این زمینه و واکاوی و به اعتباری تبارشناسی آنچه است که در چهار دهه اخیر رخ داده، و امروز ما را با وضعیتی به مراتب وخیمتر درباره جنس و جنسیت مواجه کرده است. سالهاست سخن فرادستان و صاحبان قدرت را در تقبیح فروش تن و تحقیر روسپیان شنیدهایم و جز آن هیچ نشنیدهایم. شاید وقت آن رسیده تا سخن ستمدیدگان را بشنویم و به تبارشناسی دانش و زندگی کسانی گوش دهیم که حدف شدهاند تا به خدمت گرفته و استثمار شوند.»
تلاش مدنی برای نشان دادن نقش «فرادستان و صاحبان قدرت» در شکلگیری بحرانهای اجتماعی و تاکید بر لزوم شنیدن صدای ستمدیدگان و حدفشدگان از جمله وجوه تمایز و اهمیت پژوهشهای او است که البته بیهزینه هم نبوده است.
مضحکه سیستم امنیتی و دادگاههای انقلاب
اتهامی که سعید مدنی بر اساس آن به ۹ سال حبس محکوم شده در تضاد کامل با عملکرد و تحلیلها و موضعگیریهایش قرار دارد و میتوان آن را مشتی نمونه خروار از روند صدور احکام برای زندانیان سیاسی در ایران دانست. حتی آشنایی مختصر با مواضع مدنی نشان میدهد که احکام دادگاههای انقلاب تا چه حد دلبخواهی، دستوری و به دور از واقعیتاند. ملاقات با عناصر مشکوک بیگانه و انتقال منویات و خطوط عملیاتی آنها به برخی عناصر سابقهدار داخل کشور، ارتباط مشکوک خارجی و اقدامات ضدامنیتی به عنوان دلایل بازداشت و محاکمه مدنی عنوان شده است.
واژههایی چون «عناصر مشکوک» و «بیگانه» و «منویات» در اتهام مدنی، بیش از آنکه پایی در واقعیت داشته باشد آشکارکننده ذهنیت دستگاه امنیتی حکومت است. این واژهها به حدی توسط نهادهای حکومتی و دستگاههای امنیتی درموارد مختلف تکرار شدهاند که معنای واقعیشان را از دست دادهاند. بهواقع مضحک است که فکر میکنند همه باید در پی عمل به «منویات» قرد یا جایی باشند و کسی چون سعید مدنی باید به امریکا سفر کند تا بتواند منویات عناصر مشکوک بیگانه را به داخل انتقال دهد.
اما آیا نمیدانند که این صحنه چقدر مضحک است؟ میدانند اما برایشان اهمیتی ندارد که اتهامها و محاکمهها را کسی باور میکند یا نه. مسئله اصلا باورپذیربودن و حفظ ظاهر نیست و حتی گاهی عامدانه خلاف این عمل میکنند. مسئله ساختن روایتی جعلی و پروبال دادن به آن و تکرارش در همه موارد است. همه باید «استانداردها» و موازین موجود را رعایت کنند و اگر نکنند با واژههایی از معنا تهیشده با اعدام و زندان و محرومیتهای مختلف مواجه میشوند. آنها که استانداردها را رعایت و بازتولید میکنند میتوانند در تلویزیون حکومت تحلیل انتقادی و جامعهشناختی از بحران کنونی جامعه به دست دهند اما آنها که غیرخودی و فاقد استانداردهای حکومتیاند به دلیل انتقال «منویات» عناصر مشکوک بیگانه در حبساند. صحنه از این هم مضحکتر است. خودشان هم میدانند آنان که واقعیت را میدانند و راست میگویند نه در تلویزیون حکومتاند و نه در میان عناصر مشکوک بیگانه بلکه در زنداناند. وکیل سعید مدنی اخیرا به شرق گفته که در جریان خیزش اخیر چندبار در زندان به سراغ مدنی رفتهاند تا با او درباره مسئله خشونت مشورت کنند. لابد میخواهند با کمک منویات عناصر مشکوک بیگانه از بحران کنونیشان گذر کنند.
امید به گذار دموکراتیک و جنبشهای اجتماعی
مدنی جامعهشناسی است که همواره تحلیلها و انتقادهایش را به صورت علنی بیان کرده و بارها درباره گذار دموکراتیک از طریق قدرتگیری جنبشهای اجتماعی در داخل ایران گفته و نوشته بود. او سالها است که با تحلیل وضعیت اجتماعی ایران میگوید بحرانهای متعدد و ساختاری سبب شدهاند که جامعه در وضعیت جنبشی قرار بگیرد و به همین دلیل است که نارضایتیهای موجود به سرعت تبدیل به اعتراضات اجتماعی و سیاسی میشود.
مدنی جنبشهای اجتماعی ایران را صف مقدم دموکراسیخواهی در ایران میداند و برخلاف آنچه به او نسبت دادهاند هیچگاه چشم به خارج از ایران یا به اصطلاح خودشان «منویات عناصر مشکوک خارجی» نداشته است. اساسا کسی که بر اهمیت جنبشهای اجتماعی باور دارد مخالف تلاش برای تغییر از طریق ارتباطگیری با سازمانها یا کشورهای خارج از ایران است. مدنی از جمله زندانیان سیاسی سالها و دهههای اخیر است که هیچگاه نگاهی به خارج از ایران و کشورهای غربی نداشته و در مقالهها و مصاحبههای متعددی به گذار دموکراتیک و اصلاح ساختاری از طریق قدرتگیری جنبشهای اجتماعی تاکید کرده است.
پس از اعتراضات آبان ۹۸ گزارشی پژوهشی با عنوان «آتش خاموش» منتشر شد که به تحلیل وضعیت پرداخته بود. مدنی مدیریت این طرح پژوهشی را برعهده داشت. گزارش در بخش پایانیاش تصویری از آینده به دست داده که نشانههایی از آن در خیزش اخیر قابل مشاهده است. این گزارش در بررسی اعتراضات آبان میگوید که ما از یکسو با شورش معیشتی ناشی از افزایش قیمت بنزین روبرو بودیم و از دیگرسو با جنبش جوانان که به طور کلی از وضع موجود به شدت ناراضیاند در ادامه میگوید:
«جنبش جوانان شهری تلاشهای ناهماهنگی است که جهتی عام دارد و به آهستگی و همراه با تامل به آن سو حرکت میکند. جنبش جوانان طولانیمدت و مداوم است. این جنش معمولا رهبری شناختهشدهای ندارد و تبلور یک اعتراض یا ترسیم کلی نوعی موجودیت آرمانشهری اما فاقد تعریف دقیق است. از حیث جمعیتشناختی، منظور از جوانان افراد در بازه سنی ۱۵ تا ۲۹ سال هستند. در غالب جنبشهای جواانان و جوانان شهری، دانشجویان و دانشآموزان محوریت دارند.»
گزارش میگوید در بین جنبشهای اجتماعی جنبش جوانان به دلیل آنکه بیش از هر چیز ماهیتی دموکراسیخواهانه دارد اهمیت زیادی در گذار به دموکراسی دارد. مدنی در تحلیلهایش امیدی به اصلاحات حکومتی نداشته اما درباره تبعات انقلاب و پیشبینیناپذیر بودن آن هم هشدار میداده است. او بحرانها را ساختاری میداند و به اصلاحات و تغییرات ساختاری با عاملیت جنبشهای اجتماعی امید داشته است. اما این پرسش امروز مطرح است که در وضعیتی که حکومت جز سرکوب حداکثری هیچ راه دیگری برای کنترل جامعه ندارد چگونه میتوان بدون انقلاب به تغییرات ساختاری دست زد؟ این پرسش و پرسشهایی نظیر میتوانند به بحثهایی منجر شوند که تصویر روشنتری از آینده به دست میدهند. اگرچه مدنی و بسیاری دیگر از فعالان سیاسی و اجتماعی اکنون در زندان به سر میبرند و سرمایههای جنبشهای اجتماعی و آینده ایران به شمار میروند، اما هنوز بسیارند تحلیلگران و فعالان سیاسی و اجتماعی مترقی، چه در ایران و چه در خارج از ایران، که میتوانند با تحلیل مدام وضعیت تصویر روشنی از واقعیت کنونی و مسیر پیش رو به دست دهند.
با عرض سلام و احترام خدمت شما با توجه به اینکه بیشتر از 100 روز است که قیام در ایران جریان دارد اما به نظر می رسد آتش قیام در حال خاموشی است و این یعنی شکست ملت ایران و پیروزی جمهوری اسلامی خامنه ای وقتی می بیند که رژیم در حال سقوط است از انواع ترفندها بهره می برد مثلا به مسئولان دولت دستور می دهد تا قیمت سکه طلا و دلار را افزایش دهند قیمت مرغ و گوشت را گران کنند قیمت خانه و ماشین را گران کنند تا مردم ایران دائما در صف های طولانی باشند و وقت شان را تلف کنند یا به مردم میگویند ویروس کرونا دوباره در ایران آمده است تا مردم در خانه بمانند و به کف خیابان نیایند اینکارها باعث خواهد شد تا مردم ایران که به دنبال هدف اصلی که سرنگونی حکومت است نروند اسرائیل می گوید تا دو یا سه سال اینده به تاسیسات اتمی ایران حمله می کند که به نظر من این زمان خیلی دیر است و باعث خواهد شد که رژیم به اولین کلاهک هسته ای دست پیدا کند و با ان اسرائیل را برای همیشه ار بین ببرد سرنگونی جمهوری اسلامی باید هر چه سریعتراتفاق بیفتد
سعید / 31 December 2022