زنان در افغانستان همچنان با تبعیض گسترده و نقض حقوق بشر روبه‌رو هستند. این کشور از لحاظ شاخص‌های نابرابری جنسیتی در پایین‌ترین رتبه‌ها قرار دارد و نرخ باسوادی زنان پایین‌ترین سطح در جهان است. خشونت علیه زنان و دختران بسیار زیاد است و اکثریت کودکان و نوجوانان دختر به مدرسه نمی‌روند. بنا بر گزارش مجمع جهانی اقتصاد در سال ۲۰۲۱، افغانستان از لحاظ شاخص شکاف جنسیتی از میان ۱۵۶ کشور در رده آخر قرار گرفته است.

از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ که افغانستان تحت حاکمیت طالبان اداره می‌شد، زنان و دختران از کار کردن در بیشتر مشاغل و یا رفتن به مدرسه محروم و عملا در خانه‌های خود زندانی بودند.

پس از پایان یافتن حاکمیت این گروه افراطی تروریستی، مدارس بازگشایی شدند و به زنان و دختران جوان فرصتی برای تحصیل و اشتغال داده شد که تا پیش از آن ممکن نبود. با این همه در اوج سرکوب توسط طالبان، برخی از زنان با ادامه تحصیل مخفیانه و آموزش دادن به دیگران، زندگی‌شان را به خطر انداخته بودند.

طی بیش از دو دهه، ایالات متحده بیش از ۷۸۰ میلیون دلار برای ارتقای حقوق زنان در افغانستان هزینه كرده که نتیجه آن نسلی است که امیدها را برای دستیابی به برابری جنسیتی برای زنان روزافزون می‌کند. زنان ۵۰ درصد از جمعیت افغانستان را تشکیل می‌دهند و پیشرفت آن‌ها به معنای پیشرفت برای همه جامعه است و نقش مهمی در ثبات و آینده این کشور دارد.

هم اکنون بیش از ۴۰ درصد دانش‌آموزان و دانشجویان در افغانستان را زنان تشکیل می‌دهند. آن‌ها به ارتش و پلیس پیوسته‌اند، سمت‌های سیاسی را در دست گرفته‌اند، چهره‌های شاخص رسانه‌ای و روزنامه‌نگاری هستند، به خوانندگان معتبر بین‌المللی تبدیل شده‌اند، در المپیک و در تیم‌های رباتیک شرکت کرده‌اند و بسیاری از فعالیت‌هایی که تا پیش از آن تقریبا غیرممکن بودند.

با وجود این نگرانی‌های زنان برای آینده همچنان پا برجاست. با ادامه روند مذاکرات صلح بین حکومت افغانستان و گروه طالبان و تصمیم به خروج نیروهای آمریکایی از این کشور، زنان بیش از پیش نگرانند تا مبادا حقوقی را که با فشار نیروهای بین‌المللی در این سال‌ها به دست آورده‌اند از دست بدهند و وضعیت جامعه دوباره به سال‌های سیاه تحت حاکمیت طالبان بازگردد. اکنون به عنوان نیمی از جامعه، زنان در تلاش برای جلب توجه در سطح ملی و بین‌المللی به مطالبات‌شان برای دستیابی به حقوق طبیعی و انسانی، برابری جنسیتی و داشتن تضمینی برای آینده هستند.

مبینا خیراندیش ساعی، روزنامه‌نگار و فعال حقوق زنان، یکی از چهره‌های تاثیرگذار در میان زنان خبرنگار در استان بلخ در شمال کشور افغانستان است. او اکنون به عنوان رییس دفتر «نی»  (NAI) یا سازمان حمایت کننده رسانه‌های آزاد در شهر مزارشریف فعالیت می‌کند و عضو شبکه صلح اجتماعی و استاد افتخاری در دانشکده خبرنگاری دانشگاه بلخ است.

مبینا بیش از یک دهه پیش در یک اقدام بی‌سابقه، رادیویی را به عنوان اولین ایستگاه رادیویی مستقل برای زنان در شمال و شمال شرق افغانستان با نام رادیو «رابعه بلخی» افتتاح کرد (رابعه بلخی یکی از مشهورترین زنان شاعر در افغانستان و نخستین شاعر زن پارسی‌گوی است).

این رادیو پخش برنامه‌های خود را با مسئولیت و ارائه برنامه‌هایی توسط خود خیراندیش ساعی آغاز كرد و دقیقاً در همان زمان بود كه صدای زنان از طریق رادیو شنیده شد. پذیرش مسئولیت رادیو به ترویج فرهنگ رهبری و مدیریت زنان در بلخ کمک بسیاری کرد. 

مبینا خیراندیش ساعی، روزنامه‌نگار و فعال حقوق زنان

مبینا ۱۳ سال به عنوان مدیر رادیو رابعه بلخی فعالیت کرد و در این مدت صدها زن و مرد در این رادیو آموزش دیدند که اکنون اکثر آنها در رسانه‌های معتبر ملی و بین المللی کار می‌کنند.

در طول ۱۳ سال کار در رادیو، مبینا خیراندیش ساعی همزمان تجربه‌های مختلفی در زمینه‌های دیگر کاری با سازمان‌های مختلف داشته و بارها به صورت رسمی و به عنوان نماینده‌ای از جامعه زنان افغانستان به کشورهای مختلف جهان سفر کرده است. خانم ساعی سه سال با «بنیاد بین المللی سیستم‌های انتخاباتی» (IFES) که در زمینه ایجاد ظرفیت برای مشارکت زنان در رهبری و سیاست کار می‌کند، همکاری داشته است. 

مبینا خیراندیش ساعی همچنین عضو گروه تحقیقاتی پیوند افغان بوده که به طور ویژه به بررسی وضعیت زنان در زندان و خانه‌های امن زنان در استان بلخ می‌پردازد.

علاوه بر این، او چهار سال به عنوان دستیار حقوقی داوطلب با دفتر Action Aid همکاری کرده که خدمات مشاوره‌ای برای زنان ارائه می‌دهد. در نتیجه این خدمات مشاوره‌ای مبینا ساعی توانست نشان «تلاش برای صلح» را از دفاتر Action Aid در ایتالیا و انگلستان دریافت کند.

مبینا هم چنین موفق به دریافت تندیس «مدیر رسانه‌ای شایسته» از دفتر سازمان پشتیبانی از رسانه‌های آزاد در افغانستان در شهر کابل شده و ده‌ها گواهی‌نامه و تقدیرنامه از وزارت امور داخلی، سنا، سازمان‌های جامعه مدنی و مقامات دولتی افغانستان برای بیش از ۱۳ سال فعالیت مدنی و رسانه‌ای دریافت کرده است.

نگرانی اصلی مبینا خیراندیش ساعی به گفته خود او، دستیابی زنان به حقوق طبیعی و انسانی‌شان است و در راستای این هدف در ده‌ها پروژه برای بهبود اوضاع زنان شرکت کرده و در حال حاضر نیز یکی از اعضای فعال در چنین گردهمایی‌ها و پروژه‌هایی در استان بلخ است. او هم‌اکنون برای جلب توجه به نگرانی‌های زنان در مذاکرات صلح در افغانستان به همراه بیش از صد فعال حقوق زنان در داخل و خارج این کشور، کمپین «زنان حذف شدنی نیستند» را به راه انداخته است. برای شناخت بیشتر جنبش حقوق زنان در افغانستان با او گفت‌وگو کردیم.

جنبش حقوق زنان در افغانستان از کجا و چگونه آغاز شد؟ شما در جنبش حقوق زنان در کشورتان چه نقشی دارید؟

تاریخ افغانستان گواه مبارزات زنان بسیاری است که یا به شکل فردی و یا به صورت گروهی برای اعاده حقوق‌شان مبارزه کردند و حتی قربانی دادند.

رابعه بلخی، مادر شعر دری در سده چهارم هجری قمری شاعر و سیاست‌گذار زمان خودش، به عنوان مشاور پدرش کعب که شاه آن‌ زمان بود در دربار کار می‌کرد و از صلاحیت خاصی برخوردار بود اما به جرم عاشق شدن به غلام دربار شاه (بکتاش) شاهرگش توسط برادر قطع شد و جان باخت.

مثال‌های بسیاری از اینگونه زنان در تاریخ کشور ما وجود دارد اما مهم‌تر از آن جنبش عدالت‌خواهی برای زنان دقیقا بعد از سال ۱۹۱۹ میلادی در دوره شاه امان‌الله خان آغاز شد و فعالیت‌ها و دستاوردهای مهمی هم به همراه داشت. در آن‌زمان ملکه ثریا، همسر شاه و زنان و دختران خانواده سلطنتی نقش مهمی در اصلاح قوانین وقت و بهبود حقوق زنان داشتند. 

برای مثال تاسیس مکتب دخترانه، ایجاد و فعالیت انجمن نسوان، انتشار نشریه ارشادالنسوان از همان زمان آغاز شد. بعد از آن هم در دوره‌های مختلف زنان همواره در تلاش برای به دست آوردن جایگاه خودشان در اجتماع، سیاست و تعلیم و تربیت بودند.

اما بارزترین نقش را زنان افغانستان بعد از سقوط حاکمیت طالبان در کشور در طی ۲۰ سال اخیر ایفا کرده‌اند. زنان افغانستان در طی این ۴۰ سال جنگ آسیب‌های فروانی متحمل شدند. 

هشت مارس ۲۰۲۱ در هرات ــ عکس: هوشنگ هاشمی، ای اف پی

مهاجرت اجباری، بی‌خانمانی، از دست دادن همسر و اعضای خانواده، محروم ماندن از حق تحصیل و کار از جمله آسیب‌های جدی چهار دهه جنگ افغانستان برای زنان این کشور بوده و امروز که رهبران حکومت و مخالفان‌شان (طالبان) خواهان مذاکره برای دستیابی به یک صلح پایدار هستند، زنان کشور را بیش از پیش نگران آینده‌شان کرده است. موضع طالبان در قبال حقوق زنان درگذشته و امروز کاملاً واضح و روشن بوده‌است اما این زنان امروزند که با راه‌اندازی اجتماعات، بحث‌ها و نشست‌های مدنی خواهان حفظ ارزش‌های خود در قوانین کشور برای امروز و آینده افغانستان هستند.

نقش من به عنوان یک عضو جامعه مدنی و رسانه‌ای در کشورم حداقل در حوزه شمال کشور، حضور در برنامه‌های دادخواهانه زنان و ابراز نظر برای چگونگی سرنوشت ما در آینده کشور و به خصوص هشدار درباره نادیده گرفتن جایگاه زنان و رسانه‌ها در مذاکرات صلح در افغانستان است. ‌

هدف جنبش زنان در ابتدای شکل‌گیری چه بود؟

در آغاز سال ۱۹۱۹ زمانی که افغانستان تازه استقلالش را از بریتانیا به دست آورده بود، عده‌ای از زنان در تلاش برای حضور بیشتر زنان در اجتماع بودند. در آغاز هدف‌ها برای تغییر سنت‌های حاکم بر جامعه و بیداری فکری زنان در مورد خودشان بوده اما بعداً با روی کار آمدن حکومت‌های مختلف اهداف جنبش زنان هم تغییر کرده. مثلاً عده‌ای از زنان در زمان اشغال افغانستان توسط روس‌ها در صفوف مجاهدین و معترضان علیه حکومت وقت بودند و عده دیگر طرفدار حکومت کمونیستی آن زمان. سیاست و شرایط موجود شیوه مبارزه زنان را به چند دسته تبدیل کرده بود.

فعالان حقوق زنان در افغانستان از چه ابزار و منابعی برای دستیابی به اهداف جنبش استفاده کرده‌اند؟

تحت نام حمایت از حقوق زنان در افغانستان در طی ۲۰ سال هزینه‌های بسیاری به مصرف رسید و کمک‌های جامعه جهانی نیز نشان‌دهنده توجه به وضعیت زنان در افغانستان بوده اما آنچه که مانع از فرصت بیشتر برای فعالیت‌های فمینیستی در داخل افغانستان بوده، سنت‌های ضد زن حاکم و قبول شده توسط جامعه سنتی و بیشتر مردانه افغانستان است. همین بخش جامعه با تمام قوت برای حفاظت از سنت‌های ناپسند ایستادگی کرده است.

هنوز باورهای ازدواج زیر سن، ازدواج‌های اجباری، خشونت‌های قبول شده و تبعیض‌های جنسیتی در کشور به قوت خود باقی است و تغییرات اندک صورت گرفته در این زمینه نشان می‌دهد که تلاش‌های بیرونی و داخلی نتوانسته برای اعاده حقوق زنان در قالب فمینیسم در این کشور خیلی نقش داشته باشد.

فعالان زنان در افغانستان برای پیش‌برد اهداف خود از منابعی چون آگاهی رسانی رو در رو به زنان، راه‌اندازی کمپین‌ها، استفاده از رسانه‌ها، ایجاد شبکه‌های دادخواهی استفاده می‌کنند.

از نمونه‌های تبعیض علیه زنان در جامعه افغانستان برایمان چند مثال بزنید.

راستش را بخواهید در یک جامعه جنگ‌زده، فقیر و محروم از سواد انتظار هر چیزی را باید داشت.

اکثریت جمعیت افغانستان به دلیل جنگ و فقر نتوانستند تحصیل کنند و این باعث شده تا سطح آگاهی در کشور ما پایین باشد. تبعیض موجود هم نتیجه‌ای از همین ندانستن‌هاست.

حضور کمرنگ زنان در سیاست، حضور نداشتن زنان در پست‌های کلیدی رهبری و نظام، موانع خانوادگی و اجتماعی برای فعالیت‌های زنان در جامعه، دست‌کم گرفتن فعالیت‌ها و حضور زنان در اجتماع از نمونه‌های بارز تبعیض در کشور ماست.

وضعیت کلی زنان در افغانستان چگونه است؟ منظورم خشونت علیه زنان، ازدواج اجباری و ازدواج کودکان، قتل‌های ناموسی و غیره است.

متاسفانه جنگ بیش‌تر قربانیانش را از مردم عادی و به خصوص زنان و کودکان می‌گیرد. در افغانستان نیز این جنگ باعث شده که زنان در تمام بخش‌های زندگی‌شان به نحوی خشونت‌های فردی و اجتماعی را نیز تجربه کنند.

هنوز هم زنان در دادگاه‌های صحرایی شلاق زده می‌شوند. هنوز هم گوش و بینی زنان توسط شوهران‌شان بریده می‌شود، هنوز هم دختران به اجبار وادار به ازدواج می‌شوند. تنها در سالی که گذشت نزدیک به سه هزار پرونده خشونت علیه زنان در نهادهای مختلف حمایت از حقوق زنان به ثبت رسیده، در حالی‌که ده‌ها مورد دیگر خاموش مانده و ثبت نشده است.

قانون تا چه اندازه از زنان در افغانستان حمایت می‌کند تا خواسته‌های خود را دنبال کنند؟ چه مسائلی مانع از دستیابی زنان به حقوق‌شان می‌شود؟

کار شناسان حقوقی قوانین حمایتی برای زنان در کشور ما را از بهترین قوانین در سطح منطقه می‌دانند. ما قانون منع خشونت علیه زنان را داریم. ما ماده‌های حمایتی از زنان و تساوی حقوق زنان را در قانون اساسی و چندین سیاست و قانون وضع شده که بتواند حامی زنان در جامعه باشد، در کشورمان داریم. اما متاسفانه مشکل ما در تطبیق این قوانین است. وجود فساد مالی در افغانستان باعث شده تا حاکمیت قانون ضعیف باشد. با همه این‌ها، وجود این قوانین جایگاه حمایتی خاصی برای زنان داشته که نسبت به ۴۰ سال گذشته شرایط متفاوتی را رقم زده است.

■آیا کشورهای غربی از تغییر وضعیت زنان در افغانستان حمایت کرده‌اند؟

بعد از سقوط حاکمیت طالبان غربی‌ها بیشترین توجه را به تغییر وضعیت زنان در افغانستان داشتند اما انتظاری که از این توجه می‌رفت و نتایجی که به دست آمده متاسفانه هنوز کافی نیست. 

به عنوان یک کنشگر، شما و دیگر کنشگران برای تقویت جامعه‌ مدنی افغانستان چه کردید؟

آنچه ما زنان برای حفاظت از ارزش‌های حقوقی انجام دادیم حضور در نشست با نمایندگان کشورهای کمک کننده در افغانستان بوده است. برای مثال ارسال نامه و جمع‌آوری امضا برای تایید خواسته‌های زنان و پیشنهاد آن به سازمان ملل و سایر سازمان‌های حقوق بشری در جهان، صحبت با رسانه‌های معتبر و بسیج‌سازی زنان افغان در بیرون و داخل کشور از جمله فعالیت‌هایی بوده که ما فعالان حقوق زنان در افغانستان انجام دادیم، باشد که آینده زنان کشورمان مثل گذشته در تاریکی قرار نگیرد.

به نظر شما حمایت بین‌المللی به تقویت جامعه مدنی در جوامع بسته و سرکوب شده کمک می‌کند؟

داشتن حمایت بین‌المللی قطعاً مهم است. حتی اگر حمایت‌های جامعه جهانی برای تقویت جامعه مدنی تا حد زیادی مفید و موثر هم واقع نشود، دست‌کم باعث جلب توجه جامعه جهانی به وضعیت شده است.

آیا شما و دیگر زنان فعال در این عرصه از طبقات بالای جامعه آمده‌اید؟

به جرات می‌توانم بگویم اکثر زنان فعال مدنی در افغانستان از طبقات متوسط و یا حتی پایین جامعه بودند که آمدند و حامی زنان دیگر شدند. اما دو نوع تقسیمات طبقاتی میان زنان داریم طبقه با سواد و تحصیل‌کرده و زنان بدون تحصیلات و سواد. ما از لحاظ طبقاتی از زنان تحصیل کرده هستیم نه سرمایه‌دار. اما زنان بی‌سواد یا سرمایه‌داری که در فعالیت‌های مدنی مشارکت و مبارزه کنند خیلی اندک هستند.

خود من از یک خانواده به شدت متعصب آمده‌ام. در آن زمان خانواده‌ها فکر می‌کردند اگر دختران‌شان را دور از تحصیلات عالیه و در خانه نگه دارند، می‌توانند آنان را از ناامنی‌ها حفظ کنند. زمانی که این مشکلات را دیدم، حس کردم می‌خواستم کس دیگری باشم، دست از مطالعه و یادگیری برنداشتم و در اصل کوشش کردم که خودم رهبر خودم باشم. 

■نقش طالبان در راه دستیابی زنان به حقوق خود چیست؟ آیا قانون یا حمایت کافی برای زنان و فعالان زن در برابر طالبان، در افغانستان وجود دارد؟ آیا طالبان مانع بزرگی در راه دستیابی زنان به حقوق‌شان به شمار می‌آید؟

به نظر من طالبان خواسته به نام دین حقوق زنان را نادیده بگیرد. درحالی‌که ما قوانینی حامی زنان داریم که برگرفته از دین اسلام بوده‌اند. دیدگاه گذشته و امروز طالبان نشان می‌دهد که اهمیتی برای حقوق زنان قائل نیستند.

ما در پروسه حساس مذاکرات صلح قرار داریم و قرار است که مردم افغانستان بعد از چهار دهه جنگ و ناامنی، طعم صلح را بچشند و طبیعی است که دو طرف در مورد برخی مواضع کوتاه بیایند. در این میان ما به همراه جمعی از زنان افغانستانی در داخل و خارج کشور کمپینی را به نام «زنان حذف شدنی نیستند» راه‌اندازی کردیم تا مبادا در این مذاکرات صلح، مسئله حقوق زن، جایگاه زن و نقش زن در آینده افغانستان نادیده گرفته شود. چون در تفاهمات سیاسی همیشه بعضی‌ها قربانی می‌شوند. البته در این کمپین تنها زنان فعالیت نمی‌کنند بلکه مردانی هم که باورمند به حقوق زنان هستند، به این کمپین کمک می‌کنند.

نگرانی ما در این کمپین این است که مبادا زنانی که اکنون در عرصه‌های مختلف اجتماعی مشغول تحصیل، کار و فعالیت هستند از جامعه حذف شوند. ما نگران حقوق تمام زنان افغانستان در هر عرصه‌ای که کار می‌کنند هستیم. امروز شرایط با ۲۰ سال پیش بسیار فرق کرده زنان فقط معلم نیستند، بلکه در بسیاری از زمینه‌ها تحصیل کرده، کار می‌کنند و حتی نان‌آور خانواده هستند و مسلک آنها برایشان فقط کار نیست، بلکه حضور در اجتماع است که حق طبیعی آن هاست و طرفین ناگزیر هستند که به خواسته‌های آنان پاسخ بدهند. همه مردم افغانستان چه زن و چه مرد، حقی دارند و این حق باید در مذاکرات و آینده کشور در نظر گرفته شود. 

فعالان حقوق زنان در افغانستان برای جلب توجه جهانیان به مشکلات زنان در جامعه افغانستان چه می‌کنند؟

در داخل و خارج از افغانستان زنان بسیاری هستند که برای رساندن پیام زنان درون کشور به جهانیان و نماینده‌های مذاکره کننده برای برپایی صلح در افغانستان تلاش می‌کنند که امیدواریم صدای‌شان شنیده شود.

چقدر با جنبش حقوق زنان در ایران آشنا هستید؟ آیا تشابهی بین مبارزات زنان برای حقوق خود در ایران و افغانستان وجود دارد؟

بله من از جنبش‌های عدالت‌خواهانه زنان کشور ایران آگاه هستم و سرنوشت زنانی که در زندان‌ها به سر می‌برند و اعتراض زنان که به خاطر دستیابی به حقوق‌شان هر روز درگیر هستند، را دنبال می‌کنم. می‌خواهم به تفاوت‌ها اشاره کنم: ما این‌جا در افغانستان بیشتر نگران معامله‌های سیاسی هستیم تا زنان قربانی سیاست نشوند اما در ایران زنان بیشتر خواهان عدالت از سوی حاکمان داخل کشور برای خودشان هستند. ما نگران تصمیمات خارجی‌ها نسبت به سرنوشت خودمان هستیم اما زنان ایران ناراضی از تصمیم حکومت در قبال حقوق‌شان هستند.

چه توصیه‌ای برای فعالان زن در ایران دارید؟

فقط می‌گویم که اجازه ندهند جنگ و ناامنی دامن‌گیر کشور و جامعه‌شان شود که در آن صورت خیلی از تلاش‌ها بی‌نتیجه می‌ماند.