دوم سپتامبر سال ۲۰۲۱، مقامهای نظارتی دولت چین حضور سیسیها را هم در تلویزیون و هم در وبسایتهای پخش ویدئو ممنوع کردند. مقامات فرهنگی چین با استفاده از اصطلاح تحقیرآمیزِ «نیانگ پائو» ‒که ترجمه تحتاللفظی آن میشود «تفنگ دخترانه»‒ توضیح دادند که درصدد وضع ضوابطی برای تصفیه «سلبریتیهای بهلحاظ اخلاقی مسئلهدار» هستند تا بتوانند زیباییشناسیِ سبکهای بازیگری و لباس و گریم را تصحیح و اصلاح کنند.
بهلحاظ تکنیکی در اینجا با یک «ضابطه» سروکار داریم، نه یک قانون الزامآوار. اما به دلیل کنترل شدید دولت چین بر صنعت، شرکتهای فناوریای که پلتفرم و فضا در اختیار این سلبریتیها قرار میدهند بهسرعت سربهراه شدند و به دولت آری گفتند.
شاید جامعه جهانی این ضابطه را نمونه دیگری از اقدامات سرکوبگرانه دولت چین علیه جامعه LGBTQ تلقی کند. و چنین برداشتی البته تا حدی نیز میتواند درست باشد. با این حال، من، به عنوان کسی که موضوع مطالعهاش فرهنگهای کوییر چین است، همواره نسبت به محتوای نهفته و دستورکارهای پنهانشده پشتِ بیانیهها و مواضع دولت چین حساس هستم.
به نظر من، اصلاً تصادفی نیست که این ممنوعیت با کارزار پرسروصدای مبارزه با غولها و شرکتها فناوریِ داخلیِ چین همزمان شده است، شرکتهایی که دولت چین آنها را تهدیدی در فرایند کنترل و نظارتش بر شهروندان میبیند.
ظهور ستارگان مرد با ظاهری زنانه
در اواسط دهه ۲۰۱۰، پس از دهها سال کنترل اینکه چه کسی میتواند در تلویزیون حضور یابد و داستان سریالها و فیلمها چطور باید باشد، نفوذ دولت چین بر بخش سرگرمی کشور بهتدریج تضعیف شد. سریالها و فیلمهای تلویزیونی و مسابقات استعدادیابیای که توسط شرکتها خصوصی تهیه و تولید میشدند رونق گرفتند و در همین حال، درآمدهای تبلیغاتی و آمار مخاطبان شبکههای تلویزیون دولتی سقوط کرد.
از سال ۲۰۱۶، دولت شروع کرد به سانسور ویدئوهای روی اینترنت بر اساس همان معیارهای تلویزیونی. با وجود این، انگار این محدودیتها فقط الهامبخشِ شیوههای خلاقانهتر و براندازانهتری برای بیان سکسوآلیته در وبسایتهای پخش ویدئو میشد.
مثلاً، تصاویری که دو مرد را در حال بوسیدن همدیگر یا دست در دست یکدیگر نشان میدادند ممنوع اعلام شدند. و در نتیجه، برنامهسازان برای رساندنِ صمیمیتِ همجنسخواهانه، صرفاً از دیالوگ و ژستهایی مثل نگاههای عمیق استفاده کردند. وانگهی، این ضوابط شامل ظاهر فیزیکی شخصیتها نمیشد.
از سال ۲۰۱۷ به این سو، برنامههای تهیهشده توسط پلتفرمهای پخش فیلم در چین زمینه ظهور تعدادی سلبریتی مرد با ظاهری زنانه را فراهم آورده است. مردان شرکتکننده در این مسابقات اغلب جوان هستند، لباسهای فراجنسی میپوشند، سایه و رژ لب نارنجی میزنند، و بهطور کلی آرایش سنگینشان به نحوی است که چهرهشان را سفید و ابروهایشان را پرپشت جلوه میدهد.
در گذشته، مخاطبان زن خواهان این بودند که سلبریتیهای مرد ظاهر و فیزیکی مردانه داشته باشند. اما جوانان نسل جدید نسبت به بهچالشکشیدنِ کلیشههای جنسیتی گشودهتراند. امروز در پایگاههای آنلاین طرفداران سلبیریتیها، زنانگی در مردان نه تنها تقبیح نمیشوند که مورد ستایش نیز قرار میگیرد. آنها بتهای مؤنثشان را «برادر» یا «شوهر» و بتهای مذکرشان را «زن» صدا میزنند، القابی که بیشتر تعریف محسوب میشوند تا توهین.
میتوان گفت که این تغییر تا حد زیادی تحتتأثیر ژانر موسیقایی کی پاپ حاصل شده است، یعنی همان پدیده موسیقیِ کره جنوبی که بسیاری از خوانندگانش ایدهآلهای مردانه را نفی و رد میکنند.
بازپسگیری کنترل
این سلبریتیهای مرد، علیرغم ظاهرسازی و ژستهای زنانهشان طرفداران بسیار زیادی را در بین مخاطبان زن برای خود دست و پا کردهاند. معمولاً برنامههای آنها میتواند میلیاردها بازدید و درآمد تبلیغاتی هنگفتی داشته باشد. این سلبریتیها که زاده شبکههای اینترنتی هستند و شهرتشان بیشتر مرهون ترافیک داده و طرفداران پرشمارشان است تا مهارت خاصی نظیر خوانندگی و بازیگری، «ستارههای ترافیکی» نامیده شدهاند.
از آنجاییکه بازدید، همرسانی و لایک به معیار اصلی محبوبیت یک سلبریتی و ارزشش در بازار تبدیل شده، طرفداران بعضاً عملیات جمعیای را در حمایت از سلبریتی موردعلاقهشان برای دستکاری چیزهایی از قبیل لیستهای رتبهبندی و تغییر ترندهای شبکههای اجتماعی انجام میدهند. این، بهقول مقامات چینی «پرستشِ دادهمحور» درنهایت موجب افزایش درآمد شرکتهایی میشود که میزبان و حامی این ستارهها هستند.
در یک کلام، سود شرکتها و تکثیر اینفلوئنسرهای اینترنتی، ستارههای فیلم و سریال، و چهرههای تلویزیونی بهشکلی روزافزون درهم تنیده شده است.
تعجبی ندارد که کشوری که به دنبال مهار قدرت غولهای فناوری است، این بتها و ستارههای واجد ویژگی زنانه را هدف بگیرد.
پیامدهای احتمالی
گرچه میتوان گفت که افراد عادی متعلق به جامعه LGBTQ هدف واقعیِ این سیاست جدید نیستند، اما من باور دارم که این سیاست بهطور حتم تأثیر مهلکی بر زندگیِ گروههای جنسیتی حاشیهای چین خواهد گذاشت.
در چین، از مدتها پیش دولت، جنسیت و سکسوآلیته را در خدمت اهداف سیاسی قرار داده است. طی سه دهه نخست حیات جمهوری خلق چین، از سال ۱۹۴۹ تا ۱۹۷۸، همجنسگرایی تجلیِ رذیلتهای سرمایهداری و درنتیجه ناسازگار با ارزشهای دولت و حزب کمونیست تلقی میشد.
پس از اصلاحات بازار چین در سال ۱۹۷۸ و «بازشدن» کشور، مردم چین ‒خصوصاً در شهرها‒ راحتتر توانستند خودشان را گی یا همجنسگرا بنامند.
در ماههای پیش از برگزاری المپیک پکن در سال ۲۰۰۸، یک آژانس خبری دولتی حتی گزارشی در ستایش از یک وبسایت چینیِ همجنسگرا منتشر کرد تا چین را کشوری همهشمول و حامی تکثر نشان دهد و توجهات جهانی را از کارنامه و سابقه بد این کشور در زمینه حقوق بشر منحرف کند.
به لطف تکنولوژی دیجیتال و رشد خردهفرهنگهای آنلاین، چین در طول یک دهه گذشته پیشرفتهای زیادی در زمینه پذیرش اقلیتهای جنسیتی و جنسی داشته است. از این لحاظ، مواجهه با یک توهین و تحقیر جنسیتی ‒«تفنگهای دخترانه»‒ در یک بیانیه دولتی و تکرار آن از شبکههای خبری و رسانههای رسمی کمی عجیب است.
تصور اینکه چنین رویدادی به اذیتوآزار بیشتر افراد LGBTQ در مدارس و محل کار منجر شود، چندان دشوار نیست.
به هر روی، اگر دولت چشم بر این لفظ تحقیرآمیز میبندد و آن را به کار میبرد، چه کسی میتواند بگوید که استفاده از آن برای حمله به دیگران اشتباه است؟
ترجمه و تلخیص: theconversation
بیشتر بخوانید: