نعیمه دوستدار – آنها ایستاده‌اند؛ در حاشیه بلواری که مردم هر روز برای رفتن به خانه یا محل کارشان کنار آن در انتظار تاکسی ایستاده‌اند. در کوچه‌هایی که مثل رگ‌هایی خشکیده به قلب خیابان می‌رسند، در حاشیه پیاده‌رو، تک‌تک یا چندتا چندتا می‌ایستند و برای دیدن‌شان احتیاجی به کنجکاوی نیست.

 
در یک گفت‌وگوی ساده با راننده‌ای خسته که از کار بر می‌گردد یا با جوانکی قبراق، معامله شکل می‌گیرد؛ دیداری کوتاه، در فاصله دو هماغوشی. چهره‌‌هایشان خسته است؛ رد خستگی را با لایه کلفتی از رنگ پوشانده‌اند و پاشنه‌های بلند‌، سایه‌شان را تا سر دیوار کشیده است. سایه سنگین پشت چشم‌ها و قرمزی لب‌ها، نه خامی چهر‌ه‌های نوجوان‌شان را پنهان نکرده، نه سالخوردگی چهره‌های شکسته را. آنها هستند؛ در ازدحام شهر و خلوت پیاده‌رو.
 
انتشار گزارشی در‌باره پایین آمدن سن روسپیگری در ایران که محصول میزگردی به مناسبت هفته بهزیستی در محل خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) بود، برای این خبرگزاری دردسر‌ساز شد، تا جایی که چند ساعت پس از انتشار خبر، بخشی از آن را تغییر دادند و نام شهرهایی که این پدیده در آنها رواج دارد، حذف شد. انتشار این خبر و  آمار مرتبط با آن، حتی برای مسئولان  ارائه‌دهنده هم کم‌دردسر نبود.
 
انتشار گزارشی در‌باره پایین آمدن سن روسپیگری در ایران که محصول میزگردی به مناسبت هفته بهزیستی در محل خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) بود، برای این خبرگزاری دردسر‌ساز شد، تا جایی که چند ساعت پس از انتشار خبر، بخشی از آن را تغییر دادند و نام شهرهایی که این پدیده در آنها رواج دارد، حذف شد.
ایسنا از قول حبیب‌الله مسعودی فرید، مدیر کل آسیب‌های اجتماعی اداره بهزیستی نوشته بود: “دو شهر تهران و مشهد بیشترین تعداد زنان خیابانی را نسبت به سایر شهرهای ایران دارند.” همچنین در این گزارش آمده بود که بر اساس آمارهای مراكز بازپروری سازمان بهزیستی، ۱۰ تا ۱۲ درصد زنان خیابانی متاهل هستند و اغلب آنان در سنین ابتدای جوانی (۲۰ تا ۲۹ سال) قرار دارند و البته آمار مراكز بازپروری سازمان بهزیستی با آمارهای جامعه متفاوت است.
 
واکنش‌ها اما به انتشار این خبر به ویرایش آن محدود نشد. انتشار این آمار در کنار واقعیت‌های اجتماعی دیگری که در این گزارش مطرح شده بود چنان به کام دولتمردان در ایران تلخ آمد که تلاش کردند به هر شکل آن را انکار کنند. در یکی از این واکنش‌ها، همایون هاشمی، رئیس سازمان بهزیستی ایران، یک روز بعد از انتشار این گزارش، سخنان مسعودی فرید را رد کرد.
 
رئیس سازمان بهزیستی ایران، برای تکذیب اطلاعات منتشر شده، مدیر کل سازمان متبوع خود را یک “کارمند سازمان” نامید و آمار ارائه شده از سوی او را نامعتبر توصیف کرد. او یک روز بعد در یک نشست خبری اعلام کرد: “آماری که یکی از کارمندان ما در میزگرد آسیب‌های اجتماعی زنان خیابانی ارائه کرده، آماری نیست که من به عنوان رئیس سازمان دیده باشم و شاید بتوان گفت حاصل تحقیقی در گوشه روستا و یا شهری کوچک باشد و نباید این آمار را تسری داد.”
 
هاشمی، برای تایید این تکذیبیه، به کمیته آمار سازمان بهزیستی اشاره کرد که از چهار کارشناس تشکیل شده و آنها نیز این آمار را تایید نکرده‌اند. به نظر می‌رسد انتشار چنین آماری به منزله عبور از خط قرمزهای سازمان بهزیستی است که هاشمی آن خطوط قرمز را “حفظ سلامت بهداشت روانی جامعه” می‌داند.
 
خط قرمز آسیب‌های اجتماعی کجاست؟
 
خط قرمز انتشار اخبار و اطلاعات مربوط به آسیب‌های اجتماعی، علاوه بر سویه اجتماعی، سویه سیاسی هم دارد و مسئولان ایرانی به بهانه سیاه‌نمایی و تشویش اذهان عمومی، انتشار چنین اخباری را به صلاح جامعه نمی‌دانند.
 
وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی علی رغم آمارهای موجود معتقد است، “ناکارآمد نشان دادن سیستم مدیریت اجتماعی، انعکاس یک طرفه و نشان دادن کاستی‌ها به طوری که قرار نیست هیچ گشایشی حاصل شود…، در کنار ترسیم چشم‌اندازی بسیار تیره از وضعیت کشور، از نقشه‌های دشمنان است.”
در گزارش منتشر شده از سوی مدیرکل آسیب‌های اجتماعی سازمان بهزیستی، به این نکته اشاره شده که دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا حتی اجازه پژوهش در چنین موضوعاتی را ندارند و اصولاً، هر چیزی که تصویری غیر از تصویر مطلوب مقامات حکومتی از ایران نشان دهد، محکوم به سیاه‌نمایی است و به این بهانه، با آن برخورد می‌شود.
 
در سال‌هایی نه چندان دور، فیلم‌های سینمایی و مستند فیلمسازانی که تصویر فقر و نابسامانی‌های اجتماعی و اقتصادی را به نمایش در می‌آوردند، به همین عنوان اجازه نمایش نمی‌یافت و فیلمسازان و جشنواره‌هایی که این فیلم‌ها را نمایش می‌دادند و تقدیر می‌کردند، متهم به همکاری با سرویس‌های جاسوسی، برنامه‌های براندازی و … می‌شدند.
 
در نمونه‌ای دیگر، مجلات و روزنامه‌های مستقلی که گزارش‌هایی در زمینه آسیب‌های اجتماعی و بحران‌های این حوزه منتشر می‌کردند، با همین بهانه، توقیف و لغو امتیاز می‌شدند. نمونه مشهور آن، مجله زنان بود که پس از سال‌ها انتشار، در نهایت با عناوینی مانند سیاه‌نمایی لغو امتیاز شد. مجله زنان از معدود نشریاتی بود که گزارش‌هایی در زمینه آسیب‌های اجتماعی به خصوص در ارتباط با زنان داشت.
 
اکنون با همین نگاه است که حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات ایران نیز ارائه هرگونه تصویر از نابسامانی‌های اجتماعی را از اقدامات دشمنان می‌داند. بر همین اساس، او روز یک‌شنبه، ۲۵ تیر ماه، در گردهمایی مبلغان اعزامی در ماه رمضان، گفته است: “ناکارآمد نشان دادن سیستم مدیریت اجتماعی، انعکاس یک طرفه و نشان دادن کاستی‌ها به طوری که قرار نیست هیچ گشایشی حاصل شود…، در کنار ترسیم چشم‌اندازی بسیار تیره از وضعیت کشور، از نقشه‌های دشمنان است.”
 
وزیر اطلاعات ایران همچنین گفته است که “همه دشمنان” برای ارائه تصویری “یأس‌آلود و اسفبار” از وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران وحدت نظر دارند و این برنامه را در دستور کارشان قرار داده‌اند.
 
فرهنگ نابسامان و آسیب‌های اجتماعی
 
سیاست انکار و خود را به ندیدن و نشنیدن زدن در حالی به سیاست رایج مسئولان حکومتی ایران تبدیل شده که حتی اگر به گفته‌های رئیس اداره آسیب‌های اجتماعی سازمان بهزیستی مراجعه نکنیم، مشاهدات عینی در شهرهای بزرگ و کوچک ایران، فضای واقعی این پدیده را ترسیم می‌کنند.
 
این در حالی است که در گزارش منتشر شده در ایسنا، نکات بی‌شماری وجود دارد که اهمیت موضوع روسپی‌گری در ایران را که تنها یکی از آسیب‌های اجتماعی گریبان‌گیر جامعه و در عین حال مرتبط با آسیب‌های دیگری مانند اعتیاد و فقر و … است، نشان می‌دهد.
 
چرا مسئولان حکومتی از مطرح شدن نام تهران و مشهد در این گزارش‌ها نگرانند و چرا در گزارش تاکید می‌شود که “این بدان معنی نیست كه این زنان بومی این استان‌ها هستند”؟ به نظر می‌رسد ازجمله ناکامی در تحقق شعارهای فرهنگی و مذهبی برای ارائه الگوی جامعه سالم،  باعث این نگرانی‌ شده است.
در بخشی از این گزارش آمده است: “نگرش‌ها نسبت به پدیده روسپی‌گری عوض شده است و عده‌ای نه به دلیل فقر مطلق، بلكه برای كسب درآمد بیشتر به سمت این موضوع سوق می‌یابند كه این امر حاكی از پیچیده‌تر شدن مقوله روسپیگری در ایران است و ضروری است در زمینه عوامل ریشه‌ای و تاثیرگذار در ظهور و رواج این پدیده پژوهش انجام شود.”
 
به این معنا، روسپیگری در ایران، همچنان که با افزایش فقر ناشی از شرایط بحرانی اقتصاد کشور افزایش می‌یابد، به دلیل ایجاد تحولات فرهنگی و متاثر از فضای ناهنجار روابط اجتماعی، اکنون در میان دسته‌های دیگری از زنان هم رواج پیدا کرده که در سایه این تغییر، آمار زنان متاهل هم در میان این گروه افزایش یافته است؛ نکته‌ای که در گزارش منتشر شده در ایسنا هم به آن اشاره شده و بر اساس آن 10 تا 12 درصد زنان خیابانی، متاهل‌ هستند.
 
این موضوع در کنار مسئله آمار بالای زنان خیابانی در شهرهای مشهد و تهران که در ویرایش دوم گزارش ایسنا به “شهرهای بزرگ و مهاجر‌‌پذیر” تغییر کرد، از بخش‌های قابل تامل دیگر این گزارش است که رابطه تنگاتنگ آسیب‌های اجتماعی و مسائل فرهنگی را نشان می‌دهد.
 
چرا مسئولان حکومتی از مطرح شدن نام تهران و مشهد در این گزارش‌ها نگرانند و چرا در گزارش تاکید می‌شود که “این بدان معنی نیست كه این زنان بومی این استان‌ها هستند”؟ به نظر می‌رسد ازجمله ناکامی در تحقق شعارهای فرهنگی و مذهبی برای ارائه الگوی جامعه سالم،  باعث این نگرانی‌ شده است.
 
از یک سو به تعبیر این گزارش، فقر، عدم ثبات اقتصادی و توزیع ناعادلانه فرصت‌ها و دسترسی‌ها، در کنار طلاق و نابسامانی خانوادگی، بروز این پدیده را در ایران افزایش می‌دهد و از سوی دیگر، همین گزارش تاکید می‌کند که زیرساخت‌های لازم برای کنترل این مسئله وجود ندارد و امکانات مادی سازمان‌های مرتبط در نگهداری، بازپروری و پی‌گیری وضعیت آن دسته از زنانی که در اختیار این سازمان قرار می‌گیرند، محدود است.
 
با وجود این، تلاش برای مخفی نگهداشتن آمارها، انکار واقعیت‌ها و وارونه نشان دادن موضوعات از طریق کنترل رسانه‌ها و منابع اطلاع‌رسانی، شیوه‌ای است که این روزها حاکمیت در ایران با جدیت آن را دنبال می‌کند و این نشان می‌دهد که هدف، تنها تغییر دادن چند کلمه و عدد نیست؛ سرپوش گذاشتن بر حقیقتی تلخ و عریان است.