برخلاف آخوندهای سنتی، علی خامنهای تا حدودی با هنر آشنا و از تاثیرگذاری آن بر ذهن مردم باخبر است. او پس از اجرای پروژههایی مانند «قتلهای زنجیرهای، ترور، توقیف، ایجاد حاشیه و بدنامی، اجبار به خانهنشینی یا جلای وطن کردن هنرمندان آزاداندیش»، برای وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه وظیفهی جدیدی تعریف کرد: «تولید هنرمندان جوان انقلابی و تحریف و بازتعریف جمهوری اسلامی».
سپاه چندین مؤسسهی فرهنگی-هنری تاسیس کرد که مهمترینشان «سازمان هنری-رسانهای اوج» است. وزارت اطلاعات نیز از طریق صدا و سیما و وزارت ارشاد آثاری را تولید کرده است. در این متن به سریال «خانهی امن» که به تازگی ساخته و نمایش داده شده، میپردازیم تا تصویر روشنتری از فعالیتهای امنیتی جمهوری اسلامی پیدا کنیم.
«خانهی امن»
بهتازگی از شبکهی اول سیما سریالی پنجاه قسمتی با عنوان «خانهی امن» پخش شد. در این سریال سه فرماندهی اطلاعاتی بهنامهای «مهران»، «افشین» و «کمال» که مثلث قدرتمندی تشکیل دادهاند از نقشهی یک عملیات بزرگ تروریستی توسط داعش مطلع میشوند. آنها طی جستوجوهای خود با «سازمان مجاهدین»، «سرویسهای جاسوسی بین المللی» و «انجمن پادشاهی» درگیر و در نهایت متوجه میشوند همهی این گروهها با «داعش» همدست و از «اسرائیل» خط میگیرند. هرچند ضعفهای جدی این سریال از تیتراژ آغازین قابل مشاهده است اما تاثیرگذاریاش بر مخاطب را نمیشود نادیده گرفت.
عبور از «امت اسلام» به «ملت ایران»
«خانهی امن» وزارت اطلاعات را قدرتمند، آگاه به مسائل روز، دلسوز مردم و فداکار نشان میدهد. مأموران لباسهای مد روز میپوشند و وطنپرستانی هستند که حاضرند جانشان را برای امنیت مردم فدا کنند. از میان سه شخصیت اصلی داستان فقط یکی اسم عربی دارد. پیش از این در چنین آثاری برای مأموران و بسیجیان از نام بزرگان تاریخ اسلام استفاده میشد و شخصیتهای منفی اسامی ایرانی داشتند، اما سازندگان «خانهی امن» با انتخاب نامهای اصیل ایرانی برای مأموران حکومتی، سعی کردهاند آنها را افرادی از جنس مردم و متعهد به «ملت ایران» نشان دهند نه «امت اسلام».
از طرفی این سریال، همکاری کشورهای همسایه با تروریستهایی که از «وهابیان عربستان» خط میگیرند را مورد توجه قرار داده است. مأموران وزارت اطلاعات نیز با نهایت از جان گذشتگی میکوشند امنیت «ملت و خاک ایران» را تأمین کنند نه «امت اسلامی» را.
این روش جدید با شیوهی حکومت در دههی شصت بسیار فاصله دارد. خمینی همیشه از «امت اسلام» سخن میگفت و جنگ با عراق را جهاد در راه اسلام میدانست. شکاف بین حکومت و مردم چنان عمیق شده که حاکمان برای نجاتشان مانند غریق به هر چیزی چنگ میزنند، ولو «تقویت احساس ملیگرایی مردم» که با آنچه در گذشته شعارش را میدادند، تفاوت بسیار دارد.
بهخاطر ایران، در کشورهای دیگر میجنگیم
«خانهی امن» میکوشد فعالیتهای نظامی ایران در کشورهای دیگر از جمله سوریه و لبنان را توجیه کند. «کمال» به همکاران و نزدیکانش میگوید باید در خاک دشمن به او ضربه زد زیرا هزینهی جنگ در مرزهای ایران، بسیار سنگینتر خواهد بود. وزارت اطلاعات در این سریال میخواهد به معترضانی که شعار میدادند: «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران»، پاسخ بدهد، البته چنین توجیهاتی تازگی ندارد و آنها را بارها از زبان افرادی مانند قاسم سلیمانی شنیدهایم.
سریال «خانهی امن» سعی دارد به مخاطب تلقین کند دشمنان داخلی و خارجی بسیاری امنیت کشور را تهدید میکنند. از طرفی میکوشد نیروهای امنیتی را افرادی وطنپرست و شریف معرفی کند. چنین رویکردی نشاندهندهی ترس جمهوری اسلامی از مردم است. حکومت بهخوبی فهمیده نزد مردم دیگر اعتبار و آبرویی ندارد، حال میکوشد با ساختن چنین آثاری چهرهای پاک و منزه از خود نشان دهد، اما فراموش کرده با تبلیغات حکومتی نمیتوان سیاهی را از چهرهی ظلم زدود.
این در حالی است که از حاکمان ایران باید پرسید، چرا در امور کشورهای دیگر دخالت میکنند؟ چرا در «بهار عربی» نیروی سپاه قدس با همدستی «بشار اسد» معترضان سوری را کشت و سرکوب کرد؟ چرا جمهوری اسلامی با دخالتهای نظامی و سیاسی باعث ناامنی کشورهای همسایهاش شده؟ و آیا ناامنی عراق و سوریه در قدرتگرفتن داعش نقش نداشته است؟
بهجاش امنیت داریم
در «خانهی امن» تحت پوشش مبارزه با داعش و مجاهدین خلق و… به مخاطب گفته میشود مخالف نظام، دشمن مردم است، از این رو نیروهای امنیتی برای حفظ امنیت با هر مخالفی بهشدت برخورد میکنند. وزارت اطلاعات در این سریال به مخاطب میگوید: «هرچند افرادی مانند قاسم سلیمانی دست در جنایت و سرکوب داشته و دارند، اما امنیت کشور مدیون آنهاست و اگر نباشند تروریستها کشور را نابود خواهند کرد.» همین تبلیغات است که ما را با تشییع جنازهی پرتعداد قاسم سلیمانی مواجه میکند.
بدیهی است هیچ دولتی نمیتواند در کشوری که هر روز با آشوب و بمبگذاری مواجه است، اقتدار و حاکمیتش را حفظ کند. مبارزه با گروههای «تروریستی» بخشی از وظایف هر حکومتی است، اما وزارت اطلاعات با تولید چنین آثاری، وظایف ذاتی و بدیهیاش را با مظلومنمایی تبدیل به منتی بر سر مردم میکند. این در حالی است که اتفاقا نیروهای امنیتی ایران بهجای حفظ امنیت مردم، بخش بزرگی از توانشان را صرف سرکوب آزادیخواهان و دگراندیشان میکنند.
هرجا که لازم باشد، شما را میکشیم
در قسمت دوم «افشین» یکی از مفسدان اقتصادی را در کشوری دیگر به قتل میرساند، در قسمتهای دیگر نیز شاهد کشتن افرادی در کشورهای همسایه، توسط مأموران اطلاعات هستیم.
در این سریال نیروهای امنیتی مانند قهرمانان هالیوودی بر همهچیز و همهکس احاطه دارند. همهجا، از گروه تروریستی داعش گرفته تا اسرائیل، مأموران نفوذی دارند. مکالمات تروریستها را شنود میکنند، حتی در خانههای امن خارج از کشورشان نیز دوربین کار گذاشتهاند. هرچند در واقعیت، در خیابانهای ایران بهراحتی افرادی مانند فخریزاده ترور میشوند اما «خانهی امن» امکان اطلاعاتی و امنیتی وزارت اطلاعات را چنان قوی و باورنکردنی نشان میدهد که بیشتر شبیه فیلمهای تخیلی شده است.
این سریال ظاهرا دشمنان امنیت ایران را هدف قرار داده است اما مخالفان نظام را هم تهدید میکند. اینکه جمهوری اسلامی بهراحتی عملیات تروریستی خود را بهتصویر میکشد حامل پیام مهمی برای مخالفان رژیم است: «همهجا زیر نظرتان داریم و هر وقت اراده کنیم، ترورتان میکنیم». البته چنین رفتار و پیامهایی نشان از سستشدن پایههای حکومت روحانیون و ترس ایشان از مردم و مخالفان دارد، چراکه آواز بلند برخاسته از طبل میانتهی است.
ما کسی را شکنجه نمیکنیم
در «خانهی امن» مأموران هنگام بازجویی هرگز با متهمان خشونت نمیکنند و با دلایل روشن آنها را قانع و وادار به اعتراف میکنند. رفتار بازجویان چنان محترمانه است که گویی سازندگان سریال هیچ اطلاعی از روشهای سازمانهای امنیتی ایران برای گرفتن اعترافهای اجباری ندارند.
تصویری که از بازداشتگاههای جمهوری اسلامی ارائه میشود بیشتر شبیه به یک شوخی زشت است تا واقعیت. خاطرات دردناک زندانیان سیاسی از شکنجههای رژیم، رخدادهای تلخ بازداشتگاه کهریزک، تهدید خانوادهی زندانیها به تجاوز، مرگ افرادی چون ستار بهشتی زیر شکنجه و همینطور فیلم بازجویی همسر سعید امامی چیز دیگری به ما میگوید.
جهان علیه جمهوری اسلامی
در قسمت چهل و یکم، یلدا (یکی از اعضاء سازمان مجاهدین) به کمال میگوید: «یک اجماع جهانی برای نابودی جمهوری اسلامی شکل گرفته است. قرار شده همهی افرادی که میتوانند اسلحه دست بگیرند و علیه حاکمیت بجنگند، وارد میدان شوند». سریال با ایجاد نگرانی در شهروندان به ایشان میگوید: «هرچند شما را سرکوب میکنیم و میکشیم اما روزی که نباشیم کشور توسط دشمنان ویران خواهد شد».
از طرفی در این سریال مسئلهی بورسیههای تحصیلی خارج از کشور نیز مطرح میشود. کمال میگوید دشمنان نظام، دانشجویان و نخبههای ما را به طمع زندگی بهتر به خارج از کشور دعوت میکنند تا پس از مدتی آنها را تبدیل به جاسوس یا مخالفان نظام کنند. گویی جمهوری اسلامی که برای «فرار مغزها» هیچ راه حلی پیدا نکرده حالا سعی میکند با ترساندن خانوادههای ایرانی، مانع خروج جوانان مستعد از کشور شود.
سریال «خانهی امن» سعی دارد به مخاطب تلقین کند دشمنان داخلی و خارجی بسیاری امنیت کشور را تهدید میکنند. از طرفی میکوشد نیروهای امنیتی را افرادی وطنپرست و شریف معرفی کند. چنین رویکردی نشاندهندهی ترس جمهوری اسلامی از مردم است. حکومت بهخوبی فهمیده نزد مردم دیگر اعتبار و آبرویی ندارد، حال میکوشد با ساختن چنین آثاری چهرهای پاک و منزه از خود نشان دهد، اما فراموش کرده با تبلیغات حکومتی نمیتوان سیاهی را از چهرهی ظلم زدود.