«بهمن ماه ۹۵ همراه چند تن از دوستانم برای کولبری به مرز رفتیم. در آن روز سرد زمستانی به پایگاه نظامی که در آن سوی روستا مستقر شده نزدیک شدیم و از مأموران مرزی خواستیم تا به ما اجازه بدهند برای تحویل بار از مرز رد شویم اما آنها اجازه ندادند و ما هم از سر ناچاری به سمت روستا برگشتیم. نیروهای هنگ مرزی در حالی که به سمت روستا حرکت میکردیم و تصور نمیکردیم که دیگر اتفاقی رخ بدهد، بدون دلیل و اخطار قبلی شروع به تیراندازی کردند. چند ثانیه از شروع تیراندازیِ مأموران مرزی نگذشته بود که از ناحیه کتف مورد اصابت گلوله قرار گرفتم.»
این روایت شفیع محمدزاده است؛ کولبری که اوایل بهمن ماه ۹۵ در سن ۲۸ سالگی بر اثر شلیک نیروهای مرزبانی دچار قطع نخاع شد و از آن زمان تاکنون روی تختی در گوشهای از خانهای کوچک در روستای “کانی زرد” تحت درمان و مراقبتهای پزشکیِ خانگی است.
شفیع محمدزاده درباره مشکلات و وضعیت حال حاضر خود به زمانه میگوید:
«درد شدیدی را تحمل میکنم و از چنین شرایطی رنج میبرم. از اینکه دیگر توان راه رفتن روی پاهای خودم را ندارم و زمینگیر شدهام و هر لحظه باید با بدن درد روبهرو باشم، کلافهام. شش سال است تنها سرم را میتوانم تکان بدهم و کنترلی روی دیگر اعضای بدنم ندارم. مدتهاست خواهرم کارهایم را انجام میدهد و این برایم خیلی ناخوشایند است. پس از این اتفاق انگشتهای دستم قفل شدهاند و نیاز به فیزیوتراپی مداوم دارم ولی با این شرایط مالی تأمین هزینههای سرسامآور پزشکی از توان من و خانوادهام خارج است و این سبب شده دسترسی به فیزیوتراپی و امکانات پزشکی نداشته باشم.»
به گفته محمدزاده، با گذشت سالها از این اتفاق به جز مبلغ ناچیز ۲۰۰ هزار تومان ماهانه اداره بهزیستی که حتی کفاف هزینههای سونداژ را هم نمیدهد، دیگر نهادهای دولتی تاکنون کمک یا حمایتی نکردهاند و بعضا با تهدید مانع از پیگیری شکایت شدهاند:
«با وجود اذیت و آزار و تهدیدهایی که میکردند، شکایت کردیم. از دادگاه سردشت و مهاباد و حتی هنگ مرزی برای بررسی این موضوع کارشناس فرستادند. در نهایت دادگاه مهاباد رأی به بیگناهی من داد و مشخص شد که در محدوده روستا به من شلیک شده است اما پرونده من در دادگاه تجدید نظر بدون ارائه هیچ سند و شاهدی، با فشار نهادهای امنیتی بسته شد.»
در سالهای گذشته سازمان حقوق بشر کُردستان که اخبار مربوط به نقض حقوق شهروندان کُرد در ایران را پوشش میدهد علاوه بر مستند کردن روزانه اخبار کولبرانی که در حین کولبری به سمتشان تیراندازی میشود، بارها به موارد کولبران و کاسبکاران مرزی که بدون داشتن بار و اخطار قبلی و در نتیجه تیراندازی نیروهای نظامی کشته و زخمی شدند، اشاره داشته است.
کولبری و روستای مرزی کانی زرد
شفیع محمدزاده اهل روستای سرسبز “کانی زرد” از توابع سردشت در استان آذربایجان غربی است. روستای کانی زرد با جمعیت حدود ۸۰۰ نفر که ساکنان آن به جز طبیعت بکر و زیبای این مناطق که آن هم در سالهای گذشته دستخوش تخریب و تغییرات آب و هوایی شده است، هیچ سهمی از ثروت و دیگر منابع سرزمینی ایران نداشتهاند. جوانان این روستایِ محروم و سایر روستاهای اطراف، از روی اجبار و برای تأمین نیازهای حداقلی زندگی و امرار معاش، در این مناطق راهیِ کوههای صعبالعبور میشوند؛ مسیری پرمخاطره و گاه بیبازگشت که در سالهای اخیر به قیمت از دست دادن جان و زندگی دهها تن از ساکنان این روستای مرزی ختم شده است.
محمدزاده در گفتوگو با زمانه میگوید افراد زیادی را در مناطق نزدیک روستای کانی زرد میشناسد که در طی سالهای گذشته با شلیک مستقیم نیروهای مرزبانی در حین کولبری مجروح یا دچار نقص عضو شدهاند و در وضعیتی تقریبا مشابه او به سر میبرند:
«تا جایی که خبر دارم در سردشت بالغ بر ۱۵ کولبر دچار ضایعه نخاعی و ویلچرنشین شدهاند. دو برادر خودم در حال حاضر در همین روستای کانی زرد برای تأمین مایحتاج زندگی کولبری میکنند. چه تضمینی وجود دارد که آنها هم به همین وضعیت من دچار نشوند؟ چه کسی یا چه نهادی میتواند این را تضمین کند؟ آیا اگر در مناطق مرزی اشتغال و کسب و کار مناسب وجود داشت و بیکاری و فقر تا این اندازه گسترده نبود، تن به کولبری میدادم و به چنین سرنوشتی دچار میشدم؟ آیا برادرهایم باز سراغ کولبری میرفتند؟»
منطقه مرزی “کانی زرد” در سردشت و ارتفاعات “تهته” اورامان/هورامان در کرمانشاه و کُردستان که از صعبالعبورترین مناطق مرزی به شمار میروند، در طی سالهای گذشته نیز از پرحادثهترین مناطق مرزی برای کولبران بودهاند.
محمد ابراهیمزاده، لقمان رشیدزاده، منصور گرژه، اسماعیل عزیزی، ابراهیم سلیمانی، شورش عمری، دانیال عزیزی، محمد اسماعیلزاده و خالد احمدپور از جمله کولبرانی بودند که طی چهار سال اخیر در منطقه کانی زرد با شلیک نیروهای مرزبانی و سقوط از ارتفاع جان باختهاند و نامشان در رسانهها آمده است.
در این فاصله زمانی همچنین دهها کولبر دیگر در این منطقه مرزی مجروح یا نقص عضو شدهاند.
مبادله جان با نان
نگاهی اجمالی به آمارها از جمله نرخ بالای بیکاری، فقر و فلاکت و وضعیت اقتصادی چهار استان ایلام، کرمانشاه، آذربایجان غربی و کُردستان میتواند گویای این موضوع باشد که چرا در مناطق مرزی، جوانان، افراد سالخورده، زنان و حتی کودکان در نبود زیرساختهای صنعتی، اشتغال مناسب و ناتوانی در تأمین معیشت زندگی مجبور میشوند جان خود را کف دستشان بگیرند و کولبری را تنها راه برای گذرانِ زندگی خود بدانند.
امروزه مناطق مرزی به محل عبور و کاسبی زنان، مردان، جوانان و کودکانی مبدل شده که در جدال با مرگ در پی یافتن لقمه نانی برای خود هستند.
در میان کولبران، از کودکان ۱۲ ساله که به دلیل فقر و نداری از تحصیل بازماندهاند تا افراد ۷۰ ساله به چشم میخورند.
علاوه بر این، از سالها پیش با وخیمتر شدن اوضاع اقتصادی و کوچکتر شدن بیش از پیش سفرههای مردم، زنان سرپرست خانواده و جوانان تحصیل کرده بیکار نیز طیف قابل توجهی از کولبران را تشکیل میدهند.
چنین معضلی اما نه تنها سبب نشده مسئولان حکومتی در پی یافتن راهکاری اصولی و کارآمد برای حل مشکل باشند که هر از گاهی با خط و نشان کشیدن برای این قشر آسیبپذیر جامعه، حلقه زیستِ حداقلی را برای آنان تنگتر و شرایط را دشوارتر کردهاند.
اگرچه آمار دقیقی از شمار کولبران در دست نیست اما جلال محمودزاده، نماینده مهاباد در مجلس، فروردین ماه ۹۷ تعداد کولبران را ۸۰ هزار نفر اعلام کرده بود.
بر اساس آمارهای مختلف تعداد کولبران ۸۰ تا ۱۷۰ هزار نفر اعلام شده است.
در طول سالهای اخیر با وجود قولها و وعدههایی که مقامات دولتی برای انجام اقداماتی در راستای حل مشکلات کولبران دادهاند، نه تنها تاکنون هیچ اتفاق مثبتی رخ نداده است بلکه آمار تلفات روزانه کولبران -چه با شلیک مستقیم نیروهای نظامی و چه بر اثر حوادثی که در مسیر کولبری با آن مواجه شدهاند- افزایش یافته است.
بنا بر آمار منتشر شده از سوی «کولبرنیوز» که به صورت ویژه اخبار و گزارشهای مربوط به کولبران را پوشش میدهد، در سال ۱۴۰۰ جمعا ۲۲۵ کولبر و کاسبکار مرزی در استانهای کُردستان، آذربایجان غربی و کرمانشاه بر اثر شلیک نیروهای نظامی، سقوط از ارتفاع، تعقیب و گریز یا حوادث طبیعی کشته و زخمی شدهاند. از این تعداد ۴۹ کولبر جان خود را از دست دادهاند.
دادههای اخیر «کولبر نیوز» همچنین نشان میدهند در ۱۰ سال اخیر (۱۳۹۱ تا ۱۴۰۰) ۵۵۵ کولبر در مسیر کولبری جان خود را از دست دادهاند و هزار و ۸۲ تن دیگر نیز مجروح شدهاند.
این در حالیست که از ۲۳ دی ماه ۱۴۰۰ سه کولبر به نامهای بهلول سیدانی، بارزان میهنی و اسعد سیدانی، اهل روستای “باوان” ارومیه به دلیل بارش برف و کولاک در ارتفاعات مرزی “بنار” مفقود و با گذشت بیش از سه ماه هیچ اطلاعی از وضعیت آنان در دست نیست.
پدیدهای به نام کولبری
پدیده کولبری که اکنون در مناطق مرزی رو به افزایش است، تصویر روشن و شفافی از نابرابری اجتماعی و اقتصادی است و یکی از نمادهای آن به شمار میرود. اما علت اصلی وجود چنین پدیدهای که امروزه شاهد آن هستیم چیست؟
ربین رحمانی، فعال حقوق بشر و از اعضای مدیریت شبکه حقوق بشر کُردستان در پاسخ به این پرسش به زمانه میگوید پدیده کولبری در بسیاری از مناطق جهان به شیوههای مختلف وجود دارد و به عنوان یک معضل اقتصادی شناخته شده است:
«این پدیده در کُردستان ایران دارای ابعاد دیگری -سیاسی، اجتماعی و …- است. کولبری در کُردستان یا مشابه آن سوختبری در بلوچستان در مناطقی رواج دارند که از یک سو دارای بیشترین آمار بیکاری و نرخ تورم در سطح کشور هستند و از سوی دیگر به دلیل نوع نگاه سیاسی و امنیتی به این مناطق، کمترین میزان سرمایهگذاری کلان دولتی برای ایجاد اشتغال پایدار در این مناطق وجود دارد.»
به گفته این فعال حقوق بشر، وجود چنین عواملی سبب شده شهروندان ساکن مناطق مرزی از روی ناچاری و علیرغم آگاهی از خطرات پیش رو همچنان برای امرار معاش خود و خانواده، در کُردستان به کولبری و در بلوچستان به سوختبری روی بیاورند.
تاجرانِ بینام و نشان و رنج انکار شده کولبران
اما موضوعی که اغلب کمتر مورد توجه عموم قرار گرفته، وجود افرادیست که انحصار قاچاق واردات و صادرات کالا را به دست گرفتهاند و در این راه با استفاده از رانت، قدرت، بهرهکشی و سوءاستفاده از کولبران، سود اصلی و خالص را به جیب میزنند.
این افراد که به عنوان «تاجر» یا «سرمایهدار» در کُردستان فعالیت دارند، جز در مواردی که یک سوی ماجرا به نهادهای دولتی و نظامی برمیگردد، هیچ نام و نشان مشخصی از خود ندارند و از طریق واسطههایشان (دلالان) بر چگونگی تجارت در این مناطق نظارت دارند.
رد پای قدرت و نفوذ این افراد که با ساختن یک سیستم بهرهکشی نوین و گسترده مسئول تاراج و از بین بردن جانها هستند تا جایی پیداست که نه تنها مشخص میکنند چه نوع کالایی در چه زمانی از مرز وارد یا خارج شود که برای کاهش هزینههای حمل و نقل کالا، وزن کالاهایی را که به وسیله چهارپایان و کولبران جابهجا میشود تا چندین برابر حد معمول افزایش میدهند.
تفاوت کولبر با قاچاقچیهای واردات و صادرات کالا در این است که قاچاقچی در سود این کار سهیم است اما کولبران که با انواع مختلف حوادث طبیعی و غیرطبیعی مواجه هستند، به جز دستمزد ناچیزی که در ازای حمل کالا میگیرند هیچ سودی در این فرایند عایدشان نمیشود.
در همین ارتباط، محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور در تاریخ ۱۲ دی ماه ۱۴۰۰ گفته بود:
«آن کولبری که با هزار زحمت و سختی و در سرما و گرما مبادرت به حمل و جابهجایی کالا میکند منتفع اصلی از این قاچاق نیست بلکه سود اصلی از این کار در جیب قاچاقچیان پشت پردهای میرود که از شرایط اقتصادی این کولبران سوءاستفاده میکنند.»
پیشتر فرهاد شعبانی، عضو سابق هیأت مدیره رسانه «کولبر نیوز» در پیوند با این پرسش که چه افرادی در این راه سود اصلی را میبرند، به زمانه گفته بود:
«کسانی که از راه کولبری سود میبرند صاحبان اصلی بارها و تجاری هستند که کالاها را از صاحب بار خریداری و برای فروش به سایر شهرهای ایران صادر میکنند؛ یعنی در واقع صادرکنندگان داخلی از شهرهای مرزی کُردستان به دیگر شهرهای ایران. صاحب بار، تجار و فروشندگانِ این کالاها، سودمند رنجی هستند که کولبران روزانه جان خود را برای آن گرو میگذارند.»
در تمام این سالها با وجود برخورد شدید حاکمیت با کولبران و دیگر اتفاقاتی که در مسیر کولبری رخ داده، کماکان این شیوه پرخطر امرار معاش ادامه داشته است.
ربین رحمانی در این ارتباط چنین میگوید:
«با توجه به اینکه هیچ عزم جدیای از سوی حکومت برای حل این معضل وجود ندارد، در چند سال اخیر به دنبال بحرانهای اقتصادی در ایران تعداد زیادی از مراکز تولیدی و صنعتی به دلیل عدم حمایت از سوی دولت دچار ورشکستگی شدهاند و بخشی از نیروی کاری که پیشتر در شهرهای دیگر مشغول کار بودند مجبور به بازگشت به شهرها و روستاهای خود شدهاند و تنها راه پیشرو برای امرار معاش را کولبری میدانند.»
به گفته رحمانی، پدیده کولبری زمانی از بین خواهد رفت که برای مردم فرصتهای شغلیِ جایگزین در این مناطق ایجاد شود و تا وقتی که بیمه بیکاری، امکانات رفاهی و حداقلی از استانداردهای زندگی عادی وجود نداشته باشد، پدیده کولبری همچنان ادامه خواهد داشت:
«دولت میتواند با ایجاد موقعیتها و فرصتهای شغلیِ جایگزین از طریق سرمایهگذاری کلان در حوزه تولیدی، کشاورزی، گردشگری، معادن و توریسم در این مناطق، پدیده کولبری را به شکل قابل توجهی کاهش بدهد اما تاکنون نه تنها چنین عزمی از سوی هیچ یک از دولتها دیده نشده، بلکه توسل به راهکارهای خشونتآمیز و مرگبار همچون تیراندازی به سوی کولبران و سوختبران و کشتار آنها به راهی برای جلوگیری از کولبری و سوختبری تبدیل شده است.»
کاش سران مملکت یه ذره به فکر مردم ایران عزیزمون بودن همه چیمونو ازمون گرفتن تاریخمون زندگیمونو امید و ارزومونو اصول و عقایدمونو تا جایی رسیده که تمام ارزوم فقط بچمه که مثل من نشه خدایا کجایی بفریادمون برس
محمد / 19 April 2022