هنوز غم کشته شدن سارینا اسماعیلزاده بر دلهای خانواده و مردم تازه است که خبر میرسد سارینای دیگری این بار در کردستان به همان شیوه، یعنی اصابت ضربات متعدد باتون به سر کشته شده است. و باز همان سناریوی تکراری برای او به اجرا در میآید: پدرش را مقابل دوربین مینشانند تا بگوید دخترش خودکشی کرده است.
سارینا ساعدی، نوجوان ۱۵ ساله اهل منطقه حاشیهنشین نایسر در سنندج، یکی دیگر از جانباختههای اعتراضهای سراسری نسبت به قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی است.
فریدون نصرتی، دایی مادری سارینا ساعدی در گفتوگو با زمانه جزئیات و نحوه کشته شدن این نوجوان را توضیح داده است و به گفته او خانواده سارینا به قدری تحت فشار هستند و از جانب نیروهای امنیتی تهدید شدهاند که ناچار به سکوت شدهاند، به همین جهت او تلاش کرده از منابع موثق دیگری اطلاعات مربوط به کشته شدن سارینا را دریافت کند.
فریدون نصرتی درباره تهدیدهایی که متوجه خانواده سارینا ساعدی شده به زمانه میگوید:
«فشارهای زیادی بر روی خانواده سارینا بوده و آنها را به شدت با تهدید ترسانده بودند، من هم تا دو روز بعد از کشته شدن سارینا نتوانستم با آنها صحبت کنم. منم ابتدا از اینطرف و آنطرف خبرها را دریافت میکردم.»
چهارشنبه چهارم آبان مراسم چهلم ژینا (مهسا) امینی بود و در پی آن اعتراضهای گسترده در شهرهای مختلف، از جمله شهر سنندج رخ داد و سارینا ساعدی روز چهارشنبه در جریان اعتراضهای منطقه نایسر از جانب نیروهای امنیتی مورد ضرب و شتم با باتون قرار گرفت:
«عصر روز چهارشنبه در سنندج و نایسر، جایی که خانواده سارینا زندگی میکنند نیز مانند شهرهای دیگر اعتراضات آغاز میشود. سارینا هم ظاهرا آنجا در اعتراضات شرکت میکند، بعد وقتی که به خانه بر میگردد متوجه میشوند که حالت نرمالی ندارد، گیج و منگ بوده و لباسهایش هم گرد و خاکی بوده… از او میپرسند چی شده؟ میگوید چیزی نیست در راه که میآمدم افتادم به همین دلیل لباسهایم خاکی است. ولی خانوادهاش وقتی میبینند حالاش عادی نیست چندین بار از او میخواهند تا به دکتر یا بیمارستان بروند، ولی قبول نمیکند.»
به گفته فریدون نصرتی سارینا ساعدی آن شب سریعا میخوابد. پدر و مادر سارینا زمانی که او حدود چهار سال داشت از هم جدا شده بودند و او در خانه مادربزرگ مادریاش زندگی میکرد. صبح روز بعد مادربزرگ سارینا تصمیم میگیرد به خانه یکی از دخترهایش برود و سارینا را از خواب بیدار نمیکند تا استراحت کند:
«ظهر حدود ساعت ۲:۳۰ – ۳ مادر بزرگاش به خانه به میگردد، ولی میبیند سارینا هنوز خواب است، او را صدا میزند ولی جواب نمیدهد و متوجه میشود که جان سپرده است. سپس پدر سارینا و دیگر دخترهایش را صدا میزند، همه شوکزده میشوند که چه اتفاقی افتاده است، ابتدا خانواده گمان میکنند که ممکن است سارینا خودکشی کرده باشد، اما به چه دلیل نمیدانند…»
خانواده سارینا ساعدی او را سریعا به بیمارستان توحید سنندج میبرند و در بیمارستان بعد از معاینه و بررسی به آنها گفته میشود که با باتون به سرش ضربه وارد شده است:
«وقتی هم که بدناش را نگاه میکنند تمام سیاه و کبود شده بود از بس که ضرب و شتماش کرده بودند. در بیمارستان ظاهرا به نیروهای امینی اطلاع میدهند و وقتی نیروهای امنیتی سر میرسند موبایل سارینا و پدرش را ضبط میکنند و هنوز هم موبایل سارینا را پس ندادهاند. حتی شماره تماس تعدادی از اعضای فامیل که آنجا بودند را از آنها میگیرند و میگویند شمارههای شما پیش ما است و آنها را شنود میکنیم، اگر در این رابطه با کسی صحبت کنید بازداشت میشوید… آنها را به شدت تهدید میکنند. به همین خاطر تا چند روز هیچکس جواب تلفن را نمیداد و ترسیده بودند…»
بر اساس گواهی فوت سارینا ساعدی که در تاریخ ۹ آبان ۱۴۰۱ صادر و به دست زمانه رسیده است، علت فوت «نامعلوم» اعلام شده است، در حالی که در گزارش صدا و سیما تلاش داشتند مرگ این نوجوان را خودکشی با مصرف مواد مخدر و داروهای روانگردان جلوه دهند.
بنا به گفته فریدون نصرتی، تا ساعت دو بامداد جمعه ۶ آبان خانواده را در بیمارستان معطل میکنند، سپس حوالی ساعت دو و نیم بامداد پیکر سارینا را با آمبولانس و با همراهی دو خودروی نیروهای امنیتی به آرامستان بهشت محمدی منتقل کردند و آنجا به خاک سپردند. تنها شش هفت نفر از اعضای خانواده و فامیل در مراسم خاکسپاری سارینا حضور داشتند.
فریدون نصرتی در ادامه به زمانه میگوید:
«روز جمعه (۶ آبان) نیز مراسم ختم کوچک و بیسروصدایی در منزل پدری سارینا در نایسر برگزار شد، اما خانواده تصمیم گرفت یک مراسم ختم دیگر در روستای خودشان به نام “گرگر علیا” برگزار کنند، ولی نیروهای امنیتی با آنها تماس میگیرند که به مراسم هرچه سریعتر پایان دهند.»
در حالیکه در بیمارستان توحید سنندج به خانواده سارینا ساعدی گفته بودند که بر اثر ضربات باتون به سر دچار خونریزی داخلی شده است، هاشم ساعدی پدر او را همان شب برای اعتراف اجباری مقابل دوربین صداوسیما میگذارند. به گفته فریدون نصرتی نهادهای امنیتی پدر سارینا را تهدید کرده بودند اگر مصاحبه نکند، جنازه را به آنها تحویل نخواهند داد.
در ویدیو اعتراف تلویزیونی پدر سارینا، او در حالی که سرش را پایین انداخته و به دوربین نگاه نمیکند، در پاسخ به سوال خبرنگار میگوید: «دخترم با خانواده مادرش مشکل داشت و پدربزرگ و مادربزرگاش گفته بودند دیگر اینجا نیا، احتمالا به همین دلیل بوده [خودکشی کرده]. دکترها گفتند چیزی خورده و مسموم شده…»
در همین گزارش صداوسیما، فردی که به عنوان «کادر مدرسه محل تحصیل سارینا» معرفی میشود، در پاسخ به سوال خبرنگار که درباره سابقه «خودکشی سارینا» سوال میپرسد ادعا میکند «گویا سال گذشته سابقه خودزنی داشته» است.
علاوه بر اینها حسن عسگری فرماندار سنندج نیز همان شب طی مصاحبهای ادعا میکند بررسیهای اولیه نشان میدهد «علت فوت [سارینا] مصرف مواد مخدر و یا روانگردانها بهصورت اتفاقی و یا خودکشی» بوده است.
گزارش پزشکی قانونی هنوز به صورت رسمی علت مرگ سارینا ساعدی را به خانواده اعلام نکرده است، اما مقامها و صداوسیما سعی کردند مرگ او را با ادعاهای مختلفی مانند مصرف موادمخدر و روانگردان «خودکشی» جلوه دهند. سناریویی آشنا که برای سارینا اسماعیلزاده و نیکا شاکرمی که هر دوی آنها نیز بر اثر ضربات باتون کشته شدند نیز توسط مقامات و رسانههای جمهوری اسلامی عنوان شد.
سارینا ساعدی متولد ۱۹ مهر ۱۳۸۶ بود و تنها ۱۹ روز از آغاز پانزدهمین سال زندگیاش گذشت که او را کشتند.
روز دوشنبه ۹ نیز مراسم هفتم سارینا ساعدی در آرامستان بهشت محمدی سنندج برگزار شد و تعدادی زیادی از مردم در این مراسم شرکت کردند. در ویدیویی که به دست زمانه رسیده صدای ضجههای مادر و پدر سارینا شنیده میشود که به زبان کُردی میگویند: «فرزندم، خودم به قربانت شوم…»
هنوز آمار رسمی و دقیقی از تعداد جانباختهها و افراد بازداشتشده در جریان اعتراضها به کشته شدن مهسا امینی وجود ندارد.
بنا به آمار سازمان حقوق بشر ایران، تا کنون دستکم ۲۷۷ تن از جمله ۴۰ کودک (همه افراد زیر ۱۸ سال) در اعتراضات سراسری کشته شده اند. وبسایت «هرانا» وابسته به فعالان حقوق بشر در ایران از ۲۸۳ کشته خبر داده است.
با وجود فشارها، سرکوب گسترده و خشونتآمیز نیروهای امنیتی در شهرهای مختلف ایران، اعتراضها به قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی در چهارگوشهی ایران ادامه داشته است و در تصاویر و ویدئوهای منتشرشده به وضوح دیده میشود که نیروهای سرکوب به سمت معترضان با سلاحهای کشنده تیراندازی میکنند.
فرد در اسلام چه راستین چه غیر آن بی حقوق وبی حرمت و تنها وبی کَس وکار ست، زن در اسلام برده ست کودک در اسلام در ردیف احشام …عقیدهء آزاد در اسلام معصیت و موجب عقوبت ست موسیقی ،حرف حق حرام ست سکس بدون جواز ملا گناه کبیره ست این دین جهالت مرگ و عبودیت ست ، دروغ چرا؟ همهء ادیان آسمانی همین اند اما بیشتر ادیان را بشریت آزاد اندیش و آزادیخواه در طول قرنها در قفس کرده است این یکی را «اسلام» که ابزار محبوب جهان کاپیتالیسم ست ا
را هرگز نگرفتند و مهار نکردند اسلام هچنان چرخ میزند و نکبت می آفریند دفاع از موجودیت اسلام تحت پوشش عوامفریب احترام به باور!!؟ های مردم از نظر
منطق و شعور متعارف بی اعتبارو ریکارنه است ۰ «منصور حکمت»
mashang / 04 November 2022
لطفا درباره کشتار مهاباد هم مطلب بنویسید
حداقل 10 نفر را کشتند و تعداد بی شماری زخمی شدند هفته قبل.
سه گلوله جلو در خانه ما به یکی زدند
یک پیرزن را که از بچگی میشناختم روی پنجره به گلوله بستند
لطفا با گروهها و نهادهای محلی و قومی کردستانی تماس بگیرید
اینجا اینترنت را قطع کرده اند و من با بدبختی تماس گرفته ام
مستعار / 04 November 2022
ن قطع شوند تا نتوانند اسلحه به دست گیرند.
تنها زمان مجازات زنان با مردان برابرند!!!؟؟؟
وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما جَزاءً بِما کَسَبا نَکالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ (مائده ۳۸)
و مرد و زن دزد را به [سزاى] آنچه کردهاند، دستشان را به عنوان کیفرى از جانب خدا ببُرید، و خداوند توانا و حکیم است.
آیه ۲۲۲ سورهء بقره
mashang / 04 November 2022
تصحیح: تنها زمان مجازات زنان با مردان برابرند!!!؟؟؟ وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما جَزاءً بِما کَسَبا نَکالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ (مائده ۳۸) و مرد و زن دزد را به [سزاى] آنچه کرده اند، دستشان را به عنوان کیفرى از جانب خدا ببُرید، و خداوند توانا و حکیم است. آیه ۲۲۲ سورهء بقره
mashang / 04 November 2022