Opinion-Zamaneh

مسخ فرهنگی در جمهوری اسلامی حتی واژه‌ها را هم در امان نگذاشته است. «حماسه» نیز در کنار واژه‌های خوب و صمیمی مانند «برادر» و «خواهر» که با آنها انس و الفت داشتیم، به گند کشیده شد. به هر مناسبتی این واژه را مصرف می‌کنند و به‌ خاطر همین مصرف زیاد آن را به کلی از معنی انداخته‌اند.

ابتدا نگاهی بیندازیم به کاربرد و ترکیبات «حماسه» توسط نهادهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی، بعد ببینیم با آن چه کرده‌اند و اکنون از آنچه که از این واژه باقی مانده، چه مفهومی درک می‌شود:

قرار است تا دو سه هفته دیگر باز حماسه دیگری در انتخابات ریاست جمهوری روی بدهد
قرار است تا دو سه هفته دیگر باز حماسه دیگری در انتخابات ریاست جمهوری روی بدهد

حماسه دفاع مقدس، حماسه هویزه، حماسه عاشورایی، حماسه بسیج در غزه، حماسه اقتصادی، حماسه سیاسی، حماسه فرهنگی، حماسه بسیجی، حماسه ورزشی، رونمایی جدیدترین هواپیمای بدون سرنشین ساخت ایران با نام «حماسه»…

تعابیری این چنین نمایانگر این واقعیت است که تا چه حد واژه «حماسه» برای دستگاه تبلیغاتی و رسانه‌های جمهوری اسلامی محبوبیت دارد. در میان این ترکیبات عجیب و غریب، ترکیبات مضحک هم کم نداریم.

برای مثال: حماسه قهرمانان آتش نشانی در شهرک امام خمینی، حماسه بصیرت، حماسه‌سازان ولایت، حماسـه حضور اعضـاي ستاد نـوروزی، کارگران بسیجی نمادی از حماسه اقتصادی، زنان خط‌شکنان حماسه سیاسی و اقتصادی، بسیج خط‌شکن حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی، حماسه‌سازان و حماسه‌سوزان، مشق حماسه، آغاز رویش تفکر برای خلق حماسه، افراد ضد حماسه، مدیریت حماسی.

و از همه مضحک‌‌تر تعبیرهایی این چنین: «بسیج باید پای صندوق‌ها حماسه‌سازی کند.»

چند نمونه از بی‌معنایی «حماسه» در این روزها: حماسه قهرمانان آتش نشانی در شهرک امام خمینی، حماسه بصیرت، حماسه‌سازان ولایت، حماسـه حضور اعضـای ستاد نـوروز

فوت و فن این «حماسه‌سازی» البته رابطه مستقیم دارد با یک حماسه دیگر: با «حماسه حضور».

اگر هم کسانی سر صندوق‌ها حضور نداشتند، بسیج که همه جا حضور دارد، همان‌جا سر صندوق «حماسه‌سازی» می‌کند و قال قضیه را می‌کند.

دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی هر جا می‌خواهد اقدامی را شورانگیر یا بزرگ و با اهمیت جلوه دهد، خیلی راحت آن را «حماسه» یا «حماسی» می‌خواند. با این ترفند از بار اسطوره‌ای و افسانه‌ای این واژه سوءاستفاده می‌کند و واژه را کم‌کم از معنا خالی می‌کند. در این میان هیچ معلوم هم نیست کار ساده‌ای مانند انداختن یک تکه کاغذ در صندوق چرا «حماسه» نام می‌گیرد.

حماسه سیاسی و اقتصادی
حماسه سیاسی و اقتصادی

انتخابات در کشورهای آزاد و دمکراتیک که خودشان بانی انتخابات بوده‌اند هیچ دنگ و فنگ ندارد. یک روز تعطیل، معمولاً یکشنبه برای رأی دادن مردم تعیین می‌شود و آن روز هر کس دلش بخواهد می‌رود رأی می‌دهد و هر کس هم که نخواهد نمی‌رود و آب هم از آب تکان نمی‌خورد. هیچ حماسه‌ای هم ساخته نمی‌شود. با کامپیوتر آرا را می‌شمرند و اعلام می‌کنند. این موضوع فقط برای کاندیداها و رهبران احزاب اهمیت دارد و عموماً مردم عادی اعتنای چندانی به آن نمی کنند. علتش هر چه باشد یکی هم بهره‌مند بودن از نوعی رفاه نسبی است که به واسطه آن حتی در صورت بیکاری نیز نه تنها کسی از گرسنگی نمی‌میرد، بلکه با کمک صندوق‌های تأمین اجتماعی و با صرفه‌جویی، زندگی فقیرانه اما نسبتاً آبرومندانه‌ای نیز خواهد داشت. این همان شرایطی‌ست که ما در ایران آروزویش را داریم و با وجود شناور بودن بر روی دریای نفت و گاز هنوز به آن نرسیده‌ایم. همین نرسیدن به حداقل‌ها و وجود انواع ستم و تبعیض‌هاست که حکومت‌ها را برای حفظ حکومت وادار به فریب و دروغ می‌کند.

در معنای حماسه

 پهلوانی در زمان قاجار
پهلوانی در زمان قاجار

«حماسه» از عربی به فارسی راه یافته و و اسم مصدر از ریشه «حمس» و معنی آن هم در عربی، شدت و سختی، نشاط، شجاعت و محاربه است. نمونه‌اش در جمله: «أظْهَرَ حَمَاسَةً فِی الْمَعْرَکَةِ» که به معنی نمایش حماسه در هنگام نبرد است. یک معنی دیگرش در عربی همان است که ما هم عمدتاً به کار می‌بریم، یعنی معنی آن در عالم ادبیات (الحَماسَة: /آداب/ من أغراض الشِّعر العربیّ وموضوعاته الرَّئیسیّة، و تدور حول الإشادة بالأمجاد والانتصارات فی الحروب والمثل الرَّفیعة).

این همان است که ما حماسه می‌گوییم و ترکیبات: حماسه‌خوانی کردن اشعار رزمی و هیجان انگیز خواندن، حماسه‌سرایی و امثالهم را از روی آن ساخته‌ایم.

ما در زبان فارسی بیشتر با این معنی دمخوریم: داستان حماسی. ما با شنیدن نام حماسه زود شاهنامه فردوسی در ذهنمان تداعی می شود، چنانکه یونانیان یاد ایلیاد می‌افتند، آلمان‌ها سرود نیبلونگ را به یاد می‌آورند و هندیان مهاباراتا را. در این معنی حماسه گونه‌ای ادبی است که به توصیف اعمال پهلوانی و افتخارات و بزرگی‌های قومی یا فردی می‌پردازد و از این رو به آن پهلوان‌نامه هم می‌گویند؛ داستان منظوم و بلندی است با سبکی فاخر و با شخصیت‌هایی از قهرمانان و پهلوانان افسانه‌ای که کارهای خارق‌العاده انجام می‌دهند. از این گذشته حماسه معمولاً بر اساس تاریخ نانوشته، اسطوره و آرمان‌های یک ملت نوشته می‌شود. از مهم‌ترین ویژگی‌های حماسه آن است که مدت‌ها پس از حوادثی که از آنها سخن می‌گوید، پدید می‌آید تا با شرح گذشته‌ها آنها را زنده نگه دارد.

در فرهنگ ایرانی، حماسه می‌بایست شکوه گذشتگان را یادآوری کند.

با این اوصاف از آنجا که این واژه در فرهنگ زبانی ما شکوه گذشتگان را تداعی می‌کند، کاربرد آن در زندگی روزمره آن را مستعمل و بی‌معنی می‌کند. چون حوزه‌های مختلف ظرفیت‌های گوناگون دارند و هر کلمه‌ای را نمی شود سر خود از مثلاً حوزه حقوق یا حوزه منطق و فلسفه به زبان آشپزی یا فرهنگ کوچه و بازار آورد. این به معنی مقید کردن زبان نیست. واژگان مانند ماهی در رود جاری زبان شنا می‌کنند و نمی‌شود از حرکت آنها جلوگیری کرد. اما این بدان معنا نیست که زبان بی در و پیکر است و هر کاری هم در آن مجاز.

یک نمونه: مربی یکی از تیم‌های فوتبال ایران می‌گوید: «با تیم ذوب‌آهن، الهلال عربستان را در ریاض شکست دادیم و فینالیست لیگ قهرمانان آسیا شدیم، اما اسم حماسه روی آن نگذاشتیم. فینالیست آسیا شدیم اما نگفتیم حماسه آفریدیم.»

همین نمونه از احتیاط در به کار بردن یک واژه کافی‌ست تا اهمیت آن را برساند و به ما گوشزد کند که با کلمات هر کاری نمی‌شود کرد و هر جایی نمی‌شود آنها را به کار برد.

و یک حماسه دیگر
و یک حماسه دیگر

این به آن معنی نیست که مته به خشخاش بگذاریم و از به کار بردن واژه‌ای در حوزه ادبیات در ورزش جلوگیری کنیم. از قضا همین کلمه در رشته فوتبال یک‌بار نسبتاً به جا به کار رفته است. این زمانی بود که ایران با شکست دادن استرالیا در یک بازی بسیار دشوار به بازی‌های جام جهانی راه یافت. این همان بازی پلی‌آف آسیا-اقیانوسیه در دور مقدماتی جام جهانی فوتبال ۱۹۹۸ فرانسه بود که «حماسه هشت آذر» و «حماسه ملبورن» نامیده شد. نکته مهم در این نامگذاری اهمیت یک رویداد از لحاظ ملی است. نکته دیگر این است که این نامگذاری بعد از پیروزی صورت گرفته، یعنی بعد از رویداد. به یاد بیاوریم که حماسه در اصل بعد از رویدادی بزرگ سروده می‌شود تا یاد آن را زنده نگه دارد. بنا بر این دست‌کم این نتیجه را می‌شود گرفت که سر خود نمی‌توان چیزی را که هنوز روی نداده، حماسه نامید.
واژه حماسه در صحنه سیاسی و اجتماعی ایران چنان دچار دگردیسی شده که به زحمت می شود آن را از اصلش باز شناخت.

برای مثال فیاضی نامی که به گفته خبرگزاری فارس، «کارشانس مسائل سیاسی» است، در مورد انتخابات می‌گوید: «با فراهم کردن فضای مناسب برای مشارکت گسترده و حداکثری و انتخاب آگاهانه از سوی جریان‌های سیاسی و کاندیداها، حماسه سیاسی در کشور اتفاق می‌افتد».

چنان‌که می بینیم او به طور مشروط به اتفاقی اشاره می‌کند که نه در گذشته، بلکه در آینده به حماسه سیاسی تبدیل می‌شود. همین یک نمونه به خوبی تغییر معنایی واژه حماسه را نشان می دهد. البته از تغییر معنایی نیز در عالم زبان نمی‌شود اجتناب کرد، چون تطور و تحول در ذات هر زبان زنده‌ای است.

حماسه ۹ دی

اینجا موضوع بر سر لوث شدن معنی است. یک نمونه اش چیزی به اسم «حماسه نهم دی.» هواداران جمهوری اسلامی در ایران در ۹دی سال ۱۳۸۸ در واکنش به اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در تاسوعا و عاشورای ۱۳۸۸ که آن‌ها، آن را «هتک حرمت» دانستند، با امکانات دولتی و حمایت‌های مالی و تبلیغاتی نظام تظاهرات کردند تا میخ خودشان را بکوبند و جنبش سبز را تمام‌شده اعلام کنند.

حسین نوری همدانی «حماسه ۹ دی» را «تجلی بصیرت و چشمه جوشان فرزندان ملت» خواند. بنا به بیانیه سازمان بسیج مهندسین «تنش اجتماعی در قبال فتنه و پاسداشت عاشورا، تحت رهبری ولی امر مسلمین، عناصر اصلی شکل‌گیری حماسه ۹ دی بودند.»

علی لاریجانی نیز «حماسه ۹ دی» را «روشنایی‌بخش حرکت‌های انقلابی در آینده سیاسی کشور» دانست و سید محمد حسینی وزیر ارشاد اعلام کرد که «مردم ایران در این روز تاریخی با حضور در صحنه خط بطلان بر سران فتنه و آشوبگران کشیدند.»

اما واقعیت این بود که کل این به اصطلاح «حماسه» مضحکه‌ای بیش نبود. مانند رمان حماسی دن‌کیشوت که در قیاس با پهلوان‌نامه‌ها، حماسه پهلوان پنبه‌هاست.

از آنجا که مردم را دسته دسته با اتوبوس به تظاهرات آورده و کارمندان و دانش آموزان را نیز با تبلیغات خاص و توزیع گسترده کیک و ساندیس به خیابان‌ها کشاندند، این حماسه در زبان مردم به «حماسه ساندیس و کیک» معروف شده است. از اینگونه «حماسه»‌ها هر سال در راهپیمایی های ۲۲ بهمن و راهپیمایی های تشریفاتی دیگر روی می‌دهد. یکی دیگر از همین حماسه‌های ساندیس و کیک قرار است تا دو سه هفته دیگر در روز انتخابات ریاست جمهوری روی بدهد. ناگفته پیداست که این بار نیز «حماسه‌ای شکوهمند» رقم خواهد خورد.