«بحث پیرامون پوشش بیمه سلامت همگانی در ایالات متحده آمریکا مسلماً ارزش و اهمیت بیشتری دارد از پروپاگاندایی که کاخ سفید در آستانه انتخابات میاندورهایِ کنگره به راه انداخت.»
در آستانه انتخابات میاندورهای ۶ نوامبر، مردم آمریکا با یادآوری عجیب و جالبتوجهی مواجه شدهاند. شورای مشاوران اقتصادی کاخ سفید گزارشی را با عنوان «هزینههای فرصت سوسیالیسم» منتشر کرد. در عنوان این گزارش از اصطلاحی فنی استفاده شده است: «هزینه فرصت» یعنی هزینه صرفنظر کردن از گزینهای که مطلوبترین بدیل و در واقع انتخاب دوممان محسوب میشود.
این حلقه مشاوران اقتصادی که وظیفه دارند به رئیسجمهوریِ ایالات متحده کمک فکری بدهند، ۷۲ صفحه کاغذ را سیاه کردهاند تا نظریهای را توضیح دهند که خلاصهاش میشود اینکه «سوسیالیسم بد است». انگار این سند زنگ خطر و هشداری است که مستقیم از دل سریال تلویزیونی «آمریکاییها» بیرون آمده، سریالی که به دوران گل و بلبلِ جنگ سرد، در زمان ریاستجمهوری ریگان، نقب میزند و ماجراها و سختیهای زوجی را برای ما به تصویر میکشد که مأمور مخفی «کا گ ب» هستند و با تقلید کامل و بینقصی از الگوی خانواده آمریکایی در حومه شهر واشنگتن زندگی میکنند.
جهان در آن زمان ساده و سرراست بود: خوبها در مقابل بدها قرار داشتند و هرکس حاضر بود برای تحقق آرمانهایش دست به هر کاری بزند. پس از سقوط دیوار برلین، تصور میشد که این دوران به پایان رسیده است، اما به نظر میرسد شورای مشاوران اقتصادی در این مورد شک دارند و در میان گذاشتن این شک با رئیسجمهور ضروری و فوری بوده است. باشد که همه بدانند، خطر سرخها در حال بازگشت است. امسال، بهلطف این گروه ۴۵ نفره اقتصاددانان عالیرتبه، هالووین شور و حال ویژهای داشت.
مقایسه برنی سندرز با مائو یا لنین
در سالروز دویستسالگی تولد کارل مارکس، شورای مشاوران اقتصادی کاخ سفید فکر میکند جریان انحرافی خطرناکی را کشف کردهاند. این گزارش با کانون توجه قرار دادن نامزد سابق ریاستجمهوری، برنی سندرز، یا چهرههای جدید حزب دموکرات مانند الکساندریا اوکاسیوکورتز یا رشیده طالب، خاطرنشان میکند: «سوسیالیسم به گفتمان سیاسی آمریکا بازگشته است. طرحهای پیشنهادی مفصل و جامعی [از نوع سوسیالیستی] در کنگره و نزد میان بسیاری از رأیدهندگان دارند محبوب میشوند.»
بخش جدیتر و «خطرناک» تر ماجرا آن است که برساس نظرسنجیای از سال ۲۰۱۰ تا کنون هرساله انجام شده است، این اولین بار است که اکثریت دموکراتها (۵۷ درصد) نظر مثبتی به سوسیالیسم دارند. حتی با آنکه حزب سوسیالیست آمریکا فقط ۵۰ هزار عضو دارد، دولت ترامپ این ضرورت را حس کرده است که با یادآوری آسیبهای ناشی از این ایدئولوژی در کوبا، چین، شوروی و ونزوئلا، چشمانداز جامع و دقیقی از وضعیت به دست بدهد.
طبق برآورد کارشناسان، اگر دستورکارهای اقتصادی ونزوئلا در کشور عمو سام اجرا شده بودند، تولید ناخالص داخلی تا ۴۰ درصد افت پیدا میکرد. چرا باید چنین چیز غیرقابلتصوری را متصور شویم، مگر اینکه بخواهیم خاطر ژان لوک ملانشون را آزرده کنیم؟ اما رهبر حزب «فرانسه نافرمان» برای شورای مشاوران اقتصادی کاخ سفید چه کسی است؟ کمی جلوتر است که میفهمیم این گزارش میخواهد به چه نتیجهای برسد، آنجا که با استفاده از مغالطهای که شایسته دیکتاتوریهاییست که آنها را محکوم میکند، برنی سندرز و سناتور دموکرات ماساچوست، الیزابت وارن را با مائو یا لنین قیاس میکند.
بدنام کردن توماس پیکتی
این گزارش وجه مشترک همه این نامها را در این میداند که آنها «شخص یا گروهی را به عنوان سرکوبگر طبقه کارگر» برگزیده و معرفی کردهاند: بورژوازی (مارکس)، کولاک (لنین)، مالکین (مائو)، شرکتهای چندملیتی (سندرز و وران). نویسندگان گزارش همچنین تلاش کردهاند توماس پیکتی را که مطالب زیادی در مورد نابرابریهای اقتصادی نوشته است، بدنام کنند، چرا که از نظر آنها، نظرات پیکتی به «رویکرد شوروی و اقدامات دیگر برای الغای مالکیت خصوصی» نزدیک است.
شورای مشاوران اقتصادی کاخ سفید دچار همان مغالطه ایدئولوژیکی شده که پیشتر و در ماه اکتبر دونالد ترامپ در مقالهای در روزنامه یواسای تودی بدان متوسل شده بود؛ ترامپ تأکید کرده بود که دموکراتها با پافشاری بر نظام بیمه درمانی همگانی، میخواهند از ایالات متحده ونزوئلای جدیدی بسازند. این سخن گزاف میتوانست سوژهای برای خنده باشد اگر بر مقایسههای بحثبرانگیز تکیه نداشت.
این گزارش پس از مقایسه سوسیالیسم آمریکایی با بدترین رژیمهای جهان، تازه اذعان میکند که این سوسیالیسم بیشتر از کشورهای اروپای شمالی الگو میگیرد که بهزعم این گزارش استاندارد زندگی در آنها ۱۵ درصد از استاندارد زندگی در ایالات متحده پایینتر است. فقط میماند خرج تحصیل فرزندان، بهداشت و سلامت، و حقوق بازنشستگی فرد. نتیجهگیری گزارش اما صرفاً این است: «سوسیالیسم استاندارد زندگی را پایین میآورد.»
گزارشی مایه شرمندگی اقتصاددانان
استدلالهای این گزارش آنقدر مغرضانه است که موجب نوعی شرمندگی و سرافکندگی اقتصاددانان آمریکای شمالی شده، است. برای مثال، برتری الگوی اقتصادی آمریکا از طریق تعداد ساعت کار لازم برای خریدن یک وانتبار اثبات شده است، بدون اشاره به اینکه این وسیله نقلیه از بازار رقابتی در اروپا برخوردار نیست: فروش آن جزئی و جزء اقلام وارداتی است، و مشمول مالیات محیطزیستی میشود.
در مورد بهداشت و سلامت نیز وضع به همین منوال است. تنها در صورتی میتوان گفت که سیستم بهداشت و درمان ایالات متحده بهترین و بینظیر است، که این را درنظر نگیریم که هزینه آن معادل ۱۷,۷ درصد تولید ناخالص داخلی است (این رقم در فرانسه ۱۱ درصد است)، آنهم درحالی که امید به زندگی پایینتر و رو به کاهش، و نرخ مرگومیر کودکان بالاتر است.
نخستوزیر دانمارک، لارس لوکه راسموسن، اعلام آمادگی کرده که «[دانمارک] هر وقت که لازم باشد با آمریکاییها وارد رقابت میشود تا معلوم شود کدام کشور الگوی اقتصادی بهتری دارد»، و تأکید کرده که «دانمارک همواره و از همه لحاظ برنده خواهد بود». او همچنین افزود: «بله، ما مالیات زیادی میپردازیم، اما درعوض چیزهای خیلی بیشتری به دست میآوریم.»
از طرف دیگر، شورای مشاوران اقتصادی کاخ سفید تأکید میکند که پوشش بیمه سلامت همگانی باعث سقوط ۹ درصدی تولید ناخالص داخلی خواهد شد. با چنین استدلالهایی، حس میکنیم که ۵۰ سال به عقب و به زمانی برگشتهایم که رونالد ریگان میگفت چنین اصلاحاتی آزادی را به صفر میرساند. چنین گزارشی توهینی به شعور و هوش آمریکاییهایی است که طبق نظرسنجیِ ماه مارس گالوپ فقط ۳۲ درصدشان از سیستم توزیع درآمد و ثروت کشورشان راضی هستند، در حالیکه براساس نظرسنجی مؤسسه ایپسوس، ۷۰ درصد آنها با پوشش بیمه همگانی موافقاند. این انتخابِ جامعه اهمیت و ارزش و اهمیت بیشتری دارد از آنکه در قالب پروپاگاندایی کهنه و نخنما ومتعلق به یک قرن پیش بدان پرداخته شود.
منبع: لوموند
بیشتر بخوانید: