اجلاس بینالمللی لهستان در آستانه برگزاری است. اگرچه این اجلاس عنوان «برای ثبات و آزادی در خاورمیانه» را یدک میکشد، تمرکز اصلیاش را بر ایران قرار داده است. جمهوری اسلامی در واکنش سفیر لهستان را احضار کرده و به برگزاری این اجلاس معترض است. گروههایی از “اپوزیسیون” که حامی اقدامات آمریکا علیه ایران هستند و به جریان سلطنتطلب تعلق دارند، پس از اعلام برگزاری این نشست از آن استقبال کردند. گروههای دیگری اما در میان مخالفان نظام ولایی به تندی از برگزاری چنین نشستی انتقاد میکنند. عدهای نیز در سکوت به انتظار نتیجه آن نشستهاند.
نگرانیها از تکرار روندی است که به جنگ عراق در ابتدای قرن بیستویکم منجر شد. پیمان جعفری، مدرس و پژوهشگر در زمینه تاریخ اجتماعی و روابط بین الملل در دانشگاه آمستردام ، در گفتوگو با «زمانه» ضمن اشاره به اینکه احتمال حمله نظامی به ایران همچون حمله به عراق هنوز اندک است، هشدار میدهد که چنین نشستهایی میتوانند به تعمیق تنشهای بینالمللی و نهایتاً بروز رویاروییهایی نظامی منجر شوند.
🔘 پیمان جعفری اهدافی چهارگانه برای اجلاس لهستان قائل است: «افزایش فشار بر ایران از طریق این کنفرانس و شکل دادن یک گفتمان جهانی؛ تحکیم اتحاد آمریکا، عربستان و اسرائیل؛ گسترش شکاف بین کشورهای اروپایی؛ و تضعیف سازوکار مالی ویژه اروپا برای گسترش روابط تجاری با ایران». گفتوگو با این کارشناس از دانشگاه آمستردام را در ادامه بشنوید: |
اجلاس ورشو
مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا ۲۱ دی/ ۱۱ ژانویه در گفتوگوی اختصاصی با شبکه فاکسنیوز در قاهره اعلام کرد که فوریه ۲۰۱۹ ایالات متحده در لهستان اجلاسی در سطح بینالمللی برای گسترش ثبات و آزادی در خاورمیانه برگزار میکند. ایران در مرکز توجه این اجلاس قرار دارد.
اجلاس لهستان در ۱۳ و ۱۴ فوریه / ۲۴ و ۲۵ در دو روز پیاپی برگزار میشود. هدف از برگزاری این اجلاس این است که نقش «بیثباتکننده ایران» در خاورمیانه حنثی شود؛ تازهترین ابتکار آمریکا در سطح جهانی برای اعمال فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی ایران. پمپئو مه ۲۰۱۸ شرطهای دوازدهگانهای برای پایان تحریم اقتصادی ایران مقرر کرد. این شرطها ناظر بر نفوذ جمهوری اسلامی در عراق و سوریه و یمن و لبنان، نظارت بر برنامه موشکی ایران و توقف برنامه هستهای این کشور بود.
وزارت امور خارجه ایران ۲۳ دی / ۱۳ ژانویه کاردار سفارت لهستان در تهران را به این وزارتخانه احضار و به او مراتب اعتراض دولت جمهوری اسلامی به برگزاری نشست ورشو را ابلاغ کرد.
واشنگتن وزیران خارجه ۷۰ کشور جهان را برای شرکت در این اجلاس فراخواند. پس از آنکه اروپاییها از پذیرفتن دعوت در این نشست دو روزه با تمرکز ویژه بر مقابله با ایران سر باز زدند، دیپلماتهای آمریکایی دستور کار آن را وسیعتر کردند. حالا نشست ورشو چهار موضوع اصلی دارد: «بحرانهای منطقه و تأثیر آن بر مردم خاورمیانه»، «توسعه موشکهای بالستیک»، «امنیت سایبری و تهدیدهای نوظهور برای بخش انرژی» و «مقابله با افراط گرایی و مسائل مالی غیرقانونی» در خاورمیانه.
ایران خود در این نشست حضور ندارد. یاتسِک چاپوتوویچ، وزیر خارجه لهستان دلیل آن را چنین توضیح داده بود: «چون به نظر لهستان، ایران صحبتهایی میکند و کارهایی میکند که در سطوح جامعه بینالملل نمیگنجد و این روند آرام برگزاری کنفرانس را تهدید میکند».
با وجود این، دولت جمهوری عربی سوریه که با حمایت ایران و روسیه از سقوط در جریان اعتراضها نجات یافت، از مهمانان این اجلاس است. وزیر خارجه آمریکا در گفتوگو با فاکسنیوز دراینباره گفته است:
«ما میخواهیم مطمئن باشیم که وقتی گفتوگوهای سیاسی آغاز میشود، همه گزینهها مطرح هستند. امیدواریم بازیگران بد در منطقه، ایرانیها و روسها را همراه با رژیم اسد و تمامی افراد ذینفع در آنجا [سوریه] بر سر میز مذاکره بیاوریم تا درباره شکل ساختاری که سوریه پس از یک جنگ داخلی باید داشته باشد، گفتوگو کنند.»
در نشست ورشو مایک پنس، معاون رئیسجمهوری آمریکا، به نمایندگی از این کشور شرکت خواهد کرد.
ورشو، آزور، گوادلوپ
شماری از تحلیلگران سیاسی نشست ورشو را با دو نمونه تاریخی دیگر، کنفرانس گوادلوپ و نشست آزور مقایسه کردهاند: اولی چند ماه پیش از فروپاشی نظام سلطنت در ایران و نشست دوم پیشزمینهای برای حمله به عراق و سرنگونی رژیم صدام. هر دو این مقایسهها موافقان و مخالفان خود را دارد. درباره این دو اجلاس در دو پنجره زیر بیشتر بخوانید:
[tabby title=”کنفرانس گوادلوپ“]
🔘 کنفرانس گوادلوپ در روزهای ۴ ـ ۷ ژانویه ۱۹۷۹/ ۱۴ – ۱۷ دی ۱۳۵۷، با حضور رهبران چهار قدرت اصلی بلوک غرب (آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان غربی) در جزیره گوادلوپ برگزار شد و یکی از موضوعات اصلی آن بررسی وضعیت بحرانی ایران در آن زمان بود.
در این جلسه، جیمی کارتر رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، جیمز کالاهان نخستوزیر بریتانیا، هلموت اشمیت صدراعظم آلمان غربی والری ژیسکار دستن رئیسجمهور فرانسه حضور داشتهاند. در این جلسه همگی مطمئن بودند که سرنگونی محمدرضا پهلوی شاه ایران حتمی است اما در مورد نتایج و مذاکرات دیگر این نشست روایتهای متفاوت و متناقضی مطرح شده.
به گفتهٔ منوچهر گنجی، وزیر آموزش و پرورش در دوران شاه ژیسکار دستن در این جلسه گفته بود که «بهتر است شاه هر چه سریعتر ایران را ترک کند». جیمی کارتر بعدها در خاطراتش نوشت که دیگر رهبران حاضر در نشست نیز متفقالقول بودهاند که شاه باید در سریعترین زمان ممکن از ایران خارج شود.
اما ژیسکار دستن ۱۳۷۷ در مصاحبه با روزنامه توس نماینده آمریکا را به «درآوردن زنگ پایانیافتن رژیم شاه» متهم کرد و گفت او و هلموت اشمیت به تحولی صلحآمیز امید داشتهاند و از اظهارنظر آمریکاییها و پشتیبانی بریتانیا از آن شگفتزده شدهبودند.
یکی دیگر از موضوعات گوادلوپ که در دوران جنگ سرد برگزار میشد، مقابله با خطر نفوذ کمونیسم در خلیج فارس بود. با سر کار آمدن جمهوری اسلامی و شدتگرفتن تضاد بین اسلامگرایان راست و نیروهای چپ، این خطر از بین رفت.
پیمان جعفری میگوید تفاوت اصلی نشستهای گوادلوپ و ورشو در وضعیت دولت مستقر در ایران است. نشست گوادلوپ پس از آن صورت گرفت که کارتر سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا را به خاطر پیشبینیکردن انقلاب ایران به انتقاد کشیده بود و همه از روند انقلاب شگفتزده شده بودند. آن زمان حتمیبودن سقوط شاه مشخص بود. نشست ورشو اما در حالی برگزار میشود که به گفته جعفری، دولت جمهوری اسلامی هنوز به مرحله فروپاشی قطعی نرسیده است.
او شباهت هر دو را در تلاش آمریکا برای «مدیریت بحران» در ایران میخواند؛ تلاشی که برای جلوگیری از نفوذ چپگرایان در آینده سیاسی ایران رخ داده است.
[tabby title=”نشست آزور“]
🔘 ۱۶ مارس ۲۰۰۳، کمی پیش از آغاز جنگ عراق، جورج دبلیو بوش، تونی بلر، خوزه ماریا آزنار و خوزه مانوئل دورا باروسو سران دولتهای آمریکا، بریتانیا و اسپانیا و پرتغال در مجمعالجزایر آزور گرد هم آمدند.
این نشست بحران عراق را وارد مرحله تازهای کرد. سران این کشورها خواستار وحدت جامعه جهانی در مقابله با عراق شدند. چندین روز بعد حمله به آن کشور آغاز شد.
رهبران کشورهای آمریکا، انگلیس، اسپانیا و پرتغال در پایان نشست آزور دو بیانیه منتشر کردند. یکی از بیانیهها خطاب به مردم عراق بود و بیانیه دیگر را جرج بوش در نشست خبری پس از پایان نشست خواند:
«ما به این جمعبندی رسیدیم که فردا لحظه حقیقت برای جهان است … دیکتاتور عراق و سلاحهای کشتار جمعیش تهدیدی برای امنیت کشورهای آزادند. او خطری برای همسایگانش است. حامی تروریسم است. مانع روند صلح خاورمیانه است. طی دهها سال مردم را با بیرحمی سرکوب کرده است… حالا دیگر رژیم عراق یا خود خلع سلاح میشود یا به زور خلع سلاح خواهد شد. اگر توسل به نیروی نظامی لازم شود ما به سرعت خواهان قطعنامههای شورای امنیت خواهیم شد که در آنها مشارکت گسترده در فرآیند کمک به مردم عراق در ساختن عراقی آزاد تشویق شود.»
اما آزور به جنگی در غرب آسیا انجامید که هنوز اثرات آن در گسیختگی اجتماعی عراق و بروز تنشهای فرقهای و قومیتی در دیگر کشورهای منطقه آشکار است و واشنگتن کماکان از خروج تمام نیروهایش از آن کشور پرهیز میکند. به گفته پیمان جعفری، «آمریکا درسهایی از جنگ عراق آموخته» و امکان حمله نظامی به ایران به شیوه جنگ عراق اندک است. او اما نسبت به افزایش تنشها با برگزاری چنین نشستهایی هشدار میدهد ــ تنشهایی که میتوانند آتش رویارویی نظامی را شعلهور کنند.
[tabbyending]
چه خواهد شد؟
مایک پومپئو و یاتسک چاپوتوویچ، همتای لهستانیاش سهشنبه ۲۳ بهمن در نشست خبری پیش از آغاز اجلاس لهستان به تکرار خطوط کلی مواضع دولتهایشان پرداختند. هنوز کسی نمیداند در نشست ورشو چه رخ خواهد داد. خبرگزاری “فارس”، وابسته به سپاه پاسداران، چند روز پیش به نقل از رسانههای عربی گزارش داده بود که شش کارگروه علیه ایران در اجلاس لهستان تشکیل خواهد شد.
مقدمهای برای برخورد نظامی با ایران؟ بسیاری با چنین فرضی مخالفند. بسیاری نیز نسبت به احتمال وقوع آن هشدار میدهند.
نشست آزور در شرایطی رخ داد که آمریکا و بریتانیا برای حمله به عراق از مدتها پیش کارزاری را در زمینه جنگ علیه ترور آغاز کرده بودند. شرایط ایران به واسطهی توافق هستهای جمهوری اسلامی با قدرتهای گروه ۱+۵ (برجام) و آغاز ساز و کار مالی ویژه اتحادیه اروپا و سوئیس پس از خروج آمریکا از برجام از این نظر تفاوت دارد. اتحاد ترانسآتلانتیک غربیها بین اروپا و آمریکای شمالی پس از ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید به خطر افتاده است.
از سوی دیگر، ترامپ دوشنبه در آستانه برگزاری این نشست در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب ۵۷، توئیتی فارسی با هشتگ «#چهل_سال_شکست» علیه ایران منتشر کرد. پیش از او حساب توئیتری اسرائیل به فارسی از این هشتگ استفاده کرده بود. اما این هشتگی است که گروهی خاص از اپوزیسیون که خود را «برانداز» میخوانند و به جریان سلطنتطلب نزدیک هستند، آن را از چندی پیش به کار میبرند. آیا این نشانه نزدیکی بسیار یک جریان از اپوزیسیون به ابرقدرت جهان است؟ در این صورت، واکنش دیگر گروههای اپوزیسیون به چنین اتفاقی چه خواهد بود؟
هنوز کسی پاسخ قطعی برای این پرسشها ندارد. هرچند این ابهام خطرناک به نظر میرسد، گروههایی هر گونه اعمال فشار دولتها بر جمهوری اسلامی را گامی به سوی تغییر حکومت در ایران میدانند.
پیمان جعفری اما معتقد است که برای اعمال فشار خارجی بر ایران به جای اتحاد با دولتها باید با تشکلها و جنبشهای مدنی در ارتباط بود و همبستگی جهانی بین حرکتهای مردمی با جنبش اعتراضی در ایران را از این طریق به وجود آورد: «باید با جنبشهای در حال مبارزه با دولت ترامپ در آمریکا همبستگی داشت و نه دولت آقای ترامپ».
به باور این استاد تاریخ اجتماعی دانشگاه آمستردام، فرهنگ سیاسی ایران ترکیبی از مبارزه با استبداد داخلی و مبارزه با استبداد خارجی یا ضدامپریالیسم بودهاست و باید این دو بال بار دیگر به یکدیگر گره بخورند تا بتوان آرمانهای اجرانشده انقلاب چهلسال پیش، آزادی و استقلال و عدالت اجتماعی را برآورده کرد.