حمید نوری ۶۰ ساله، دادیار سابق قوه قضاییه، زمانی که برای دیدار با اقوامش به کشور سوئد سفر کرده بود، شنبه ۹ نوامبر ۲۰۱۹/ ۱۸ آبان ۱۳۹۸ در فرودگاه بینالمللی آرلاندای استکهلم با حکم دادسرای این شهر به صورت موقت بازداشت شد و یک سال و ۹ ماه در بازداشت موقت ماند. دادستانی سوئد ۲۷ ژوئیه ۲۰۲۱/ ۵ مرداد ۱۴۰۰ در اطلاعیهای تحت عنوان «پیگرد جنایات جنگی در ایران» خبر از تحویل رسمی کیفرخواست حمید نوری به دادگاه داد. بر اساس این کیفرخواست حمید نوری با دو اتهام اصلی روبهروست: جنایت جنگی (نقض حقوق عمومی بینالملل، از نوع سنگین) و قتل. هر دوی این اتهامها به دلیل نقش مستقیم در کشتار بیش از ۱۰۰ تن از مخالفان و زندانیان سیاسی در سالهای پایانی جنگ ایران و عراق (در دهه ۶۰ و مشخصاً سال ۱۳۶۷) علیه نوری مطرح شده است.
سیامین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات حمید نوری، دادیار سابق زندان گوهردشت در زمان اعدام زندانیان سیاسی در سال ۶۷، در سالن ۳۷ دادگاه استکهلم از ساعت ۱۳:۳۰ (به وقت محلی) روز دوشنبه ۱۸ اکتبر/ ۲۶ مهر آغاز شد. در این جلسه صدیقه حاجیمحسن، از خانواده اعدام شدگان سال ۶۷ شهادت خود را به عنوان شاکی در محضر دادگاه ارائه داد.
این اولینبار است که طی بیش از سه دهه پس از کشتار جمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، یکی از متهمان به دست داشتن در این جنایت در دادگاه محاکمه میشود.
صدیقه حاجیمحسن، خواهر حسین حاجیمحسن، زندانی سیاسی چپ است که در جریان اعدام دستهجمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، به قتل رسیده است. او که پیش از این قرار بود به شکل ویدئویی و آنلاین در جلسه دادگاه شرکت کند، برابر اعلام وکیل مشاورش در بیست و نهمین جلسه دادگاه حمید نوری، از کانادا به سوئد رفته و به شکل حضوری در دادگاه حاضر شد.
او درباره اعدام برادرش حسین حاجیمحسن که گفته میشود پنج شهریور ۶۷ در اولین سری اعدام زندانیان چپ به دار آویخته شده، شهادت داد. لاله بازرگان، خواهر بیژن بازرگان، دیگر زندانی اعدام شده چپگرا در جریان اعدام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ که خود از جمله شاکیان این پرونده و دادگاه حمید نوری است و قرار است در جلسه سی و یکم دادگاه (فردا، سهشنبه ۱۹ اکتبر/۲۷ مهر) شهادت بدهد، پیش از این در توئیتر خود درباره حسین حاجیمحسن و علاقه او به گل و گیاه نوشته است.
توئیت او نقل قولیست از خواهر این زندانی سیاسی اعدام شده:
«دوستم صدیقه حاج محسن، خواهر جانباخته کشتار ۶۷ زندهیاد “حسین حاج محسن”، تعریف میکرد که حسین به گل و گیاه خیلی علاقه داشت و در مرداد ۶۷ از حبس در اتاق دربسته خیلی کلافه بود و نگران گلهایش که در باغچه زندان کاشته بود. او داد و فریاد می کرد که: چرا نمیگذارید ما به حیاط زندان برویم؟ من باید بروم به این گلها آب بدهم! پاسدار زندان [در پاسخ] به او گفته بود که برو فکر خودت باش! گلها که هیچ، خودتان را هم خشک میکنیم!»
لاله بازرگان در ادامه رشته توئیت خود در اینباره نوشته است:
«به هر روی حسین به طریقی خیلی زیرکانه از پشت میلههای سلول دربسته به گلهایش در باغچه زندان آب میدهد اما وقتی پاسدارها میفهمند، میآیند و کتکش میزنند و او را به انفرادی میبرند و در پنج شهریور، او در اولین سری زندانیان چپ بود که به دار کشیده شد! این روایت برای من خیلی دردناک است ….»
در آغاز جلسه رئیس دادگاه به صدیقه حاجیمحسن خوشآمد گفت و حاضران در جلسه را به او معرفی کرد. سپس از بنک هسلبری به عنوان وکیل مشاور صدیقه حاجیمحسن خواست که صحبتهایش را درباره این شاکی آغاز کند.
بنک هسلبری گفت که صدیقه حاجیمحسن برای شرکت در این جلسه از کانادا به سوئد (استکهلم) آمده است. او توضیح داد که خود صدیقه حاجیمحسن هم تجربه زندانی شدن در ایران در دهه ۶۰ را دارد و در زندانهای اوین و قزلحصار بوده، اما حضور او در دادگاه در ارتباط با اعدام برادرش حسین حاجیمحسن در سال ۶۷ است.
به گفته این وکیل مشاور، حسین حاجیمحسن متولد روز ۲۱ اردیبهشت سال ۱۳۳۳ (۱۹ ماه می ۱۹۵۴) بود. او به اتهام عضویت در سازمان راه کارگر بازداشت و به ۱۵ سال زندان محکوم میشود. بر اساس اسناد موجود که وکیل مشاور میگوید به دادگاه ارائه شده است، حسین حاجیمحسن در تاریخ پنجم شهریور در زندان گوهردشت ادامه شده است. او در زندانهای اوین، قزلحصار و گوهردشت بوده است.
پس از صحبتهای وکیل مشاور که در پایان حرفهایش به حال بد صدیقه حاجیمحسن از زمان اعدامها اشاره کرد، خود او در پاسخ به رئیس دادگاه که از او پرسید یا پیش از آغاز بازپرسی دادستانها صحبتی دارد یا نه، گفت:
«از دولت و مردم سوئد قدردانی میکنم. من خودم را از کانادا به اینجا رساندم تا در دادگاه کسی که به اتهام کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ محاکمه میشود، حضور داشته باشم و او را از نزدیک ببینم.»
رئیس دادگاه در واکنش به صحبتهای صدیقه حاجیمحسن گفت:
«این موضوع از بحث دادگاه درباره برادر شما خارج است. از دادستان میخواهم روند بازپرسی از شما را آغاز کند. این بازجویی به شکل تصویری (ویدئویی) هم ضبط میشود.»
پس از صحبتهای توماس ساندر، رئیس دادگاه، دادستان روند بازپرسی از صدیقه حاجیمحسن را آغاز میکند. او ابتدا از صدیقه حاجیمحسن میخواهد که درباره خانوادهاش صحبت کند.
صدیقه حاجیمحسن گفت:
«خانواده ما شامل پدرم، مادرم، من، برادر کوچکم و حسین بود و برادر و خواهرم که ازدواج کرده بودند. ما در تهران زندگی میکردیم.»
سپس دادستان تصویری به صدیقه حاجیمحسن نشان داد. در این تصویر، عکسی دیده میشد که به گردن صدیقه حاجیمحسن آویزان است. این عکس به گفته صدیقه حاجیمحسن، سال ۱۳۵۹ گرفته شده و محل گرفته شدنش یکی از کوههای ایران است. صدیقه حاجیمحسن در ادامه گفت که خودش در زمان دستگیری برادرش به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق در زندان بوده است.
او در ادامه شهادتش گفت:
«بهمن سال ۶۱ که من از زندان آزاد شدم، پدرم به من خبر داد برادرم حسین دستگیر شده است. من آن زمان دلیل دستگیری او را نمیدانستم اما بعد در نامهای که از آموزش و پرورش آمد -چون حسین معلم فنی و حرفهای بود و در استخدام آموزش و پرورش، آموزش و پرورش دلیل غیبت او را پیگیری کرده بود. در آن نامه اتهام او کمک مالی به گروه راه کار، پذیرش مکتب مارکسیستی، تشکیل جلسات گروهی و شرکت در میتینگها قید شده بود و او برای همیشه (مادامالعمر) از کار در آموزش و پرورش منع و اخراج شده بود.»
صدیقه حاجیمحسن همچنین گفت در این نامه که سال ۶۲ یا ۶۳ به دست خانواده او رسیده است، ذکر شده بوده که حسین حاجیمحسن ۱۵ سال حکم زندان گرفته است. حاجیمحسن در بخش دیگری از شهادتش به ماجرای سفر گالیندوپل به ایران و بازداشت خودش همزمان با این سفر در گلزار خاوران اشاره کرد.
صدیقه حاجیمحسنی گفت:
«پس از بازداشت من و وقتی آزادم میکردند، گفتند با شناسنامه برادرم به زندان اوین مراجعه کنم. سال ۱۳۶۹ بود. من چند روز بعد به زندان اوین مراجعه کردم. آنجا شناسنامه برادرم را گرفتند و آن را باطل کردند. تاریخ فوتش را ۱۱ مهر ۶۷ نوشتند. بعد یک گواهی فوت به ما دادند. یعنی دو سال بعد از قتل برادرم، شناسنامه او را باطل کردند.»
صدیقه حاجیمحسن گفت که او در جریان بزرگداشت اعدامشدگان تابستان ۶۷ در خاوران در سال ۱۳۶۸ هم بازداشت شده بود:
«آن زمان هم من را دستگیر کردند و شیشه ماشین بستگان ما را شکستند …. من از دادگاه میخواهم که از حمید نوری که دادیار زندان اوین و زندان گوهردشت بوده بپرسد که مقصد آن کامیونهای یخچالدار که تابستان ۶۷ از زندان خارج میشدهاند کجا بوده است. او حتما مقصد آن کامیونها [که جسدهای اعدامشدگان را بردهاند] میداند و باید بگوید.»
رئیس دادگاه صحبتهای صدیقه حاجیمحسن ر قطع کرد و از دادستان خواست که روند بازپرسی را هدایت کند. دادستان بار دیگر درباره اسناد و مدارک ارائه شده از سوی صدیقه حاجیمحسن به دادگاه سوال کرد و درباره گواهی مرگ صادر شده برای حسین حاجیمحسن. او در پاسخ جزییات مطرح شده سند فوت را برای دادگاه خواند.
صدیقه حاجیمحسن در بخش دیگری از پاسخهای خود به دادستان گفت که عکس منتشر شده منتسب به برادرش در کتاب خاطرات مهدی اصلانی، عکس او نیست و به اشتباه منتشر شده، اما خاطرات و اسناد منتشر شده درباره حسین حاجیمحسن از سوی اصلانی صحیح است.
صدیقه حاجیمحسن اما درباره گواهی فوت صادر شده برای برادرش توضیح داد که این سند هم دو سال بعد از مرگ برادرش در سال ۶۹ در دفتر مردگان بهشت زهرا ثبت شده است. از دیگر اسنادی که صدیقه حاجیمحسن به دادگاه تحویل داده، دفتر تعاونی مربوط به برادرش است که دادستان درباره جزییات مندرج در آن سوال کرد.
دادستان سپس به نامهای از حسین حاجیمحسن پرداخت که در سال ۶۶ نوشته شده است.
حاجیمحسن گفت:
«این نامه از زندان گوهردشت برای خانواده فرستاده شده است.»
حسین حاجیمحسن دو نامه دیگر هم در سال ۶۵ برای خانوادهاش نوشته است. این دو نامه هم از زندان گوهردشت فرستاده شده بودند. صدیقه حاجیمحسن در ادامه بازپرسی و در پاسخ به سوال دادستان گفت که پدر، مادر، برادر و خواهرهای بالای ۳۵ سال میتوانستهاند هر دو هفته یک بار با برادر زندانیاش ملاقات کنند، اما بقیه خواهر و برادرها فقط یک بار و به مناسبت عید نوروز میتوانستهاند با او ملاقات کنند:
«من چند بار رفتم به زندان گوهردشت چون پدر و مادرم پیر و مریضاحوال بودند، همین را گفتم و اجازه خواستم که با برادرم ملاقات کنم. چند بار اجازه دادند اما بعد گفتند که نمیشود هر هفته بیایی. من شاید پنج بار با برادرم ملاقات کردم که آخرینش فروردین (عید) سال ۱۳۶۷ بود. من آن زمان ۲۴-۲۵ ساله بودم. برادرم همیشه در ملاقاتها بهترین تصویر و صورتش را نشان میداد، ریشاش را میتراشید و روحیه بالایی داشت. این آخرین تصویری است که من از ملاقات با برادرم در ذهن دارم ….»
در ادامه بازپرسی از صدیقه حاجیمحسن، دادستان از او پرسید که او و خانوادهاش چگونه در جریان اعدام برادرش قرار گرفتهاند؟
صدیقه حاجیمحسن در پاسخ گفت:
«از مرداد و این حدودها بود که ملاقاتها قطع شد. بستگان ما خبر از اعدامها در زندان اوین و زندان گوهردشت میدادند. مدتی بعد با پدرم تماس گرفتند و گفتند به کمیته در خیابان زنجان در غرب تهران مراجعه کند. با پدرم رفتیم آنجا. پدرم رفت داخل و با دو ساکِ برادرم برگشت. دو ساک از برادرم به پدرم دادند و گفتند که اعدامش کردهاند. دلیلی برای اعدام نگفتند و گفتند که اجازه برگزار کردن مراسم هم نداریم. در ساک برادرم چند پیراهن بود و یک لنگ، سه عینک شکسته که برادرم با منگنه آنها را چسبانده بود. چند هسته خرمای سابیده شده هم بود…»
صدیقه حاجیمحسن در بخش از صحبتهایش منقلب شد اما در ادامه از دادستان و دادگاه اجازه خواست تا درباره ماجرای گلهایی که برادرش در هواخوری زندان گوهردشت کاشته بوده، صحبت کند. دادستان گفت که اگر کوتاه است و در ارتباط مستقیم با برادرش، میتواند بگوید.
صدیقه حاجیمحسنی گفت:
«برادرم چون عاشق گل و گیاه بود، گلهایی را در وقت هواخوری در هواخوری زندان گوهردشت کاشته بود. موقعی که ملاقاتها ممنوع میشود، هواخوری را هم بر زندانیان ممنوع میکنند و او دیگر نمیتوانسته برود و به گلهایش آب بدهد. برای همین با قوطیهای مایع ظرفشویی لولهای درست میکند و به گلها آب میدهد. پاسدارها که صدای آب را میشنوند، به داخل بند میریزند و میپرسند که چه کسی این کار را کرده؟ بعد برادر من را بیرون میکشند و میپرسند که چرا این کار را کرده؟ او میگوید باید به گلها آب میداده چون داشتند میمردند. پاسدار به او میگوید که برو فکر خودت باش. گلها که هیچ، خودت هم میمیری. برادرم در پاسخ میگوید کسانی باید فکر خودشان باشند که قطعنامه جنگ را امضا کردهاند. پاسدار هم در واکنش به او با عصبانیت یک سیلی به صورت او میزند و برش میگرداند به بند.»
دادستان از صدیقه حاجیمحسن پرسید که آیا این ماجرا را برادر او خودش تعریف کرده یا او از کسی یا کسانی شنیده؟
صدیقه حاجیمحسن چنین پاسخ داد:
«این جریان در زمانی اتفاق میافتد که زندانیها از هواخوری و ملاقات محروم شده بودند. این ماجرا را زندانیهای دیگر که از اعدامها جان به در بردند برای ما تعریف کردند.»
او در ادامه درباره زمان و تاریخ اعدام برادرش گفت: «هر جا به اعدام برادر من اشاره شده، گفته شده که او در اولین روز چپکشی اعدام شده که آن روز پنجم شهریور سال ۱۳۶۷ بوده است.»
بعد از این صحبت دادستان گفت دیگر سوالی از صدیقه حاجیمحسن ندارد. او اما خطاب به دادگاه گفت که میخواهد نکتهای را مطرح کند:
«من میخواهم موضوعی را درباره برادرم تعریف کنم که بر اساس آن مطمئنم این آقا [حمید نوری] برادر من را میشناسد.»
رئیس دادگاه اما در پاسخ گفت که دادگاه به چند دقیقه تنفس نیاز دارد و ۱۵ دقیقه تنفس اعلام شد. با پایان تنفس دادگاه و تشکیل دوباره سیامین جلسه (بر اساس جدول از پیش اعلام شده) رسیدگی به اتهامات حمید نوری، رئیس دادگاه از وکیل مشاور صدیقه حاجیمحسن خواست که به طرح سوالات مورد نظرش از او بپردازد اما نظر به اینکه فضای دادگاه متشنج به نظر میرسید، وکیل مشاور گفت:
«مردم اینجا از حرکات حمید نوری عصبانی هستند. او انگشتش را در هوا بلند میکند و تکان میدهد. این عمل باعث خشم افراد در محل دادگاه شده. ممکن است رئیس دادگاه این حرکات او را ندیده باشد اما عده زیادی از حاضران دیدهاند. جای چنین اعمال و رفتاری در دادگاه نیست.»
توماس ساندر، رئیس دادگاه در پاسخ گفت که او متوجه این حرکتها نشده و نسبت به عدم تکرار آنها توجه و هشدار میدهد. سپس از بنک هَسِلبِری به عنوان وکیل مشاور صدیقه حاجیمحسن خواست تا سوالات تکمیلیاش را از او بپرسد.
وکیل مشاور خطاب به این شاکی دادگاه حمید نوری میگوید:
«شما گفتید در زندان گوهردشت با برادرتان ملاقات کردهاید. گفتید که پنج بار با او دیدار داشتهاید که آخرینش نوروز ۶۷ بوده. آیا کس دیگری از خانوادهتان هم در این ملاقات بود؟»
صدیقه حاجیمحسن پاسخ مثبت داد و گفت در این دیدار پدر و برادرش هم حضور داشتهاند. او در ادامه و در پاسخ به سوال وکیل مشاور درباره اوضاع روحی و روانیاش پس از وقوع اعدامهای سال ۶۷ و اعدام برادرش، حسین حاجیمحسن، خطاب به دادگاه گفت:
«برای من بسیار دشوار است که از حالم بگویم. من تا مدتها فکر میکردم این کابوسی است که در خواب میبینم.»
صدیقه حاجیمحسن در ادامه خطاب به دادگاه گفت:
«پدر من همیشه به برادرم افتخار میکرد و با او خوشحال بود اما بعد از مرگ او دیگر هیچوقت شادی نکرد. من اینجا انگشتر مادرم را همراهم دارم. مادرم هیچوقت مرگ پسرش را باور نکرد. سوگواری ما کامل نشد. مزار حسین را به ما نشان ندادند.»
صدیقه حاجیمحسن سپس با اشاره به نام برخی از خانوادههای اعدامشدگان ۶۷ و دادخواهانی که برای بزرگداشت یاد قربانیان در گلزار خاوران جمع میشدند (میشوند) به صادق و جعفر ریاحی، دو اعدام شده دیگر تابستان ۶۷ اشاره کرد و با یادآوری دادخواهی دادخواهان گفت:
«من با مشاور روانشناس که صحبت کردم به من گفت -با توجه به خوابهایی که از برادرم میبینم-ناخودآگاهم مرگ او را باور نکرده و نپذیرفته است. من افسردگی دارم که گاهی به روانپزشک و روانشناس مراجعه میکنم. ما خانوادهها را خیلی سر این ماجرا اذیت کردند.»
به دنبال این پاسخ صدیقه حاجیمحسن، وکیل مشاور او گفت که دیگر سوالی ندارد. صدیقه حاجیمحسن بار دیگر خواست نکتهای را مطرح کند، اما رئیس دادگاه گفت که دادستان از او سوال دارد. دادستان تأیید کرد و گفت سوالش درباره نامهایی است که صدیقه حاجیمحسن در پاسخ به وکیل مشاور خود مطرح کرده است. او از صدیقه حاجیمحسن میخواهد تا افرادی را که از آنان نام برده، روی لیستهای موجود در مدارک دادگاه مشخص کند.
صدیقه حاجیمحسن گفت:
«جعفر ریاحی، شماره۱۳، صادق ریاحی، شماره ۱۴. شماره ۲۱، محمود بهکیش …. ما با خانواده این افراد به گلزار خاوران میرفتیم. همدرد بودیم و برای هم تسلای خاطر بودیم ….»
پس از این پاسخ صدیقه حاجیمحسن، دادستان هم اعلام کرد دیگر سوالی ندارد. این شاکی دادگاه حمید نوری بار دیگر خطاب به دادگاه گفت که میخواهد موضوعی را مطرح کند اما رئیس دادگاه در پاسخ گفت چنین امکانی وجود ندارد.
او از صدیقه حاجیمحسن به دلیل حضور در دادگاه تشکر کرد. صدیقه حاجیمحسن هم در پاسخ تشکر کرد و سیامین جلسه دادگاه حمید نوری به پایان رسید. جلسه بعدی دادگاه، سهشنبه ۱۹ اکتبر / ۲۷ مهر برگزار میشود. در این جلسه بناست ویدا رستمعلیپور و لاله بازرگان در مقام شاکی به ارائه شهادت خود بپردازند.
دادگاه حمید نوری به طور معمول از ساعت ۹ صبح به وقت محلی در سالن ۳۷ دادگاه استکهلم در مرکز شهر استکهلم برگزار میشود. روند معمول دادگاه این است که در دو نوبت صبح و بعدازظهر تشکیل میشود.
تجمع دادخواهی مقابل دادگاه حمید نوری
امروز همزمان با جلسه سیام دادگاه حمید نوری و ارائه شهادت صدیقه حاجیمحسن، خواهر حسین حاجمحسن اعدام شده در سال ۶۷، تعدادی از خانوادههای دادخواه مقابل دادگاه تجمع دادخواهی برگزار کردند و صورت نمادین حضور مادران خاوران را با به نمایش گذاشتن تصاویر آنها مقابل دادگاه نشان دادند.
گروه «دادخواهان خاوران» پیشتر در بیانیهای اعلام کرده بودند در روزهای ۲۶ و ۲۷ مهر/ ۱۸ و ۱۹ اکتبر بنا دارند تجمعی در برابر دادگاه استکهلم برگزار کند. این گروه با انتشار فراخوانی اعلام کرد همزمان با شرکت سه تن از اعضای خانوادههای جانباختگان در دادگاه نوری، صدیقه حاج محسن (خواهر حسین حاج محسن) و لاله بازرگان (خواهر بیژن بازرگان) در روزهای ۱۸ و ۱۹ اکتبر و هم چنین عصمت طالبی (خواهر عادل طالبی) در روز ۶ آبان/۲۸ اکتبر ، در روزهای ۱۸ و ۱۹ اکتبر مقابل دادگاه حمید نوری تجمع خواهند داشت.
آنها همچنین از دیگر خانوادههای دادخواه، فعالان سیاسی، مدنی و حقوق بشری برای شرکت در این دو روز تجمع دعوت بهعمل آوردهاند و امروز تعداد زیادی در این تجمع شرکت کردند.
زمانه در همین رابطه با خاطره معینی، خواهر هبتالله معینی از قربانیان اعدامهای سال ۶۷ که در تجمع مقابل دادگاه حمید نوری حضور داشت گفتوگو کرده است.
◾️ گفتوگوی زمانه با خاطره معینی با بشنوید:
زمانه همچنین با فرخنده آشنا، زندانی سیاسی سابق در دهه شصت که امروز هم در دادگاه و هم در تجمع دادخواهی حضور داشت گفتوگو کرده است.
◾️ گفتوگوی زمانه با فرخنده آشنا با بشنوید:
دوشنبه ۲۶ مهر گروه «دادخواهان خاوران» بیانیه دیگری همزمان با تجمع دادخواهی منتشر کردند با این عنوان که «ما دادخواهان خاوران خواهان روشن شدن بیکم و کاست حقیقت هستیم!»
در بخشی از این بیانیه چنین آمده است:
«ما دادخواهان خاوران، از هیات رئیسه دادگاه و دادستان های محترم تقاضا داریم که برای خانوادههای جان باختگان چپ حاضر در دادگاه فرصت بیشتری در نظر بگیرند تا آنها بتوانند با خیالی آسودهتر راجع به اذیت و آزارهای حکومت و بلاهایی که پشت دیوار زندانها و در خاوران بر سر ما آوردهاند و هم چنین از مطالبات ما خانوادهها که از همان سالها علیرغم سرکوب شدید فریاد میزدیم را در این دادگاه بگویند.»
متن کامل بیانیه را در اینجا بخوانید.
دادگاهی که متهمش یک سال بدون هیچ محاکمه ای بازداشت بوده چی قراره دربیاد، بدید حکم اعدام رو وقت ما رو هم نگیرید ژست حقوق بشر به *** نمیاد.
محسن / 19 October 2021