گفتارهای رقیب در انتخابات سال جاری اسرائیل بیش از گذشته به منتهی‌الیه راست طیف سیاسی نزدیک شده‌اند. شهروندان یهودی اسرائیل در روز ۹ آوریل در حالی پای صندوق‌های رأی رفتند که بحث بر «رویای صهیونیستی» دولت یهود آنها را به دو گروه عمده تقسیم کرده است. یارا بنگر، دکترای تاریخ از موسسه ماکس‌پلانک آلمان و فعال صلح یهودی از اسرائیل به «زمانه» می‌گوید که نه باید راست‌گرایی افراطی را تنها یک گفتار حکومتی در اسرائیل دانست و نه «رویای صهیونیستی» تنها یک تجلی دارد.

یک یهودی ارتدوکس در انتخابات رأی‌اش را به صندوق می‌اندازد ــ عکس: AFP

در انتخابات ۹ آوریل نه صرفاً برنامه دولت آینده را از نظر مسائل روزمره شهروندان از جمله فقر گسترش‌یابنده و فساد در دستگاه حکومتی، بلکه آینده کل اسرائیل و سرزمین‌های اشغالی فلسطین را به موضوع کانونی تبدیل کرده‌اند. در واقع انتخابات پارلمانی به یک رفراندوم شبیه شده که گویا از رأی‌دهندگان می‌پرسد: آیا می‌خواهید دولت اسرائیل کرانه باختری رود اردن را که هم‌اکنون تحت اشغال نظامی دارد، به خاک کشور ضمیمه کند و کنترل دائمی آن را در دست بگیرد؟ پاسخ «آری» به این سوال یعنی رأی به بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیری کنونی و آغاز روندی پیش‌بینی‌ناپذیر از افزایش تنش‌ها که کسی نمی‌تواند پیش‌بینی کند. پاسخ «نه» به این سوال یعنی رقیبان میانه‌روتر نتانیاهو در حزب «آبی و سفید» پیروز انتخابات شوند.

بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل وعده داده که در صورت انتخاب دوباره کرانه باختری را ضمیمه دولت اسرائیل خواهد کرد. این اما تنها تلاش جنجالی‌اش برای کسب دوباره رأی مردمی همزمان با به جریان افتادن پرونده فساد او نبوده است و دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری ایالات متحده هم برای انتخاب دوباره او هر چه می‌توانست انجام داد.

رویای صهیونیستی

ترامپ در روز ۸ آوریل/۱۹ فروردین «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» را به فهرست گروه‌های تروریستی ایالات متحده افزود. نتانیاهو بلافاصله گفت که این درخواست او بوده است. واشنگتن چندی پیش هم حاکمیت اسرائیل بر بلندی‌های جولان را به رسمیت شناخت. نتانیاهو پس از آن بود که در یک سخنرانی گفت معنای این حرکت یعنی طرف پیروز در جنگ نظامی می‌تواند سرزمینی را که به کنترل در آورده،‌ از آن خود کند. بیان آشکار این گفتار استعماری را می‌توان در دست‌کم برخی نسخه‌های آن «رویای صهیونیستی» دید.

حامیان نتانیاهو یک روز پیش از انتخابات ــ عکس: AFP

«رویای صهیونیستی» نامی است برای ایده تشکیل دولتی یهودی از رود اردن تا دریای مدیترانه. یارا بنگر، پژوهشگر تاریخ اسرائیلی و از اعضای گروه یهودی «آکادمیا برای صلح» درباره این ایده به زمانه می‌گوید:

«نمی‌توان از یک “رویای صهیونیستی” واحد سخن گفت. از همان آغاز جنبش صهیونیستی این ایده رویکردها و دیدگاه‌های متفاوت داشت. برخی مفهومی، برخی آرمان‌شهری، برخی عملی،‌ برخی زاییده احساسات دینی یا مسیحایی اخرالزمانی،‌و برخی دیگر زاییده ایدئولوژی‌های سکولار ناسیونالیستی یا سوسیالیستی. همه این صهیونیسم‌های متفاوت پس از استقرار دولت اسرائیل با هم وجود داشتند و هنوز هم وجود دارند».

به گفته این پژوهشگر تاریخ اجتماعی، صهیونیسم بیش از آنکه یک «لفظ سیاسی» باشد، انگاره‌ای از جنس «عاطفه» (affect) است و «احساسات میهن‌پرستی،‌ اتحاد و یک هدف مشترک» را در میان اغلب شهروندان یهودی اسرائیل و حتی بخشی از یهودیان سکولار ساکن کشورهای دیگر برمی‌انگیزاند. بنگر اما به نقدهای وارد بر آن چنین اشاره می‌کند:

«منتقدان صهیونیسم، از همان قرن نوزدهم تا کنون، اساساً می‌پرسند “هدف مشترک برای چه کسی و به قیمت چه کسان دیگری؟” اینجاست که صهیونیسم “عملی” معادل با استعمار فهمیده می‌شود. این واقعیت که یهودیان حس جمعی‌بودن‌ای میان خودشان دارند، رابطه‌ی استوار و نیرومندی با سرزمین اسرائیل احساس می‌کنند،‌ و هدف تبعیض و تعقیب و آزار و خشونت قرار داشته‌اند، غیرقابل انکار است. با این وجود، حتی بسیاری از آنها که خود را صهیونیست تعریف می‌کنند، بر سر این نکته توافق دارند: این احساس‌ها و خشونت‌های واردآمده بر آنها توجیهی برای قراردادن میلیون‌ها انسان تحت اشغال نظامی نیست».

او تأکید می‌کند که احزاب راست‌گرای اسرائیلی در این انتخابات آشکارا قدرت عاطفی مفهوم صهیونیسم را برای پیاده‌کردن ایده‌های فاشیستی خود به کار می‌برند تا مردم را علیه ضدصهیونیست‌ها و فلسطینیان بسیج کنند،‌ درحالی‌که چنین ایده‌های ضرورتاً در خود صهیونیسم ریشه ندارند.

دو قطبی اسرائیلی و غرابت آن

بر اساس توافق‌های بین‌المللی تحت معاهدات اسلو، راه‌حل پیش‌بینی‌شده برای مسئله فلسطین تشکیل دولت مستقل فلسطینی به پایتختی بیت‌المقدس (اورشلیم) است ــ معروف به راه‌حل دو دولتی ــ، مگر از خلال مذاکرات دوجانبه. جامعه بین‌الملل به‌علاوه بلندی‌های جولان را بلندی‌های «اشغال‌شده» به دست اسرائیل توصیف می‌کند. تصمیم ترامپ برای به رسمیت شناختن بیت‌المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل و جولان به عنوان بخشی از خاک آن ناقض این توافق‌ها است که عمری بیش از یک ربع قرن دارند. انتخابات ۹ آوریل انتخاباتی بر سر پذیرفتن ادامه این توافق حداقلی یا پایان‌دادن به آن است.

احمد طیبی،‌ سیاستمدار عرب اسرائیلی و رهبر جنبش تغییر رأی خود را به صندوق می‌اندازد؛ او حامی راه حل دو دولتی است ــ عکس: AFP

دو قطبی انتخابات اسرائیل بر همین اساس تشکیل شده. حامیان ضمیمه‌کردن سرزمین‌های اشغالی به خاک فلسطین، همان‌طور که بنگر خاطرنشان می‌کند، از دیرباز وجود داشته‌اند. حالا آنها به قدرت رسیدن ترامپ را «فرصت تاریخی» می‌دانند و می‌خواهند پیش از انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا رویای صهیونیستی‌شان را تحقق بخشند. به قول بنگر، تمام پیشروی‌های دولت نتانیاهو علیه فلسطینیان از سوی این دسته چنین تلقی می‌شود: «واو! شاه بی‌بی [نتانیاهو] دوستانی در آمریکا دارد و آنها ما را دوست دارند». این گروه را اغلب راست‌گرایان افراطی و تندرو اسرائیل تشکیل می‌دهند.

حامیان راه‌حل دو دولت اما می‌گویند کشیدن خط بطلان بر این دورنما و ضمیمه‌کردن کرانه باختری باعث افزایش تنش‌ها و خشونت‌ها و نیز به راه افتادن موجی از محکومیت‌های بین‌المللی خواهد بود.

هرچند دولت اسرائیل به ویژه تحت زمامداری بنیامین نتانیاهو به شهرک‌سازی‌های غیرقانونی در سرزمین‌های اشغالی دست زده و کرانه باختری مملوء از چنین شهرک‌سازی‌هایی است. روزنامه آمریکایی نیویورک‌تایمز آن را «ضمیمه‌کردن خزنده» می‌خواند. حامیان راه‌حل دو دولتی در حکومت اسرائیل تصور می‌کنند این شهرک‌سازی‌ها ــ علی‌رغم شدت‌یافتن‌اش در سال‌های اخیر ــ یا قابل بازگشت است یا قابل مذاکره. میانه‌روها و چپ میانه در این گروه هستند.

نتانیاهو سال‌ها موضعی میانی در این دوقطبی داشت، یا بنا به ضرب‌المثل مشهور فارسی، «یکی به نعل می‌زد و یکی به میخ». او اما با سرکارآمدن ترامپ به پایگاه راست افراطی وارد شد و بالاخره فوریه با حزب نژادپرست و ضدعرب «قدرت یهود» ائتلاف کرد.

یارا بنگر گذار سیاسی اسرائیل به سوی راست افراطی را اما منحصر به دولت و حکومت نمی‌داند و آن را در پس‌زمینه‌ای نسلی قرار می‌دهد:

«گذار به راست افراطی قطعاً فقط در حکومت یا پارلمان رخ نداده و دلایل بسیار زیادی دارد. یک دلیلش این است که نسل به‌دنیا امده پس از دهه ۱۹۷۰ هرگز تجربه جنگ تمام‌عیار (مثل جنگ با سوریه و مصر) را نداشته و در وضعیتی به دنیا آمده است که اشغال نظامی “عادی‌سازی‌” شده بود. تنها نوع جنگی که این نسل می‌شناسد انتفاضه است و به نظرشان انتفاضه یعنی تروریسم جنون‌آمیز.»

این پژوهشگر یهودی و فعال صلح در پاسخ زمانه درباره رابطه نظام آموزشی و قدرت‌گرفتن ایده‌های راست‌گرایانه نیز توضیح می‌دهد که «صهیونیسم در اسرائیل از مهدکودک تا دانشگاه به شیوه‌ای بسیار رمانتیک و غیرانتقادی آموزش داده می‌شود».

اما این دوقطبی، بنا به توضیحات یارا بنگر، غرابتی هم در دل خود دارد:

«مسأله ضمیمه‌کردن کرانه باختری خیلی آیرونیک است. یکی از آن لحظه‌هایی است که ظاهراً یا بنا به فرض راست افراطی و به اصطلاح چپ افراطی بر یکدیگر منطبق می‌شوند. آنچه در اسرائیل “چپ” خوانده می‌شود (حزب کارگر، مرتز) و نیز راست میانه از راه‌حل دو دولتی حمایت می‌کنند و می‌خواهند یک دولت کمابیش دموکراتیک را برای اکثریت یهودی در اسرائیل حفظ کنند. این رویکرد می‌خواهد دموکراتیک باشد اما در واقع از برتری یهودیان نسبت به دیگری در اسرائیل حمایت می‌کند و ادبیاتی نژادپرستانه اتخاذ می‌کند: مثلاً در این شعار که “ما باید آنها را طلاق دهیم”، “دیوارهای خوب همسایه‌های خوب می‌سازند”، و غیره. حتی در میان خود یهودیان نیز این ایده با نوعی نژادپرستی “داخلی” گره خورده است زیرا یهودیان اشکنازی بیشتر از آن تبعیت می‌کنند و یهودیان مزراحی را فرودست‌تر و بسیار نزدیک به “دشمن” می‌دانند. اما چپ رادیکال (یا به نظر من آنهایی که واقعاً چپ هستند)، عموماً این‌ استدلال‌ها را مطرح می‌کنند:

الف) مسأله‌ی راه‌حل یک دولتی یا دو دولتی در این لحظه بی‌ربط است و باید تنها پس از پایان‌دادن به اشغال نظامی و ورود به فرآیند دادخواهی و عدالت‌جویی به آن پرداخت؛

ب) اگر قرار باشد در این باره تصمیم بگیرند، احتمالاً تمایل بیشتری به پدیدآمدن یک دولت واحد دموکراتیک دارند. زیرا هر گونه راه‌حل دو دولتی “نکبه” [تشکیل دولت اسرائیل و مهاجرت اجباری صدها هزار فلسطینی] را عادی‌سازی می‌کند و تنها به سرزمین‌های اشغالی ۱۹۶۷ ارجاع می‌دهد و این یعنی فلسطینی‌ها به خاطر اموالی که ۱۹۴۸ از آنها دزدیده شد، خسارت دریافت نمی‌کنند و ضرر واردآمده به آنها جبران نمی‌شود و راه‌حل منصفانه‌ای برای پناهجویان در نظر گرفته نخواهد شد (آنها باید بتوانند روی کاغذ از حق “بازگشت” به سرزمین فلسطینی برخوردار باشند).»

در واقع این توضیحات نشان می‌دهد که چرا استدلال بسیاری از راست‌گرایان و چپ‌گرایان میانه‌رو جریان غالب در مورد «یکی‌بودن» مواضع راست افراطی و چپ رادیکال کذب و نادرست است و تنها به کار توجیه سیاسی بی‌عملی خود میانه‌روها می‌آید.

هنوز مشخص نیست رأی‌دهندگان اسرائیلی امروز در رأی‌گیری سرنوشت‌سازشان به کدام قطب سیاست غالب اسرائیل رأی خواهند داد. یارا بنگر می‌گوید بر اساس آخرین نظرسنجی‌ها تنها ۱۵ درصد اسرائیلیان یهودی و تنها ۳۱ درصد حامیان حزب لیکود (حزب نتانیاهو) با ضمیمه‌کردن کرانه باختری بدون اعطای حقوق برابر به فلسطینی‌ها موافقند. او اما همزمان هشدار می‌دهد که در دهه گذشته محبوبیت راه‌حل دو دولتی در میان اسرائیلیان کاهش یافته (اکنون ۴۵ درصد) اما در میان فلسطینیان افزایش یافته است و به ۸۰ درصد رسیده است.


در همین زمینه: