خبر نداشت که شب قبل پدرش زیر شکنجه کشته شده… عکسی از پدر، عمه و عموی بازداشتشدهاش را در دست گرفته بود و به امید یافتن خبری از آنها به دوربینها نگاه میکرد از سرنوشت بیاطلاع اعضای خانوادهاش میگفت؛ لحظه تراژیکی که به غمانگیزترین اتفاق تجمع چندین هزار نفری ایرانیان در برلین به تاریخ ۲۲ اکتبر / ۳۰ مهر تبدیل شد.
رامتین فاتحی، شهروند سنندجی ساکن آلمان و دانشجوی پرستاری، جوانی بود که با در دست داشتن عکس پدرش رامین فاتحی، عمو و عمهاش وریا و رادا فاتحی، از بازداشت آنها توسط وزارت اطلاعات و بیخبری از سرنوشتشان میگفت، او خبر نداشت که همان لحظه تصویرش در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود.
در جریان اعتراضهای سراسری ایران نسبت به قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی، صحنههای غمانگیزی از این دست کم نیستند؛ از کشته شدن کودکان و نوجوان، گریه دختر فرشته احمدی بر مزار مادر تا به رگبار بستن معترضان و نمازگزاران در زاهدان و حمله به مراسم خاکسپاری و تشییع کشتهشدهها توسط نیروهای امنیتی. همه و همه از عزم حکومت برای سرکوب خشونتبار اعتراضهای مردم در ایران حکایت دارند.
رامین فاتحی و برادرش وریا فاتحی، ۲۱ مهر توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت شدند و روز بعد خواهر آنها به نام رادا فاتحی بازداشت شد. تاکنون از علت بازداشت این شهروندان سنندجی و اتهامهای احتمالی علیه آنها اطلاع دقیقی در دست نیست، اما در حالی که تنها ۹ روز از بازداشت رامین فاتحی گذشته بود، در تاریخ ۲۹ مهر به خانواده او اطلاع داده شد در بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج «خودکشی» کرده است. اما به گفته خانواده این شهروند سنندجی، او زیر شکنجه کشته شده است.
رامتین فاتحی، فرزند رامین فاتحی در گفتوگو با زمانه جزئیات بیشتری درباره کشته شدن پدرش و تداوم بیخبری از عمو و عمهاش گفته است.
◼️ گفتوگوی زمانه با رامتین فاتحی را بشنوید:
رامین فاتحی در وانتبار تلفنی کار میکرد و به گفته رامتین پسرش، در روز بازداشت مشغول جابهجایی بار مشتری در نزدیکی سقز بود:
«پدرم در حالی که مشغول جابهجایی بار مشتری از سنندج به سقز بودند، توسط نیروهای سرکوبگر و اطلاعاتی بازداشت و به مکانی نامعلوم برده شدند و همان روز عصر هم به منزل پدربزرگم ریختند و عمویم را دستگیر کردند… یک روز بعد هم به منزل عمهام که با دخترش زندگی میکند یورش میبرند و او را هم بازداشت و به مکان نامعلومی میبرند. تا الان هم هیچ اطلاعی از آنها نداریم، آشنا و نزدیکان ما چندین بار به اطلاعات، دادگاه و زندان سنندج مراجعه کردهاند و درخواست داشتند تا خبری از وضعیت و محل نگهداری آنها بدهند، ولی هیچ خبری ندادند و حتی تهدید کرده بودند که اجازه گرفتن وکیل هم ندارند و گفتند اینجا نیستند، هیچ اطلاعی از آنها نداریم…»
به گفته رامتین فاتحی، پدرش نزدیک باغی در اطراف سقز دستگیر شده است و در طول مدت بازداشت او هیچ تماسی با خانوادهاش نداشت.
رامتین فاتحی میگوید جمعه شب ۲۹ مهر با دایی پدرش از اداره اطلاعات سنندج تماس گرفته میشود و از او میخواهند برای شناسایی جنازه رامین فاتحی به اداره اطلاعات مراجعه کند:
«حتی اجازه ندادند برای پدرم مراسم خاکسپاری گرفته شود و خود آنها (نیروهای امنیتی) شبانه پدرم را دفن کردند. زیر وحشیانهترین شکنجهها پدرم را به شهادت رساندند. آخرین آماری که من دارم با یک پُتک یا یک جسم سنگین به سر پدرم ضربه زدند و از چندین نقطه مختلف شکستگیهای شدیدی در سرش ایجاد شده بود. حتی اجازه ندادند کسی که جسد را شناسایی کرده بدن پدرم را ببیند.»
به گفته رامتین فاتحی دایی رامین فاتحی هنگام شناسایی جنازه تنها توانسته بود صورت او را ببیند و ماموران اطلاعاتی اجازه رویت پیکر را نمیدهند.
رامتین فاتحی روز ۲۲ اکتبر / ۳۰ مهر در تجمع ایرانیان اروپا در برلین شرکت کرده بود، اما از کشته شدن پدرش اطلاع نداشت. او درباره نحوه اطلاع از کشته شدن پدرش به زمانه چنین توضح داد:
«من هم مثل هزاران ایرانی دیگر رفته بودم تا صدای اعتراضات ایرانیان علیه جمهوری ننگین اسلامی باشم، عکس پدرم، عمو و عمهام را چاپ کرده بودم و تقاضا داشتم که رسانهها و مردم ایران صدای آنها باشند، ولی من متاسفانه خبر نداشتم که یک شب قبل از این ماجرا پدرم را زیر شکنجه به شهادت رساندهاند. شب همان روز بعد از راهپیمایی یکی از دوستانم که در آلمان زندگی میکند با من تماس گرفت و گفت حال پدرت بد شده و او را به بیمارستان بردهاند، من هم خیلی ناراحت شدم، شک کردم و پیش خودم گفتم اتفاقی افتاده است، کسی که اطلاعات رفته باشد میداند آنجا وحشیانهترین شکنجهها را میدهند و اگر کسی را به بیمارستان ببرند حتما بلایی سرش آوردهاند. یکی دو ساعت بعد با یکی دیگر از عموهایم تماس گرفتم که در سلیمانه (کردستان عراق) زندگی میکند، گفتم راستاش را به من بگویید، چه اتفاقی برای پدرم افتاده است؟ عمویام گفت پدرت را در اطلاعات سنندج زیر شکنجه به شهادت رساندند… این لحظهای بود که کل دنیا روی سرم خراب شد…»
رامتین فاتحی توضیح میدهد با اطلاع از خبر کشته شدن پدرش بسیار حال روحی پیدا میکند و از راه دور نگرانیها برای او دو چندان بود:
«پدرم شهید راه آزادی و انسانیت بود، راهش ادامه پیدا خواهد کرد و در کنار خانواده بزرگتری به اسم ایران تا روزی که نفس و توان در جان دارم، برای آزادی ایران مبارزه خواهم کرد و نمیگذارم خون پدرم پایمال شود و باعث و بانی آن را در دنیا رسوا خواهم کرد…»
به گفته رامتین فاتحی جمعهشب ۲۹ مهر پیکر پدرش را در گورستان بهشت محمدی سنندج به خاک میسپارند. از دایی رامین فاتحی که برای تحویل پیکر به اداره اطلاعات مراجعه کرده بود، تعهداتی مبنی بر عدم اطلاعرسانی و برگزاری مراسم ختم اخذ میشود.
نیروهای امنیتی ابتدا قصد داشتند رامین فاتحی را در گورستان «لعنت آباد» (نامی که حکومت بر روی آن گذاشته و محل دفن زندانیان سیاسی و شهروندان بهایی است) قروه به خاک بسپارند:
«اطلاعات شبانه پدرم را دفن کرد و اجازه ندادند هیچکس حضور و مشارکت داشته باشد. اجازه برگزاری مراسم سوگواری هم ندادند و حتی تهدید کردند اگر مراسم سوگواری بگیرید همه را دستگیر میکنیم. تنها یک مراسم سوگواری کوچک در خانه ما گرفته شد که اطلاعات مراسم سوگواری را بهم ریخت و دایی پدرم را هم بازداشت کردند.»
رامتین فاتحی میگوید از زمان بازداشت و حتی بعد از کشته شدن پدرش، هیچ اطلاعی از وضعیت وریا و رادا فاتحی، عمو و عمهاش ندارند و جان آنها در خطر است.
در روزهای گذشته و طبق اطلاعاتی که منابع آگاه در اختیار زمانه گذاشته بودند، معاون دادستان سنندج به خانواده یحیی رحیمی، شهروند سنندجی که در تاریخ شنبه ۱۶ مهر تصویر کشته شدن او در خودرویاش همگان را شوکزده کرد، گفته بود احتمالا فردی به نام «رامین فاتحی» که در بازداشت اداره اطلاعات «خودکشی» کرده و چند پلیس را کشته است، یحیی رحیمی را به قتل رسانده است، زیرا او (رامین فاتحی) چند پلیس را نیز کشته است.
خانواده یحیی نه تنها این ادعای معاون دادستان را رد کردند، بلکه گفته بودند با توجه به فیلمهایی که وجود دارد یحیی توسط چند نفر که چوب و چماق و اسلحه وینچستر (شاتگان) به دست دارند، کشته شده است.
رامتین فاتحی درباره اتهامهایی که معاون دادستان و نهادهای امینی سعی کردند متوجه پدر او کنند، اینگونه توضیح میدهد:
«کسی که اطلاعات سنندج رفته باشد میداند که نمیگذارند حتی یک نخ همراه خودشان به شکنجهگاه ببرند، آنها را در اتاقی یک متری به انفرادی میبرند و چند تا دوربین هم بالای سرشان است و هیچ امکان خودکشی وجود ندارد، اینها همه اتهام است. در مورد [یحیی رحیمی] هم من هرگونه اتهامی را رد میکنم، پدرم انسانی مردمدوست، زحمتکش و مهربان بوده و اینها همه سیاست ننگین جمهوری اسلامی است که میخواهند جنایات خودشان را سرپوش بگذارند. پدرم قاتل نیست، یک کارگر زحمتکش بود که نسبت به اتفاقات جامعه بیتفاوت نبوده. مثل میلیونها ایرانی دیگر که مخالف جمهوری ننگین اسلامی هستند، شاید پدر من هم مثل آنها در اعتراضات شرکت کرده باشد، ولی نه مسلح بوده و نه قتلی را مرتکب شده… این سزای کسی نیست که در راهپیمایی شرکت کرده باشد…»
رامین فاتحی متولد یک فروردین ۱۳۵۳ بود و تنها یک فرزند به نام رامتین داشت که ساکن آلمان است.
هنوز آمار رسمی و دقیقی از تعداد جانباختهها و افراد بازداشتشده در جریان اعتراضها به کشته شدن مهسا امینی وجود ندارد.
بنا به آمار سازمان حقوق بشر ایران، تا کنون دستکم ۲۷۷ تن از جمله ۴۰ کودک در اعتراضات سراسری کشته شده اند. وبسایت «هرانا» وابسته به فعالان حقوق بشر در ایران از ۲۸۳ کشته خبر داده است.
با وجود فشارها، سرکوب گسترده و خشونتآمیز نیروهای امنیتی در شهرهای مختلف ایران، اعتراضها به قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی در چهارگوشهی ایران ادامه داشته است و در تصاویر و ویدئوهای منتشرشده به وضوح دیده میشود که نیروهای سرکوب به سمت معترضان با سلاحهای کشنده تیراندازی میکنند.