کتاب «هزار و یک شب» شاهکاری متعلق به تمام زمانها و مکانها، بهتازگی به کوشش قادرعبدالله، نویسنده ایرانی- هلندی سرشناس به زبان هلندی ترجمه و تالیف شده است. هزار و یک شب جزئی از کولهبار فرهنگی ایرانیان است که با ورود مدرنیته در غرب به اروپا نیز راه یافت و بارها به زبانهای مختلف ترجمه و بر بسیاری از نویسندگان جهان تاثیر گذاشت. این کتاب پیش از این نیز به هلندی ترجمه شده بود، اما ترجمه جدید قادر عبدالله با ترجمههای قبلی متفاوت است. عبدالله تنها به ترجمه کتاب نپرداخته، بلکه پس از هر فصل صفحاتی را به توصیف شخصیتها و وقایع تاریخی در هر داستان اختصاص داده است. او به زمانه میگوید کتاب هزار و یک شب صرفا یک کتاب قصه نیست، بلکه یک دانشگاه علوم انسانی و اجتماعی است.
«قادر عبدالله»، نام مستعار حسین سجادی قائممقامی فراهانی، نویسنده ایرانی- هلندی است که در دهه هشتاد میلادی از ایران به هلند گریخت. نام مستعار او برگرفته از نام دو تن از دوستان کُردش« قادر» و «عبدالله» است که در دهه شصت اعدام شدند. عبدالله در سال ۱۹۸۰ در ایران دو کتاب به فارسی تالیف کرد و پس از آن در هلند از سال ۱۹۹۳ تاکنون کتابهای بسیاری به زبان هلندی نوشته است. او تعدادی ترجمه نیز در کارنامه ادبی خود دارد ما بیشتر کتابهای او رمان و داستانهای کوتاه و بلند هستند. او برای کتابهای «دختران و پارتیزانها»، «خانه مسجد» و «عقابها» به زبان هلندی، تاکنون ۸ جایزه ادبی نیز دریافت کرده است. درونمایه بسیاری از کتابهای او در پیوند با «مهاجرت» است.
ترجمه هلندی هزار و یک شب به قلم قادرعبدالله ۱۵ اکتبر ۲۰۲۰ توسط انتشارات پرومتئوس (Prometheus) منتشر شد.
گفتوگوی زمانه با این نویسنده را در ادامه بشنوید:
قادرعبدالله در پاسخ به چرایی انتخاب این کتاب برای ترجمه و تالیف به زمانه گفت که این کتاب بخشی از هویت انسان ایرانی است و نویسندگان ایرانی تا حدی با این کتاب مشغول بوده یا دربارهاش کتابهای قطور نوشتهاند یا توضیح داده یا دستکم آن را خواندهاند. او ادامه میدهد:
«این کتاب از کودکی در خانه ما هم بود. مادربزرگها قصههایش را تعریف میکردند. پدربزرگها را میبینی که میخوانندش. هزار و یک شب روی طاقچه کنار کتاب حافظ و سعدی و قرآن است. در نوجوانی چند بار تلاش کردم کتاب را بخوانم، نشد. کار نوجوان نیست. پیچیده است و بسیار طولانی. در جوانی هم تلاش کردم نتوانستم بیش از ۳۰ صفحه نخواندم. بعد از آن انقلاب شد و کارهای سیاسی شروع شد که نشد. بعدا فرار آمد که نشد. بعدا هلند و زبان هلندی آمد و نشد. بعد دیدم که دارد زمان از دست میرود و من هنوز این کتاب را نخواندهام و این برای یک نویسنده ایرانی که کتاب مینویسد دردناک است. در حال خواندن قصهها آنها را برای خوانندگان هلندیام ترجمه و بازنویسی میکردم. چون یک خواننده معمولی نمیتواند از پس این کتاب بر بیاید. باید کسی مثل مادربزرگها این قصهها را تعریف کند.»
قادر عبدالله میگوید که این کتاب بخش اول هزار و یک شب و بیش از ۵۰۰ صفحه است. او در ادامه میگوید:
«وقتی داشتم قصهها را میخواندم در میان قصهها چیزهای تازهای پیدا کردم. خدا را شکر میکنم که در سن بالا کتاب را شروع کردم تا با تجربههای تاریخی و ادبی بتوانم نگاه دیگری به کتاب داشته باشم. یکدفعه متوجه شدم که این فقط کتاب قصه نیست. هدف از نوشتن قصههای هزار و یک شب قصهگویی نبوده است. دیدم که هزار و یک شب یک دانشگاه علوم انسانی و اجتماعی است. نویسنده و قصهگو میخواهد به مردمی که خواندن و نوشتن نمیدانند درس و تجربه زندگی بدهد. درباره عشق، مرگ و اندوه و جنگ و خیانت صحبت کند. من اینها را پیدا کردم و همینطور که پیش رفتم هر بار یک موضوع تازه پیدا کردم.»
قادر عبدالله که معتقد است هزار و یک شب، کتابی تاریخی است، میگوید که بعد از هر فصل در کتاب چند صفحه به شخصیتها و تاریخ آن پرداخته است. او به زمانه میگوید که لازم نیست که قصههای هزار و یک شب تمام شوند و ادامه میدهد:
«من با این پانصد و خردهای صفحه در میانههای راه هستم. ولی شهرزاد میگوید من یک قصه برای امشب میگویم، قصه بعدی را فردا شب میگویم. هدف از هزار و یک شب این نیست که کتاب را تمام کنید. من با ترجمه و تالیف این کتاب، هم کتاب را تمام کردم و هم بقیه قصه را برای شب دیگری گذاشتم. آخر کتاب نوشتهام که شهرزاد تا اینجا قصه را گفت و بقیه را برای شب دیگری گذاشت. اگر زندگی در فرصتی به من اجازه دهد باز هم خواهم نوشت. اما در واقع نیازی خواندن تمام هزار و یک قصه کتاب نیست. آنچه در این کتاب آمده کافی است.»
او با اختصاص دادن روزی دو ساعت به این کتاب، پس از۵ سال، ترجمه و تالیف هزار و یک شب را به اتمام رساند. قادر عبدالله میگوید اگر حمایت ناشر هلندیاش نبود شاید انتشار این کتاب به تعویق میافتاد. او خاطره بستن قرارداد برای تالیف و ترجمه این کتاب را اینگونه تعریف میکند:
«روزی با ناشر هلندیام در کافه نشسته بودیم. ۵ سال پیش بود. صحبت از هزار و یک شب شد و به او گفتم این آرزوی من است که روزی این کتاب را به زبان هلندی بیرون بیاورم. همان موقع روی کاغذهای زیر لیوان آبجویش قرارداد کتاب و پیشپرداخت را نوشت. روز بعدش برایم یک قرارداد فرستاد بدون درج زمان و پیشپرداخت کرد و من امضا کردم. ناشر باهوش بود. سریع عمل کرد و دست و پای مرا با قرارداد بست و من هم با عشق انجامش دادم. شاید اگر آن قرارداد نبود، شاید من خیلی لفتش داده بودم.»
هزار و یک شب به نام «شبهای عربی» نیز شناخته شده است و برخی داستانها در ایران و برخی در بغداد رخ میدهند. محققان نظرهای متفاوتی درباره ریشه ایرانی، هندی یا عربی این کتاب کهن دارند. عدهای نیز آن را نتیجه یک داد و ستد میان فرهنگی، از دنیای قدیم تا امروز میدانند و به اعتقاد عدهای، حتی اروپاییها هم در این تبادل فرهنگی سهم داشتهاند. پژوهشگرانی همچون علی اصغر حکمت، فرهاد مهندسپور، جلال ستاری، بهرام بیضایی و … درباره این شاهکار کتاب نوشتهاند. بهرام بیضایی از آن دسته پژوهشگرانی است که اعتقاد دارد ریشه داستانهای این کتاب ایرانی است. او در کتابهای «ریشهیابی درخت کهن» و «هزار افسان کجاست؟» به طور مفصل به این موضوع پرداخته است.
به گفته قادر عبدالله دلیل ماندگاری «هزار و یک شب» این است که این کتاب آینه انسان، آینه تجربهها، اندوه، شادیها، ترس و بهخصوص آرزوهای انسان است. مهمتر از همه در این کتاب زنان و اندوه زنان را در دل خود دارد. او در ادامه درباره دلیل ماندگاری این شاهکار ادبیات جهان به زمانه میگوید:
«همه موضوعاتی که تمام نویسندگان جهان دربارهاش نوشتهاند در این قصهها وجود دارند. موتیف قصههای هری پاتر، کتاب «صدسال تنهایی» گابریل گارسیا مارکز و داستان «پیرمرد و دریا» از ارنست همینگوی در هزار و یک شب وجود دارد. دقیقا مثل قصه «پیرمرد و دریا»، در هزار و یک شب قصه صیادی است در بغداد که در دریا توسط یک ماهی بزرگ که میخواسته شکار کند، خورده میشود.»
به گفته قادرعبدالله آنچه در این کتاب است، متعلق به انسان همهجاییاست. تمام نویسندگان بزرگ جهان معتقدند که هزار و یک شب ادبیات را از قرن هجدهم به بعد متحول کرده است. بنابراین این کتاب هرگز و هیچ زمانی کهنه و ناپدید نخواهد شد. زیرا انسان اگر صد هزار سال دیگر هم زندگی کند به جز این تجربههای عشق، اندوه، مرگ، مکر، زن و مرد چیز دیگری تجربه نمیکند.
در این لینک درباره کتاب «هزار و یک شب» به قلم قادرعبدالله، به هلندی بخوانید.
بیشتر بخوانید: