در تداوم اعتصاب فراگیر یک ماهه کارگران پیمانی صنعت نفت، موج جدیدی از نارضایتی، اعتراض و اعتصاب مراکز نفتی را در بر گرفته است. کارگران پیمانی در میانهی شهریور، با وعدهی رسیدگی به خواستهایشان کار را از سر گرفتند، اما به رغم افزایش دستمزد و پرداخت به موقع آن در برخی مراکز نفتی، تغییر دیگری در وضعیت کار کارگران صورت نگرفته است. خواستهای اعتصاب فراگیر به جای خود باقی است و وخیمتر شدن وضعیت اقتصاد و گسترش بیشتر کرونا سلامت، کار و معیشت کارگران را تهدید میکند. چنین به نظر میرسد موج جدید اعتراض و اعتصاب به مراکز بیشتری گسترش خواهد یافت.
از کارگران پیمانی نفت که در مرداد ۹۹، بزرگترین اعتصاب صنعت نفت در سه دهه اخیر را سازمان دادند، چه میدانیم، اعتصاب بر کدام بستر و چگونه شکل گرفت، واکنش مسئولان و پیمانکاران به آن چه بود، و چه نتایجی در بر داشت؟
اعتصاب فراگیر کارگران پیمانی صنعت نفت روز شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ با فراخوان قبلی و پس از آن سازماندهی شد که مذاکره کارگران با پیمانکاران، مقامات اداره کار و مسئولان خدمات اشتغال مناطق ویژه اقتصادی برای پرداخت حقوقهای عقبافتاده، افزایش حقوق، کاهش ساعت کار و بهبود شرایط کار بینتیجه ماند. اعتصابهای منفرد نیز نتوانست پیمانکاران را به پذیرش مطالبات کارگران وادارد.
اعتصاب در تداوم خود گسترش یافت و در هفته چهارم، دامنه آن بیش از ۵۰ مرکز نفتی و نیروگاهی انرژی در ۱۰ استان کشور را در بر گرفت و بیش از یک ماه ادامه یافت. هزاران کارگر دست از کار کشیدند. بخش قابل توجهی از آنان به شهرهای محل اقامت و نزد خانوادههای خود بازگشتند با این تاکید که تا برآورده شدن خواستهایشان به کار بازنمیگردند.
موقعیت و جایگاه کارگران پیمانی در صنعت نفت
از میانه دهه هفتاد در راستای سیاست اقتصادی حکومت مبتنی بر ارزان سازی نیروی کار در کشور، وزارت نفت بسیاری از فعالیتها و پروژههای نفتی در چهار شرکت زیر مجموعه این وزراتخانه شامل شرکت ملی نفت، شرکت ملی گاز، شرکت ملی صنایع پتروشیمی و شرکت ملی پالایش و پخش فراوردههای نفتی را به پیمانکاران خصوصی سپرد. این شرکتها به نوبه خود بخشهایی از کار را به پیمانکاران کوچک (پیمانکاران دسته دوم) و استخدام پرسنل را به شرکتهای پیمانی تامین نیروی انسانی واگذار کردند.
زمینه قانونی این امر پیشتر در سال ۱۳۶۹ فراهم شده بود. در این سال با افزودن دو تبصره به ماده هفتم قانون کار مربوط به تعریف قرارداد کار، مجوز قراردادهای موقت کار صادر شد.
در یک بازه زمانی تقریباً سی ساله، بخش اعظم کارگران صنعت نفت به کارگرانی با قراردادهای کوتاه مدت و فاقد امنیت شغلی تبدیل شدند. آنها با قراردادهای پیمانی، قرارداد موقت، و قرارداد معین به کار مشغولاند. در شرکتهای پیمانی دست دوم، قراردادهای سفید و شفاهی نیز رواج دارد. امنیت شغلی و قرارداد ثابت و مستقیم به رؤیایی دستنیافتنی برای کارگران نفت بدل شده است.
بر سر این موضوع اتفاق نظر وجود دارد که در حال حاضر دستکم ۷۰ درصد کارگران صنعت نفت طرف قرارداد شرکتهای پیمانی هستند. اما آمار دقیقی از این کارگران در دست نیست. آخرین آمار ارائه شده توسط مسئولان وزارت کار حاکی از اشتغال ۱۰۶ هزار کارگر مشمول قانون کار در صنعت نفت است که تحت پوشش شرکتهای پیمانکاری هستند. حاتم شاکرمی معاون وزارت کار روز اول مرداد با ارائه این آمار اعلام کرد بر سر تدوین طرح طبقه بندی مشاغل برای این کارگران مذاکراتی با وزارت نفت در جریان است.
برای به دست آوردن مجموع کارگران شرکتهای پیمانکاری صنعت نفت باید به رقم اعلام شده توسط معاون وزارت کار، تعداد نامشخص کارگران با قرارداد سفید، قراردادهای شفاهی و کارگران شاغل در پروژههای نفت و گاز و پتروشیمی در مناطق آزاد تجاری را افزود که مشمول قانون کار نیستند.
زمینههای نارضایتی، مطالبات
شرایط کار کارگران پیمانی نفت طاقتفرساست. دستمزد پائین، ساعات طولانی کار در هوای آلوده به گازهای سمی، نبود ایمنی کار، غذاخوریها و خوابگاههای غیر بهداشتی، غذای با کیفیت پائین و سرویسهای غیر استاندارد کار با اضطراب مداوم ناشی از فقدان امنیت شغلی تکمیل میشود. دستمزد اندک کارگران نیز در بسیاری از موارد با تاخیر چند ماهه پرداخت میشود. پیمانکاران حق بیمه کارگران را کامل نمیپردازند. مفاد قراردادی را که خود با کارگر بستهاند نیز اجرا نمیکنند. در «مناطق ویژه اقتصادی» کارگران حتی مشمول مزایای حداقلی قانون کار نیستند.
به سبب حساسیت تاریخی حکومت نسبت به کارگران نفت و نقش تعیین کننده نفت در اقتصاد ایران فضای محیط کار در این صنعت به شدت امنیتی است. هیچ تشکلی به رسمیت شناخته نمیشود. اعتراض مساوی است با عدم تمدید قرارداد و با تکرار اعتراض، کارگر نه تنها شغل خود را از دست میدهد بلکه نامش به «لیست سیاه» پیمانکاران افزوده میشود. کارگران پیمانی نفت وضعیت کار خود را بردهداری نوین میخوانند.
۲۲ خرداد «عمران روشنی مقدم» کارگر جوان شرکت پیمانکاری مؤسسه «نظم آفرینان ایمان» در محدوده چاه نفتی شماره ۱۹ در میدان نفتی یادآوران هویزه خود را حلقآویز کرد. او چند ماه حقوق نگرفته بود. صبح روز خودکشی کارفرما تقاضای او برای پرداخت مساعده را رد کرده بود. خبرگزاری فارس نوشت خودکشی عمران روشنی مقدم «یکی از دهها و شاید صدها مورد خودکشی کارگران پیمانی نفت» است.
به این اوضاع باید شیوع کرونا و گرمای کشنده تابستان را افزود که کارگران در برابر آن بیدفاعند.
تابسان امسال گرمای کشنده در برخی مناطق نفتی به بالای ۵۰ درجه هم رسید. ادارات تعطیل شدند اما پیمانکاران از تعطیل کارگران و حتی کاهش ساعت کار خودداری کردند. دهها کارگر در اثر ساعات طولانی کارِ سخت زیر تابش مستقیم خورشید از شدت گرما بیهوش شدند.
کلیپ و اخبار گرمازدگی چندین کارگر نفت در فضای مجازی منتشر شد. رسانه عصر جنوب با وجود دریافت خبرها و تصویرهای از حال رفتن چند تن از کارگران حین کار اجازه نیافت با کارگران گفتوگو کند و درباره شرایط کارشان گزارش دهد.
روز ۷ مرداد ابراهیم عربزاده از کارگران شرکتهای پیمانکاری شرکت تهران جنوب (تاسیسات مخازن و ذخیرهسازی بندرماهشهر) در اثر گرما حین کار جان باخت.
کار در کارگاهها به طور فشرده، تراکم کارگران در کانکسهای محل اقامت، غیربهداشتی بودن خوابگاهها، سرویس حمل و نقل، سرویس بهداشتی و غذاخوریها، کارگران را در معرض مستقیم ابتلا به کرونا قرار داده است. کارگران برخی مناطق نفتی نگران از انتقال بیماری به خانواده، از رفتن به مرخصی خودداری کردند.
فراخوان اعتصاب: «به خانههایتان بروید، مجبورند بیایند دنبالتان»
کارگران پروژهای صنعت نفت سابقهی طولانی در اعتراض به شرایط کار و خوابگاهها، قراردادهای سفید، تعویق پرداخت دستمزد و عدم امنیت شغلی دارند اما پراکنده بودن کارگران در شرکتهای پیمانکاری مانعی بر سر حرکت مشترک آنهاست. این نخستین بار در سه دهه اخیر است که کارگران توانستهاند موانع مختلف را پشت سر بگذارند و اعتصاب مشترکی را در سراسر ایران سازماندهی کنند.
در ماههای پیش از اعتصاب، فضا در سایتهای نفت فضای اعتراض و اعتصاب بود. نوشتهی یک کارگر به همکارانش در فضای مجازی میگشت که در آن از جمله گفته شده بود:
«امروز که کشور در بدترین شرایط اقتصادی و تورم بسر میبرد بیشترین فشار بر قشر کارگر میباشد و هیچکس حاضر نیست که از حق ما دفاع بکند، چرا ما کارگران که چرخ اقتصاد به حساب میایم باید سکوت کنیم و بترسیم و پشت هم نباشیم؟ آیا منتظریم دستی ازغیب به دادمان برسد؟ یا انتظار داریم مرفهین که در تمام عمرشان هنوز خاک بر لباسشان ننشسته حقمان را بدهند؟ آیا نمیدانیم که حق گرفتنی است، نه دادنی؟ بیائید برای یک بار هم که شده پشت هم، دست در دست هم یک صدا فریاد بزنیم (کارگر برده نیست) ما حقمان را از آبادکردن این همه پروژه را میخواهیم».
اعتصاب توسط «گروه مرکزی پایپینگ و اکیپ پروژهای» صنعت نفت فراخوان داده شد. این کارگران ماهر شامل سازندگان، برقکاران، جوشکاران و لولهکشها به دلیل تخصصشان از موقعیت ویژهای در تولید برخوردارند و به سادگی قابل جایگزینی نیستند. نتیجه دست کشیدن دستهجمعی آنها از کار، تعطیلی پروژههاست. شعار کارگران خطاب به پیمانکاران در روزهای اعتصاب اعتماد به نفس آنان بازتاب میدهد: «به خانه میرویم تا شما اگر میتوانید به جای ما جوشکاری و فیترینگ کنید».
چهارشنبه ۸ مرداد ۹۹، کمیته رهبری اعتصاب فهرست حقوقهای در خواستی کارگران پایپینگ (از چهار و نیم تا ۱۲ میلیون تومان در ماه) و سایر مطالبات کارگری را خطاب به پیمانکاران اعلام کرد. کمیته از کارگران همه پروژهها «از تبریز تا ارومیه تا جنوب عسلویه، بندر قشم، لامرد، آبادان، ماهشهر، جفیر اهواز، بوشهر، و پالایشگاه اصفهان» خواست از شنبه ۱۱ مرداد به مدت ۲۰ روز دست از کار بکشند و به شهرهای محل اقامت خود بازگردند؛ «به خانههایتان بروید، مجبورند بیایند دنبالتان».
به پیمانکاران تا ۳۰ مرداد مهلت داده شد و اعتصابشکنان با این هشدار مواجه شدند که اسامیشان منتشر خواهد شد.
روند اعتصاب
صبح شنبه ۱۱ مرداد شماری از کارگران پالایشگاهها و صنایع پتروشیمی جنوب ایران در اقدامی هماهنگ اعتصاب را آغاز کردند. گروههایی از کارگران در پالایشگاه نفت سنگین قشم، شرکت اکسیر صنعت در فاز۱۳ در اسلکه تنبک، پارسیان سپهر لامرد، فاز ۲ پالایشگاه آبادان، و فازهای ۱، ۲، ۲۲ و ۲۴ پارس جنوبی کنگان، سینا صنعت در پتروشیمی پارس فنل، شرکت آذران گستر و شرکت آویژه صنعت در پالایشگاه نفت سنگین قشم، سیکل ترکیبی ارومیه، پتروشیمی سبلان، شرکت تناوب در فاز ۱۴، شرکت پتروهمگام ماهشهر، پتروشیمی بوعلی، پتروشیمی هنگام، پالایشگاه آبادان شرکت IGC دست از کار کشیدند. برخی کارگران عازم شهرهای محل اقامت خود شدند. برخی در خوابگاهها ماندند.
یکشنبه ۱۲ مرداد دامنه اعتصاب به چند مرکز دیگر گسترش یافت. بسیاری از کارگران پالایشگاه جفیر در نزدیکی اهواز، کارگران فاز ۱۴ پارس جنوبی، پتروپالایش پارس جنوبی واقع در بوشهر و کارگران شرکت «تهران هینو» در پالایشگاه ماهشهر به اعتصاب پیوستند. ۸۰۰ کارگر پتروپالایش کنگان نیز اعتصاب کردند.
۱۳ مرداد کارگران چند نیروگاه برق به اعتصاب پیوستند. بخشی از کارگران در نیروگاه برق بیدخون در عسلویه، نیروگاه سیکل ترکیبی تبریز، نیروگاه برق رودشور تهران، کارگران نیروگاه مپنا بویلر مشهد در این همین روز و کارگران نیروگاه حرارتی و گازی تبریز در کیلومتر ۱۶ جاده تبریز به آذرشهر در روز ۱۴ مرداد به اعتصاب پیوستند.
روز ۱۴ مرداد پالایشگاه اصفهان به اعتصاب پیوست. در همین روز ۶۵۰ کارگر پتروشیمی ماهشهر دست از کار کشیدند. در پی اعتصاب، نماینده کارگران به محل شرکت ممنوعالورود شد. کارگران مقابل درب ورودی اجتماع کردند و خواستار رسیدگی به مطالباتشان و ورود نمایندهشان به محل کار شدند.
کارگران شرکت پارس جنوبی عسلویه و فاز ۱۴ شرکتای جی که از ۱۲ مرداد به اعتصاب پیوسته بودند، روز ۱۴ مرداد در سومین روز اعتصاب خود به طور کلی دست از کار کشیدند و شرکت را تعطیل کردند.
روزهای بعد گروههایی از پرسنل میدان نفتی آزادگان شمالی در هویزه، پالایشگاه پارسیان و پتروشیمی لامرد در استان فارس، نیروگاه بیدخون و شرکت جهانپارس ایلام مهران، پالایشگاه فاز ۲۳ پارس جنوبی کنگان و بخشی از کارگران پروژهای آبادان، پالایشگاه نفت سنگین قشم، شرکت آذران گستر و شرکت آویژه صنعت در پالایشگاه نفت سنگین قشم، شرکت آی. جی. سی در پالایشگاه آبادان، شرکت اکسیر صنعت در فاز ۱۳ در اسلکه تنبک، شرکت سینا صنعت در پتروشیمی پارس فنل، سیکل ترکیبی ارومیه، پتروشیمی سبلان، شرکت تناوب در فاز ۱۴، شرکت پتروهمگام ماهشهر، پتروشیمی بوعلی، برق سبلان اردبیل، شرکت IDC دشت عباس دهلران، پروژه بید بلند خلیجفارس در بندر مجیدیه شهرستان ماهشهر اعتصاب کردند.
بخش زیادی از کارگران اعتصابی به محل اقامت خود بازگشتند. برخی سایتهای کاری به طور کامل از نیروی کار خالی شدند. کارگران برخی مناطق نفتی جنوب از جمله کنگان، لامرد و مُهر خوابگاهها را ترک کرده و به محل سکونت خود بازگشتند. فاز ۱۴ از کارگران جوشکار و پایپینگکار (لولهکشی) خالی شد.
پس از چهار روز از آغاز اعتصاب، اولین ثمرات آن به بار نشست. در گزارش روز چهارم اعصاب آمده است که کارفرمای کارگران اعتصابی در نیروگاه ایرانشهر با خواستهای آنها موافقت کرده حقوق جوشکاران به ۱۲ میلیون تومان افزایش یابد و حقوق سایر موقعیتهای شغلی نیز افزوده شود.
در پنجمین روز اعتصاب، تعداد مراکز اعتصاب به ۲۸ رسید.
همزمان با گسترش دامنه اعتصاب تحریک و تبلیغ علیه کارگران اعتصابی نیز آغاز شد. فرماندار آبادان از تریبون صدا و سیما علیه کارگران اعتصابی موضع گرفت. کارگران در نامهای خطاب به خامنهای خواستهای اعتصاب را اعلام و خواستار رسیدگی شدند. خواستها: الزام شرکتها به پرداخت سروقت دستمزد و مزایا، حق بیمه متناسب با موقعیت شغلی، کاهش ساعت کار و افزایش مرخصی ماهانه متناسب با توجه به آلودگی مناطق صنعتی و به منظور جلوگیری از بیماریهای حرفهای، تشکیل هیات نظارت و بازرسی از محیط کار، حذف پیمانکاران دست دوم، به رسمیت شناختن حق ایجاد سندیکا، حذف بندهای غیرقانونی قراردادهای کار.
با گذشت یک هفته از اعتصاب، دستکم ۴۲ مرکز نفت و گاز و پتروشیمی، نیروگاههای برق و مراکز صنعتی دیگر در ۱۰ استان ایران شامل خوزستان، هرمزگان، بوشهر، اصفهان، فارس، آذربایجان غربی، سیستان و بلوچستان، تهران، خراسان رضوی و ایلام در اعتصاب بودند.
در همین روزها اعتصابهای دیگری در سراسر کشور جریان داشت. اعتصاب کارگران نیشکر هفتتپه، ماشینسازی هپکو در اراک، کارگران چند شهرداری از جمله اهواز، فولاد سنگان، شرکت آسفالت طوس دشت آزادگان، آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی، معلمان حقالتدریسی، کارگران بازنشسته شرکت واحد، کارگران زن و مرد شرکت بازیافت زباله اهواز، معلمان مدارس خصوصی، پرستاران، کارگران کنتور سازی قزوین، آموزشیاران نهضت سوادآموزی، بازنشستگان تامین اجتماعی در چند شهر، کارگران شرکت فولاد جهانآرا در خرمشهر و کارگران راهآهن از جمله در اراک، تهران، البرز، و خراسان.
با گذشت دو هفته از اعتصاب نفت، کارگران بیشتری به آن پیوستند و شرکت تهران جنوب ماهشهر بطور کامل تعطیل شد.
۲۳ مرداد علی جمادی رئیس کل دادگستری استان بوشهر از پرداخت مطالبات کارگران هشت شرکت پیمانکاری فعال در منطقه ویژه پارس جنوبی در عسلویه خبر داد. او در توضیح گفت:
«این هشت شرکت در مرحله بحرانی و مشکلات قرار گرفته بودند که با ورود دادستانی شهرستان عسلویه مشکلات بوجود آمده برطرف و حقوق سه هزار و ۸۰۰ نفر از کارگران این شرکتها به طور کامل پرداخت و این قشر به سر کار خود بازگشتند.»
در پالایشگاه آبادان پیمانکاران به کارگران اعتصابی پیشنهاد افزایش حقوق به ۸ و نیم میلیون را دادند. کارگران نپذیرفتند و تاکید کردند به کمتر از ۱۰ میلیون راضی نمیشوند.
۲۵ مرداد در پانزدهمین روز اعتصاب، سندیکای فلزکار مکانیک تعداد کارگران اعتصابی در مناطق نفتی را بیش از۱۰ هزار تن اعلام کرد.
در همین روز، «مدیریت گروه مرکزی پایپینگ و اکیپ پروژهای» سازمانده اعتصاب با صدور بیانیهای زمان اعتصاب را تا ۱۵ شهریور تمدید کرد و به اعتصابشکنان هشدار داد. به کارگران رهنمود داده شد برای حفظ اتحاد در برابر پیمانکاران که تلاش دارند کارگران را به طور فردی با وعده و وعید به سر کار باز گردانند، در هر کارگاه یک گروه واتساپی تشکیل دهند و در برابر پیمانکاران متحد عمل کنند.
همچنین از کارگران خواسته شد در صورتی که پیمانکار تمامی خواستهای آنان را پذیرفت، ابتدا ۵ تن از کارگران با تجربه برای مذاکره به محل کار بروند و پس از آن که کارفرما قرارداد را با پذیرش همه شروط کارگران امضا کرد، کارگران به سرکار بازگردند.
با افزایش تعداد پیمانکارانی که حاضر به مذاکره بر سر خواستهای کارگران بودند، هماهنگکنندگان اعتصاب ۳۰ مرداد بیانیهای خطاب به پیمانکاران و کارفرمایان صادر و شرایط خود را برای پذیرش پیشنهاد کارفرمایان چنین اعلام کردند:
تنظیم قرارداد تایپی بر روی سربرگِ شرکت، با ذکر مطالبات کارگران، و مهر و امضای پیمانکار و ارسال آن به هیات هماهنگکننده.
دوشنبه ۲۷ مرداد در هفدهمین روز اعتصاب، بیرن نامدار زنگنه وزیر نفت ناگزیر شد درباره اعتصاب نفت و مطالبات کارگران صحبت کند.
او در ارتباط با مطالبات هزاران کارگر که به واسطهی پیمانکاران دسته دوم کار میکنند، از وزارت نفت سلب مسئولیت کرد و گفت: «برخی از این اعتراضات مربوط به پیمانکاران دسته دوم بوده که بعضا ربطی به نفت نداشته است».
وزیر نفت درباره مطالبات سایر کارگران پیمانی به وعدههای کلی برای آیندهای نامعلوم بسنده کرد و گفت «اگر لازم باشد که از کارفرما بخواهم وظایف خود را انجام دهد کوتاهی نمیکنم». اما موضع او درباره خواست افزایش دستمزد صراحت داشت؛ «… اما اگر فراتر از این باشد… همه باید وضع کشور را در نظر بگیریم. مثلا اگر کسی بگوید من دو برابر حقوق میخواهم من کاری نمیتوانم بکنم».
۶ شهریور سازماندهندگان اعتصاب در بیانیهای با شرکتهای پیمانکاری اتمام حجت کردند. آنها ضمن تاکید بر حقوقهای درخواستی و سایر مطالبات، اعلام کردند در شرکتهایی که کارفرما به خواست کارگران تن ندهند، اعتصاب بطور نامحدود ادامه مییابد.
نتایج اعتصاب
به گفتهی سازماندهندگان، در اعتصابی که بیش از یک ماه ادامه یافت بیش از ۱۵ هزار کارگر شرکت داشتند. در برخی از مراکز همهی کارگران به اعتصاب پیوستند. پیمانکاران و مسئولان تمامی شیوههای معمول برای درهم شکستن اعتصاب از قبیل تهدید، تلاش برای ایجاد شکاف میان کارگران، و تطمیع کارگران منفرد استفاده کردند اما در نهایت بسیاری از پیمانکاران در برابر همبستگی و پایداری کارگران تسلیم شدند و به خواستهای آنان تن دادند.
حقوق معوقه کارگران در بسیاری از مناطق پرداخته شد. در شرایطی که وزیر نفت کارگران را از خواست افزایش حقوق برحذر داشته و از آنان میخواست «وضع کشور» را در نظر بگیرند، بخشی از پیمانکاران حاضر شدند حقوقها را افزایش دهند.
پالایشگاه آبادان پیشنهاد افزایش دو میلیون تومان به حقوق کارگران را داد، کارگران نپذیرفتند. در فاز ۱۴ پارس جنوبی هم کارگران افزایش دستمزد به ۸ میلیون تومان را نپذیرفتند.
پتروشیمی مرجان، سبلان، پلیمر آرین، پاسیان ایده نما، شرکت مهندسی و ساخت آرسن توسعه، شرکت فنی مهندسی ساتراپ صنعت راندمان در پتروشیمی سبلان، پیمانکاری افشین شجاعی، داریوش بهرود، حاجی قلی امینی، پیمانکاری لیموچی شرکت تهران جنوب، پتروپالایش شرکت گاما و شرکت زاگرس نصب پیمانکاران مطالبات کارگران اعتصابی را پذیرفتند.
یکی از کارگران در هفدهمین روز اعتصاب نوشت:
«شرکت به ما زنگ زده گفته حقوق کمپین ۹ تومان هست و تقبل کرده که ۹ تومان بده. تازه گفته اگه کارتون اوکی باشه بیشتر هم میده. منم فقط گفتم در صورت اومدن تنها چیزی که میخوام کپی از قرارداده. گفت مشکلی نداره».
منابع: سندیکای کارگران فلزمکانیک، سایت انتخاب، روزنامه اعتماد، خبرگزاری فارس، عصر جنوب، ایلنا، ایرنا، فصل اقتصاد، دیار جنوب، نفت ما، گزارش «جمعی از کارگران عسلویه»، سایت «میز نفت»
در همین زمینه:
جنبش علیه بیکاری را به راه اندازیم
[“سخن روز” – حزب کمونیست ایران”]
با اینکه آمار دقیقی از جمعیت کارگرانی که روزانه در اثر تشدید بحران سرمایه داری و تداوم بحران کرونا، کار خود را از دست می دهند در دست نیست، با این حال مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی رژیم تعداد شاغلانی که متاثر از شیوع کرونا بیکار شده یا می شوند را بین ۲ میلیون و ۸۷۰ تا ۶ میلیون و ۴۳۱ هزار نفر تخمین زده است.
به این خیل عظیم بیکاران باید بیکاران فصلی، دستفروشان و کولبران و زنان خانه دار به عنوان بخش مهمی از جمعیت بیکاران را هم اضافه کرد.
این آمار نشان می دهد که روند غیر قابل کنترل ورشکستگی و تعطیلی کارخانه ها و مراکز تولیدی و خدماتی و گسترش بیکارسازی ها معضل بیکاری را به یک فاجعه اجتماعی تبدیل کرده است.
کارگران ایران همزمان زیر فشار پیامدهای بحران سرمایه داری ایران و تداوم تحریم های اقتصادی، بحران و ناامنی ناشی از شیوع ویروس مرگبار کرونا و حاکمیت یک رژیم سرمایه داری مستبد مذهبی که حقوق اولیه کارگران را به رسمیت نمی شناسد قرار گرفته اند.
بیکاری در ایران برای اکثریت کارگرانی که کار خود را از دست می دهند و از بیمه بیکاری و بیمه های درمانی و اجتماعی محروم هستند، به معنای سوق دادن خانواده هایشان به زندگی کردن در زیر خط فقر مطلق و تحمیل مرگ تدریجی است. معضلی که اختلالات روانی، افسردگی، عدم اعتماد بنفس، احساس بی هویتی و از خود بیگانگی، از دیگر پیامدهای آن است.
بیکاری به معنای از بین بردن امنیت شغلی و ایجاد تفرقه در میان کارگران است.
این تراژدیِ غم انگیز به اینجا تمام نمی شود، متلاشی شدن خانواده های کارگری، خارج شدن فرزندان از چرخه تحصیل و افزایش هر روزه تعداد کودکان کار و خیابان و کارتون خواب، روآوری به اعتیاد و تن فروشی از سرناچاری و گاهاَ خودکشی و دیگر آسیب های اجتماعی، ادامه منطقی این روند است و قربانیانش را از میان زنان و مردان، جوانان و نوجوانان و کودکان جامعه می گیرد.
نباید فراموش کرد که بیش از ۸۰ درصد از کارگران ایران دارای قراردادهای موقت کار، سفید امضاء و یا از طریق شرکت های خدمات نیروی انسانی و پیمانکاری وارد بازار کار می شوند.
این بدان معناست که این بخش وسیع از کارگران حتی مشمول دریافت مقرری ناچیزی برای مدت محدود از دوره بیکاری هم نیستند.
بنابراین در اولین روز بیکاری، اقتصاد و درآمد خانواده به اعماق فقر سقوط می کند و مصیبت ها آغاز می شوند.
تحت چنین شرایطی مبارزه علیه این فاجعه اجتماعی و این پدیده شوم و ویرانگر و یافتن راه حلی برای مقابله با بیکاری، به یکی از معضلات فعالین جنبش کارگری در جامعه ایران تبدیل شده است. اعتراضات پراکنده و مبارزه علیه بیکاری در حالی صورت می گیرد که دولت روحانی، وزارت کار و تعاون و دیگر نهادهای حکومتی نه تنها استراتژی و سیاست اشتغال زایی ندارند، بلکه خود عامل بیکارسازی کارگران و گسترش بی سابقه پدیده بیکاری هستند.
بنا به پیش بینی های صندوق بینالمللی پول نرخ رشد اقتصادی ایران در سال ۱۳۹۹ منفی پنج درصد خواهد بود. با این وصف ما هر روزه شاهد تعطیلی شمار بیشتری از کارخانه ها و مراکز تولیدی و خدماتی بحران زده و اخراج دسته جمعی کارگران به بهانه ورشکستگی هستیم.
در شرایطی که هیچ چشمندازی برای توسعه اقتصادی و بهبود وضعیت کار و معیشت کارگران و اقشار تهیدست جامعه وجود ندارد و در موقعیتی که تلاش های دولت روحانی برای برون رفت از بحران، متکی بر تداوم بیکارسازیها و زدن از سفره خالی کارگران و اندک بیمه های اجتماعی است؛ بار و مسئولیت مبارزه علیه بیکاری بر دوش خود کارگران و فعالین جنبش کارگری قرار می گیرد.
در این شرایط نه مراجعه فردی به مراکز کاریابی و مراکز استانیِ وزارت تعاون، نه ایستادن در صف سازمان تامین اجتماعی، نه گوش فرادادن به وعده های پوچ و بی اساس دولت؛ و نه دخیل بستن به شکوفائی و رشد اقتصادی در آینده ای نامعلوم، بویژه درکشوری که بحران بیکاری همانند تازیانه بر پیکر جامعه کارگری فرود می آید، راه حل نیست و هیچ دردی را درمان نمی کند.
کار و امینت شغلی، یا بیمه بیکاری مکفی خواست و حق بی چون چرای تمام کارگران شاغل و بیکار و جوانان متقاضی کار است. این حق اما با یک مبارزه متشکل و سازمانیافته و صد البته تنها با برپائی جنبشی علیه بیکاری متحقق خواهد شد. جنبشی که شرایط عینی آن آماده است و نیروی بالقوه و حی و حاضر آن نه تنها خیل میلیونی کارگران بیکار بلکه میلیون ها کارگر شاغل و خانواده های کارگری را نیز در بر می گیرد که هیولای بیکاری امنیت شغلی را از آنان سلب کرده است.
جنبشی که به دلیل تداوم بحران اقتصادی، شیوع ویروس مرگبار کرونا و گسترش بیکارسازی ها و وجود خواست های مشترک، می تواند سریعا توده گیر و قدرتمند شود و دولت را به چالش بکشد.
اما پیشبرد این مبارزات و ارتقاء آنها تا سطح یک جنبش توده ای، نیاز به همبستگی فعالین، شبکه ها و محافل آگاه موجود در جنبش کارگری ایران دارد.
خیل عظیم بیکاران و آگاهی بر خطرات آسیب های دردناک اجتماعی که در کمین بیکاران و خانواده هایشان نشسته است، پتانسیل و ظرفیت های بالای اعتراضی، بخصوص در میان قشر تحصیل کرده بیکاران، که همه آرزوهای خود را بر باد رفته می بینند، به وجود آورده است.
شکل گیری آگاهانه و قدم به قدم اعتراض علیه بیکاری و تلاش پیگیرانه برای به راه انداختن جنبش ارتش بیکاران با خواست و شعار “یا کار، یا بیمه بیکاری” در عین حال زمینه ساز برپائی تشکل های توده ای و ادامه کار کارگران خواهد بود.
22.10.2020
جنبش علیه بیکاری را به راه اندازیم / 22 October 2020