در پی بستن بنادر استراتژیک، معترضان عراقی اکنون به بستن جادهها روی آوردهاند تا دولت عادل المهدی را فلج کنند. آنها خواهان اصلاحات گسترده هستند و معتقدند اصلاحات دولتی کافی نیست. عبدالمهدی نسبت به این اقدامات معترضان هشدار داده است.
بهگزارش رویترز، معترضان چهارشنبه ۶ آذر / ۲۷ نوامبر با سوزاندن لاستیک در شهرهایی در جنوب عراق راهها و مسیرها را مسدود کردند و در بغداد با پلیس درگیر شدند. هدف آنها اخلال در امور اقتصادی بهعنوان اهرمی برای برکناری دولت از قدرت و ریشهکن کردن فساد دولتی است.
در استانهای بصره، ذی قار، نجف، کربلا و بابل معترضان بار دیگر تحصن و تظاهرات کردند.
در بصره، شهر نفتخیز عراق، تظاهراتکنندگان مانع از ورود کارکنان دولت به محل کار خود شدند و با نصب موانع بتونی که آنها را بهشکل تابوت کشتهشدگان نقاشی کرده بودند، خیابانها و مسیرها را بستند.
در استان المثنی و بغداد نیز درگیریهایی میان نیروهای امنیتی و معترضان رخ داد.
اعتراضات بزرگ و عمدتاً مسالمتآمیز در عراق پیچیدهترین چالش حاکمان عراق از زمان سقوط حکومت صدام حسین در سال ۲۰۰۳ تا کنون است.
جوانان معترض که اکثراً شیعه هستند میگویند سیاستمداران حاکم فاسد شدهاند و با وجود گذشت سالها از سرنگونی حکومت صدام حسین، جنگ و تحریم، و با گذشت دو سال از بیرون راندن گروه «دولت اسلامی» (داعش) و آرامش نسبی، در راه بهبود اوضاع کشور کاری انجام ندادهاند.
نیروهای امنیتی تظاهرکنندگان زیادی را کشتهاند. آنها در کربلا، واقع در جنوب بغداد، برای مقابله با معترضان از گلولههای واقعی استفاده کردند و دو نفر را در طول شب گذشته کشتند. چهار نفر دیگر نیز در درگیریهای نزدیکی پل احرار در بغداد روز چهارشنبه کشته شدند.
پلیس و پزشکان گفتهاند که در نزدیکی بصره یکی از معترضان بر اثر زخمهای ناشی از شلیک گلوله جان باخت، از زمان وقوع ناآرامیها در اول اکتبر تا کنون ۳۴۴ نفر در شهرهای مختلف عراق کشته شدهاند.
عادل عبدالمهدی، نخستوزیر عراق بعد از ظهر روز گذشته، سهشنبه ۵ آذر / ۲۶ نوامبر در نشست هیئت دولت گفت رویدادهای اخیر در عراق به مردم خسارت وارد کرده و منجر به کشته و زخمی شدن نیروهای مسلح و تظاهراتکنندگان شده است.
عبدالمهدی با بیان اینکه «کسانی که به دنبال تغییر هستند، باید این امر را از شیوههای قانونی پیگیری کنند»، گفت: «مردم خواهان بازگشت به فعالیتهای عادی خود هستند زیرا به علت اقدامات مغایر با نظم عمومی که انجام میشود، منافع مردم بسیار دچار آسیب شده است، دولت نمیتواند در برابر این فعالیتها دستبسته باقی بماند زیرا در غیر این صورت، نظام عمومی کشور از هم میپاشد و این امر به زیان همگان است و منجر به درگیری داخلی خطرناکی میشود.»
او افزود: «برخی افراد سلاح حمل میکنند و دست به کشتار میزنند، نمیتوان در برابر این امور دستبسته ماند و هیچ کاری نکرد (…) کسی که دست به بستن راهها، آتش زدن و تحت تأثیر قرار دادن فعالیت وزارتخانهها، مدارس و مراکز بهداشتی میزند، باید برای این اعمال، مورد بازخواست قرار گیرد، نمیتوان طبق قانون در برابر این اقدامات سکوت کرد.»
معترضان در یک ماه اخیر بارها تردد در بندر ام قصر، بندر اصلی عراق در نزدیکی بصره را مسدود کردهاند. آنها همچنین سعی کردند بانک مرکزی در بغداد محاصره کنند. بهنظر میرسد که معترضان مصمم به ایجاد اخلال در اقتصاد و برکناری دولت هستند.
دولت در اجرای هرگونه تغییری کُند عمل میکند. وعدههای اصلاحات انتخاباتی و انتخابات زودرس هنوز توسط مجلس تصویب نشده است و طبقه سیاسی حاکم در مواجهه با چالشهای مهم برای حفظ قدرت خود صفوفاش را محکم نگاه داشته است.
بیشتر بخوانید:
معترضان عراقی چند روز پیش میگفتند: انقلاب ایران کار سختتری پیش رو دارد، چون ما دم اژدها را میکوبیم و ایرانیها سر اژدها را.
اما «کوبیدن سر اژدها» با غرور ملّی و نگاه نفرتآمیز به هممنطقهایهای عربمان ممکن نمیشود.
قیامهای ایران و عراق و لبنان آنقدر اشتراکات دارند که یکی بدون کمک دیگری نمیتواند بهتنهایی پیروز شود.
در نگاه اول، هر سهٔ این قیامها با سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی مخالفند؛ هرچند مخالفتشان با بیانهای مختلفی صورت بگیرد. عراقیها و لبنانیها جمهوری اسلامی را از نیروهای اصلیای میدانند که مانع از شکلگیری یک نظم سیاسی-اجتماعی دموکراتیک، همبسته و عادلانه در کشورهایشان میشود. معترضان ایران هم هزینهکرد نظامی و اقتصادی گستردهٔ جمهوری اسلامی در منطقه را عامل فلاکت خود میدانند.
همچنین، نیروی اصلی در سرکوب قیامهای منطقه یکی است: جمهوری اسلامی در داخل ایران و سازمانهای نظامی وابسته به جمهوری اسلامی در عراق و لبنان. در عراق حشد الشعبی مسئولیت چشمگیری در سرکوب دارد و در لبنان نیز حزبالله چندین بار با معترضان درگیر شده است.
اما علاوه بر این، ریشهٔ مشترک دیگری قیامهای منطقه سیاستهای اقتصادی راستگرایانه و فساد سیاسی، اداری و اقتصادی عمیقی است که هر یک از سه کشور را دچار فقر و بحران کرده است. از این رو، مخالفت با مداخلات منطقهای جمهوری اسلامی نباید شکلی به خود بگیرد که گویا مردم ایران به سرنوشت مردم عراق و لبنان بیتفاوتند.
جمهوری اسلامی در منطقه مداخله میکند، از دولتهای فاسد و سازمانهای غیرمردمی دفاع میکند و برای تأمین شرایط و هزینههای این مداخلات خود سیاستهای اقتصادی ریاضتی و ضدمردمی را در داخل کشور پیاده میکند.
سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی و سرنوشت سیاسی خلقهای مختلف خاورمیانه، اینگونه به هم وابسته است. جمهوری اسلامی یک دولت ملّی نیست که حتی سرنگونی آن در داخل ایران به معنی پایانش باشد. جمهوری اسلامی شبکهای است که از تهران تا بیروت و از بیروت تا نیجریه گسترش یافته است.
سرنگونی جمهوری اسلامی با نجات یک کشور ایران از دست حاکمان اسلامی ممکن نمیشود، بلکه نیازمند درهمشکستن شبکهٔ سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژی جمهوری اسلامی در کل منطقه است. کشتن اژدها جز با همکاری و همدلی و همیاری ملیتها و اقوام مختلف منطقه ممکن نمیشود، و اولین گام این همبستگی عبور از شعارها و تصوراتی است که نوعی ضدیت با مردم عرب منطقه را میرساند.
متن از گروه نویسندگان #سرخط
از سر اژدها تا دم اژدها / 28 November 2019