آخر هفته گذشته، دختر دو ساله من در کتابخانه با کتابی مقوایی در دست به سمتم آمد: «کودک فمینیست حرف می‌زند! نوشته لورین برانتز.» این کتاب پر از تصاویر روشن، زیبا و پیام‌های پر قدرت دخترانه بود. کتاب‌های دیگری هم بودندک «نوزادان فمینیست تمام قد می ایستند!»، «حقوق برابر و اسباب بازی‌های برابر برای همه!» وقتی با صدای بلند کتاب را برایش می‌خواندم، دخترم با صبر و شکیبایی کنار زانوی من ایستاد. هیچ سؤالی نپرسید، هیچ نظری نداد و قبل از اینکه صفحه آخر را ببندم، به سمت میز قطار اسباب‌بازی رفت. من آنجا نشسته بودم و با تعجب به این فکر می‌کردم که این كتاب واقعا برای چه کسی نوشته شده است.

من در مورد مجموعه‌های جدید زندگی‌نامه‌های فمینیستی برای کودکان اطلاعات دارم- کتاب‌هایی مثل «داستان‌های شبانه برای دختران یاغی ۱»؛ اما تا وقتی که دخترم این کتاب را پیدا کرد، نمی‌دانستم که پس از سال ۲۰۱۶، ناشران بسیاری برای کودکانی که حتی هنوز نمی‌توانند بخوانند، کتاب‌های فمینیستی تولید کرده‌اند. در آمازون، یک کتابخانه مجازی کوچک در این ژانر پیدا کردم: سه ​​کتاب کودک فمینیستی از جمله یکی برای پسرهای فمینیست؛ به نام «کودک فمینیست» که به خوانندگان یادآوری می‌کند که از زنان مشهور، از روت باتر گینسبرگ گرفته تا ملاله یوسف زی، زمانی نوزاد بودند. کتاب دیگری به نام «پیشروان کوچک»، با کارتون‌های شاد از زنان مشهوری مانند رزا پارک و فلورانس نایتینگل، و کتابی به نام «الفبای برابری» با مدخل‌هایی درباره «LGBTQIA» و «ستم جنسی».

نوعی تفکر پیچیده، انتزاعی و تاریخی در این کتاب‌ها به کار رفته است که احتمالاً فراتر از درک یک کودک نوپاست.

من خودم یک فمینیست هستم و قصد دارم دخترم را به شکل یک فمینیست بزرگ کنم و البته می‌دانم که این کتاب‌ها اهداف خوب و نیت خیری دارند. اما از زمانی که صاحب فرزند شدم، از این واقعیت نیز آگاه شدم که ما اغلب ذهن بچه‌های کوچک را اشتباه می‌فهمیم و انتظار داریم که بیش از حد تفکر بزرگسالانه‌ داشته باشند. سازمان «صفر تا سه والدین» در سال ۲۰۱۶ نظرسنجی کرد و دریافت که اغلب پاسخ‌دهندگان انتظار دارند کیفیت‌هایی از قبیل خودکنترلی و همدلی یک سال یا یک سال و نیم زودتر از آنکه باید، در کودک رشد کند. مهد کودک‌ها و کودکستان‌ها نسبت به گذشته بسیار آکادمیک‌تر شده اند – وضعیتی که متخصصان رشد کودک با نگرانی به آن نگاه می‌کنند. کتاب‌های مقوایی به طور سنتی برای کودکان صفر تا سه ساله در نظر گرفته شده است: اما آیا واقعاً انتظار داریم که کودکان نوپا توانایی درک انتزاعی مفهومی مانند «LGBTQIA» را داشته باشند؟

کریستیا براون، روانشناس توسعه و نویسنده کتاب «پدر و مادر بودن فراتر از صورتی و آبی: چگونه می‌توانیم فرزندان خود را بدون کلیشه‌های جنسیتی بزرگ کنیم»، می‌گوید: «من هرگز مردم را از خرید کتاب در مورد فمینیسم منصرف نخواهم کرد. این كتاب‌ها به طور قطع هیچ ضرری ندارند. اما  فكر نمی‌كنم اینگونه باشد كه با این کتاب‌ها بتوانید كودک را فمینیست بار بیاورید. تفکر پیچیده، انتزاعی و تاریخی استفاده شده در این كتاب‌ها فراتر از درک كودكان است.»

این به آن معنی نیست که بچه های کوچک به جنسیت فکر نمی‌کنند. براون می‌گوید: «بچه‌های دو یا سه ساله، با بیان جمله‌هایی مانند دخترها این طوری هستند یا پسرها این طوری هستند، کلیشه های جنسیتی را امتحان می‌کنند.  اغلب ما این موضوع را می‌دانیم و شاید به همین دلیل است که کتابی که در آن درباره گفته می‌شود دختربچه‌ها می‌توانند توانمند و مدعی موفقیت باشند، خیلی کم مورد علاقه یک دختربچه است. اما دختر من حتی هنوز این پیام را که دختران «قرار است» ساکت باشند و پسران «قرار است» پرسر و صدا باشند، درک نکرده است. آیا یک کتاب عمیقاً برمبنای یک الگوی مسلط نوشته شده، مانند «کودک فمینیست»  او را سردرگم نمی‌کند؟

براون می‌گوید کودک در این سن به فکر چیزهای دیگری است که سرانجام باعث آگاهی او از جنسیت خواهد شد. برخی از کارهایی که والدین کودکان نو پا می‌توانند برای مقابله با کلیشه‌های جنسیتی انجام دهند، ظریف‌تر از معرفی دایره واژگان حوزه توانمندسازی و برابری جنسیتی است که ما فمینیست‌های بزرگسال آن را می‌شناسیم. برای شروع می‌توانیم كتاب‌هایی را به کودکان ارائه کنیم كه نشانگر تنوع انسانی است – كتاب‌هایی كه بی سر و صدا، الگوهای مورد نظرشان را از كودكان مختلف ارائه می‌دهند، مثلا بچه‌هایی كه دوست دارند کتاب بخوانند یا بچه‌هایی كه دوست دارند به قله‌ها صعود كنند، بدون آنكه لزوماً به كلیشه‌ها اشاره داشته باشند. این ایده که انواع مختلفی از بچه‌ها در جهان زندگی می کنند، در دنیای بچه‌ها کاملا قابل درک است – یک کودک نو پا، به خصوص کودکی که به مهدکودک می‌رود، تمام وقت کودکان دیگر را می‌بیند و دائماً متوجه تفاوت‌های آنها می‌شود. (دختر من هر روز تعریف می‌کند: هاروی پنیر دوست ندارد، هانا بچه گربه دوست دارد). با معرفی مجموعه‌ای از انواع کودکان در کتاب‌ها، بدون اینکه خیلی دنبال جنبه تئوریک موضوع باشید، می‌توانید به علایق کودکان نزدیک شوید و درک مبنایی از برابری انسانی برایشان ایجاد کنید.

براون می‌گوید از آنجا که بچه‌های کوچک متفکران نسبتاً واقعی هستند، والدین باید به شیوه‌ای فمینیستی عمل کنند که مستقیماً به زندگی آنها پیوند بخورد – مانند استفاده از کلمه بچه برای اشاره به همسالان به جای «پسر» یا «دختر» یا آموزش موضوع «رضایت» از طریق یادآوری به كودک در این زمینه که سگ خانگی یا دوستش را بدون رضایت خودش بغل نکند. همچنین والدین می‌توانند کلیشه‌های زیادی را در جهان اطراف پیدا کنند و آنها را نقد کنند و بچه ها کمی که بزرگ‌تر شدند، می‌توانند آن انتقادها را درک کنند. تقریباً در چهار سالگی، پدر و مادرها می‌توانند شروع کنند به بیان مواردی از تعصب جنسیتی در طبیعت و پروردن موضوع: «اگر در فروشگاه اسباب بازی هستید و یک جاروبرقی را با یک دختربچه در کنار صندوق می‌بینید، می‌توانید، این موضوع را بیان کنید و بگویید: عجب! اینها فکر می‌کنند فقط دخترها دوست دارند با این جاروبرقی بازی کنند! خیلی بد نیست به نظرت؟»

من متوجه شده‌ام والدینی که کودکانشان هنوز زیاد ترجیحات خود را ابراز نمی‌کنند، سعی‌ می‌کنند از لباس و کتاب و اسباب بازی‌های خاصی استفاده کنند تا به والدین دیگر نشان دهند که فرهنگ خانوادگی آنها و طرز تفکرشان چیست. این موضوع مرا عصبانی می‌کند. من و شوهرم توافق كرده‌ایم كه تا وقتی كه دخترمان به اندازه كافی بزرگ نشده تا بتواند خودش توافق و رضایتش را اعلام کند، روی تیشرتش پیام خاصی نباشد، اما اغلب پدر و مادرها به شیوه‌های مختلف این کار را می‌کنند.  درنهایت، اگر می‌خواهید یک نسخه از کتاب «کودک فمینیست» را برای کودک نوپای دوست خود بخرید، ضرری ندارد. فقط بدانید که این کتاب بیشتر به درد خودتان و  دوست‌تان می‌خورد تا آن بچه.

پانویس:

۱- این کتاب در ایران با نام «داستان‌های خوب برای دختران بلند پرواز» (قصه‌هایی درباره زنان استثنایی) با ترجمه مشترک امید سهرابی نیک و آرزو گودرزی توسط نشر نو منتشر شده است.