در طول چهار دهه حیات جمهوری اسلامی، تشکلهای مستقل کارگری به عنوان یکی از جدیترین تهدیدها علیه حاکمیت به حساب آمدهاند و به همین دلیل کارگران ایران معمولا از حق داشتن سندیکاهای غیر وابسته به «نظام» محروم ماندهاند. فعالان کارگریای هم که برای احقاق حقوق صنفی کارگران تلاش میکنند، پیوسته تحت پیگرد و آزار و اذیت قرار گرفتهاند.
سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه اما از آن دست تشکلهای مستقلی است که در آبان ماه سال ۱۳۷۸ و در پی چندین سال اعتراضات کارگری توسط کارگران این کارخانه تاسیس شده است. از ابتدای شکلگیری این سندیکا اما برخورد نهادهای امنیتی و دستگاههای قضایی با فعالان کارگری حاضر در آن، به منظور سرکوب و به تعطیلی کشاندن این تشکل مستقل کارگری بوده است.
از سال ۱۳۹۴ به این سو و در پی خصوصی شدن شرکت نیشکر هفتتپه، پرداخت دستمزد کارگران بیش از گذشته به تعویق افتاد. تخلفات مالی مدیران شرکت و همینطور عدم تخصص کافی مدیران در حوزه نیشکر نیز موجب شد تولید محصول شرکت تا یک سوم کاهش یافته و به دنبال آن تعداد زیادی از کارگران از سوی کارفرمای جدید اخراج و خانهنشین شوند.
در سالهای پس از خصوصی سازی و بالا گرفتن اعتراضها و اعتصابهای کارگری در شرکت نیشکر هفتتپه خوزستان، نهادهای امنیتی تعداد زیادی از کارگران و فعالان کارگری را دستگیر و روانه زندان کردند.
در این میان تعدادی از مدافعان حقوق کارگران نیز تحت پیگرد قرار گرفته و هم اکنون در بازداشت و زندان به سر میبرند.
عسل محمدی، از اعضای تحریریه نشریه گام و از مدافعان حقوق کارگران هفتتپه، در حال حاضر تنها عضو این نشریه است که با قرار وثیقه آزاد شده و بیرون از زندان به سر میبرد.
او در گفتوگو با زمانه در باره فشارهایی که به زندانیان مرتبط با هفتتپه وارد میشود، میگوید:
«برای آزادی زندانیان هفتتپه همه مسیرهای قانونی را طی کردیم. در نهایت قرار وثیقه توسط بازپرس پرونده صادر شده اما سرپرست دادسرای اوین، ناصری، از قبول وثیقه و آزادی موقت این زندانیان جلوگیری کرده است. برای آزادی دوستانمان به دادسرای کل و به مجلس نیز مراجعه کردیم اما هیچ نتیجهای حاصل نشد.»
محمدی با اشاره به بینتیجه ماندن پیگیریهای قضایی برای آزادی اعضای تحریریه نشریه گام میگوید:
«در مجلس وقتی شنیدند برای پیگیری آزادی کارگران زندانی هفتتپه و اعضای نشریه گام آمدهایم، حتی حاضر نشدند نامههای ما را از ما تحویل بگیرند.»
آزار و اذیت خانواده زندانیان در راستای فشار بر فعالین کارگری
یکی از مصادیق آزار و شکنجه متهمان سیاسی در ایران تحت فشار قرار دادن خانوادههای آنان است. با وجود اینکه اصل شخصی بودن جرم در قانون مجازات ایران لحاظ شده است، حاکمیت از تحمیل فشارهای روانی و در مواردی تحت تعقیب قرار دادن خانوادهها به عنوان ابزاری برای سرکوب هر چه بیشتر زندانیان سیاسی استفاده میکند.
عسل محمدی در همین رابطه به زمانه میگوید:
«ابعاد دستگیری و زندانی کردن فعالان کارگری در هفتتپه تا آنجاست که همه زندگی ما را در بر گرفته است. خانوادههای زندانیان هفتتپه تاکنون در چند نوبت از طرف وزارت اطلاعات احضار و بازجویی شدهاند.»
او در ادامه در مورد وضعیت ساناز اللهیاری و همسرش امیرحسین محمدیفر میگوید ملاقاتهای میان آنها که هر دو زندانی هستند از طرف مسئولان زندان لغو شده است:
«همین مساله سبب شد که آنها در اعتراض به شرایط خود دست به اعتصاب غذا بزنند. این اعتصاب غذا بیش از یک ماه طول کشیده و اکنون سلامتی ساناز و امیرحسین با خطر جدی مواجه است. با وجود اینکه آنها اعتصاب غذای خود را شکستهاند، مسئولان زندان مانع رسیدگی پزشکی میشوند.»
به گفته عسل محمدی اکنون سلامت ساناز اللهیاری در خطر است و و روز به روز وضعیت بیماریهایی که به آنها مبتلا شده، وخیمتر میشود. او در یک ماه گذشته ۱۰ کیلوگرم کاهش وزن داشته است
عسل محمدی همچنین در مورد تحت تاثیر قرار گرفتن زندگی شخصی فعالان کارگری هفتتپه در مدت حبسشان میگوید خانه اجارهای امیرحسین محمدیفر و ساناز اللهیاری به دلیل معوق ماندن پرداخت اجاره ماهانه، از سوی صاحبخانه توقیف شده است:
«از طرف دیگر به دلیل پرداخت نشدن چند ماهه اقساط وام خودروی این زوج زندانی، ماشین شخصی آنها هم از طرف فروشنده مصادره شده است. این مسائل باعث شده که این فعالان زندانی در وضعیت بد کنونی همه اندوخته مالی خود را از دست بدهند.»
محمدی در پایان در اعتراض به برخورد دستگاههای امنیتی با زندانیان سیاسی و خانوادههای آنان به زمانه میگوید:
«ما هیچوقت متوهم به استقلال قوه قضاییه نبوده و نیستیم اما تا این حد بر مسند خدایی نشستن و نادیده گرفتن قوه قضاییه را نیز بر نمیتابیم. به همین منظور کمپینی در حمایت از زندانیان هفتتپه و دیگر زندانیان ترقیخواه راهاندازی کردیم و از همه فعالان مدنی و فعالان حقوق بشر و تشکلهای مستقل کارگری میخواهیم برای آزادی دوستانمان به ما ملحق شوند.»
- در همین زمینه
با تشکر از نویسندۀ این مطلب بابت پیگیری وضعیت زندانیان سیاسی، خانم عسل محمدی و رادیو زمانه، یک نکته را در خبرنویسی متذکر میشوم که اعتصاب و اعتراضات هفت تپه در سال 1397 کاملاً برحق بوده و حمایت از آن وظیفۀ هر آزادیخواهی است، اما این اعتراضات برخلاف اعتراضات قبلی توسط سندیکای هفت تپه مدیریت نشد و اسماعیل بخشی و گروه مجمع نمایندگان کارگران که اعتراضات را رهبری میکردند، خارج از سندیکا فعالیت میکردند. صد البته که تشکل مستقل، چه به صورت سندیکا و چه به صورت مجمع نمایندگان یا اتحادیه و غیره حق مسلم کارگران است و زندانیان سیاسی به ویژه زندانیان سیاسی کارگری نیز می باید هرچه سریع تر آزاد شوند و قوۀ قضاییه و ریاست فاسد آن نیز میباید هرچه سریعتر به این بی حقوقی قرون وسطایی متهمان سیاسی پایان دهد.
کارو / 01 July 2019