یکی از تازه‌ترین رهیافت‌ها به مسائلِ محیطِ زیست از نگرگاهِ نظریه‌ی انتقادی را می‌تواند در کتابِ در میانِ گایا و زمین‌ به قلمِ الیزابت پوینلی یافت. (“گایا” در اساطیر یونانی شکل شخصانیِ خداییِ زمین است) این کتاب پارسال در انتشاراتِ دانشگاه دوک منتشر شده است. الیزابت پوینلی از سرشناسان در تحلیلِ لیبرالیسم از منظرِ اندیشه‌ی انتقادی است. او در این کتاب به تحلیل و واکاوش در «لیبرالیسمِ متأخر»‌ می‌پردازد. اصطلاحِ «لیبرالیسمِ متأخر» را او پیش‌تر در آثارِ دیگری چون «اقتصادهای رهاسازی» (۲۰۱۱) و «ژئونتولوژی: مرثیه‌ای برای لیبرالیسمِ متأخر» (۲۰۱۶) به کار گرفته بود. او با این اصطلاح می‌خواهد اشاره کند به گونه‌ای حکومت‌مندی (governmentality) که در دهه‌ی پنجاه میلادی در واکنش به نقدهای پاداستعماری به لیبرالیسم پدیدار شد.

پوینلی معتقد است لیبرالیسم قادر است در برابرِ انتقادها خود را بازسازی کند و با اوضاعِ جدید انطباق دهد بی‌آنکه هیچ تغییری در روابطِ قدرت پدید آید. در نگاهِ او، سیاستِ لیبرال می‌تواند وانمود کند که به اصلاح‌گری مشغول است یعنی نمایشی از اصلاح و بازدیسی را نشان دهد ولی از این طریق درواقع روابطِ قدرت را تداوم بخشد. برای نشان دادنِ همین ویژگی در لیبرالیسم بوده که او لیبرالیسمِ متأخر را متمایز کرده است.

Elizabeth A. Povinelli: Between Gaia and Ground. Four Axioms of Existence and the Ancestral Catastrophe of Late Liberalism. Duke University Press 2021
Elizabeth A. Povinelli: Between Gaia and Ground. Four Axioms of Existence and the Ancestral Catastrophe of Late Liberalism. Duke University Press 2021

از همین رو پوینلی بر این باور است که بسیاری از برنامه‌‌ها و گفتمان‌هایی که در دورانِ معاصر در چارچوبِ لیبرالیسم متأخر پدید آمده و عموماً تصور بر این است که گفتمان‌ها و رَویه‌هایی پیش‌رُو و مترقی هستند ممکن است درحقیقت راهکارهایی باشند که لیبرالیسم برای بازسازیِ خود و بازتولیدِ روابطِ قدرت به کار می‌گیرد. او در این کتاب برخی از این گفتمان‌ها و برنامه‌ها را به بوته‌ی بحث و بررسی گرفته است. از این جمله هستند پروژه‌های مهندسیِ آب‌وهوا و اقلیم، گفتمانِ بازیافت، مسائلِ بومیان، و حقوقِ طبیعت.

برای نمونه، در دیدگاهِ پوینلی، گفتمانِ سبز که در لیبرالیسمِ متأخر چونان راهکاری برای بحران زیست‌محیطی معرفی می‌شود در بسیاری از موارد در عمل تأثیراتی منفی بر محیطِ زیست دارد و آن را بیش‌تر می‌آلاید. او گفتمانِ بازیافت را مثال می‌زند که قرار بوده پسماندها را از نو به کارِ تولید بزند اما آنچه در عمل روی داده این بوده که پسماندها در مقیاسِ بسیار بزرگ از مناطقِ برخوردار در جهان به مناطقِ فقیر منتقل شده‌اند. پس درحقیقت گونه‌ای آلودن در فرایندِ بازیافت و در پوششِ بازیافت پنهان شده است. اینکه این آلودگی که به‌نامِ بازیافت روی می‌دهد از کجا می‌آید و به کجا می‌رود معمولاً نادیده گرفته می‌شود. به نظرِ پوینلی آنچه نمی‌گذارد چنین بحث‌هایی دربیفتند درحقیقت به یک ویژگیِ ساختاری در نظامِ لیبرالیسم برمی‌گردد. به نظر او ساختارِ لیبرالیسم جوری است که امکانِ انکار در آن تعبیه شده است؛ یعنی انکارِ خشونت و بی‌عدالتی در سرشتِ لیبرالیسم است. پوینلی می‌کوشد به خواننده نشان دهد که چگونه در زیرِ چنان گفتمان‌هایی که ادعا می‌شود گفتمان‌هایی پیش‌رُو هستند گونه‌ای «خردِ استعماری»‌ جای دارد. به عبارتِ دیگر، لیبرالیسم افقی برای اصلاح‌گری، یا چشم‌اندازی برای امیدواری، ترسیم می‌کند و در چنان افقی است که خشونت و بهره‌کشی را عادی، فرعی، یا ناخواسته جلوه می‌دهد.

در نظرِ پولینی چنان افقِ دروغینی که در لیبرالیسم برای اصلاح‌گری ترسیم می‌شود حتا در سطحِ نظری نیز بر اندیشه‌ی انتقادی تأثیر می‌گذارد و آن را گم‌راه و کژراه می‌گرداند، چراکه اندیشه‌ی انتقادی به‌ناگزیر گونه‌ای هم‌وابستگی با قدرتِ اجتماعی دارد. چنان‌که پیداست، پوینلی در این کتاب نیز همچون برخی آثارِ قبلی‌اش رهیافتی دارد که در چارچوب نظریه‌ی انتقادی جای می‌گیرد. کارِ ویژه و چشم‌گیری که او در این اثر انجام می‌دهد یکی این است که می‌کوشد برخی از مهم‌ترین دست‌آوردها در حوزه‌ی نظریه‌ی انتقادی تا کنون را به ما نشان دهد. او با این کارش درواقع می‌خواهد نشان دهد که اندیشه‌ی انتقادی در دورانِ معاصر چه نحو یا ساختاری دارد. اما کارِ او در این کتاب به همین اندازه خلاصه نمی‌شود بلکه او همچنین چنان نحو یا ساختاری را به پرسش می‌گیرد؛ می‌کوشد نشان دهد که چگونه نحو یا ساختارِ اندیشه‌ی انتقادی، گرچه به‌راستی می‌خواهد خردِ استعماری را برملا کند و با آن مقابله کند، درحقیقت جان‌مایه‌ی گونه‌ای خردِ استعماری را از نو باز می‌آورد.

کتابِ «در میانِ گایا و زمین» با بحث‌های فلسفی و ژرف‌اندیشانه درآمیخته است. زین‌رو آشنایی با مباحثِ فلسفه‌ی سیاسی و اجتماعی برای خواندنِ این اثر ضروری است. اما کسانی که بحث‌ها در حوزه‌ی اندیشه‌ی انتقادی را دنبال می‌کنند بی هیچ تردیدی این اثر را در نوبتِ مطالعه خواهند گذاشت.

از پیشگفتار کتاب:

“در این کتاب چهار بُن‌باور یا اصل را که در سال‌های اخیر از بخشِ مهمی از کارها در نظریه‌ی انتقادی برآمده‌اند به بوته‌ی بررسی می‌گیریم. این بُن‌باورها عبارتند از: (۱) هستی همه‌جا درهم‌تنیده است؛ (۲) این درهم‌تنیدگی در قلمروهای محلی و فرامحلی از توزیعِ نابرابرِ قدرت متأثر می‌شود؛ (۳) اندیشه‌ی سیاسی با پرشماری و فروپاشیِ رخداد گره خورده است؛ و (۴) هستی‌شناسی‌ها و شناخت‌شناسی‌های لیبرالِ غربی و انگاره‌ی «غرب» از گذشته‌ی نژادپرستانه و استعماری مایه می‌گیرد.

فراتر از این بن‌باورها، در این کتاب همچنین می‌پردازیم به کوشش‌هایی پاداستعماری که این بُن‌باورها را به همراه آورده است، و نیز لیبرالیسمِ متأخر را به بوته‌ی بررسی می‌گیریم که واکنشی به کوشش‌های پاداستعماری است و تلاش کرده که این کوشش‌ها را کند و سست کند و در قالبی نو بریزد و به آنها سمت‌وسویی نو بدهد. گرچه آن چهار بُن‌باور را در این کتاب چونان اظهارهایی نظری به بوته‌ی بررسی می‌‌گیریم، اما آنها بخشی از گفتمانی بسیار گسترده‌تر هستند که اندیشه‌ و کنش سیاسی را می‌نمایانند، اندیشه و کنشی که در واکنش به «ژئونتوپاور» (geontopower) پدید آمده است. بسیار مهم است بدانیم که این بُن‌باورها چگونه به کار می‌افتند اگر نمی‌خواهیم اجازه دهیم که لیبرالیسمِ متأخر و سرمایه‌سالاریِ لیبرال آنها را برای مقاصدِ خودشان به کار گیرند. لیبرالیسمِ بی‌گانه‌هراس و ناروادار، سرمایه‌سالاری با نرخ بهره‌ی صفر، و بوم‌فاشیسم همراه با فروپاشیِ قدرتِ تک‌قطبیِ آمریکا، این‌ها ممکن است نشانه‌ای باشد بر اینکه لیبرالیسم دارد از نو سازماندهی می‌شود. اگر چنین باشد آنگاه در قدرتِ لرزانی که لیبرالیسمِ متأخر دارد بسیار مهم است که چگونه یا از کجا و از کِی انگاره‌ها را برمی‌سازیم — در اینجا انگاره‌ها را نیز چونان کنش‌هایی در جهان می‌گیریم.”